چهارشنبه 13 تير 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

 

 

   گزارش‌هاي افرادي که مبتلا به خود‌ارضايي هستند، يکي از راه‌هاي مطمئني است که به وسيلة آن مي‌توان به آسيب‌ها و عوارض اين عمل پي برد. در اينجا به نتايج تحقيقي که حاصل بررسي حدود هزار نامة رسيده از نوجوانان و جوانان کشورمان است،اشاره‌اي مي‌کنيم. در نامه‌هاي بررسي شده موارد زير به عنوان آسيب‌هاي ناشي از خود‌ارضايي  ذکر شده‌اند:
 
1. گود شدن چشم و سياهي دور آن   2. مشکلات بينايي مثل سياهي رفتن چشم، ضعف بينايي و ...   3. وزوز گوش   4 . کم پشت شدن، نازک شدن و ريزش موها   5. درد در ناحية اندام تناسلي و کمر   6. ضعف ميل جنسي   7. انزال زودرس   8. خروج غير ارادي مني   9. آمدن مني به صورت قطره قطره بعد از ادرار   10. قوز کمر   11. لاغري و ضعف قواي جسماني  12. خستگي، کوفتگي، سستي و کرختي   13. اختلالات خواب (بي‌خوابي و بدخوابي)   14. مشکل در دفع ادرار و تکرر ادرار  15. لرزش دست و پا و لرزش سر   16. کم خوني   17. رنگ پريدگي   18. درد مفاصل پا   19.  بي نظمي‌در عادت ماهيانه   20. احساس نااميدي در زندگي   21. فکر خود کشي   22. وسواس در طهارت  23. ضعيف شدن اراده   24. ضعف اعصاب   25. بي علاقگي به درس   26. عدم تمرکز حواس هنگام درس خواندن و مطالعه   27. افت تحصيلي   28. استرس و اضطراب   29. بد رفتاري و پرخاشگري با ديگران    30. افسردگي و گوشه گيري   31. بي‌علاقگي به عبادات  32. راه يافتن افکار پليد به ذهن  33. زود رنجي و عصبي شدن   34. لذت نبردن از زندگي زناشويي   35. ضعف حافظه و حواس پرتي و فراموشي   36. تبديل شدن اين عمل به يک عادت و ... .
موارد ديگري هم در اين نامه‌ها ذکر شده است که به علت رعايت اختصار از ذکر آن‌ها صرف نظر مي‌کنيم.
از بين موارد گفته شده، موارد زير از همه بيشتر تکرار شده است:
انزال زود رس، لاغري و ضعف قواي جسماني، ضعف بينايي، تبديل شدن اين عمل به عادت، افسردگي، ضعف حافظه، خستگي و کوفتگي، افت تحصيلي، لرزش دست و پا، ضعف اراده، کمر درد، ريزش موها، عصبي شدن.
بد نيست در اينجا برخي از دست‌نوشته‌هاي افراد گرفتار خود‌ارضايي را بياوريم:
نسبت به نوجوانان هم سن و سال خودم قوي‌تر و قدرتمندتر بودم؛ ولي اكنون بسيار ضعيف شده‌ام و قواي جسماني خودم را از دست داده‌ام ؛ هميشه احساس خستگي و کسلي مي‌کنم.
گرفتار استمنا بودم و با نصايح شما ترك كردم ولي با عوارض آن درگيرم . ازدواج كردم و بر اثرناتواني جنسي طلاق دادم و الآن من مانده‌ام و يک دنيا حسرت و پشيماني.
پسري 23  ساله هستم. فارغ التحصيل مكانيك. هزاران بار استمنا كرده‌ام و به همه چيز شباهت مي‌دهم به غير از آدم... از همه چيز بدم مي‌آيد. ديوانة محض هستم  و به انواع امراض مبتلا هستم. براي نجس نشدن لباس‌هايم بايد هميشه كيسه فريزر به خودم ببندم.  هميشه جنب هستم ... بدنم لاغر و ضعيف و رنگ پريده شده ... از هر چيزي مي‌ترسم. اميد، آينده  و آرزو برايم بي‌معني است ... .
من پسري هجده  سال‌هاز تهران هستم ... از سيزده سالگي تا حالا به عادت زشت خودارضايي مشغولم ... قبلاً اين کار رو زياد ،البته نه در حد وحشتناک، انجام مي‌دادم ... به هر حال اين رفتار باعث تأثير در چهرة من شده است. سياهي زير چشم، گود رفتن چشم، جوش... .
من از سال اول راهنمايي با اين عمل زشت آشنا شدم. اي کاش هيچ وقت اون روز شوم نمي‌اومد. در هر حال من اصلاً نمي‌دونستم که اين عمل چي هست و چه بلاهايي سر انسان مي‌آورد. البته احساس بدي داشتم، اما فکر نمي‌کردم به اينجا برسه. در هر حال سه سال راهنمايي را به همين منوال گذراندم. در سال دوم دبيرستان بود که متوجه شدم اسم اين عمل شوم استمناست و از عوارضش آگاهي پيدا کردم و فهميدم که گناه بزرگي است. اما متأسفانه من در طول اين چهار سال خيلي به اين عمل وابسته شده بودم. و فاجعه بزرگتري که در همين زمان اتفاق افتاد آشنايي من با دانشگاه و سايت کامپيوتر آن و کافي‌نت بود. اين آشنايي‌ها همه چيز را از من گرفت. بله همه چيز را از من گرفت. چرا؟ الان عرض مي‌کنم. من بعد از آشنايي با سايت‌هاي مستهجن در کافي‌نت، براي تأمين شهوتراني ام به پول نياز داشتم. از اين رو براي تأمين اين پول نقشه کشيدم و از دانشجويان دانشگاهي که من اصلاً حق ورود به آن را نداشتم پول مي‌دزديدم. اين دزدي‌هاي من از دوم دبيرستان آغاز شد و تا سه سال بعد هم ادامه داشت. من که در طول دوران اول و دوم دبيرستان يک دانش‌آموز ممتاز بودم به حيواني وحشي تبديل شده بودم که تمام مرزهاي اخلاقي را در هم شکسته بود. من بسياري از کلاس‌هاي دوره پيش دانشگاهي‌ام را رها مي‌کردم و به دانشگاه مي‌رفتم و با دزدي از آن‌ها به کافي‌نت‌ها مي‌رفتم وتمام وقت عکس‌ها، فيلم‌ها و نوشته‌هاي مستهجن را تماشا مي‌کردم. درس هم که معلوم است اصلا نمي‌خوندم. حتي براي رفتن به کافي‌نت‌ها از مادرم هم پول بر مي‌داشتم. مادرم پير است و هميشه مي‌ديد پول‌هايش کم است و فکر مي‌کرد جايي جا گذاشته است. حالا ديديد وقتي مي‌گويم من شهوتران‌ترين آدم روي زمينم يعني چه؟ اين نفس اماره چنان ارادة مرا ضعيف کرد که ديگر نمي‌توانستم جلويش را بگيرم و چه چيزي براي يک انسان بدتر از اينکه اراده‌اش را از او بگيرند؛ چرا که اگر انساني اراده‌اش را از دست بدهد همه چيزش را از دست داده است. ولي اگر همه چيز به جز اراده را از انساني بگيرند او همه چيز خواهد داشت. من در طول اين مدت هزاران بار توبه کردم و هزاران بار نيز توبه شکني کردم. بيشترين مدتي که توانستم جلو خودم را بگيرم دو ماه بود؛ اما دوباره شروع کردم. من با تسليم شدن در برابر اين لذت زودگذر همه چيزم را از دست داده بودم. من در يک خانوادة مذهبي بزرگ شده‌ام و به همين دليل بعد از انجام اين عمل زشت خيلي خيلي از خودم بدم مي‌آمد؛ به قدري که دلم مي‌خواست هيچ وقت به دنيا نمي‌آمدم و يا دست به خودکشي بزنم. ولي از خودکشي هم مي‌ترسم چون مي‌دانم آتش جهنم انتظارم را مي‌کشد. البته در اين راه هميشه لطف خداوند با من بود؛ چون اگر غير از اين بود خودم مي‌دانم که وضع بدتر از اين مي‌شد. يکي از لطف‌هاي بارز خداوند به من اين بود که در طي يکي از اين دزدي‌ها لو رفتم و دستگير شدم و نزديک بود که آبرويم نيز برود اما به لطف خداوند اين اتفاق نيفتاد و من از آن به بعد دست از دزدي به طور کامل کشيدم. هر چند مي‌خواستم استمنا را نيز ترک کنم اما فقط دو هفته دوام آوردم. بعد از آن موضوع خيلي سعي کردم آدم شوم؛ اما هميشه آن عکس‌ها و فيلم‌هايي که ديده بودم روي من تأثير مي‌گذاشت و من دوباره اين عمل شنيع را انجام مي‌دادم. اين عمل زشت دينم، ايمانم، تقوايم، حيايم، امام زمانم، خدايم و خلاصه همه چيزم را از من گرفت. من که اين‌قدر دوست داشتم انسان خوبي باشم و اين‌قدر به امام زمان(عج) علاقه داشتم تبديل شده بودم به موجودي پست‌تر از حيوان. بعد از پيش دانشگاهي کنکور دادم که خوب معلوم است قبول نمي‌شدم. سال بعد هم همين طور. چون به جاي خواندن درس به شهوتراني پرداخته بودم. بعد از دو سال کنکور دادن ديگر واقعاً از دست خودم عصباني شده بودم. بنابراين تصميم گرفتم ديگر درس بخوانم. بنابراين قشنگ درس خواندم. اما باز هم به عمل شنيعم ادامه مي‌دادم. بالاخره کنکور را دادم و در رشتة ...  قبول شدم. الان ترم اولم. اما هنوز دست از عمل زشتم بر نداشته‌ام و حتي اين کار را بيشتر انجام مي‌دهم. چرا؟ چون در اين محيط با دانشجوياني بر خورد کرده‌ام که خوب درس مي‌خوانند و من چون درست درس نمي‌خوانم از آن‌ها عقب مي‌افتم و نمرات من بسيار کم مي‌شود. اين رقابت شديد فشار رواني عظيمي‌بر من وارد مي‌کند و باعث مي‌شود براي اينکه من بتوانم از اين فشار دور شوم به اين عمل روي آورم. از طرف ديگر در محيط دانشگاه دخترها هم حضور دارند که باعث فشار بيشتري به من مي‌شود. علاوه بر اين دسترسي آسان به اينترنت و دوري از نظارت مادرم هم اين عمل را تشديد مي‌کنند؛ به طوري که تعداد دفعاتي که من اين عمل را انجام مي‌دهم از يک بار در هفته به دو سه بار در هفته کشيده است. خيلي خيلي خيلي خسته‌ام. دلم مي‌خواهد فرياد بزنم؛ آن قدر بلند که تمام قلبم ويران شود و من دوباره آن را بسازم. اين بار زيبا، اما افسوس که اين قلب خيلي سياه شده است. يعني خيلي سياهش کرده‌ام. البته در اين مدت من خيلي به درگاه خدا دعا مي‌کردم که مرا از اين گناه زشت نجات دهد. اما گناهانم و قلب سياهم مانع از اجابت دعايم مي‌شد ... به خدا قسم من دلم مي‌خواهد بندة خوب خدا باشم؛ ولي اين نفس بدجوري منو به زمين زد. برام دعا کنيد؛ چون من خودم هيچ آبرويي پيش خدا ندارم؛ ولي به رحمت و کرمش اميد دارم و ملتمسانه از او مي‌خواهم که مرا نجات بخشد.
بنده جواني هجده ساله‌ام كه سال گذشته رايانه‌اي خريدم و تنها دراتاقم با بازكردن سايت‌هاي مستهجن و ديدن آن‌ها استمنا مي‌كردم و اين كار را براي خودم تفريحي مي‌دانستم و نمي‌دانستم كه چه مضراتي دارد و مرا دچار چه مشكلاتي مي‌كند. من قبل ازعادت به استمنا فرد باهوش و با استعدادي بودم و دانش‌آموز ممتاز کلاسمان بودم؛ ولي به يكباره به فردي حواس پرت، كم استعداد و تنبل تبديل شدم و تمام شبانه روز احساس خستگي مي‌كنم و از زندگي لذت نمي‌برم و هيچگونه نشاطي در من ديده نمي‌شود و دچار روزمرگي شده‌ام و عزت و شرافتم را از دست داده‌ام و اميدي به آينده ندارم و احساس گناه مي‌كنم. من امسال كنكور دارم،كنكوري كه سرنوشت دانش‌آموز را رقم مي‌زند، ولي اصلاً نمي‌توانم درس بخوانم.تمام افراد خانواده‌ام و فاميل و آشنايان از من انتظار دارند كه در كنكور رتبه خيلي خوبي كسب كنم؛ ولي آن‌ها نمي‌دانند كه چه مشكلي پيدا كرده‌ام. من مثل ... از كاري كه كرده‌ام پشيمان هستم. الآن مشكلاتي كه دارم عبارتند از:  خستگي و كوفتگي دائم، حواس پرتي (تمام ذهنم پرشده از افكار وسواسي شديد)، ضعف حافظه، تاري ديد،  كمردرد و ... . تازه اين مشكلات، مشكلات جسماني هستند و من از لحاظ روحي و رواني نيز دچار عدم اعتماد به نفس و افسردگي شديدي شده‌ام و هيچگونه از نشانه‌هاي جواني در من ديده نمي‌شود و حتي فكر مي‌كنم از يک فرد معتاد نيز بدتر شده‌ام ...
 
چند نکته
1.   کساني که مبتلا به خود‌ارضايي هستند، ممکن است گرفتار تمام آسيب‌هاي بالا نشوند. ولي به تناسب مدت زمان ابتلايشان و همچنين ميزان دفعاتي که اين کار را انجام مي‌دهند، مشکلاتي گريبانگيرشان خواهد شد.
2.   ممکن است کسي بگويد عوارض و آسيب‌هايي که ذکر شده مربوط به کساني است که شديداً به اين مشکل دچار هستند؛ ولي اگر کسي اين کار را در حد کم و معقول انجام دهد ضرري به او نمي‌رسد. در پاسخ به چنين افرادي بايد گفت حتي اگر اين حرف درست باشد و خود‌ارضايي در حد محدود ضرري به دنبال نداشته باشد؛ ولي اعتراف بسياري از مبتلايان نشان مي‌دهد  معمولاً افرادي که گرفتار اين مشکل مي‌شوند، به تدريج به آن عادت کرده، تعداد دفعات انجام اين کار، روز به روز بيشتر مي‌گردد. در واقع نسبت به اين عمل حالت اعتياد پيدا مي‌کنند و ترک آن برايشان بسيار مشکل مي‌شود. وقتي هم به آن معتاد شوند، قطعاً آسيب‌ها و عوارض به سراغشان خواهد آمد و آن‌ها را گرفتار خواهد نمود. همان طور که سيگار کشيدن و يا استفاده از قرص‌هاي روان گردان حتي براي يکبار هم خطرناک است؛ چون لذتي که فرد هنگام مصرف آن‌ها مي‌برد و آرامش کاذبي که به او دست مي‌دهد، او را به سمت مصرف دوباره مي‌کشاند و زماني به خودش مي‌آيد که به آن‌ها معتاد شده است. يکي از متخصصين در اين باره مي‌گويد:
استمنا توام با ارضای کامل جنسی نيست  و در صورت تکرار در دفعات بعدی به صورت يک عادت کامل , مرکب ازعادت روانی و عضوی درمی آيد که در اين صورت شخص مبتلا حتی به طور غير ارادی آن را ادامه می دهد و حتی گاه افزايش خواهد داد و به همان نسبت ضررهای آن بيشتر خواهد شد.
پس عاقلانه اين است که از اول گرد آن نرويم و حتي يک بار هم تجربه‌اش نکنيم. احسان چنين مي‌گويد:
من يه جوون هجده ساله هستم كه از سن سيزده چهارده سالگي اين عمل رو انجام ميدم من از اين عمل متنفرم ولي الان يک ساله بدجور بهش اعتياد دارم اصلا انگار ناخودآگاه اين كار رو انجام ميدم. شده واسم يه كار حتمي‌مثل آب خوردن و دستشويي كردن كه آدم خود به خود و اتوماتيك انجامش مي‌ده. مغزم بهش عادت كرده. اصلاً انگار اگه يه روز اين كار رو انجام ندم مغزم به نورون‌هاي عصبيم دستور خوابيدن نميده. دارم ديوونه مي‌شم. همه چيم افت كرده ... به دادم برسيد.
برخي از نوجوانان ممکن است تصور کنند که عمل خود‌ارضايي، چون همراه با دفع شهوت است، موجب آرامش مي‌گردد. اين هم از تصورات اشتباهي است که برخي از کتاب‌ها و سايت‌هاي غير علمي‌آن را ترويج مي‌کنند و متأسفانه برخي از افراد هم فريب مي‌خورند. اما بايد گفت، چنين نيست؛ زيرا خود‌ارضايي اگر موقتاً هم باعث آرامش فرد شود، آرامشي کاذب ايجاد مي‌کند و پيامدهاي ناگوار آن، جايي براي خوشي موقت و لذت زودگذر ناشي از خود‌ارضايي باقي نمي‌گذارد. درست مثل معتادي که مصرف مواد را براي احساس يک لحظه سرخوشي و لذت به قيمت گزافي تکرار مي‌کند و در برابر آن چيزهاي ارزشمندي را از دست مي‌دهد. آرامش واقعي هنگامي‌به دست مي‌آيد که غريزة جنسي از راه صحيح خودش ارضا گردد. خود‌ارضايي که نوعي انحراف در ارضاي ميل جنسي است و آسيب‌هاي زيادي مثل اضطراب و استرس به همراه دارد، چگونه مي‌تواند باعث آرامش گردد؟
3.   ممکن است براي نوجواني که هنوز آلوده به خود‌ارضايي نشده است، اين سؤال ايجاد شود که حالا من اگر خود‌ارضايي نکنم و دست از اين لذت بردارم چه فايده‌هايي دارد؟ در جواب اين سؤال مي‌توان گفت مبتلا نشدن به خود‌ارضايي اگر هيچ فايده‌اي غير از در امان ماندن از آسيب‌هاي ذکر شده نداشته باشد، مي‌ارزد که نوجوان کمر همت ببندد و با اراده‌اي قوي خودش را از افتادن در اين گرداب حفظ کند. علاوه بر اين عفت‌گرايی و پاکدامنی به انسان کمک می کند تا با فکری آرام و متمرکز برنامه‌هايي را که براي آيندة خودش ريخته عملي کند؛ در حالی که فرد مبتلا به خود ارضايی از نظر فکری دائماً به موضوعات جنسی مي‌انديشد و ذهنش با آن‌ها درگير است و اين امر مانع تفکر آزاد می شود و لذا خود‌ارضايي از عوامل رکود فکری محسوب می شود.
بي علاقگي به درس و تحصيل، عدم تمرکز در هنگام مطالعه و افت تحصيلي نمونه‌اي از آسيب‌هايي است که در برخي از نامه‌هاي نوجوانان هم به آن‌ها اشاره شد.
به روايات و احاديث هم که مراجعه می کنيم برای عفت‌گرايی و پاکدامنی فوائدی را برشمرده‌اند. مثلاً امام علي عليه السلام مي‌فرمايد:
عفاف و پاکدامني، برترين عبادت است.
يکي از زيباترين فرازهايي که در اين‌باره در نهج البلاغه آمده، اين جملات دلنشين است:
مجاهدي که در راه خدا به شهادت رسيده است، پاداشش بيشتر از کسي نيست که قدرت بر گناه دارد؛ ولي عفاف مي‌ورزد (ودامنش را به گناه آلوده نمي‌کند)؛ نزديک است که انسان پاکدامن فرشته‌اي از فرشتگان باشد.
انساني که در مقابل وسوسه‌هاي شيطاني ايستادگي مي‌کند، در واقع به جنگ با نفسش رفته است و جهاد با نفس امّاره از جنگيدن در ميدان نبرد ظاهري بسي مشکل‌تر و سخت‌تر است. همين پاکدامني و آلوده نشدن به گناه بود که يوسف چاه نشين را به اوج رساند و او را عزيزمصر و مهم‌تر از آن، محبوب خدا گردانيد. شايد با خود بگوييد که يوسف پيامبر کجا و من کجا؟ اما اين موارد در بين افراد عادي هم بسيار مشاهده شده است. در اين صفحات مجال اين نيست که به آن‌ها بپردازيم. فقط براي نمونه به جريان يکي از اين قهرمانان واقعي که در عصر خودمان مي‌زيست، اشاره مي‌کنيم:
امير نوجواني خوش سيما بود و در خانواده‌اي بسيار ثروتمند و مرفه زندگي مي‌کرد. پدر و مادرش هر دو پزشک بودند. از آنجا که افکار غربي داشتند به ارزش‌ها و دستورهاي ديني چندان پايبند نبودند. آن‌ها صبح زود از خانه بيرون مي‌رفتند و فقط آخر شب، براي استراحت، به خانه برمي‌گشتند. و براي اين‌که امير احساس تنهايي نکند، دختر خاله‌اش را که همسن امير بود به فرزند خواندگي پذيرفته بودند و به خانه خودشان آورده بودند. از همان زمان بود که آرامش زندگي امير به هم خورد؛ چون دخترخاله‌اش همانند زليخا، همواره خودش را به امير عرضه مي‌داشت و درخواست عمل نامشروع مي‌کرد! ولي امير يوسف‌وار، عفت مي‌ورزيد و با کمک گرفتن از خدا در مقابل وسوسه‌هاي او مقاومت مي‌کرد؛ او از وضعيت پيش آمده بسيار نگران بود که نکند سرانجام تسليم شود و دامنش به گناه آلوده شود.
امير در اين گير و دار  مبارزة با نفس و شيطان، نامه‌اي به مجلة زن روزمي‌نويسد و از مشاورين آنجا راه چاره‌اي مي‌جويد. اما يک هفته بعد از نوشتن نامه، شخصي به خوابش مي‌آيد و به او مي‌گويد: "امين" برو به دانشگاه اصلي. وقتت را تلف نکن.
بدين ترتيب امير ،که اينک مفتخر به عنوان امين شده بود، عازم جبهه‌هاي جنگ مي‌شود و پيش از رفتن، نامة ديگري براي مجلة زن روز مي‌نويسد. سرانجام چهار روز پس از اعزام به جبهه، در عمليات کربلاي چهار در شلمچه، مزد استقامت و پاکدامني‌اش را مي‌گيرد و جام شهادت را سر مي‌کشد.
ادامه دارد .........
سید مصطفی دیانت مقدم
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group