خوبی مردم نتیجه تغذیه از رودخانه آب شیرین ولایت الهی بود
هر چه زمان بگذرد، وفا و صفا به میزان بیشتری در این ولایت الهی رشد میکند. اگر عصر ما عصر وراثت صالحان است، ابتکار عمل باید به دست کسانی باشد که نورشان غالب بر ظلمتشان و علمشان غالب بر جهلشان باشد.
نباید در مقابل جهل جاهلان از موضع جهل و عصبیت تصمیم گرفت. صبر یعنی همین، یعنی خودنگهداری از هر حرکت بلاحجّت. حجتگرایی در کلام، در عمل و در سکوت.
حجتگرایان متحد میشوند، چون تشنه قدرت نیستند، اما قدرتگرایان جز با تصفیه خونین نمیتوانند از انشعابها و اختلافها عبور کنند. حجتگرایان اما از بالا تا پایین بر مبنای حجت تصمیم میگیرند. امام میفرمود: اگر ولی فقیه یک لحظه استبداد کند، ولایت خود را از دست میدهد. به همین دلیل است که رهبری عمری است به تبعیت از حجت عادت کرده است.
در جریان بعد از انتخابات 88 یک طرف میخواست انتخابات ابطال شود، اما رهبری به دلیل حجتگرایی به آنها میگفت که حجت خود را بگویید. آنها حجت نداشتند و نیز حاضر نبودند از لاحجت خود عدول کنند.
لایههای قدرتطلبی اجازه عبور انسان از لاحجت را نمیدهد. کلام قرآن در این زمینه بسیار گویاست: «لتنذر قوماً ما أنذر آباؤهم فهم غافلون؛ لقد حق القول علی أکثرهم فهم لایؤمنون؛ انّا جعلنا فی اعناقهم اغلالاً فهی إلی الأذقان فهم مقمحون؛ و جعلنا من بین أیدیهم سداً و من خلفهم سداً فأغشیناهم فهم لایبصرون» غلّهایی که بر گردنهاست، همان عصبیت است.
خاطرهای را برای شما نقل کنم. رهبر انقلاب وقتی قانون دادگاه ویژه را تشریح نمودند، آیتالله یزدی ریاست قوه قضاییه اشکال قانون اساسی بر نام آن گرفت که چرا نام قانون بر آن گذاشته شده است؟ چراکه قانون اساسی تنها قانونگذار را مجلس شورای اسلامی عنوان کرده است. رهبر بزرگوار گفتند که امام میفرمود اینکه میگویند حرف مرد یکی است، حرف درستی نیست. حرف مرد دو تاست، هرگاه دید اشتباه شده حرفش را پس میگیرد و رهبر انقلاب نیز گفتند که از واژه قانون استفاده نشود.
اصولاً امتحان اصلی انسان مسأله حجت و لاحجت است. سجده ملائکه و اطاعت فرمان، همان اطاعت حجت بود. توقف و امتناع ابلیس در سجده تبعیت از لاحجت بود؛ چشیدن شجره ممنوعه ولو به نیت فرشته شدن یا جاودانگی، عبور از حجت ولو در حد ترک اولی. اینکه خداوند به آنها فرمود «ألم أنهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما أن الشیطان لکما عدو مبین»، این استناد به حجت است.
توبه آدم و حوا بازگشت به حجت بود. «ربّنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» دعوت انبیا همگی دعوت به حجت است و طرف مقابل استنادش به لاحجت است.