با تمام راهکارهايي که براي پيشگيري از ابتلا به بيماريها گفته ميشود، باز هم عدهاي به دلايل مختلف گرفتار بيماري ميشوند. در اينجا چارهاي جز به کار بردن روشهاي درماني وجود ندارد. در مورد خودارضايي هم، چنين است. برخي از نوجوانان به دلايل مختلفي از جمله بياطلاعي از زيانها وعوارض اين کار و يا دلايلي که در فصل اول ذکر شد، گرفتار خودارضايي شدهاند. اينها بايد تمام انرژي و توان خود را براي درمان خودارضايي به کار ببندند. تمام نکاتي که در فصل گذشته در مورد راههاي پيشگيري گفته شد، دقيقاً در مورد درمان خودارضايي هم کاربرد دارند و ما به دليل جلوگيری از تکرار، از بيان دوبارة آنها خودداري ميکنيم. ولي نوجواني که درصدد ترک اين عادت ناپسند ميباشد، بايد مو به مو آنها را به کار بندد. علاوه بر اين در اين فصل به نکات جديدي اشاره خواهيم نمود:
1. اعتقاد به درمان پذيري
اولين قدم براي حل هر مشکلي اين است که باور داشته باشيم مشکلمان قابل حل است. اگر از همان ابتدا بر اين باور باشيم که اين مشکل حل شدني نيست، تلاشمان بيفايده است و راه به جايي نميبرد. در درمان اين کار، نبايد نااميدي بر ما غلبه کند. نورمن وينسنت پيل روان شناس آمريکايي چنين ميگويد:
هرگز کلمة نميشود را به کار نبريد؛ زيرا کاربرد اين کلمه يعني قبول آن.
خوب است در اينجا به برخي از نامههاي افرادي که با توکل بر خدا و تلاش خودشان موفق به ترک خودارضايي شدهاند، اشارهاي داشته باشيم:
... به شکرانة الهي موفق شدم اين عادت ناپسند را تماماً ترک نمايم ... موضوعي که در اين ميان دريافتم اين بود که من ميتوانم در لحظات حساسي که وسوسههاي شيطان به سراغم ميآيد، به آن پاسخ منفي بدهم و اينکه من حداقل اراده براي مقابله با وسوسههاي شيطان را در خود ميبينم و ميتوانم با ايستادگي به تدريج آن را تقويت نمايم. در اين ميان راهنماييهاي پاياني شما در آخرين مکاتبه بسيار کارآمد و مؤثر بود و به نسبت پاسخهاي قبلي تأثيرگذارتر بود. من هم اکنون در حال بازيابي هويت خود هستم؛ اينکه چه کسي هستم، چه اهدافي دارم و در حال حاضر چه بايد بکنم که البته در اين مسير مطالعة آثار شهيد مطهري بسيار سودمند بود ... من فکر ميکنم که اگر به وظايف فردي و اجتماعيام عمل نمايم خداوند مرا به بهترين شکل ممکن حمايت خواهد نمود و بهترين سرنوشت را برايم رقم خواهد زد.
... ميخواستم تشکر کنم! با انجام روشهايي که ذکر کرديد توانستم از اين عمل شنيع دست بر دارم.
... تابستان سال سوم دانشگاه. آنروز زيباترين روز بهاري زندگانيام بود. بعد از نماز ظهر دستهايم را به سوي در گاهش بلند کردم و با تمام وجود فرياد زدم خدااااااااااااااااااا ميخوام آدم شم خداااااااااااااااااااااا ! كمكم كن و جوابم را بده! يادم است آنروز اين تصميم از اعماق قلبم بلند ميشد و به درگاه حضرت دوست ميرفت. نميدانم آن لحظه بين من و خدا چه گذشت؛ ولي آن شب را براي نماز شب از خواب بلند شدم. اللهاكبر! با تمام وجود شروع كردم به خواندن نماز و در تمام نماز عاشقانه گريستم و با او درد دل كردم؛ نمازي كه دلم ميخواست هيچ گاه پايان نپذيرد. روز اول تير ماه همة نماز هايم با اذان شروع شد و شب دوباره در خلوت تنهاييام با خدا عاشقانه راز و نياز كردم و گريستم و كمك خواستم ... الآن هفت ماه است كه موفق شدهام با كمك خدا اين عمل را ترك كنم. ميدانم که اگر اراده کنم ميتوانم همين روند را ادامه دهم ... .
... با استعانت از خداوند و توسل به اهل بيت عصمت و طهارتعليهم السلام و جديت خودم، خود را از اين گناه به مرور زمان دور کردم و با وجود همة سختيهايترک اين گناه، موفق به ترک شدم.
... لذا با جديت ازآن لحظه تصميم به ترك گناه گرفتم وبا دعا و نيايش به درگاه خداوند خود را كم كم از اين گناه دور كردم و عهد كردم كه ديگر به سراغ اين گناه نروم. الحمدلله! با عنايات امام زمان عليهالسلام موفق به ترك اين گناه در همان سن هفده، هجده سالگي شدم. ازآن به بعد هم سعي در بدست آوردن روحيه ،توجه بيشتر به معنويات و اعتقادات پيدا كردم.
2. تدريجي بودن درمان
تدريجي بودن درمان از نکات مهمياست که بايد مورد توجه فرد مبتلا قرار گيرد. نوجواني که چند ماه و يا چند سال گرفتار اين مشکل بوده، نبايد از خودش انتظار داشته باشد که در عرض چند روز يا چند هفته بتواند اين کار را ترک کند؛ همين که به تدريج بتواند از تعداد دفعات آن بکاهد، پيشرفت خوبي کرده است. همان طور که قبلاً اشاره کرديم، يکي از عوارض خودارضايي اعتياد به اين کار است. کسي که به خودارضايي عادت کرده باشد، براي درمانش نياز به زمان دارد؛ درست مثل کسي که معتاد به مواد مخدر شده باشد. چنين شخصي نبايد در درمان عجله کند و اگر بعد از مدتي ديد هنوز مشکلش حل نشده، نبايد نااميد گردد. درمان مشکلي که به صورت عادت درآمده است ،در زمان کوتاه، معمولاً غير ممکن و يا خيلي مشکل است. گاهي اوقات درمان خودارضايي، حداقل به همان ميزاني که فرد مبتلا به اين کار بوده، نيازمند زمان است. البته گاهي اوقات هم فرد با ارادة قوي خودش، پس از سالها ابتلا به خودارضايي، در عرض مدت کوتاهي اين کار را ترک ميکند. پس شتاب زده و مأيوس نشويم و از ميدان مبارزه بيرون نرويم.
اگر نوجوانِ مبتلا به خودارضايي بتواند در مان اين مشکل را تحت نظر يک مشاور دلسوز، مذهبي، امين و کاردان پيگيري نمايد و مراحل درماني را با راهنماييهاي او قدم به قدم طي کند، قطعاً مؤثرتر خواهد بود. تجربه تعدادي از مبتلايان نشان ميدهد که اين روش با موفقيت بيشتري همراه است.
. تقويت اراده
شايد مهمترين نکته در درمان خودارضايي، اراده و خواست خود فرد باشد. اگر نوجوانِ مبتلا نخواهد خودش را درمان کند، ميتوان با قاطعيت گفت که درمان امکان ندارد. ولي اگر خودش اراده کرد اين مشکل را حل کند، بر هر مانعي غلبه خواهد کرد و قطعاً موفق خواهد شد؛ چرا که خواستن توانستن است. هيچ مانعي نميتواند در برابر ارادة انسان مقاومت كند. البته اراده همانند نهالي است که بايد آن را پرورش دهيم تا به مرحلة ثمردهي برسد. به عبارتي ديگر اراده، تقويت شدني است.
گاهي اوقات نوجوان، تمام راههاي پيشگيري و شيوههاي درمان را ميداند؛ ولي ارادهاش برايترک خودارضايي ضعيف است. يکي از شايعترين حالاتي که نوجوانان مبتلا به خودارضايي در خودشان مييابند، اين است که اراده شان چنان ضعيف شده که نميتوانند تصميم جدي بر ترک اين کار بگيرند؛ يا اينکه تصميم ميگيرند، ولي نميتوانند اين تصميم را عملي کنند و به آخر برسانند. بعضي از نوجوانان مبتلا به خودارضايي ميگويند ديگر ارادهاي برايترک اين کار در ما باقي نمانده است؛ ولي اين حرف غلط است. ممکن است ارادة انسان ضعيف شود ولي هرگز از بين نميرود. نشانهاش هم اين است که نوجوان اين عمل را در حضور ديگران انجام نميدهد. يعني هنوز اين اراده را دارد که برخي مواقع و در برخي جاها دست به اين کار نزند. اما بايد اين ارادة ضعيف را تقويت کند. براي تقويت اراده شيوههاي مختلفي ذکر شده است که به برخي از آنها اشاره ميکنيم:
1. يکي از کارهاي اساسي براي تقويت اراده، تلقين جملاتي است که به فرد نيرو و انرژي رواني ميدهد. يعني هر روز جملاتي که انرژي مثبت دارند در ذهنتان مرور کنيد و حتي به زبان بياوريد. جملاتي مانند: من ارادة لازم براي انجام کارهايم را دارم، هيچ چيز نميتواند ارادهام را متزلزل کند، ارادهام هر روز محکمتر ميشود، بايد موفق شوم؛ زيرا موفقيت از آنِ نيرومندان است و ... . همچنين در کارهاي سخت و دشوار هم تلقين را فراموش نکنيد.
فيليس سيمولک چنين ميگويد:
به کار بردن و نگارش کلمات منفي، مخرب و ويرانگر است. اين کلمات قفلهايي هستند که بر درهاي ورودي هر راه حلي زده ميشود تا ما را براي شکست آماده کند و برعکس کلمة آري به هيجانمان ميآورد، تحرک ميبخشد و چنان فعال ميشويم که مشکلمان را حل خواهيم کرد.
ويکتور پوشه ،روان شناس فرانسوي، در مورد خودارضايي ميگويد:
افراد مبتلا به اين عادت شوم،هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگويند: من به خوبي ميتوانم اين عادت بد را از خود دور کنم، من ميتوانم. اين عبارت ساده، اثر عجيبي در تقويت اراده و روحيه دارد.
2. براي تقويت اراده، بايد از پراکنده کاري و آشفتگي در کارهايتان پرهيز کنيد. کارهاي متنوع و مختلف علاوه بر اينکه انرِِژي ما را پراکنده ميسازند، موجب به هم ريختگي فکري هم ميشوند. پس بکوشيد به کارهايتان تمرکز و انسجام ببخشيد.
3. سعي کنيد کارهايي را که بر عهده ميگيريد، ناتمام رها نکنيد و آنها را تا رسيدن به نتيجة مطلوب ادامه دهيد. کارهاي نيمه تمام، باعث ميشوند فرد، خودش را انساني بياراده و يا داراي ضعف اراده تصور کند و ديگر قدرت برعهده گرفتن فعاليتها و مسؤوليتهاي مختلف را نداشته باشد. قبل از انجام هر کاري کميدربارة آن کار و تواناييها و استعدادهاي خودتان بيانديشيد و اگر توانايي انجام آن کار و تمام کردنش را نداريد، از اول آن را بر عهده نگيريد.
4. هرگز در کارها نااميد نشويد و تا جايي که ميتوانيد تلاش کنيد. هميشه به خود بگوييد: هنوز براي تسليم شدن زود است، من هرگز تسليم نميشوم.
5. کلمة غيرممکن را از صفحة ذهنتان پاک کنيد.
6. هر روز صبح حداقل بيست دقيقه، به طور مرتب و در ساعتي معين ورزش کنيد.
7. ترک گناه و مخالفت با وسوسههاي شيطان، نقش بسيار مؤثري در تقويت اراده دارد. ويليام جيمز روان شناس معروف آمريکايي چنين ميگويد:
يک نهگفتن به يک عادت بد، موجب ميشود شخص براي مدتي تجديد قوا کند و بدين وسيله ضعف ارادة خود را به تدريج برطرف سازد.
8. مقيد باشيد هر روز تعدادي معين از آيات قرآن را تلاوت کرده، ترجمة آنها را هم بخوانيد.
9. پس از فکر کردن و مشورت، از پيامدهاي تصميمهايتان هراسناك نباشيد. به خدا توكل كنيد و در تمام امور از او کمک بخواهيد.
10. باور كنيد همانند ديگر انسانها از توانمنديهاي بسياري برخورداريد و از ديگران كمتر نيستيد. فراموش نكنيد نقاط قوت انسان از نقاط ضعفش بيشتر است و نبايد خود را دست كم بگيرد. تصميم خوب در پرتو تكيه بر تواناييها، جبران ضعفها و احساس توانمنديها شکل ميگيرد.
11. هر كاري را آسان تلقي كنيد؛ زيرا همة سختيها در برابر ارادة پولادين انسان آسان ميگردد. به استقبال كارهاي به ظاهر دشوار برويد و به خود تلقين كنيد ميتوانيد در اين امور درست تصميم بگيريد و افتخار موفقيت در انجام آنها را به دست آوريد.
12. براي مدتي برنامه ريزيها و تصميمات خود را با فردي شايسته در ميان بگذاريد و از وي بخواهيد مراقب باشد تا در شما دودلي پيش نيايد. اجراي تصميماتتان را به تأخير نياندازيد.
13. از خواب زياد، پرخوري و ديگر اسباب تنبلي و سستي اراده بپرهيزيد.
14. با کساني که روحيه و ارادهاي قوي دارند دوست شويد تا ارادة شما نيز قوي گردد.
15. تصميمات بجا و پر ارزش گذشتة خود را به ياد آوريد و توجّه كنيد كه چون گذشته براي انجام دادن کارهاي مهم آمادگي داريد.
16. با تصميمهاي آسان در كارهاي ساده، به تدريج خود باوري و توانمندي را در خويش پديد آوريد و راه را براي تصميم گيري در امور پيچيده و مشکل هموار سازيد.
17. از شکست خوردن نهراسيد و بدانيد که شکستها پلي هستند به سوي موفقيت و کاميابي.
18. سرگذشت افراد سخت کوش و با اراده را مطالعه کنيد و از آنها درس بگيريد.
بد نيست در اينجا نگاهي به داستان موفقيت يکي از همين افراد با اراده بياندازيم:
سَكّاكي, مردى فلزكار و صنعتگر بود و در کارش مهارت فراواني داشت. او توانست با مهارت و دقت بالا، دواتي بسيار ظريف به همراه قفلي ظريفتر بسازد كه لايق تقديم به پادشاه باشد. انتظار همه گونه تشويق و تحسين از هنر خودش را داشت . با هزاران اميد و آرزو خدمت پادشاه رسيد و هنرش را عرضه كرد . در ابتدا همان طورى كه انتظار داشت مورد توجه قرار گرفت؛ اما حادثهاي پيش آمد که فکر و راه زندگي سکاکي را کاملاً عوض کرد.
در حالي كه پادشاه مشغول تماشاى هنر زيباي او بود و سكاكى هم غرق درخيالات خويش، خبر دادند يکي از دانشمندان آن زمان وارد ميشود. همين كه او وارد شد, پادشاه چنان سرگرم پذيرايي و گفتگوي با او شد كه سكاكي و صنعت و هنرش را به کلي از ياد برد. مشاهدة اين منظره تحولي عميق در روح سكاكي به وجود آورد. فهميدكه از اين كار تشويق و تقديرى كه ميبايست، نميشود و همة اميدها و آرزوهايش به نااميدي تبديل شد. ولي روح بلند پرواز سکاکي نميتوانست آرام بگيرد. حالا چه بكند؟ فكر كرد بايد به دنبال درس و كتاب برود و اميدها و آرزوهاى گمشدهاش را در آن راه جستجو كند. هر چند براى فردی كه دوره جواني را طي كرده بود , همدرس شدن با کودکان تازه کار و نشستن در کنار آنها، كار آساني نبود؛ ولي چارهاى جز اين نيست، ماهي را هر وقت از آب بگيرند تازه است. از همه بدتر اين كه, وقتي شروع به درس خواندن كرد, در خود هيچ گونه ذوق و استعدادى نسبت به درس خواندن نديد. شايد هم اشتغال چندين سالة او به كارهاى فني و صنعتي ذوق علمي و ادبياش را خشک كرده بود. ولي نه سن بالاو نه کم شدن استعداش ،هيچ کدام، نتوانست او را از تصميميکه گرفته بود، منصرف کند. با جديت فراوان مشغول كار شد , تا اينكه اتفاقي افتاد. استادي که به او درس ميداد, اين مسأله را به او ياد داد:عقيدة استاد اين است كه پوست سگ با دباغي پاك ميشود. قرار بر اين شد که سکاکي اين جمله را حفظ کند و روز بعد آن را براي استاد بازگويد. سكاكي اين جمله را دهها بار پيش خودش تكرار كرد تا در جلسة امتحان خوب از عهدة آن برآيد. ولي همين كه خواست درس را پس بدهد, اين طور بيان كرد: عقيدة سگ اين است كه پوست استاد با دباغي پاك ميشود. خندةکودکان همکلاسياش بلند شد. بر همه ثابت شد او که در پيری هوس درس خواندن كرده به جايي نميرسد.
سكاكي ديگر نتوانست در مدرسه و در شهر بماند و سر به صحرا گذاشت. جهان پهناور بر او تنگ شده بود و بسيار غمگين و ناراحت بود. اتفاقاً به دامنة كوهي رسيد. متوجه شد كه از بالاي کوه، قطره قطره آب روى صخرهاى ميچكد, و در اثر ريزش مداوم آب, صخره سوراخ شده است. لحظهاى انديشيد و فكرى مانند برق از مغزش عبور كرد. با خودش گفت: ذهن من هر اندازه ناتوان باشد از اين سنگ که سختتر نيست. ممكن نيست پشتکار بياثر باشد. برگشت و آن قدر فعاليت و پشتكار به خرج داد تا استعدادش باز و ذوقش زنده شد و عاقبت يكي از دانشمندان كم نظير ادبيات گشت. الآن هم پس از گذشت سالها، هنوز هم کتابهايش تدريس شده، از نظرات او استفاده ميگردد.
ياد مرگ و قيامت
يکي از عوامل مهم در کنترل غريزة جنسي، ياد مرگ و قيامت است. ما همگي مسلمانيم و معتقديم که پس از مرگ، جهاني ديگر و زندگي جديدي فراروي ماست و همة کارهايي که در اين دنيا انجام دادهايم، بازتابي در آن دنيا دارد. روز قيامت هر کسي بايد پاسخگوي اعمالش باشد و هيچ کار کوچک و بزرگي بدون نتيجه نميماند. نوجواني که هميشه اين افکار را در ذهنش مرور کند، خيلي کمتر به سمت خودارضايي ميرود. او ميداند اين کار شهوتي زودگذر است؛ ولي عواقبش براي او باقي ميماند و بايد در قيامت پاسخگو باشد. او ميداند عذاب خدا سخت و غيرقابل تحمل است و ميداند خودارضايي موجب خشم خدا ميشود و همة اينها، مانعي در برابر آلودگي به گناه است. حضرت عليعليه السلام ميفرمايد:
هروقت نفستان خواست شما را به سمت شهوتها بکشاند، زياد ياد مرگ باشيد؛ ياد مرگ براي موعظه و پند گرفتن کافي است.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد:
زياد به ياد مرگ باشيد؛ چرا که مرگ از بين برندة لذات و شهوات است.
استفاده از آب سرد
شستن اندام بدن به خصوص اعضاي تناسلي با آب سرد، براي خنثي نمودن تحريکات جنسي مؤثر است. هر وقت افکار جنسي به ذهن نوجوان آمد و تحريک شد، اگر ميتواند با آب سرد دوش بگيرد و يا اعضاي تناسلياش را با آب سرد بشويد تا شهوتش تعديل گردد. البته اين کار در صورتي توصيه ميشود که موجب بيماري و عوارض منفي در فرد نشود. سيلوانوس استال ميگويد:
اگر به واسطة تخيل جنسي يا محرکات ديگر، خون بسيار در اعضاي تناسلي جريان پيدا کند و باعث تحريکات شهواني و جنسي گردد، نبايد نگران شد و به دکتر مراجعه نمود؛ بلکه راه درمان آن، اين است که برنامة زندگي خود را دگرگون کنيد و کاري بکنيد تا خون در اعضاي مختلف بدن جريان پيدا کند و در يک جا متمرکز نشود و کاري بکنيد تا همة دستگاههاي بدن بتوانند تعادل طبيعي خويش را داشته باشند؛ و براي اين منظور ميتوانيد اعضاي تناسلي و جنسي خود را در هر روز چند بار با آب سرد شستشو دهيد و از اين طريق قوة خيال و فکر خود را از توجه به شهوات باز گردانيده، باعث آرامش اعضاي بدن خود شويد.
تشويق و تنبيه
يکي ديگر از روشهاي درماني، اين است که نوجوان مبتلا، در فاصلة زماني که براي خودش در نظر ميگيرد،اگر موفق به ترک اين عمل شد خودش را تشويق کند و به خودش جايزه بدهد. ولي چنانچه در فاصلة مشخص شده باز هم مرتکب خودارضايي شد، جريمه و تنبيهي براي خودش در نظر بگيرد. تشويق بايد چيزي باشد که به نوجوان انگيزه بدهد و او را در تصميمش استوار گرداند. همچنين تنبيه و جريمه بايد قدرت بازدارندگي بالايي داشته باشد؛ به طوري که نوجوان هر وقت اراده کرد خودارضايي کند، تلخي تنبيه و جريمه به ذهنش بيايد و همين امر مانعي در برابر خودارضايي باشد. البته تنبيه و جريمه نبايد به گونهاي باشد که فرد مبتلا از انجام آن ناتوان شود وکم کم از کارآيي بيفتد. نوع تشويق و جريمه هم براي افراد مختلف فرق ميکند. هر فردي بايد خودش جايزه و جريمة خودش را تعيين کند. مثلاً شخصي که از فوتبال بازي کردن با دوستانش خيلي لذت ميبرد، اين را به عنوان جايزهاي براي خودش قرار دهد که فقط در صورت موفقيت در برنامة درمانياش به فوتبال بپردازد. يا کسي که روزه گرفتن برايش سخت است، در صورت ارتکاب خودارضايي يک يا چند روز روزه بگيرد و ... . البته اگر تشويق و تنبيه را براي مقدمات اين کار قرار دهد خيلي اثرش بيشتر است. مثلاً هر وقت به عکس مبتذلي نگاه کرد، مقدار قابل توجهي از پول تو جيبياش را صدقه بدهد. يا اگر از خواندن مطالب تحريک کنندة جنسي چشم پوشي نمود، به نحوي خودش را تشويق نمايد. مجيد، نوجواني که در درمان خودارضايياش بسيار موفق بوده، اين راه را بسيار مؤثر ميداند:
عهد و پيماني كه با خودم بستم و الآن حدوداً هشت سال از عمرش ميگذرد و تا كنون نيز بدان پايبند بودهام چنين است: هرگاه در مبارزه با عمل خودارضايي شكست خوردم بر من واجب است كه هفت روز روزه بگيرم. سه روز آن بايد بلافاصله پس از شكست و پشت سر هم باشد و چهار روز ديگر در طي يك ماه پس از روز شكست به جا آورده شود. اين جريمهاي که براي خودم گذاشتهام بسيار کمکم کرده است.
توجه به ارزش و اهميت انسان
امام عليعليه السلام ميفرمايد:
اي انسان گمان ميکني موجودي ناچيز و کوچک هستي؟ در حالي که جهان بزرگي در وجود تو نهفته است.
اگر نوجوان به ارزش و منزلت خودش پي ببرد و بداند که خدا براي چه هدفي او را آفريده است، اگر باور کند که ميتواند از فرشتگان هم فراتر رود و به مقاماتي دست يابد که خدا به او بنازد، هيچ وقت حاضر نميشود که وجود خودش را با اين کارها آلوده کند و خودش را از رسيدن به آن مقامات عالي محروم کند. امام عليعليه السلام مي فرمايد:
کسي که نفسش برايش عزت و شرف داشته باشد (براي خودش ارزش قائل شود)، شهوتها در نظرش خوار است.
يعني اگر اين حس در انسان پيدا شود، شهوتپرستي را رها ميکند. امامعليه السلام انسان را به موجودي با ارزش در درونش راهنمايي ميکند؛ مانند هنرمند هنرشناسي که به صاحب يک تابلوي نفيس ميگويد ميداني اين تابلو چقدر باارزش و قيمتي است؟ حيف است که اينجا باشد و گرد و غبار بگيرد. بايد از آن به طور ويژه مراقبت کني؛ والّا ارزشش را از دست خواهد داد.
چند نکته
1. سعي کنيد تمام روشهايي که براي پيشگيري و درمان خودارضايي گفته شد، را با هم به کار ببريد و از همة راهکارها استفاده کنيد. اين روشها در کنار يکديگر کارآيي دارند. اگر نوجواني به عنوان مثال از آب سرد استفاده کند؛ ولي چشم و يا خيالش را کنترل نکند، فايدة چنداني ندارد و در پيشگيري و درمان با مشکل مواجه خواهد شد.
2. ممکن است نوجواني که مبتلا به خودارضايي شده است و آسيبهايي را هم در خودش مشاهده ميکند، در صورت ترک اين کار باز هم نگران اين باشد که آيا آسيبها و عوارض از بين ميروند يا خير؟ ترميم آسيبهاي وارد شده در اثر خودارضايي، به مدت زمان ابتلاي فرد و تعداد دفعاتي که اين کار را مرتکب شده بستگي دارد. ولي در مورد بسياري از نوجوانان جاي نگراني نيست؛ به ويژه اگر در ترک اين کار جدي باشند. بسياري از اين آسيبها، در صورت ترک از بين ميروند. برخي ديگر هم با مراجعه به پزشک به آساني برطرف ميشوند. برخي از نوجوانان از آسيب معنوي اين کار ،که خيلي هم مهم است،نگرانند و از اينکه روابطشان با خداي خودشان تيره شده است، بسيار پشيمانند؛ اما بايد گفت اين هم جاي نگراني ندارد؛ درب توبه هميشه باز است. گناه انسان هر چه باشد و هرچقدر هم بزرگ باشد، نبايد احساس بيارزشي و نااميدي به او دست دهد. درست است که گناه، ناراحتي و عذاب وجدان به همراه دارد؛ اما به معني پايان فرصتها و رسيدن به آخر خط نيست. کسي که از صميم قلب احساس ندامت و پشيماني کند و تصميم قاطعي براي جبران خطاهاي گذشتهاش بگيرد، محبوب خداست و خدا دوستش دارد. آسيب معنوي اين کار با توبه و استغفار به کلي از بين ميرود و فرد مبتلا به خودارضايي در صورت توبه مثل روزي ميشودکه اصلاً مرتکب اين عادت زشت نشده بود. امام باقرعليه السلام ميفرمايد:
توبه کننده مانند کسي است که اصلاً گناه نکرده است.
توبه يعني شروع زندگي پاک و حرکت در نور و روشنايي. اگر شخص از گناهي که مرتکب شده پشيمان است و ميترسد، بايد از بالاترين گناه يعني يأس و نااميدي از بخشش خدا بترسد قرآن خطاب به بندگان گنهکار ميفرمايد:
... از رحمت خدا نوميد نشويدکه خدا تمام گناهان را ميآمرزد... .
گناهان ما هر چقدر زياد و بزرگ باشد باز هم در مقابل درياي بيکران رحمت خدا، کوچک است؛ به شرط اينکه به سوي خدا حرکت کنيم و خود را در آغوش پر مهر و محبتش بيندازيم.
3. تمامي راهکارهايي که در مورد پيشگيري و درمان خودارضايي گفته شد، به شرطي تأثير ميگذارند که عاجزانه از خداوند درخواست کمک نماييد و باور کنيد که همة کارها به دست اوست. از دعا و طلب کمک از خدا و همچنين توسل به ائمةاطهارعليهم السلام فراموش نکنيد. حضرت يوسفعليهالسلام با آن همه قداست و پاکياش، هنگاميکه با وسوسة شيطاني زنان مصري روبرو شد، دست دعا به درگاه الهي بلند کرد وگفت:
پروردگارا! زندان برايم محبوبتر است از آنچه اين زنان مرا بدان فرا ميخوانند و اگر مکر و نيرنگشان را از من باز نگرداني، به آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.
خداي مهربان هم دعاي او را مستجاب کرد و او را از شر زليخا و بقية زنان مصري نجات داد. جالب اينجاست که يکي از خواستههاي امامان معصومعليهم السلام از خدا، توفيق حفظ پاکدامني بوده است. امام عليعليه السلام در دعاي خود به هنگام وضو ميفرمايد:
بار الها غريزة جنسي مرا ( از گناه) محافظت فرما. امام صادقعليه السلام نيز در دعاي خويش در ماه مبارک رمضان چنين ميفرمايد:
خداوندا از تو درخواست ميکنم توفيق فروانداختن چشم (از گناه) و محافظت از نيروي جنسي را به من عنايت فرمايي.
پس بجاست که ما هم به تبعيت از آن بزرگواران، هميشه از خدا بخواهيم که در برابر وسوسههاي شيطان، ما را تنها نگذارد و کمکمان کند تا بر اين دشمن قسم خوردهمان غلبه کنيم. بد نيست در پايان اين فصل به جريان جواني اشاره کنيم:
هواي شرجي و تفتيدة شهر غريب، آخرين نفسهاي خود را ميکشيد و ميرفت تا جاي خود را به هواي لطيف زمستاني بدهد. آبان هم رو به پايان بود و حالا من دقيقاً يک سال از خدمتم ميگذشت. روز پنج شنبهاي بود که مرخصي درون شهري گرفتم و از پادگان بيرون آمدم.
... از سينما که بيرون آمدم، به ياد يکي از دوستانم افتادم که خيلي اصرار داشت که حتماً توي اين شهر غريب، يک بار هم که شده به خانهاش بروم. راه خانة او را در پيش گرفتم. وقتي که به خانه رسيدم، در زدم؛ چند دقيقه بعد خانميپشت در آمد و گفت برادرش در خانه نيست و چند ساعت ديگر ميآيد. چند قدم به عقب برگشتم که خداحافظي کنم و بروم که او با لحني شيطاني گفت: طولي نميکشد؛ ممکن است بيايد. بفرماييد داخل استراحت کنيد تا او بيايد.
در جدالي سخت، مغلوب شيطان شدم و به داخل خانه رفتم. مرا به سمت مهمان خانه راهنمايي کرد و طولي نکشيد که با هندوانه و تنقلات، پذيرايي شروع شد. حرکاتش عجيب و غريب بود. او لباس آستين کوتاه پوشيده بود و انواع و اقسام طلاها به دستانش آويزان بود. تپش قلبم آن تپش هميشگي نبود و مانند پيستوني سرعت داشت. در کشاکش جنجال بين وجدان و شيطان، وجدانم ميگفت: مگر نميداني ورود در جايي که مورد اتهام قرار ميگيري، ممنوع است؟ چگونه وارد خانهاي شدي که فقط تو ويک دختر نامحرم درون آن هستيد؟!
اما شيطان اشاره ميکرد، نگاه به جمال دختر کن. ضبط صوت بالاي سر توست و انواع مختلف نوارها در کنارش وجود دارد؛ روشنش کن و شاد باش. وضعيت ظاهري دختر با آن ناز و کرشمهاش، بر آتش اين جنجال ميافزود.
او که دو سه متري از من فاصله داشت، انواع و اقسام سؤالات را ازمن ميپرسيد و ميخواست نقشهاش را آرام آرام پياده کند. با اين اوضاع و احوال، شيطان ميخواست که تمام وجودم را تسخير کند و سکان کشتي هوا و هوس درونم را به دست بگيرد.
نگاهم ناخودآگاه به سمت ديوار طرف قبله چرخيد و خانة کعبه ،با آن همه زيباييهايش، تمام زيباييهاي ظاهري درون آن خانه را در نظرم هيچ کرد. اينجا بود که شيطان از پيشروي باز ايستاد و وجدان رمقي تازه گرفت.
وجدان، درون دلم بانگ زد که آيا ميخواهي فردا در روز تولد مولايت، دامنت آلوده باشد و عيد را با دامني آلوده جشن بگيري؟ آيا ميخواهي فردا، مولايت شيطان باشد. مگر فردا نميخواستي به خاطر سيزده رجب، با دوستانت روزة مستحبي بگيري ... پس چي شد؟ نگاهي به نايلوني که همراهم بود کردم.از روي نايلون، خوراکيهايي که براي سحري فردا گرفته بودم، مشخص بود.
وجدان دوباره چنين آهنگي سر داد: تو که ميخواهي فردا روزه بگيري، الآن توي اين محل گناه چه کار ميکني؟ اينجا بود که وجدان به قله پيروزي نزديک شده بود و هوس را از قله دور ميکرد. چون برق از جا بلند شدم و بهانه گرفتم که من بايد بروم؛ اگر سر وقت نروم اضافه خدمت ميخورم.
او با چشماني متعجب گفت: شب پيش ما ميمانديد ... نان و پنيري پيدا ميشود که با هم بخوريم. ديگر تحمل نداشتم. از اتاق بيرون آمدم و به حياط رسيدم، او پشت سر من حرکت ميکرد و هنوز هم ميگفت ميمانديد يا لااقل شام را ميخورديد و بعد ميرفتيد.
دم در که رسيدم، در قفل بود؛ اما از خوش شانسي کليد روي در جا مانده بود. در را باز کردم، آخرين نيرنگها و نگاههاي شيطاني اش را روانة من کرده بود؛ اما من از دامش جهيدم و از خانه بيرون آمدم و به طرف پادگان قدم برداشتم. وجدان پرچم پيروزياش را برقلة وجودم به اهتزاز درآورد و چنان خوشحالياي به من دست داد که هنوز هم شيرينياش را در وجودم احساس ميکنم.
حال ميانديشيدم که اگر آن عکس کعبه نبود و يا فرداي آن روز، ميلاد امير المؤمنينعليه السلام نبود، نميدانم چه بلايي سرم آمده بود؛ نه تنها دامنم آلوده شده بود، شايد حالا هم دانشجو نبودم و شايد اکنون دنبال پليديها و هرزگيها ميبودم. اين داستان واقعي شايد براي ديگران اهميتي نداشته باشد؛ اما براي اين حقير، بزرگترين درسها را به دنبال داشت و هميشه احساس ميکنم که يوسف گونه از بند شيطان رهيدم ... پاک ماندن و پاک زيستن در اين عصر، خيلي سخت است؛ اما اگر انسانها توکل به خدا و توسل به ائمةاطهارعليهم السلام داشته باشند و براي خود مثلثي از توکل، توسل و اعتماد به نفس داشته باشند، اين امر براي آنها سهل خواهد بود... .
در پایان امیدوارم که با خواندن سلسله مطالبی که در این مجموعه مقالات ارائه گردید, اطلاعات خوبی در زمینه خود ارضایی و راه هکارهای پیشگیری و درمان آن را آموخته باشید.
از خداوند متعال موفقیت شما را خواستارم.
سید مصطفی دیانت مقدم