گریه قهرمان:
او را بارها در میدان رزم دیده بودم ! مثل شیر حمله می كرد و گاه ده ها زخم شمشیر و نیزه بر او وارد می شد، اما خم به ابرو نمی آورد! با خود می گفتم این دیگر چه قهرمانی است ! گویی اصلا احساس درد نمی كند!
پیش خود گمان می كردم هیچ گاه اشك او را به خاطر درد نخواهم دید، اما آن روز كه به عیادتش رفته بودم ، ناباورانه دیدم كه ((چشم درد)) اشكش را درآورده بود! فهمیدم چشم دردش ، معمولی نیست ، وگرنه علی بن ابی طالب بیدی نیست كه به این بادها بلرزد!
در این افكار غوطه ور بودم كه پسر عمویش (پیامبر) به عیادتش آمد و پرسید:
گریه تو از بی تابی است یا از شدت چشم درد؟!
- از شدت درد! در تمام عمرم ، چنین دردی به سراغم نیامده بود. دعا كن زودتر آرام شود!
پسر عموی مهربانش پس از دعا به درگاه خدا گفت :
این دردها گذرا است . هیچ دردی به شدت درد كافری كه می خواهد از دنیا برود، نمی رسد!
- چطور مگر؟ آن چه دردی است ؟!
موقع مردن كافر، فرشته مرگ (عزرائیل ) كه برای قبض روح می آید، با خود قلاب هایی گداخته شده در آتش و سیخ هایی كه از شدت حرارت سرخ شده ، می آورد و آنها را به تن كافر فرو می برد و با سختی تمام و درد فراوان روحش را از بدنش خارج كرده ، روانه جهنم می كند!
از شنیدن این سخنان ، گویی درد خود را فراموش كرد! برخاست و پرسید:
یا رسوتل الله ! از امت شما كسی چنین مجازات می شود؟
آری یا علی ! سه گروه موقع مرگ به چنین عقوبتی گرفتار می شوند و به سختی قبض روح می گردند:
آن كه به زیر دستانش ستم كند؛
كسی كه مال یتیم را بخورد؛
آن كه به دروغ شهادت بدهد