عشق به دنيا باعث گرفتارى بشر است شايد هم سبب بشود آخرت از دست برود، دنيا دارى خوب است وليكن دنيا دوستى ضرر مىرساند.
از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده است: حضرت عيسى ابن مريم (عليه السلام) مرور كرد به يك قريهاى كه مرده بود اهلش و حيواناتشان و طيورشان بكلى مرده بودند، توى قريه ذى روحى وجود نداشت، حضرت عيسى فرمود: اينها نمردهاند مگر از غضب خدا و اگر اينطور نبود همديگر را دفن مىكردند.
حواريون گفتند: يا روح الله صحبت كنيد ما اعمال اينها را بدانيم و از آن عمل اجتناب كنيم، حضرت دعا كردند، يكوقت نداى همه جانبه به گوش حضرت رسيد موقع شب بود.
حضرت فرمود: اى اهل قريه يك نفر در ميان مردهها جواب داد: بلى يا روح الله فرمود: واى بر شما عمل شما چه بوده؟ گفت: اطاعت بر گناه بود و آرزوى دراز و مشغول لهو و لعب بوديم. حضرت فرمود: چطور محبت داشتيد به دنيا؟ گفت: مثل بچه نسبت به مادر و پستان او، هر وقت روى آورد خوشحال مىشود و هر وقت پستان را از او بگيريد گريان است.
حضرت سؤال كرد: چطور مبتلا شديد به عذاب خداوند؟ گفت: شب سالم خوابيديم صبح در آتش ديديم و در ميان كوه سياه آتش شعلهور است و مىسوزاند ما را. فرمود: در وقت سوختن چه مىگفتيد؟ گفت: مىگفتيم:
ردنا الى الدنيا فيزهد فيها، قيل لنا: كذبتم.
ما را رد كنيد به دنيا زاهد بشويم در دنيا، در جواب مىگفتند: شما دروغ مىگوييد.
حضرت فرمود: واى بر تو چرا شما در ميان اينها با من تكلم كرديد؟
گفت: يا روحالله ملائكهها لجام از آتش در دهن آنها زدهاند و من در ميان اينها بودم لكن اهل معصيت نبودم الا اينكه آنها را موعظه نمىكردم، خداوند عذاب فرستاد همه ما را مبتلا كرد، نمىدانم آخر كار نجات است يا بسوى آتش مىبرند؟
فرمود: انسان نان خشك بخورد و در مزبله بخوابد بهتر است از اينكه عاقبت اينطور بشود(1).
دل منه غافل به دنياى دنى
چون در او آخر نباشد ماندنى
عاقلا از مرگ تاكى غافلى
تا به كى بر عيش دنيا مايلى
گوش دل بگشا و بشنو اين كلام
از لسان حق كالناس نيام
بايد از اين خواب خوش بيدار شو
سوى منزل با رفيقان يار شو
گر سليمان دگر اسكندرى
چون اجل آيد ز مور كمترى
زور رستم قوت اسفنديار
در دم مردن نمىآيد به كار
?1- كافى ج 2 ص 318