1 ـ خداوند
۰.امام علی علیه السلام:
اللهُ مَعْناهُ المَعْبُودُ الّذِي يَأْلَهُ فِيْهِ الْخَلْقُ وَيُؤْلَهُ إلَيْهِ، وَاللهُ هُوَ المَسْتُورُ عَنْ دَرْكِ الأبْصَارِ، المَحْجُوبُ عَنِ الأوْهَامِ وَالخَطَرَاتِ؛۱
۰.الله به معناى معبودى است كه آفريدگان درباره او حيرانند و [نيز] كسى كه بدو پناه برده مىشود. الله، هموست كه از ديدهها پوشيده است و از وهم و خيال در پرده.
۰.امام علی علیه السلام:
أوّلُ الدينِ مَعرِفَتُهُ وکمالُ مَعرفَتِهِ التَّصديقُ به، وکمالُ التصديقِ به تَوحيدُهُ، وکمالُ توحيدِه الإخلاصُ له، وکمالُ الإخلاص له نفیُ الصفاتِ عنه؛۲
۰.سر آغاز دین شناخت خداست و کمال شناخت باور داشتن او، و درست باور داشتن او، اعتراف به یگانه بودن اوست، و اعتراف به یگانگی او، خالص نمودن اطاعت اوست و کمال اخلاص او، نفی تمام صفتها از اوست.
۰.امام علی علیه السلام:
وأشهدُ أن لا إلهَ إلّا الله وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، الأوّلُ لا شيءَ قَبلَه والآخرُ لا غایة له، لا تَقعُ الأوهامُ علی صفةٍ ولا تَعقدُ القلوبُ مِنه علی کیفیّةٍ؛۳
۰.گواهی میدهم که خدایی نیست جز خدای یکتا و یگانه، که بی شریک و بی همتاست، آغاز و اول است و قبل از او چیزی نیست و آخر است و نهایتی برای او نیست، نه پندارها برای او صفتی میدانند و نه عقلها اثبات چگونگی او را میتوانند.
۰.امام علی علیه السلام:
تَبَارکَ اللهُ الذي لا یَبلُغُهُ بُعدُ الهِمَم ولا یَنالُه حَدسُ الفِطَن، الأوّلُ الذي لا غایةَ لَه فَیَنتَهی ولا آخر لَهُ فَیَنقَضِی؛۴
۰.برتر و بزرگ است خدایی که اندیشههای ژرفنگر، حدسِ زیرکیها به حقیقت شناخت او نرسد، ابتدا و آغاز است که آخر و نهایتش نیست تا به آخر برسد و آخری ندارد تا سپری شود.
۰.امام علی علیه السلام:
والحمدُ لله الکائِن قبلَ أن یکونَ کُرسِیٌّ أو عَرشٌ أو سماءٌ أو أرضُ أو جانٌّ، أو إنسٌ لا یُدرَکُ بِوَهمٍ، ولا یُقَدَّرُ بِفهمٍ، ولا یَشغَلُهُ سائلٌ و لا یَنقُصُهُ نائِلٌ، ولا یُبصِرُ بِعینٍ ولا یُحَدُّ بِأینٍ ولا یوصَفُ بالأزواج ولا یُخلَقُ بِعَلاج ولا یُدرَکُ بالحواسِ ولا یُقاس بالناس؛۵
۰.سپاس خدایی را که بوده و هست، پیش از آن که کرسی یا عرش یا آسمان یا زمین یا پری یا انسان پدید آمده است. نه خیال درک او را تواند و نه فهم اندازه او بداند. نه پرسش کنندهای او را از کار متوقف کند، و نه عطا خواهندهای در خزانهاش کاستی پدید آورد. بدون دیده بیناست و نمیتوان گفت که کجاست. با همتای وصف نگردد و با تمرین نمیآفریند، حواس نتواند او را درک کند و او را با مردم نتوان سنجید.
۰.امام علی علیه السلام:
[هو الّذي] واحدٌ لا بَعَدَدٍ ودائِم لا بأمَدٍ وقائِمٌ لا بِعَمَدٍ تَتَلقّاهُ الأذهانُ لا بِمُشاعَرَةٍ وتَشهَدُ لَهُ المَرائِي لا بِمُحاضَرَةٍ؛
۰.[اوست خدایی که] یگانه است نه به شمارش، و جاودانه و به خود پایدار است، برپاست نه با نگاهدارندهای، ذهنها او را میشناسند و به درک او نرسند، هر جا بر وجود او شهادت دهد بدون آن که در آن باشد.
۰.امام علی علیه السلام:
ما وَحدَّهُ مَن کَیَّفَه، ولا حقیقَتَهُ أصابَ مَن مَثَّلَه، ولا إیّاهُ عَنیٰ مَن شَبَّهَه ولا صَمَدَهُ مَن أشارَ إلیه وتَوَهَّمَه؛
۰.بیهمتایش ندانسته کسی که برای او چگونگی و کیفیت بپندارد، و به حقیقت او نرسیده است کسی که برایش همانند و همتایی بپندارد، و به او نپرداخته کسی که او را به چیزی مانند کند، و قصد او نکرده کسی که به او اشاره کند یا به خیالش آورده باشد.
۰.امام علی علیه السلام:
واعلم یا بُنيّ أنّه لو کان لِربّک شریکٌ لَأَتَتکَ رُسُلُه ولرأیتَ
آثارَ مُلکِهِ وسُلطانِه ولَعرفتَ أفعالَهُ وصفاتِه ولکنّه إلهٌ واحدٌ کما وَصَفَ نَفسَه؛
۰.بدان ای فرزندم! اگر خدایت شریکی داشت پیامبرانش نزد تو میآمدند و نشانههای سلطنت و قدرت او را میدیدی و از رفتار و صفتهایش آگاه میشدی، لیکن او خدایی است یکتا چنان که خود خویش را وصف کرده است.۶
۰.امام علی علیه السلام:
التَّوحیدُ ألّا تَتَوَهَّمه؛
۰.حقیقت توحید آن است که خدا را در وهم و خیال نیاوری.۷
۰.امام علی علیه السلام:
التَّوحِیدُ حَیاةُ النَفس؛
۰.اقرار به یگانگی خداوند، زنده کننده جان است.۸۹
1.۱. التوحيد: ۸۹ / ۲
2.۲. نهج البلاغه: خطبه ۱
3.۳. نهج البلاغه: خطبه ۸۵
4.۴ . نهج البلاغه: خطبه ۹۴
5.۵. نهج البلاغه: خطبه ۱۸۲
6.۶. نهج البلاغه: خطبه ۱۸۵
7.۷. نهج البلاغه: خطبه ۱۸۶
8.۹. نهج البلاغه: خطبه ۴۷۰
9.۸. نهج البلاغه: خطبه ۳۱