راهنمایی ام کنید، قبل از آن که خدای ناکرده دیر شود
پدیدآورنده:محمدرضا احمدی
دختری هستم 23 ساله و دانشجوی سال سوم . مشکل من این است که احساس می کنم برای ادامه زندگی انگیزه ای محکم ندارم با عرض سلام و تشکر فراوان از صفحه آیینه مجله پرسمان و به همه چیز بی علاقه ام .
در واقع همیشه منتظر رسیدن آینده هستم تا شاید تحولی در زندگی ام رخ دهد و این بی حوصلگی را از من دور کند . از زندگی خسته ام و همیشه در پی یک نیروی محرک، انگیزه یا عشق می گردم; زیرا احساس می کنم تنها به این وسیله شور و گرمی به زندگی ام باز می گردد; به عبارت دیگر، دوست دارم هر چه زودتر ازدواج کنم . البته در این زمینه آدم سخت گیری نیستم . راستش همیشه می ترسم به گناه بیفتم . بسیاری از دانشجویان کم کم تحت تاثیر محیط قرار گرفته اند و انسان های دیگری شده اند .
من خودم دانشجو هستم و در خوابگاه زندگی می کنم . از نزدیک مشاهده می کنم که بسیاری از دوستانم کم کم راه خیابانی شدن و گشت و گذار در پارک و . . . پیش گرفته اند . فقط و فقط به این دلیل که فکر می کنند عفت و حجاب صحیح مانع ازدواج آن ها می شود . خواهش می کنم راهنمایی ام کنید; قبل از آن که خدای نکرده دیر شود، مشکلم را حل کنم . میترا . ف
نخست باید از حسن اعتمادتان تشکر کنم . امیدوارم مشاوری خوب و شایسته برای شما باشم .
بی تردید آنچه مطرح شد، مشکل بسیاری از جوانان جویای آرامش عصر حاضر است; هر چند گروهی جرات پرسیدن و چاره جویی ندارند . احساس مسؤولیت شما خواهر گرامی قابل تقدیر و تحسین می نماید . ناگفته پیداست، پرداختن به علل و عوامل وضع موجود در حوصله این چند سطر نمی گنجد . آنچه مسلم است و شما نیز در نامه تان به آن اشاره کرده اید، سبب مهم بی حوصلگی، خستگی، نداشتن شور و اشتیاق به درس و برنامه های مختلف، احساس تنهایی و عدم تامین یکی از نیازهای اساسی است . روان شناسان بر این باورند که انسان در هر مرحله ای از حیات خویش به محبت نیاز دارد و علاقه مند است دیگران دوستش بدارند . این نیاز، پس از سن بلوغ، تبلور فزون تر می یابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف آشکار می گردد . تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقراری دوستی میان زن و مرد، ازدواج است . پس ازدواج پاسخ یکی از نیازهای اساسی انسان در مرحله ای خاص از زندگی است . با ازدواج کانونی ایجاد می شود که در آن زن و مرد احساس آرامش می کنند; انگیزه ادامه زندگی می یابند و بی حوصلگی، خستگی، و احساس تنهایی شان از میان می رود . نیاز به امنیت خاطر، نیاز به معاشرت، نیاز به درد دل کردن، نیاز به تشویق و تمجید، نیاز به مقبولیت و جلب توجه و نیاز به محبت در سایه ازدواج تامین می شود . این نیازها، اگر به درستی و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانی ها و زیان های فراوان پدید می آورند . بنابراین، ازدواج از عوامل اصلی آرامش و سکون و تعادل است . ازدواج به زندگی زن و مرد جهت می بخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سرکش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم می آورد . ویل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمین، درباره ازدواج می نویسد: «اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال های طبیعی انجام گیرد، بیماری های روانی و فحشا، احساس تنهایی و گوشه گیری ناپسند و انحرافات جنسی که زندگی را لکه دار کرده است، تا نصف تقلیل خواهد یافت .»
پس وقتی انسان، از نظر زیستی و فکری و روانی و اجتماعی برای ایفای نقش همسری آمادگی پیدا می کند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گریزی بی دلیل است . به تعویق انداختن غیر منطقی این امر مهم، آرامش فکری و بهداشت روانی را از میان می برد و به تدریج احساس نا امنی، نگرانی و اضطراب را بر فرد چیره می سازد . این همان حقیقتی است که چهارده قرن قبل قرآن با بیانی ساده، عمیق و پر معنا در آیه صد و هشتاد و نهم اعراف () بیان داشته است .
بنابراین، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق تعالی در گرو ارضای نیازهای غریزی و فطری انسان است; به شرط آن که تامین آن ها از طریق صحیح و مورد تایید عقل، شرع و عرف صورت گیرد . از طرف دیگر، قرآن، در آیه سی و دوم سوره نور () به مردم دستور می دهد مردان و زنان بی همسر را همسر دهند . بنابراین، می توان طرح و برنامه ریزی و تلاش در جهت ازدواج جوانان را از وظایف خانواده ها، جامعه و مسؤولان فرهنگی اقتصادی و اجتماعی دانست .
طبیعی است، در این گستره، هر کس مسؤولیت خاصی دارد . خانواده ها باید با اجتناب از تشریفات، کاهش سطح انتظارات و فراهم کردن امکانات اولیه در این راه گام بردارند و جامعه و نهادهای اجتماعی با ایجاد تسهیلات مالی و غیره .
اما اگر به هر دلیلی خانواده ها، افراد، مسؤولان، نهادها و دیگران به وظیفه خویش عمل نکنند یا امکانات و موقعیت به آن ها اجازه فعالیت ندهد، شما و دیگر جوانان چه باید بکنید؟ آیا انسان می تواند برای رسیدن به آرامش روانی و تامین یکی از نیازهای اساسی اش به هر اقدامی دست بزند؟ آیا باید برای پیدا کردن شریک زندگی، از بسیاری هنجارهای صحیح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست کشید و در هر محل و کوی و برزن در پی این و آن دوید؟ به عبارت دیگر، آیا می توان برای به دست آوردن آرامش روانی آرامش خود را از میان برد! ! بی تردید پاسخ منفی است; ولی بهتر آن است به تجربه های تلخ جوانانی که گمان می کردند می توان با زیر پا گذاشتن عفت و حجاب و سایر هنجارهای پذیرفته شده جامعه و مورد تاکید دین به آرامش رسید و به همسر دلخواه دست یافت ، توجه کنیم . یکی می نویسد:
«. . . آری، اکنون دریافته ام پسر غریبه ای که در کوچه و بازار با دختری طرح آشنایی می ریزد، قصد ازدواج با او ندارد و سرانجام دوستی های خیابانی چیزی جز ندامت و رسوایی نیست .» دیگری برای ما نوشته است: «. . . اکنون پی برده ام حتی پست ترین پسرها دنبال سنگین ترین و باوقارترین دخترها می گردند .» بنابراین، راهی که دیگران پیش گرفته اند نه مورد تایید علم و تجربه دانشمندان جدید است و نه عقل و شرع و عرف جامعه می پذیرد . از طرف دیگر، تجربه های تلخ و اندوهبار بسیاری از جوانان شکست خورده و پشیمان نادرستی این روش را ثابت می کند . همه بر این باورند که بیش تر این روابط و عشق ها به ازدواج نمی انجامد; و اگر به ازدواج انجامد، پس از مدتی به طلاق می کشد; و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگی آرام و سالم به ارمغان نمی آورد; زیرا خاطره روابط نامشروع گذشته سبب از میان رفتن آرامش روحی می شود; به طور ناخودآگاه فرد را رنج می دهد و نمی گذارد واقعا به همسرش عشق ورزد .
در نتیجه ازدواجی که باید آرامش به ارمغان آورد، تهدید کننده آرامش خواهد شد . ممکن است بپرسید . افرادی چون من چگونه مشکل خود را حل کنیم؟ برای رسیدن به پاسخ، توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
1 . سن ازدواج در جامعه کنونی، با توجه به وضعیت فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی، بالا است . بنابراین، زیاد نگران به تاخیر افتادن آن نباشید . این مشکل بسیاری از جوانان کشور است که امیدواریم با تدابیر لازم در دراز مدت حل شود .
2 . مطمئن باشید با حفظ شؤون اخلاقی و دینی و رعایت وقار، متانت و حجاب کامل بهتر خواهید توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ کنید . بی تردید جوانان غیرتمند و اهل زندگی و هم شان شما سراغ افرادی چون شما خواهند آمد و برای ازدواج از شانس بیش تری برخوردارید . پس در حفظ متانت و وقار خود بیش تر دقت کنید .
3 . چنانچه در دانشگاه یا شهرستان محل سکونت تان مرکز یا کانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آن جا مراجعه و شرایط خود را برای ازدواج ارائه کنید تا اسباب ازدواج تان فراهم گردد . تاکید می شود آن مرکز باید کاملا شناخته شده، مورد اعتماد و تایید مسؤولان رسمی دانشگاه باشد .
4 . به منظور کاهش موقت این نیاز غریزی و پیشگیری از سقوط در دام گناه و لغزش های احتمالی، رعایت نکات زیر سودمند است:
الف) حتی المقدور روزی یک ساعت ورزش کنید تا انرژی زائد بدنتان کاستی پذیرد .
ب) اگر توان جسمی دارید، هفته ای یک یا دو روز روزه بگیرید .
ج) اندیشه های خویش را کنترل کنید و از فکر کردن درباره مسائل جنسی بپرهیزید .
د) مراقب نگاه هایتان باشید و به روابط افراد متاهل با یکدیگر و چهره و اندام جنس مخالف و فیلم های تحریک کننده نگاه نکنید .
ه) اوقات فراغت خود را با شرکت در برنامه های مختلف جمعی علمی، فرهنگی، دینی و انجام دادن کارهای شخصی، هنری، علمی پر کنید . بکوشید هیچ گاه بیکار و تنها نباشید .
و) در انتخاب دوستان صمیمی و هم اتاقی تان دقت کرده، با افراد متین، باوقار، با عفت، متدین و با ادب و نزاکت ارتباط داشته باشید و در فرصت های آزاد درباره مسائل علمی، تحصیلی، اخلاقی، دینی گفت وگو کنید .
ز) سعی کنید نمازهای روزانه را اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید .
ح) پس از نماز صبح، آیاتی از قرآن را تلاوت کنید; در معانی اش بیندیشید و برای حل مشکلات خود، از خداوند متعال یاری جویید .
امیدواریم، ضمن رعایت راهکارهای ارائه شده، همسری شایسته بیابید و زندگی ای شاد و سعادتمند در انتظارتان باشد .
پی نوشت ها:
1 . «هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها . . .» .
2 . «و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم . . .» .
منبع: پرسمان : اردیبهشت 1381، پیش شماره 9