همان طور که قبلاً گفتيم، خودارضايي عملي غير طبيعي و نوعي انحراف در ارضاي ميل جنسي است. معمولاً هر انحراف و کاري که غير طبيعي باشد، آسيبها و عوارضي به دنبال دارد که خودارضايي هم از اين قاعده مستثنا نيست. خودارضايي هم از نظر شرعي گناه محسوب ميشود و ضررهاي معنوي به همراه دارد و هم پيامدهاي رواني ـ جسماني نامطلوبي دارد. در اين فصل آسيبها و عوارض خودارضايي در چهار جنبه بررسي شده است: جسماني، روحي ـ رواني، اجتماعي و معنوي.
آسيبهاي جسماني
براي بيان آسيبهاي جسميخودارضايي، از مقالة دکتر قدوسي زاده بهره گرفتهايم. اينها عوارضي است که پزشکان غربي ،که گاهي اوقات حتي توصيه به خودارضايي هم ميکنند، خودشان به آن اعتراف کردهاند و در مورد آنها تحقيق به عمل آوردهاند.
آسيبهاي جسماني به سه مرحله تقسيم شده است:
1. مرحلة مشکل ساز: در افرادي که مدتي است گرفتار خودارضايي شدهاند، زودرسترين عوارض ناشي از اين عمل عبارت است از:
الف) خستگي و کوفتگي
ب) نداشتن تمرکز حواس
ج) ضعف حافظه
2. مرحلة گرفتاري شديد: بروز علائم زير در فرد گرفتار، نشان دهندة آن است که شدت ابتلاي وي يا مدت آن بيش از مرحلة اول است و در نتيجه عوارض شديدتري ظاهر شده است:
الف) تغييرات سريع خلقي
ب) حساسيت بيش از حد و زودرنجي
ج) کمردرد
د) نازک شدن موها
ه) ناتواني جنسي در جواني
و) بيخوابي يا بدخوابي
3. مرحلة گرفتاري بسيار شديد يا حالت اعتياد: موارد زير نشان دهندة حالت اعتياد فرد به اين کار است:
الف) ريزش شديد موها
ب) تار شدن ديد چشمها
ج) وزوز گوش
د) انزال زودرس و غير ارادي و يا خروج مني به صورت قطره قطره
ه) درد کشالة ران و ناحية تناسلي
و) درد در ناحية لگن و استخوان دنبالچه
بد نيست در اينجا به نحوة پيدايش برخي از اين عوارض اشارهاي داشته باشيم:
1. خستگي و کوفتگي: انقباض شديد و يک مرتبة تمام عضلات بدن در جريان انزال (ارگاسم يا اوج لذت جنسي) ، باعث مصرف سريع مواد غذايي ذخيره شده در عضلات ،و به طور عمده کاهش گليکوژن،ميشود. خستگي عضلاني تقريباً با سرعت تهي شدن عضلات از گليکوژن رابطة مستقيم دارد و هرچه اين سرعت بيشتر باشد، خستگي بيشتر است. در خودارضايي، به علت انقباضهاي مکرر عضلات بدن، ذخاير گليکوژن آنها به سرعت تمام ميشود و خستگي و کوفتگي هميشگي از عوارض طبيعي آن است.
2. ريزش مو: خودارضايي به تدريج با تغييرات هورموني و شيميايي که در بدن ايجاد ميکند، باعث افزايش تبديل هورمون جنسي مردانه ،يعني تستوسترون، به دي هيدرو تستوسترون ميشود که از عواقب بالا بودن اين ماده در خون، ريزش موها و تاسي سر و بزرگ شدن غدة پروستات و عوارض ناشي از آن در پيري است.
3. برخي ديگر از عوارض: خودارضايي مکرر باعث تحريک بيش از حد سيستم عصبي پاراسمپاتيک و افزايش تخلية اَسِتيل کولين از انتهاي اين رشتهها در مغز ميگردد و اين خود، باعث پارهاي از عوارض جسماني و رواني، چون حواس پرتي، ضعف حافظه، عدم تمرکز حواس، سياهي رفتن چشم و در نهايت تاري ديد ميشود. تمام اين علامتها ناشي از به هم خوردن تعادل ميزان مواد شيميايي موجود در مغز است كه وظيفة اين مواد رد و بدل شدن بين سلولهاي عصبي و انتقال پيامهاي مختلف است.
برخي نيز بر اين عقيدهاند كه علت بروز اختلالات مغزي (مانند حواس پرتي، نداشتن تمركز حواس و كاهش حافظه) ناشي از ظرفيت عظيمياز انرژي بدن است كه در هر بار انزال، تخليه شده، هدر ميرود؛ زيرا مايع مني حاوي مقدار بسيار زيادي DNA ، RNA ، آنزيمها، پروتئينها، مواد قندي، لِسيتين ، كلسيم، فسفر، نمكهاي بيولوژيك، تستوسترون و... است. اين ذخاير عظيم انرژي ،كه بايد در بدن براي رشد و تقويت بخشهاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد، بيهوده و به طور مكرر از بدن خارج ميشود و هدر رفتن هر كدام عوارضي را به دنبال ميآورد. براي مثال از آنجا كه سلولهاي خوني و پلاكت ها در مغز استخوان توليد ميشوند و به تكامل نهايي ميرسند و براي توليد آنها نيز انرژي بسيار زيادي مورد نياز است؛ در افراد گرفتار خودارضايي، تكامل مغز استخوان و در نتيجه توليد سلولهاي خوني با مشكل مواجه شده و منشأ كم خوني، ضعف و خستگي در اين افراد ميشود. همچنين دفع فسفر و ليستين بيش از حد از طريق انزالهاي مكرر، باعث كاهش ذخاير اين مواد ،كه مواد حياتي براي سلامتي سلولهاي عصبي هستند، ميشود و در نتيجه اختلال عملكرد سيستم عصبي، مانند حواس پرتي، از بين رفتن تمركز حواس و... بروز خواهد كرد.
آسيبهاي روحي ـ رواني
استرس و اضطراب، منزوي شدن و گوشهگيري، افسردگي، بينشاطي و لذت نبردن از زندگي، تنفر از خود، تبديل شدن اين کار به يک عادت، بداخلاقي و تندخويي، زود رنجي، ضعف اراده، احساس حقارت، کاهش اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان از جمله آسيبهاي روحي ـ رواني خودارضايي به شمار ميآيند. شرح تعدادي از اينها در مباحث گذشته بيان شد.
آسيبهاي اجتماعي
ناسازگاري خانوادگي، بيميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با همسر در آينده، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت نفس، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك، برخي از آسيبهاي اجتماعي ناشي از خودارضايي محسوب ميشوند.
آسيب معنوي
هيچ يك از آسيبهاي پيش گفته، به اهميت آسيب معنوي نيست. خودارضايي از نظر دين يكي از گناهان کبيره است. با هرگناهي که انسان انجام ميدهد، زنگاري بر دلش نقش ميبندد. زنگار همان چيزي است كه روي فلزات و اشياي قيمتي مينشيند و معمولاً نشانة پوسيدن و از بين رفتنِ شفافيت و درخشندگي آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است. در سخناني که از امامان معصومعليه السلام به ما رسيده است قلب و روح انسان به صفحهاي سفيد و نوراني تشبيه شده است که هر گناهي انسان مرتکب ميشود همانند نقطة سياهي بر اين صفحه سفيد نقش ميبندد. اگر شخص پشيمان شد وتوبه کرد، آن سياهي برطرف ميشود. اما اگر همچنان به گناهش ادامه داد، نقاط سياه زياد و زيادتر ميشوند و در نهايت تمام قلبش را فرا ميگيرند و اگر چنين شد ديگر اميدي به بازگشت آن فرد نيست. خودارضايي بسياري از اوقات براي نوجوان به صورت عادت درميآيد و روز به روز باعث دورتر شدن وي از خدا ميشود و همانند زنگاري قلب و روح او را تيره ميسازد.
در روايات ما نسبت به خودارضايي هشدارهاي لازم داده و بر زشتي آن تأکيد شده است. پيامبر عزيزمان صلي الله عليه و آله و سلم در اين باره ميفرمايد:
کسي که خودارضايي ميکند مورد لعنت و نفرين است.
در روايت ديگري آمده است که در روز قيامت خدا با چنين شخصي سخن نميگويدو اين نشانة خشم و غضب الهي است.
ادامه دارد.....
سید مصطفی دیانت مقدم