هر چه داشتی در رختکن حمام جا گذاشتی
فتحعلی شاه و میرزای قمی به حمام رفتند، فتحعلی شاه که کم مانده بود به ریشش هم طلا و جواهر آویزان کند، وقتی طلا و جواهر و لباسهای خود را کنده و داخل حمام می شود، در خزانه حمام میرزا قمی می گوید: بسم الله حالا بگو ببینم بین من و تو فرقی هست؟ هرچه داشتی در رختکن حمام درآوردی و آمدی.
"وَ كُلُّهُمْ آتيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً "
?(مریم: 95) خداوند می فرماید: همه تان روز قیامت به تنهایی خواهید آمد. میرزا به فتحعلی شاه گفت: تو هر چه داشتی درآوردی و من هر چه داشتم با خود به حمام آوردم. بنده عرض می کنم منظور میرزا این بود که آنچه من داشتم یعنی علم و ادب و فضل همه را با خود آورده ام برعکس تو که همه داشته هایت را جا گذاشته و آمده ای.