مقـدمه
زنـدگيـنامه حضرت مهـدى عليه السلام
السلام عليك يا بقيّة اللّه .
سلام بر تو اى يادگار پيامبر، سلام بر تو اى ميوه قلب زهراء، سلام بر تو اى مهدى فاطمه، سلام بر تو اى نورديده ها، سلام بر تو اى خاتم امامت، سلام بر تو اى غايب از نظرها و حاضر در دلها، سلام بر تو اى سرور اى مولى سلام بر تو اى جان جانان...
رهبرا بيا و ستمكاران را ريشه كن نما، بيا و كجيها و نادرستيها را راست و درست كن، اى عدالت گستر بيا و بيدادگريها و ستم ها را برانداز.
اى ذخيره الهى بيا و فرائض و راه و روش اسلام را دوباره زنده كن.
اى برگزيده بيا و كيش و منش انسان ساز دين را به حقيقت آن برگردان، اى مجرى قرآن بيا و قرآن و حدود آن را احياء كن، اى احياگر بيا و نشانه هاى دين و اهل دين را آشكار ساز، اى عزيز بزرگوار بيا و شوكت ظاهرى و پوشالى تجاوزگران و خونخواران را در هم شكن، اى بت شكن! بيا و بنيانهاى شرك و نفاق و استكبار را ويران نما، اى تواناى پرهيزگار بيا و اهل فسق و فجور و طغيانگران نوظـهور را نابود كن، اى منادى وحـدت بيـا شاخه هاى گمراهى ونهال هاى دشمنى واختلاف را درو كن .
اى سپهسالار بيا و آثار كج دلى ها و كجرويها را محو كن، اى مهربان بيا و رشته هاى دروغ و افترا و غيبت و تهمت را قطع كن و حجتّها را بيافزا.
اى سرور و سردار بيا و سركشان و متمردان را سرنگون ساز. اى نورديده بيا و ريشه كينه توزان و گمراهان و بى دينان را بر كن.
اى عزتمند بيا و عزّت از دست رفته مسلمانان را به آنان برگردان و دشمنان را خوار و ذليل ساز.
اى پرهيزكردار بيا و سخنان متفرق و قرائتهاى مختلف را بر مبناى تقوا گردآور.
اى باب اللّه بيا و همه را به درگاه الهى در آور.
اى وجه اللّه بيا و همه را بسوى آن معشوق واقعى متوجه ساز،
اى رابط زمين و آسمان بيا و زمينيان را با آسمانيان آشنا و مرتبط ساز،
اى پيروز حقيقى بيا و پرچم هدايت و رستگارى را در سرتاسر جهان برافراز،
اى فرزند زهراء تو را به مادرت سوگند، بيا و قلب فرزندان زهراء(س) را مسرور و شاداب نما.
اى فرزند عسگرى بيا و لشگر حزب اللّه نياكان خود را يارى كن،
اى آقا بيا هر چه زودتر بيا و همه نگرانيها و نابسانيها را سامان بخش و زمينه عبوديت و بندگى الهى را براى همه آزاد مردان و آزاد زنان جهان آماده ساز.
به اميد روزى كه بيايى و چنين كنى
آرى به اميد آن روز ديدنى و تماشايى در اين دفتر چهل درّ گرانبها از گهرهاى آن عزيز معشوق گردآورى شد، تا عاشقان را يادى باشد و گهرهاى نياكانش را پايانى.
محمود شريفى
۲۲/۱۰/۷۸
به قلم استاد جواد محـدّثى
آخرين وصىّ پيامبر خدا، دوازدهمين امام شيعه و چهاردهمين معصوم از خاندان رسالت، حضرت مهدى عليه السلام در سپيده دم نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجرى در سامرا ديده به جهان گشود و انتظار مژده اى كه پيامبر خدا و امامان از دو قرن پيشتر داده بودند، سرآمد.
نام آن حضرت، نام پيامبر خدا و كنيه او كنيه رسول خداست (محمد، ابوالقاسم) و توصيه شده كه در عصر غيبت، از او به نامـش ياد نشود، بلكه بـا القاب متعددى كه دارد، مثل مهدى، منتظر، حجّت، صـاحب الامر، صـاحب الزّمان، بقـية اللّه ، قـائم، خلفِ صـالح و... نام برده شود.
پدرش «امام عسكرى عليه السلام» و مادرش «نرجس» است كه نام اصلى وى مليكه، دختر يشوعا فرزند قيصر روم بود.
از آنجا كه حكومت هاى ستمگر، طبق وعده روايات، زوال قدرت خود را در اين مولود خجسته مى ديدند و مى دانستند كه از نسل امام عسكرى عليه السلامخواهد بود، پيوسته آن حضرت را زير نظر داشتند. امام يازدهم نيز تولّد اين فرزند را از مردم كتمان مى كرد تا دستگاه خلافت به وجود او پى نبرد. البته در همان دوران كودكى، براى آنكه شيعيان نسبت به امامِ بعدى بى خبر نباشند، امام زمان توسّط پدر ارجمندش به برخى اصحاب خالص و مطمئن نشان داده مى شد تا حجّت خدا را بشناسند و بعداً دچار گمراهى نشوند.
امام زمان ۵ ساله بود كه پدرش امام عسكرى به شهادت رسيد. حضرت بر جنازه مطهّر پدر نماز خواند و چون مأموران از وجود او با خبر شدند، در تعقيب او به منزل هجوم آوردند. ولى حضرت در يكى از سرداب هاى خانه از چشمها ناپديد شد و هر چه گشتند، او را نيافتند.[. آن محل مقدس امروز در سامرا كنار حرم امام عسكرى به نام «سرداب مطهّر» موجود است.]بدينگونه رابطه آشكار مردم با حضرت مهدى عليه السلام قطع شد.
امام عصر عليه السلام از آن زمان تا سال ۳۲۹ هجرى، به مدّت ۶۹ سال (كه دوره غيبت صغرى ناميده مى شود) از طريق چهار نماينده خاص، با مردم رابطه داشت و نامه ها، نيازها و سؤال هاى آنان از طريق اين نُوّاب خاص به حضرت مى رسيد و پاسخ آن دريافت مى شد. به نامه هاى آن حضرت «توقيعات» گفته مى شود. نايب هاى ويژه او كه در چهار نسل پياپى واسطه ميان امام و امّت بودند، عبارت اند از: عثمان بن سعيد، محمد بن عثمان، حسين بن روح و على بن محمد سيمرى. با مرگ چهارمين سفير خاص امام در سال ۳۲۹، دروان غيبت كبرى آغاز شد كه تاكنون ادامه دارد و جانشينان حضرت، فقهاى عادل و واجد شرايط در هر زمان اند.
حضرت مهدى عليه السلام هم اكنون از ديده ها پنهان است و ما در عصر غيبت به سر مى بريم و از ديدن جمالش محروميم. البته در اين دوازده قرنى كه از عمر آن حضرت مى گذرد، اشخاص متعددى به خاطر صلاحيت و تقوا و عمل صالح، توفيق ديدار او را داشته اند. شوق ديدار او در همه دلها وجود دارد و شيعيان، در انتظار پايان دوره غيبت و فرا رسيدن «عصر ظهور»ند، تا به يارى او بشتابند.
عمر طولانى او از معجزات الهى است. وقتى ظهور كند، در چهره و نيروى يك مرد چهل ساله خواهد بود. در عصر غيبت، جهان از وجود او بهره مى برد، آن سان كه از خورشيد پشت ابر بهره مند مى شود. او حجت خدا در عصر غيبت است و هرگز زمين خالى از حجت نخواهد بود.
ظهور او شرايطى دارد كه وقتى فراهم باشد و خداوند اذن دهد، آن حضرت در روز جمعه اى از مكّه و كنار خانه خدا ظهور مى كند و تعداد ۳۱۳ نفر از ياران خاصّ او از سراسر جهان بسرعت خود را به او مى رسانند و بـا او بيعت مى كنند و قيـام جهانى او آغـاز مى شود.
امام زمان عليه السلام ذخيره الهى براى گسترش قسط و عدالت در سراسر جهان است. وقتى آن حضرت ظهور كند، امنيت، عدالت، رونق اقتصادى، وفور نعمتهاى الهى در زمين، صلح و صفا و برادرى و مساوات در سطح جهان بر قرار خواهد شد. نصرت الهى پشتيبان اوست و جهان مسخّر فرمان او مى گردد و «حكومت واحد جهانى» تشكيل مى شود و قانون خدا و احكام قرآن به نحو كامل در همه جاى گيتى حاكم خواهد گشت و قدرت هاى ستم نابود خواهد شد.
وجود آن امام، مشخصّات وى، مژده ظهورش، ويژگى اصحابش و چگونگى حكومتش، در روايات بسيار آمده است و طبق روايات، عقيده به او مخصوص به شيعه نيست، بلكه روايات بسيار در كتابهاى اهل سنّت نيز درباره او نقل شده است.
به علاوه، عقيده به مهدويت و وجود يك نجات بخش در پايان عمر جهان. نه تنها در اسلام، بلكه در اديان آسمانى ديگر هم مطرح است و همه فرقه ها به نحوى به يك «موعود» و «منجى» عقيده دارند و در انتظار يك مصلح جهانى به سر مى برند. همين عقيده سبب شده كه در طول تاريخ، بارها از سوى دروغگويانى ادّعاى مهدويت يا واسطه بودن بين امام و مردم اظهار شود و از اين راه، فرقه هاى انحرافى و مسلك هاى ساختگى پديد آيد. فرقه بهائيت و قاديانى گرى دو نمونه از اين گروههاى منحرف است.
امام عصر عليه السلام هم اكنون زنده است و از آنچه در جهان و ميان مسلمانان مى گذرد با خبر است، هر چند ديده نمى شود و كسى از جاى او و زمان ظهورش آگاه نيست. ديدار چهره او، به سختى ميسّر است، آن هم براى انسان هاى صالح و پاك، در صورتى كه حضرت مهدى عليه السلام صلاح بداند.
براى زمان ظهور حضرت، نشانه هايى در روايات بيان شده كه به «علائم ظهور» مشهور است و بروز آن نشانه ها، نشانه نزديكى عصر ظهور است. فراگيرى ظلم و جور در سطح جهان، پيدايش جنگها و فتنه ها و آشوب هاى ويرانگر، ناامنى در همه جا، رواج فساد و گناه در جامعه ها، گرانى و نابسامانى اوضاع اقتصادى و... از آن جمله است.
وقتى امام زمان عليه السلام ظهور كند، از مكّه به سوى مدينه، سپس به سوى عراق و كوفه حركت مى كند. عيساى مسيح از آسمان فرود آمده، به او اقتدا مى كند. مركز حكومتش كوفه خواهد بود. امّا سپاه او سراسر جهان را فتح خواهد كرد. در شام و فلسطين و مناطق ديگر، نبردهاى خونينى بين ياران او و پيروان طاغوت ها پيش خواهد آمد. سرانجام، پيروز نهايى از آن اوست. زمين، گنجينه هاى خود را براى امام آشكار مى سازد، امنيت همه جا حاكم مى شود، ويرانى ها آباد و ستمگران نابود و مؤمنان عزيز مى شوند.
آن حضرت چند سال (هفت يا هفتاد سال) حكومت جهانى خواهد داشت، سپس به شهادت مى رسد و حكومت عدل او با بازگشت دوباره امامان معصوم ادامه مى يابد. سپس عمر جهان به پايان رسيده، مقدّمات قيامت فراهم مى گردد.
در عصر غيبت، شيعيان وظيفه دارند كه با «انتظار فرج»، زمينه ساز حكومت جهانى او شوند و از پيشگاه خدا، آمدن او را طلب كنند. انتظار فرج كه از برترين عبادت ها به شمار آمده، همراه با اصلاح خود و جامعه و مبارزه با ستم و فساد و فراهم ساختن شرايط متناسب بـا «دولت كريمه» امام زمان عليه السلام است و منتظرِ مصلح، بايد خودش هم صالح باشد!
بَقِيَّتُ اللّه ِخَيْرٌلَكُمْ إنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ
سوره هود: ۸۶
آنچه را كه خداوند براى شما باقى گذارده برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد.
فصل اوّل
امامت و رهبرى
هـدف انبـياء
۱ عَنْ الإمامُ المهدى عليه السلام: إنَّ اللّه َ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً ولا أهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أسْماعاً وَ أبْصاراً وَ قُلُوباً وَ ألْباباً، ثُمَّ بَعَثَ اِلَيْهِمُ النَبيّينَ عليهم السلاممُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرينَ ،يأمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ، وَ يَنهُونَهُمْ عَنْ مَعْصيَتِهِ، وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أمْرِ خالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ. [بحارالانوار، 53، 194.]
حضرت امام مهدى عليه السلام فرمود: خداوند بزرگ مخلوقات را بيهوده نيافريده و آنان را پوچ و بيهوده رها نكرده، بلكه آنان را با قدرت خود آفريد و براى آنان چشم و گوش و قلب و عقل قرار داد و سپس انبيائى كه بشارت دهنده و هشدار دهنده هستند به سوى آنان فرستاد كه آنان را به اطاعت از او فرمان مى دهند و از معصيت او نهى مى كنند و چيزهايى را كه در مورد پروردگارشان و دينشان نمى دانستند به آنان شناساندند.
هـدف خـاتميت
۲ وَ عَنهُ عليه السلام: ثُمَّ بَعَثَ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله رَحْمَةً لِلْعالَمينَ، وَ تَمَّمَ بِهِ نِعْمَتَهُ وَ خَتَمَ بِهِ أنْبياءَهُ وَ أرْسَلَهُ إلىَ النّاسِ كافَّةً... . [بحارالانوار، 53، 194.]
از امام زمان عليه السلام آمده است كه فرمود: سپس خداوند حضرت محمد صلي الله عليه و آله را بعنوان رحمت براى جهانيان بر انگيخت و نعمتش را به وسيله او تمام كرد و پيامبرانش را با او خاتمه بخشيد و او را به سوى تمام مردم فرستاد.
هـدف امـامت
۳ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَجَعَلَ الاَْمْرَ بَعْـدَهُ صلي الله عليه و آله إلى أخيهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ وَصيِّهِ وَ وارِثِهِ عَليِّ بْنِ أبىطالِبٍ ثُمَّ إلىَ الْأوْصياءِ مِن وُلْدِهِ واحِداً واحِداً أحْيا بِهِمْ دينَهُ وَ أتَـمَّ بِهِمْ نُـورَهُ. [بحارالانوار 53 : 194.]
از حضرت مهدى عليه السلام نقل شده كه فرمود: خداوند پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كار امّت را به برادر و پسر عمو و وصىّ و وارث او على بن ابى طالب عليه السلامسپرد، سپس به جانشينان او از فرزندانش يكى پس از ديگرى واگذار كرد. و توسط آنان دين خود را زنده كرد و نور خود را به اتمام رسانيد.
ويژگيهاى امام معصوم
۴ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَجَعَلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ إخْوانِهِمْ وَ بَنى عَمِّهِمْ وَ الْأدنينَ فَالْأدْنينَ مِنْ ذَوِى أرْحامِهِمْ فُرْقْاناً بَيِّناً يُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّةَ مِنَ المْحَجُوج، وَالاْءمامَ مِنَ الْمَأْمُومِ، بِأنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَبَرَأهُمْ مِنَ الْعيُوبِ وَطَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نزَّهَهُمْ مِنَ الْلَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزّانَ عِلْمِهٍ، وَ مُسْتَوْدَعَ حِكْمَتِهِ، وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أيَدَّهُمْ بِالدَّلائلِ، وَ لَوْلا ذلِكَ لَكانَ النّاسُ سَواءً وَ لاَءدَّعى أمْرَاللّه ِ عَزَّوَجَلَّ كُلُ اَحَدٍ وَلَما عُرِفَ الحقُّ مِنَ الْباطِلِ وَ لاَ الْعالِمُ مِنَ الْجاهِلِ. [بحارالانوار 53: 194.]
از حضرت مهدى عليه السلام نقل شده كه فرمود: و ميان آن امامان و برادرانشان و پسر عموها و خويشان نزديك آنان تفاوت آشكارى قرار داد تا حجّت خدا از مردم عادى شناخته شود و امام و مأموم از يكديگر مشخصّ گردد. از اين رو آنان را از گناهان و لغزشها و اشتباهات و پليديها و عيبها مصون و معصوم قرار داد و آنان را خزينه هاى علم و حكمت و جايگاه اسرار خود قرار داد و آنان را با دلايل و برهان تأييد كرد و اگر چنين نمى كرد همه مردم برابر بودند و هر كس ادعاى رهبرى و امامت مى كرد و حق و باطل و عالم و نادان تشخيص داده نمى شد.
امـامت دو بـرادر
۵ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ قَدْ أَبَى اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَنْ يَكُونَ [الإمامَةُ] فى أخَوَيْنِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام [بحارالانوار 53: 196.]
از امام عليه السلام چنين آمده است: خداوند بزرگ اجازه نداد و نخواست كه امامت پس از امام حسن و امام حسين عليهماالسلام در دو برادر جمع شود.
امـامت و الطاف خـدا
۶ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أمَّا الْأئمَّةُ عليهم السلام فَإنَّهُمْ يَسْألُونَ اللّه َ تَعالى فَيَخـْلُقُ وَ يَسْـألُونـَهُ فَيـَرْزُقُ إيجاباً لِمَسْألَتِهِمْ وَ إعْظاماً لِحَقِّهِمْ. [كتاب الغيبة: 178.]
امام مهدى عليه السلام فرمود: پيشوايان كه درود خدا بر آنان باد از خدا درخواست مى كنند پس او پديد مى آورد و آنان از او مى خواهند و او روزى مى دهد، بخاطر اجابت درخواست آنان و احترام و بزرگداشت حق آنان.
امامت از آدم تا خاتم
۷ وَ عَنْهُ عليه السلام: ...أوَلَمْ تَروَا أنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ لَكُمْ مَعاقِلَ تَأْوُونَ إلَيْها وَاَعْلاماً تَهْتَدُونَ بِها مِنْ لَدُنْ آدَمَ عليه السلامإلى أنْ ظَهَرَ الْماضى [ابومحمّد ]صَلواتُ اللّه ِ عَلَيْهِ. [كمال الدين و تمام النعمة 2: 487.]
از آن حضرت نقل شده كه فرمود: آيا نمى بينيد كه خداوند براى شما منابع عقل را قرار داده كه به آن منابع پناه مى بريد و پرچمها و نشان هايى نصب كرده كه بواسطه آنها هدايت مى شويد و اين روش از زمان حضرت آدم شروع شد تا اينكه امام عسكرى عليه السلام كه درود خدا بر او باد آشكار شد.
خط پايدار امامت
۸ وَ عَنهُ عليه السلام: أوَلَمْ يَعُلَمُوا انْتِظامَ أَئِمَّتِهِمْ بَعْدَ نَبيِّهِمْ صلي الله عليه و آلهواحِداً بَعْدَ واحِدٍ إلى أنْ أفْضىَ الْأمْرُ بِأمْرِاللّه ِ عَزَّوَجَلَّ إلىَ الماضى ـ يَعْنى الْحَسَنَ بْنَ عَلَىٍّ ـ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِ فَقامَ مَقامَ آبائِهِ عليهم السلام يَهْدى إلىَ الْحَقِّ وَ إلى طَريقٍ مُسْتَقيمٍ. [كمال الدين و تمام النعمة، 510 ح 42.]
از امام مهدى عليه السلام آمده است: مگر نمى دانند كه امامان آنان بعد از پيامبرشان يكى پس از ديگرى به طور منظم آمدند تا به فرمان خدا نوبت به امام پيشين يعنى امام حسن عسكرى عليه السلام رسيد كه به جاى پدرانش نشست تا به سوى حق و راه مستقيم رهنمون گردد.
ارتبـاط جـاودانه
۹ وَ عَنْهُ عليه السلام: ... كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إذِا أفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَلَمّا قَبَضَهُ اللّه ُ إلَيْهِ ظَنَنْتُمْ أنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ قَدْ قَطَعَ السَّبَبَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ كَلاّ ما كانَ ذلك وَ لايَكُونُ حَتّى تَقُوَمَ السّاعَةُ وَ يَظْهَرُ أمْرُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ هُمْ كارِهُونَ. [كمال الدين و تمام النعمة 2: 787.]
امام عليه السلام فرمود: هنگامى كه پرچمى پنهان شد پرچم ديگرى پديدار گرديد، و زمانى كه ستاره اى غروب كرد ستاره، ديگرى طلوع كرد، زمانى كه خداوند امام عسكرى عليه السلام را قبض روح كرد. گمان كرديد كه واسطه و رابطه بين خدا و خلقش قطع شد ولى هرگز رابطه قطع نشد و تا قيامت قطع نخواهد شد و فرمان خدا غالب و پيروز خواهد شد اگر چه آنان دوست نداشته باشند.
اطـاعت جـاودانه
۱۰ وَ عَنْهُ عليه السلام: أما سَمِعْتُمْ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنوا اَطيعُوا اللّه َ وَ أطيعُوا الرَّسولَ وَ اُولُو الأمْرِ مِنْكُمْ. هَلْ أمرٌ إلاّ بِما هُوَ كائِنٌ إلى يَوْمِ القيامَةِ. [كمال الدين و تمام النعمة 2: 487.]
امام زمان عليه السلام فرمود: آيا شنيديد كه خداوند بزرگ فرمود: اى كسانى كه ايمان آورديد از خدا و رسول و صاحبان فرمان برخود پيروى و فرمانبردارى كنيد، آيا مقصود اين نيست فرمانى كه تا روز قيامت پا برجاست؟
آگاهى اهلبيت عليهالسلام
۱۱ وَ عَنْهُ عليه السلام: فَإِنـّا يُحيطُ عِلمـُنا بِأنْبـائِكُمْ، وَلا يَعْزُبُ عَنّا شَى ءٍ مِنَ أخبارِكُمْ وَ مَعْرِفَتِـنا بَالِزَّلَلِ الَّذى أصابَكُمْ. [بحارالانوار 53: 175.]
امام عصر عليه السلام فرمود: براستى كه علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست و نسبت به لغزشهايى كه از شما سرمى زند شناخت داريم.
توجه اهلبيت عليهالسلام به مردم
۱۲ وَ عَنْهُ عليه السلام: إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ الْلَأواءُ وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ فـَاتـَّقـُوااللّه َ جَلَّ جـَلالُهُ. [بحار الانوار 53: 175.]
از حضرت نقل شده كه فرمود: ما در رعايت حال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را فراموش نمى كنيم، اگر جز اين بود گرفتاريها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند پس تقواى خداى بزرگ را پيشه خود سازيد.
حجت آشكار و پنهان
۱۳ وَ عَنْهُ عليه السلام: أما تعْلَمُونَ أنَّ الاَْرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ إمـّا ظاهِراً وَ إمـّا مَغْمُوراً. [بحارالانوار، 53: 191.]
به نقلى از امام مهدى عليه السلام فرمود: مـگر نمى دانيـد كـه زمـين، هرگز از حجّت خالى نخواهد بود، آشكار يا غايب و پنهان.
يـاد پنـج تن
۱۴ وَ عَنْهُ عليه السلام: ... اِنَّ زَكَرِيّا عليه السلام سَأَلَ رَبَّهُ أنْ يُعَلِّمَهُ أسْماءَ الْخَمْسَةَ، فَأهْبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئيلَ عليه السلام فَعَلَّمَهُ إيّاهُ فَكانَ زَكَريّا اِذا ذَكَرَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ سُرِّى عَنْهُ هَمُّهُ وَ انْجَلى كَرْبُهُ وَ إذا ذَكَرَ اَلْحُسَيْنَ خَنَقَتْهُ الْعَبْرةَ وَ وَقَعَتْ عَلَيْهِ الْبَهَرَةُ. [بحارالانوار 52: 84.]
از حضرت مهدى عليه السلام آمده است كه فرمود: حضرت زكريّا عليه السلام از خدا خواست تا نامهاى «پنج تن» را به او بياموزد، پس جبرئيل را بر او نازل كرد، و آموخت. پس از آن هنگامى كه نام محمد و على و فاطمه و حسن را ياد آور مى شد غم و اندوهش برطرف مى شد ولى هنگامى كه امام حسين را به ياد مى آورد گريه گلويش را مى فشرد و نفسهايش به شماره مى افتاد... .
روش امام عسكرى عليهالسلام
۱۵ وَ عَنْهُ عليه السلام فى أبيهِ: كانَ نُوراً ساطِعاً وَ قَمَراً زَاهِراً، إخْتـارَاللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ ما عِنْـدَهُ، فَمَضى عَلى مِنْهاجِ آبائِهِ عليه السلامحَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ. [بحارالانوار 53: 191.]
امام دوازدهم در مورد پدر بزرگوارش فرمود: او نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند بزرگ آنچه را نزد خود بود، براى او برگزيد، پس او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود.
حـق بـا كيـست؟
۱۶ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَلْيَعْلَمُوا أنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا، لايَقُولُ ذلِكَ سِوانا إلاّ كَذّابٌ مُفْتَرٍ وَ لا يَدَّعيهِ غَيْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوى. [كمال الدين و تمام النعمة 510: 42.]
امام عصر عليه السلام فرمود: بايد بدانيد كه حق در ميان ما و با ماست، كسى غير از ما چنين چيزى نمى گويد مگر دروغ گوى افتراء زننده و كسى جز ما چنين ادعايى نمى كند مگر گمراه، گمراه شده.
فصل دوم
مهــدويّـت
نايب حضرت مهدى عليهالسلام
۱۷ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَأمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إلى رُواةِ حَديثِنا فَإنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُمْ وَ أنَا حُجَّهُ اللّه ِ عَلَيْهِمْ. [معجم احاديث المهدى عليه السلام، ج 4، ص 294.]
از حضرت مهدى عليه السلام چنين آمده است: امّا در رخدادهايى كه پيش مى آيد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، كه آنان حجّت من بر شما هستند و مـن حـجّت خــدا بـر آنـانـم.
عـامل آسـايش
۱۸ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ إنـّى لَأمـانٌ لِأهـْلِ الْأرْضِ كَما أنَّ النُّجُومَ أمانُ لِأهْلِ السَّماءِ. [بحارالانوار 53: 181.]
امام زمان عليه السلام فرمود: مـن مـايـه امنـيت زميـنيان هسـتم، همانطور كه ستارگان موجب امنيت آسمانيانند.
خـورشيد پنـهان
۱۹ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أمّا وَجْهُ الاْءنْتِفاعِ بى فى غَيْبَتى فـَكَالاْءنْتِـفاعِ بِـالشَّـمْسِ إذا غَيَّبَها عَنِ الْأبْصارِ السَّحابُ. [بحارالانوار 53: 181.]
امام مهدى عليه السلام فرمود: اما چگونگى استفاده از من در زمان غيبتم مثـل بهـره بـردارى از خـورشـيد اسـت، هنگامى كه ابرها آنرا از چشمها پنهان كنند.
عاقبت منكر مهدى عليهالسلام
۲۰ وَ عَنْهُ عليه السلام: فَاعْلَمْ أنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ وَ بَيْنَ اَحَدٍ قَرابَةٌ، وَمَنْ أنْكَرَنى فَلَيْسَ مِنّى وَسَبيلُهُ سَبيلَ ابْنِ نُوحٍ. [كمال الدين و تمام النعمة 2: 484.]
در نامه امام مهدى عليه السلام چنين آمده است: بدان كه ميان خداى متعال و بندگانش خـويـشى و قـرابـتى نيـست، و كسى كه مرا انكار كند از من نيست و راه او راه پسر نـوح است.
زمــان فـرج
۲۱ وَ فى تَوقيعِهِ عليه السلام: وَ أمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ اِلىَ اللّه ِ وَ كَـذِبَ الْوَقـّاتـُونَ. [بحارالانوار 53: 181.]
در نامه حضرت مهدى عليه السلامآمده است: اما ظهـور فـرج مربوط به خــداست و وقت تعيين كنندگان دروغ گفته اند.
اذن خــدايى
۲۲ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ إذا أذِنَ اللّه ُ لَنا فىالْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ وَانْحَسَرَ عَنْكُمْ وَاِلىَ اللّه ِ أرْغَبُ فى الْكِفايَةِ وَ جَميلِ الصُّنْعِ وَ الْوِلايَةِ… [بحارالانوار 53: 196.]
از حضرت مهدى عليه السلام نقل شده كه فرمود: و هنـگامى كه بـه مـا اجـازه سـخن داده شود، حق آشكار وباطل ريشه كن واز شما دور خواهد شد، از خــدا مى خواهـم كه اين مهـمّ را بنحو احسن و در حد كفايت و با ولايت مـا انجام دهد.
زمـان ظـهور
۲۳ وَ عَنْهُ عليه السلام: فَقَدْ وَقَعَتْ الغَيْبَةُ الثانِيَةُ فَلا ظُهُورَ إلاّ بَعْدَ إذْنِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ ذلِكَ بَعْدَ طُولِ الْأمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ، وَ امْتِلاءِ الْأرْضِ جَوْراً. [كمال الدين و تمام النعمة 516: 44.]
امام عصر عليه السلام فرمود: غيبت دوم به وقوع پيوست، پس ظهورى نخواهد بود مگر بعد از اذن خدا و آن بعد از مدت طولانى و قساوت دلها و پُر شدن زمين از ظلم و ستم خواهد بود .
رمـز غيبت حضرت
۲۴ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ اَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَاِنَّ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ: يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَسْألُوا عَنْ أشْـياءَ اِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ.[-مائده: 101.]إنَّهُ لَمْ يَكُنْ اَحَـدٌ مِنْ آبائي إلاّ وَ قَـدْ وَقَعَـتْ فى عُنُقِهِ بَيْـعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمـانِهِ وَ إنّى أخْـرُجُ حينَ أخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لِأحَـدٍ مِنَ الطَّواغِيتِ فِىعُنَقى. [كمال الدين و تمام النعمة 485: 4.]
از حضرت ولى عصر عليه السلام نقل شده كه فرمود: اما در مورد علّت غيبت، خداوند متعال مى فرمايد: اى ايمان آورندگان از چيزهايى كه اگر روشن شود بدتان مى آيد سئوال نكنيد. زيرا هيچ يك از پدران من نبودند جز اينكه تعهدى نسبت به طاغى زمان خود داشتند ولى زمانى كه من خروج كنم هيچ تعهدى نسبت به هيچ يك از طاغوت ها ندارم (يعنى در برابر هيچ كس وظيفه تقيه ندارم).
توفـيق ديــدار
۲۵ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ لَوْ اَنَّ أشياعَنا وَ فَقَّهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ، عَلى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تأخَرَّ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمْ السَّعادَةُ بِمُشاهِدَتِنا، عَلى حقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما يَحْبِسُنا عَنْهُمْ إلاّ ما يَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُكْرِهُهُ. [بحارالانوار 53: 177.]
از امام عليه السلام نقل شده كه به شيخ مفيد فرمود: اگر دلهاى شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق كند ـ در وفا كردن به پيمانشان يكى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخير نمى افتاد، بلكه سعادت ديدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چيزى جز كارهاى ناشايست آنان ما را از ايشان محبوس نمى سازد.
وظيفه زمان غيبت
۲۶ وَ عَنْهُ عليه السلام: فَاغْلُقُوا أبْوابَ السُؤالِ عَمّا لا يَعْنيكُمْ وَ لا تَتَكَلَّـفُوا عِلْمَ ما قَـدْ كَـفَيتُمْ وَ أكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجيلِ الْفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجَكُمْ. [بحارالانوار 53: 181.]
امام زمان عليه السلام فرمود: درهاى سئوال از چيزهايى را كه براى شما مفيد نيست ببنديد و خود را در مورد دانستن چيزهاى غيرلازم به زحمت نيندازيد، و درمورد تعجيل فرج زياد دعا كنيد زيرا كه موجب فرج خواهدشد.
خـاتم اوصـيا
۲۷ وَ عَنْهُ عليه السلام: أنـَا خـاتَمُ الاَوْصِـياءِ وَ بى يَدْفَعُ اللّه ُ البَلاءَ عَنْ أهْلى وَ شيعَتى. [بحارالانوار 52: 30.]
آن حضرت فرمود: من خاتم اوصيا هستم و خداوند بواسطه من بلا را از خانواده و شيعيانم بر طرف مى كند.
فصل سوم:
بيـت المـال
حكـمت خـمس
۲۸ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أمّا أمْوالُكُمْ فَلانَقْبَلُها اِلاّ لِتَطْهُرُوا فَمَنْ شاءَ فَلْيَصِلْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَقْطَعْ فَمـا اتـانَا اللّه ُ خيْرْ مِمّـا اتـاكُمْ. [بحارالانوار 53: 180.]
از امام مهدى عليه السلام نقل شده كه فرمود: اما اموال شما ما آنها را فقط براى اين مى پذيريم كه شما پاكيزه شويد، پس هر كس بخواهد ـ كه پاك شود ـ برساند و هر كس مايل است قطع كند، پس آنچه خدا به ما عطا فرموده است بهتر و برتر است از آنچه به شما داده است.
مـال حــرام
۲۹ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أَمّـا ما وَصَلْتَنا بِهِ فَـلا قَبُـولَ عِنْدَنـا إلاّ ما طابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّيَةِ حَرامٌ. [معجم احاديث المهدى عليه السلام، ج 4، ص 294.]
از حضرت مهدى عليه السلام در پاسخ اسحاق بن يعقوب چنين آمده است: اما آنچه را كه به ما رساندى مورد قبول نيست مـگر آنچـه پـاك و پاكـيزه باشـد و دستمزد آوازخوان حرام است.
حلال شمردن خمس
۳۰ وَ عَنْهُ عليه السلام: بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ لَعْنَةُ اللّه ِ وَ الْمَلائِكَةِ وَالنّاسِ أجْمَعينَ عَلى مَنِ اسْتَحَّلَ مِنْ أمْوالِنا دِرْهَماً. [بحارالانوار 53: 183.]
امام زمان عليه السلام فرمود: به نام خداوند بخشنده مهربان، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم جهان بركسى باد كه درهمى از اموال ما را حلال بداند.
تصـرف خـمس
۳۱ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أمّا ما سَئلْتَ عَنْهُ مِنْ أمْرِمَنْ يَسْتَحِلُّ ما فىيَدِهِ مِنْ أمْوالِنا أوْ يَتَصَرَّفَ فيهِ تَصَرُّفُهُ فى مالِهِ مِنْ غَيْرِ أمْرِنا فَمَنْ فَعَلَ ذلِكَ فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ نَحْنُ خُصَماؤهُ يَوْمَ الْقيامَةِ. [كمال الدين و تمام النعمة 520: 49.]
امام عليه السلام خطاب به محمد بن جعفر اسدى فرمود: اما آنچه در مورد كسى پرسيدى كه اموال ما در دست اوست و حلال مى شمارد يا بدون دستور ما در آن تصرف كند همانگونه كه در مال خود تصرف مى كند، بدان كسى كه چنين كند، ملعون است و ما روز قيامت دشمنان او خواهيم بود.
خـوردن خـمس
۳۲ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَمَنْ أكَلَ مِنْ أمْوالِنا شَيْئاً فَإنَّما يَأكُلُ فى بَطنِهِ ناراً وَ سَيَـصْلى سَعـيراً. [بحارالانوار 53: 183.]
امام عليه السلام فرمود: كسى كه از امـوال ما چـيزى بخـورد همانند اين است كه آتش را مى خورد و به زودى به جهنم خـواهد رسـيد.
حـرام خـورى
۳۳ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَأمّـا الْمُتَلَبـَّسُونَ بِأمْـوالِنـا فَمَنِ اسْتَحَلَّ شَيْئاً مِنْها فَأكَلَهُ فَـإنـَّما يَـأكُلُ النّـيرانَ. [بحارالانوار 53: 181.]
از امام مهدى عليه السلام آمده است: امـا كسانى كه امـوال مـا را در دست گرفته اند، پس هر كس چيزى از آن را مباح شمارد و بخورد هـمانا آتش خــورده اسـت.
فصل چهارم
متفرقات
پيروزى حق و نابودى باطل
۳۴ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ حَمْداً لا شَريكَ لَهُ عـَلى إحْسانِهِ إلَيْنا وَ فـَضْلِهِ عـَلَيْنا، أبَى اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماماً وَ لِلْباطِلِ إلاّ زَهُوقاً. [بحارالانوار 53: 193.]
از حضرت نقل شده كه فرمود: حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است و همتايى ندارد. ستايش بخاطر احسانش به ما و نيكى او بر ما، خداوند بزرگ و با عظمت براى حق جز پايدارى و كمال چيزى نمى پسندد و براى باطل نيز جز نابودى چيزى مقدر نكرده است.
در پى رهــايى
۳۵ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أنـَا أعُـوذُ بِاللّه ِ مِنَ الْعـَمى بَعْدَ الْجَـلاء، وَمِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الهُدى وَ مِنْ مُوبِقاتِ الْأعْمالِ، وَ مُرْديـاتِ الْفِـتَنِ فَإنـَّهُ عَـزَّ وَ جَـلَّ يَقُـولُ: الم أحَسِبَ النّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنـّا وَهُــمْ لا يُفْتـَنُون. [بحارالانوار 53: 190.]
حضرت مهدى عليه السلام فرمود: به خدا پناه مى برم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مى شود و به او پناه مى برم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مى كنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟
نمـاز و شيطان
۳۶ وَ عَنْهُ عليه السلام: ... فَما أرْغَمُ أنْفُ الشَيْطانَ بِشَى ءٍ مِثْلَ الصَّلاةِ، فَصَـلِّها وَ أرْ غَـمْ أنْـفَ الشَّـيْطانَ. [بحارالانوار 53: 182.]
در پاسخ شخصى كه از نماز در وقت طلوع و غروب آفتاب سؤال كرده بود فرمود: با هيچ چيز مثل نماز، بينى شيطان به خاك ماليده نمى شود پس نماز را به پادار و بينى شيطان را به خاك بمال.
حق رهگذران از باغ
۳۷ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أمّا ما سَألْتَ عَنْهُ مِنَ الثِّمارِ مِنْ أمْوالِنا يَمُرُّ بِهِ الْمارُّ فَيَتَناوَلُ مِنْهُ وَ يَأكُلُ هَلْ يَحِلُّ لَهُ ذلِكَ؟ فَإنَّهُ يَحِلُّ لَهُ أكْلُهُ، وَ يَحْرُمُ عَلَيْهِ حَمْلُهُ. [بحارالانوار 53: 183.]
امام مهدى عليه السلام فرمود: اما سئوال كردى كه شخصى به ميوه جات اموال ما مى گذرد و از آن برداشته و مى خورد (حق المارّه) آيا حلال است يا خير؟ پاسخ اين است خوردن برايش حلال است ولى بردن آن حرام است.
شرط استفاده از وقف
۳۸ وَ عَنْهُ عليه السلام: وَ أمّا ما سَئَلْتَ عَنْهُ مِنْ اَمْرِ الْوَقْفِ عَلى ناحِيَتِنا وَ مـا يَجْـعَلُ لَنا ثُمَّ يَحْـتاجُ اِلَيْهِ صـاحِبُهُ، فَكُلُّ ما لَمْ يُسَلِّمْ فَصاحِبُهُ فيهِ بِالْخِيارِ، وَ كُلَّـما سَـلَّمَ فَلاخيارَ لِصـاحِبِهِ فيهِ، إحْتاجَ اَوْ لَمْ يَحْتَجْ، إفْتَقَر إلَيْهِ أوِاسْتَغْنى عَنْهُ. [بحارالانوار 53: 182.]
از حضرت نقل شده كه فرمود: اما آنچه در مورد وقف براى ما سؤال كردى و آنچه كه صاحبش براى ما قرار مى دهد و بعد به آن احتياج پيدا مى كند پاسخ اين است كه هر چيزى را كه هنوز تحويل نداده صاحبش مختار است و هر چه را كه تحويل داده ديگر حق ندارد چه به آن نيازمند باشد يا نباشد.
تبــار برگزيـده
۳۹ وَ عَنْهُ عليه السلام: أنَـا بَقِيـَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخـيرَةٌ مِنْ نُـوحٍ وَمُصْطفى مِنْ إبراهيمَ وَصَفْوَةٍ مِنْ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله. [غيبت نعمانى: 281، ح 67.]
از آن حضرت آمده كه چنين گويد: من باقيـمانده از آدم و ذخـيره نـوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد [كه درود خدا بر آنان باد ]مى بـاشـم.
هر سـال در حجّ
۴۰ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمانَ الْعَمْرى رَضِىَ اللّه ُ عَنْهُ قالَ، سَمِعْتُهُ يَقُولُ: وَاللّه ِ إنَّ صاحِبَ هذَاالْأمْرِ لَيَحْضُرَالْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ، فَيَرى النّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لايَعْرِفُونَهُ. [كمال الدين و تمام النعمة 440: 8.]
محمد بن عثمان عمرى[نايب امام عليه السلام ] گويد: از حضرت شنيدم كه مى فرمود: بخدا قسم صاحب الامر هرسال در مراسم حج حضور پيدا مى كند و مردم را مى بيند و آنان را مى شناسد ولى مردم او را مى بينند ولى او را نمى شناسند.