شيعه
1
امام على عليهالسلام:
۰.شيعَتُنَا الْمُتَباذِلونَ فى وِلايَتِنا، اَلْمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلْمُتَزاوِرونَ فى اِحياءِ اَمْرِنا اَلَّذينَ اِنْ غَضِبوا لَمْ يَظْلِموا وَ اِنْ رَضوا لَمْ يُسْرِفوا، بَرَكَةٌ عَلى مَنْ جاوَروا سِلْمٌ لِمَنْ خالَطوا؛۱
۰.شيعيان ما كسانىاند كه در راه ولايت ما بذل و بخشش مىكنند، در راه دوستى ما به يكديگر محبت مىنمايند، در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به ديدار هم مىروند. چون خشميگين شوند، ظلم نمىكنند و چون راضى شوند، زياده روى نمىكنند، براى همسايگانشان مايه بركتاند و نسبت به همنشينان خود در صلح و آرامشاند.
2
امام باقر عليهالسلام:
۰.ما شِيعَتُنا إلاّ مَنِ اتَّقى اللّهَ وأطاعَهُ، وما كانوا يُعرَفُونَ إلاّ بالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ وأداءِ الأمانَةِ وكَثرَةِ ذِكرِ اللّهِ ؛۲
۰.شيعه ما نيست مگر كسى كه از خدا بترسد و او را فرمان برد ؛ آنان جز با فروتنى و خاكسارى و امانتدارى و بسيارى ياد خدا شناخته نمىشوند.
3 امام صادق عليهالسلام:
۰.شِيعَتُنا مَن قَدَّمَ مَا استُحسِنَ، وأمسَكَ مَا استُقبِحَ، وأظهَرَ الجَميلَ، وسارَعَ بالأمرِ الجَليلِ، رَغبَةً إلى رحمَةِ الجَليلِ، فذاكَ مِنّا وإلَينا ومَعَنا حيثُما كُنّا ؛۳
۰.شيعه ما كسى است كه نيكى مىكند و براى آخرتش پيش مىفرستد و از زشتكارى خوددارى مىكند، خوبىها را آشكار مىسازد و از سرِ شوق به رحمت خداى بزرگ، به كارهاى سترگ مىشتابد ؛ پس، او از ماست و رو به سوى ما دارد و هر جا كه ما باشيم با ما خواهد بود.
4
امام صادق عليهالسلام:
۰.إنّما شِيعَةُ عليٍّ مَن عَفَّ بَطنُهُ وفَرجُهُ، واشتَدَّ جِهادُهُ، وعَمِلَ لِخالِقِهِ، ورَجا ثَوابَهُ، وخافَ عِقابَهُ، فإذا رأيتَ اُولئكَ فاُولئكَ شِيعَةُ جعفرٍ ؛۴
۰.در حقيقت شيعه على كسى است كه عفّت بطن و فَرْج دارد، سختكوش است، براى آفريدگار خود كار مىكند، به پاداش او اميد دارد و از كيفرش بيمناك است ؛ هرگاه چنين افرادى را ديدى [بدان كه]آنان شيعه جعفرند.
5
امام باقر عليهالسلام:
۰.ـ في صِفةِ الشِّيعَةِ ـ: إنّهُم حُصونٌ حَصينَةٌ، في صُدورٍ أمينَةٍ، وأحلامٌ رَزينَةٌ، لَيسُوا بِالمذايِيعِ البُذُرِ، ولا بالجُفاةِ المُرائينَ، رُهبانٌ باللَّيلِ اُسْدٌ بالنَّهارِ ؛۵
۰.ـ در بيان اوصاف شيعه ـ فرمود: آنان دژهايى استوارند، سينههايشان امانتدار (راز نگهدار) است و انديشههايشان درست و صائب. نه دهانْ لَق و سخن چينند و نه جفاكار و دورو، راهبان شباند و شيران روز.
6
الكافي:
۰.عن أبي اسماعيل: قلت لأبي جعفر عليهالسلام: جُعلتُ فِداكَ إنَّ الشّيعةَ عِندنا كَثير، فقالَ: هَل يَعطِفُ الغَنيُّ عَلَى الفَقيرِ، وهل يَتجاوَزُ المُحسِنُ عَنِ المُسِيءِ، ويَتَواسَونَ ؟ فقلتُ: لا، فقالَ عليهالسلام: ليسَ هؤلاءِ شيعَةً، شيعَةُ مَن يَفعَلُ هذا ؛۶
۰.ـ به نقل از أبو اسماعيل ـ: به امام باقر عليهالسلام عرض كردم: شيعه نزد ما فراوان است. حضرت فرمود: آيا توانگر به تهيدست توجه مىكند؟ و آيا نيكى كننده از كسى كه [در جواب خوبيش] به او بدى كرده گذشت مىكند؟ آيا به يكديگر كمك مالى مىدهند؟ عرض كردم: خير. فرمود: آنها شيعه نيستند، شيعه كسى است كه اين كارها را بكند.
7 امام صادق عليهالسلام:
۰.يا شِيعَةَ آلِ محمّدٍ، إنّهُ لَيسَ مِنّا مَن لَم يَملِكْ نفسَهُ عِندَ الغَضَبِ، ولَم يُحسِنْ صُحبَةَ مَن صَحِبَهُ، ومُرافَقَةَ مَن رافَقَهُ، ومُصالَحَةَ مَن صالَحَهُ، ومُخالَفَةَ مَن خالَفَهُ ؛۷
۰.اى شيعيان آل محمّد! از ما نيست كسى كه در هنگام خشم خوددار نباشد و در برخورد با همنشين و همسفر خود و كسى كه با او دست آشتى داده، و آن كه با وى مخالف است، رفتارى نيكو در پيش نگيرد.
8
امام صادق عليهالسلام:
۰.لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن يكونُ في مِصرٍ يكونُ فيهِ آلافٌ ويكونُ فِي المِصرِ أورَعَ مِنهُ ؛۸
۰.شيعه ما نيست كسى كه در شهرى چند هزار نفرى به سر برد و در آن شهر پارساتر از او وجود داشته باشد.
9
امام صادق عليهالسلام:
۰.رَحِمَ اللّهُ عَبدا حَبَّبَنا إلَى الناسِ ولَم يُبَغِّضْنا إلَيهِم، أما وَاللّهِ لو يَروُونَ مَحاسِنَ كلامِنا لَكانوا بِهِ أعَزَّ، ومَا استَطاعَ أحَدٌ أن يَتَعَلَّقَ علَيهِم بشيءٍ، ولكنَّ أحَدَهُم يَسمَعُ الكَلِمَةَ فَيَحُطُّ إلَيها عَشْرا ؛۹
۰.رحمت خدا بر آن بندهاى باد كه ما را محبوب مردم گرداند و منفور آنان نكند. هان! به خدا سوگند، اگر سخنان زيباى ما را روايت مىكردند ارجمندتر بودند و هيچ كس نمىتوانست به آنان وصلهاى بچسباند ؛ اما يكى از آنان جملهاى [از ما] را مىشنود و ده جمله ديگر [از پيش خود] به آن اضافه مىكند.
10
امام صادق عليهالسلام:
۰.مَعاشِرَ الشِّيعَةِ، كُونُوا لنا زَينا، ولا تَكُونُوا علَينا شَينا، قُولُوا لِلناسِ حُسنا، وَاحفَظُوا ألسِنَتَكُم، وكُفُّوها عنِ الفُضُولِ وقَبيحِ القَولِ ؛۱۰
۰.اى جماعت شيعه! مايه آبروى ما باشيد نه باعث بدنامى ما. سخنان خوب به مردم بگوييد، زبانهايتان را نگه داريد و آنها را از بيهودهگويى و سخنان زشت باز داريد.
1.۱. الكافى ۲/۲۳۶/۲۴.
2.۲. تحف العقول ۲۹۵.
3.۳. بحار الأنوار ۶۸/۱۶۹/۲۹.
4.۴. الكافى ۲/۲۳۳/۹.
5.۵. مشكاة الأنوار ص ۱۲۶/۲۹۲.
6.۶. الكافى ۲/۱۷۳/۱۱.
7.۷. تحف العقول ص ۳۸۰.
8.۸. بحار الأنوار ۶۸/۱۶۴/۱۳.
9.۹. الكافى ۸/۲۲۹/۲۹۳.
10.۱۰. الأمالى للصدوق ص ۳۲۷/۱۷.