مقدمه
سخن از حسين عليه السلام است، بزرگمرد آزاده جهان، سرور شهيدان و مبارز بى همتا.
كسى كه در جهان آفرينش خالق جهان باعظمت تر از او را سراغ ندارد و هيچ كس همانند او در قلب انسانهاى آزاده و آزاديخواه جاى نگرفته است. آرى سخن از فرزند پيامبر و زاده على و فاطمه و برادر حسن و عباس است، بالاخره سخن از آن انسان والائى است كه آنچه در توان داشت با اخلاص تمام در راه انسانيت و شرف و فضيلت و آزادگى و احياى سنتهاى الهى و اسلام عزيز فدا كرد.
آرى او از جان خود و جان عزيزانش و از على اصغر و على اكبرش و از قاسم و عون و جعفرش و از حبيب و زهير و خلاصه از هفتاد و دو تن از فرزندان و همرزمانش و از همه امكاناتش گذشت تا دين جدّ بزرگوارش در طول تاريخ بماند و انسانهاى تشنه انسانيت و فضيلت و آزادى را در طول تاريخ سيراب كند چرا كه جدّ بزرگوارش بارها فرمود: «حسين از من است و من از حسينم» يعنى دين و مكتب و مرام من از بركت حسين زنده خواهد ماند تا بشريت را به منزل و مقصود خود برساند.
آرى مكتب و مرام و موضعگيريهاى آزاد انديشانه و مدّبرانه و سخنان گهربار و سكوت حساب شده و زيركانه ده ساله امام حسين عليه السلام در زمان حكومت غاصبانه معاويه و قيام دلاورانه او پس از هلاكت آن سردمدار كفر و نفاق و گمراهى و زشتيها، و ايستادگى در مقابل فرزند نامشروعش يزيد بود كه مكتب حياتبخش جدّش را بيمه كرد و اهداف او را در طول تاريخ جامه عمل پوشانيد و نام حسين عليه السلامدر تاريخ بشريت براى هميشه جاويدان شد.
امّا بايد اعتراف كرد هنوز و هرگز آنطور كه شايسته و بايسته است امام حسين عليه السلام شناخته نشده است اگر چه هزاران كتاب و ميليونها انسان از حسين عزيز گفته اند و نوشته اند و سروده اند امّا هنوز جهانيان بلكه مسلمانان جهان حتى شيعيان جهان و ايران هم آنطور كه بايد امام حسين عليه السلام را نشناخته اند.
اميد است كه در سايه حكومت پربركت جمهورى اسلامى ايران و با رهنمودهاى رهبر بزرگوار و عزيز و فرهنگ شناس و فرهنگ دوست انقلاب حضرت آيه اللّه العظمى خامنه اى حركتهاى حساب شده اى در شناساندن ستارگان آسمان ولايت و هدايت و كشتيهاى نجات امّت و پيشوايان آزاده جهان بويژه سرور آزادمردان جهان و مكتب ومرام آنان برداشته شود و امّت اسلامى و جهانيان بامكتب و مرام و سخنان گهربار آنان كه به تعبير صحيح و كامل «كلام آنان نور است» و نور كارش روشنگرى است آشناتر گردند و گفتار و كردار آنان را چراغ راه خود قرار دهند.
در همين راستا بود كه اينجانب همراه تعدادى از پرورش يافتگان و شاگردان حوزه علميه قم آقايان: سيد محمود مدنى، محمود احمديان و سيد حسين زينالى قدمى بسيار كوچك در اين راه برداشته و اقدام به جمع آورى سخنان دُرربار آن پيشواى آزاده كرده كه با عنوان «موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام» به زبان عربى چاپ و منتشر شد و سپس با ترجمه فارسى نيز بنام فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام چاپ و منتشر شد و مورد استقبال وسيع حوزويان و فرهنگ دوستان قرار گرفت، كه جاى تقدير و تشكّر از آنان و رياست محترم سازمان تبليغات اسلامى بخاطر حمايت و پشتيبانى بى دريغشان و مدير عامل محترم نشر معروف براى اقدامات جدّى و خالصانه اش در جهت چاپ و انتشار آن و سپاس از خداى بزرگ است كه توفيق چنين خدمتى را عنايت كرد.
و اينجانب چهل حديث از آن گفتار بسيار ارزنده و سازنده را انتخاب و تنظيم و ترجمه كردم تا در اختيار عموم عاشقان آن حضرت قرار گيرد و گوشه اى از عظمت او در سايه سخنانش نمايانده شود.
اربعين حسينى
محمود شريفى
زندگينامه امام حسين عليه السلام
به قلم: جواد محدّثى
پيشواى سوم شيعيان حسين بن على عليه السلام، سالار شهيدان، دومين فرزند على بن ابى طالب عليه السلام بود كه در روز سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدينه چشم به جهان گشود. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، نام اين مولود خجسته را حسين عليه السلام ناميد و به او و برادرش امام حسن، بسيار علاقه داشت و اغلب آنها را در دامان پر مهر خويش داشت و دوستى با آنان را به همه سفارش مى كرد و آن دو نورچشم را «سرور جوانان بهشت» مى دانست. درباره حسين عليه السلام فرموده بود: «حسينٌ منّى و انا مِن حسينٍ».
امام حسين عليه السلام كه به «سيدالشهدا» معروف است، شش سال از شيرين ترين دوران زندگى اش را در كنار جدّش رسول خدا گذراند. در كودكى جدّ بزرگوار و مادر مهربانش را از دست داد و در سايه پدر بزرگوارش بزرگ شد، ولى نامهربانى هايى را از سوى مخالفان نسبت به اهل بيت پيامبر تحمّل كرد.
وقتى پدرش در سال ۳۵ هجرى به خلافت رسيد، بازويى پرتوان براى پدر بود و در حكومت و جهاد، در كنار اميرمؤمنان حضورى فعّال داشت.
دوران ده سالى كه برادرش امام حسن مجتبى عليه السلامپيشواى شيعيان بود، ياورى فداكار و همدمى صبور براى حضرت بود. روحيه ظلم ستيزى سيدالشهدا، بسيار شديد بود و تحمّل حكومت كسانى چون معاويه را بر مسلمانان نداشت، امّا به احترام قرار داد صلحى كه امام حسن عليه السلام با معاويه بسته بود، صبرى تلخ در پيش گرفت و كاملاً در اطاعتِ برادر بزرگوارش بود و پس از پيمان صلح، همراه برادرش به مدينه آمد و تا آخر عمر، در اين شهر و در جوار قبر مطهّر جدّش پيامبر خدا زيست.
وى صحنه هاى تلخى را در دوران عمر خويش شاهد بود. هتك حرمت خاندان پيامبر پس از وفات آن رسول گرامى، شهادت مظلومانه مادر، خانه نشينى و انزواى سياسىِ پدرش در دورانِ حكومت سه خليفه، تبعيد دردمندانه ابوذر غفارى، فتنه انگيزى هاى رياست طلبان بر ضدّ خلافت الهى پدرش اميرالمؤمنين، شهادت پدر و بسيارى از عزيزترين اصحاب و ياران در حوادث و درگيرى هاى فتنه جويان، مظلوميت و تنهايى برادرش امام حسن و داستان صلح تحميلى و شهادت مظلومانه امام مجتبى و تيرباران شدن جنازه وى و خاكسپارى در بقيع، از جمله اين صحنه ها بود.
امام حسين عليه السلام پس از شهادت برادرش به امامت رسيد. وى همچنان با ستم ها و فريبكاريهاى معاويه رو به رو بود و زمينه هيچ فعاليت سياسى آشكار وجود نداشت. در عين حال، حضرت گاهى نسبت به خلافكارى هاى دستگاه خلافت اعتراض و نهى از منكر مى كرد. از جمله نامه اعتراض آميز شديد به معاويه، به خاطر به شهادت رساندن حُجر بن عدى و يارانش و كشتن مظلومانه عمرو بن حَمِق كه از ياران وفادار اميرالمؤمنين بود، از اين موارد است.
هر چند عدّه اى از وى مى خواستند كه بر ضدّ معاويه قيام كند، ولى حضرت به عهدنامه اى كه امام مجتبى عليه السلامبا معاويه امضا كرده بود وفادارى نشان مى داد و نمى خواست تا معاويه زنده است، آن را نقض كند و بهانه به دست دشمن بدهد.
وى در همين دوره از زندگى خويش، بر ضدّ جنايت ها و گناهان حكّام در جامعه، انتقاد مى كرد، حتى نسبت به شرابخوارى يزيد در دوره پدرش نيز اعتراض كرد و در مورد تلاش معاويه براى جانشينى يزيد هم برخوردى اعتراض آميز داشت.
سيدالشهدا عليه السلام مى كوشيد به عنوان پيشواى شيعه و يادگار آل محمد، رفتارى كريمانه و برخوردى سخاوتمندانه، همراه با عفو و گذشت و ايثار، مردم دوستى، يتيم نوازى، كمك به محرومان و حمايت از بى پناهان داشته باشد و با اخلاق شايسته خويش، تبليغات سوء دستگاه معاويه و دشمنان اهل بيت را خنثى كند و مردم را شيفته كرامت ها و بزرگوارى هاى خاندان پيامبر بسازد. اين بود كه در قضاوتِ مردم با انصاف، او به عنوان پاك ترين، بخشنده ترين، پارساترين و بهترين انسان زمان خويش شمرده مى شد.
از سوى ديگر، عبادت و نيايش، زهد و تقوا، علم و دانش بى پايان، حلم و بردبارى و جلوه هاى ديگر فضيلت ها در سراسر زندگى او موج مى زد و با ثروت و امكاناتى كه داشت، صدقه و انفاق هاى بسيارى نسبت به نيازمندان انجام مى داد. فصاحت و زبان آورى و شجاعت و تواضع، از خصلتهاى بارز او بود.
وقتى معاويه در سال ۶۰ هجرى از دنيا رفت و پسرش يزيد به خلافت رسيد، نامه اى به والى مدينه نوشت و از او خواست كه به هر قيمت، از حسين بن على عليه السلام بيعت بگيرد. سيدالشهدا كه هرگز نمى خواست زير بار حكومت ننگين يزيد و بيعت با او برود، ناچار همراه گروهى از بستگان و خانواده اش، به عنوان اعتراض مدينه را ترك كرد و به مكّه رهسپار شد و چند ماه در مكّه ماند. در آن مدّت، با بسيارى از چهره ها تماس مى گرفت و ديدگاه منفى خويش را نسبت به يزيد و حكومت او اظهار مى كرد.
مردم كوفه كه از شيعيان و هواداران آن حضرت و پدرش على بن ابى طالب عليه السلام بودند، او را به كوفه دعوت كردند تا در ركاب او بجنگند و يزيديان را از بين ببرند. هزاران نامه دعوت، امام را واداشت كه به آن دعوت ها پاسخ گويد. ابتدا مسلم بن عقيل را به عنوان نماينده فرستاد تا اوضاع را ارزيابى كند. وقتى نامه مسلم، مبنى بر مساعد بودن شرايط و بيعت هزاران نفر با او براى يارى حسين عليه السلامبه دستش رسيد، مكه را به قصد كوفه ترك كرد. در اين فاصله، اوضاع كوفه دگرگون شد و مردم بى وفايى كردند و پيش از آنكه امام به كوفه برسد در سرزمين كربلا به محاصره انبوهى از سپاه كوفه درآمد كه راه پيش و پس را بر او بستند و از او خواستند كه يا تن به بيعت با يزيد بدهد و تسليم شود، يا آماده نبرد شود.
امام راه دوم را برگزيد. روز دوّم محرم به سرزمين كربلا رسيده بود. يك هفته آنجا ماند. روز عاشورا صف آرايى دو گروه، جنگى سخت را پيش آورد. سيدالشهدا همراه ياران خويش كه جمعى از آنان برادران و برادرزادگان و عموزادگان و بستگان خودش بودند و بقيه از شيعيان خالص و وفادار، به مقاومتى حماسى دست زد. كوفيان راه آب را به روى خيمه گاه او بستند. در روزى گرم، با لبى تشنه و در جنگى نابرابر، امام و هفتاد و دو تن يارانش در نزديكى رود فرات به شهادت رسيدند و سرهاى پاكشان از بدن ها جدا گشت و به دربار يزيد فرستاده شد.
امام حسين عليه السلام هنگام شهادت ۵۷ سال داشت. روز شهادتش دهم محرم سال ۶۱ هجرى، به عنوان روزى تلخ و غم انگيز و البته حماسه آفرين و عبرت آموز و الهام بخش، در تاريخ باقى ماند و عاشوراى او به مكتب آزادگى و وفا و شجاعت و مبارزه با ستم تبديل شد.
امام و يارانش در همان سرزمين كه به شهادت رسيدند، دفن شدند و امروز كربلاى او زيارتگاه شيفتگان حرّيت و فرزانگى و ايثار است و شهادت او سرمايه قيام و ظلم ستيزى همه آزادگان جهان است.
سر سلسله مردم آزاد، حسين است
آن كس كه در اين ره سر وجان داد، حسين است مردى كه چو كوهى به برِ تيشه بيداد
دامن به كمر بر زد و اِستاد، حسين است
بخش اول:
امام حسين و اهل بيت عليهمالسلام
پـدر و مـادر برتـر
۱ قالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلّىٍ عليه السلام: مَنْ عَرَفَ حَقَّ اَبَوَيْهِ الْأفْضَلَيْنِ: مُحَمَّدٍ وَعَلّىٍ وَاَطاعَهـُما حَقَّ طاعـَتِهِ، قيـلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ في اَىِّ جِنانٍ شِئْتَ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 590، ح589.]
امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه حق دو پدر برتر (از پدر طبيعى) خود يعنى حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و على عليه السلام را بشناسد و آنها را آنطور كه شايسته است اطاعت كند به او گفته مى شود: در هر جاى بهشت كه دوست دارى فرود آى و جاى بگير.
گوهـرهاى گرانبـها
۲ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: نَحْنُ حِزْبُ اللّه ِ الْغالِبُونَ، وَعِتْرَةُ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهالاَْقْرَبُونَ، وَاَهْلُ بَيْتِهِ الطَّيِّبُونَ، وَأَحَدُالثَّقَلَيْنِ الَّذينَ جَعَلَنا رَسُولُ اللّه ِ ثانِىَ كِتابِ اللّه ِ . . . [احتجاج طبرسى، 229، وسائل الشيعه، ج 18، ص 144.]
امام حسين عليه السلام فرمود: ما حزب اللّه پيروزيم، و عترت نزديكتر رسول خدا و خاندان پاك اوييم، و ما يكى از دو وزنه سنگينيم كه رسول خدا ما را همتاى كتاب خدا قرار داده است.
حـبّ اهـل بيـت
۳ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَنْ أحَبَّنا لايُحِبُّنا إلاّ لِلّهِ، جِئْنا نَحْنُ وَهُوَ كَهاتَيْنِ ـ وَقَدَّرَ بَيْنَ سَبّابَتَيْهِ ـ وَمَنْ أَحَبَّنا لايُحِبُّنا إلاّ لِلدُّنْيا، فَإنَّهُ إذا قامَ قائِمُ الْعَدْلِ وَسِعَ عَدْلُهُ الْبِرَّ وَالْفاجِرَ. [محاسن البرقى، ج 1، ص 134 ـ بحارالانوار، ج 27، ص 90]
امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه ما را تنها، بخاطر خدا دوست بدارد، ما و او مثل اين دو (اشاره به دو انگشت) مى آييم، و كسى كه ما را بخاطر دنيا هم دوست داشته باشد (باز مفيد است زيرا) هنگامى كه امام زمان عليه السلام ظهور كند، عدالت او شامل خوب و بد مى شود.
شـناخت امــام
۴ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَيُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللّه َ جَلَّ ذِكْرُهُ ماخَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبى أَنْتَ وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ.» [علل الشرايع، ص 9.]
امام حسين عليه السلام فرمود: اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند، وقتى او را شناختند او را پرستش خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مى شوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا چيست؟ فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است.
شـناخت منافقـين
۵ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: ما كُنّا نَعْرِفُ الْمُنافِقِينَ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اِلاّ بِبُغْضِهِمْ عـَليـّاً وَوُلْـدَهُ عليه السلام. [عيون اخبارالرضا، ج 2، ص 72 ـ بحارالانوار، ج 39، ص 302.]
امام حسين عليه السلام فرمود: مـا زمان رسـول خدا صلي الله عليه و آله، منافقين را فقط با دشمنى با على عليه السلام و فرزندان او مى شناختيم.
ارزش اشـك بر اهل بيت عليهمالسلام
۶ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَنْ دَمَعَتْ عَيْناهُ فينا دَمْعَةً بِقَطْرَةٍ اَعْطاهُ اللّه ُ تَعالى الْجَـنَّةَ. [ينابيع المودة، ص 228.]
امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه چشمانش قطره اى اشك براى ما بريزد، خــداوند بهشت را بـه او عطا خواهـد كـرد.
ظـهور فرزنـد حسـين عليهالسلام
۷ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لَوْلَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا إلاّيَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى، فَيَمْلاَءُها عَدْلاً وَقِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً، كَذلِكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهيَقُول. [كمال الدين، ص317 ـ بحارالانوار، ج51، ص133.]
امام حسين عليه السلامفرمود: اگر از دنيا بجز يك روز باقى نمانده باشد، خـداوند آن روز را طـولانى خواهـد كـرد تا اينكه مردى از خاندان من ظهور كند، و دنـيا را پـر از عـدل و داد كند همانگونه كه از ظلم و ستم پر شده است، از رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين شنيدم.
شيـعيان واقـعى
۸ قالَ رَجُلٌ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلىٍّ عليه السلام: يا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ أَنَا مِنْ شيعَتِكُمْ، قالَ: اتَّـقِ اللّه َ وَ لا تَدّْعِيَنَّ شَيْئاً يَقُولُ اللّه ُ لَكَ كَذِبْتَ وَفَجَرْتَ فِى دَعْواكَ، إِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَدَغَلٍ، وَلكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مَوالِيكُمْ وَمُحِبّيكُمْ. [بحارالانوار، ج 68، ص 156.]
مردى به امام حسين عليه السلام گفت: اى فرزند رسول خدا من از شيعيان شمايم، فرمود: از خدا بترس! چيزى را ادّعا نكن كه خدا بگويدت دروغ گفتى و ادّعاى گزافى كردى، شيعيان ما كسانى اند كه دلهايشان از هر نوع غلّ و غشّ و دغلكارى پاك باشد، ولى تو بگو: من از دوستان و علاقه مندان شمايم.
بخش دوم:
امام حسين عليهالسلام واهداف ومواضع وشعارها
امام حسين عليهالسلام در زمان معاويه
۹ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لِيَكُنْ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ حِلْساً مِنْ اَحْلاسِ بَيْتِهِ مـادامَ هذَا الرَّجـُلُ حَيـّاً فَاِنْ يُهْلَكْ وَاَنْتُمْ أحْـياءٌ رَجَوْنا اَنْ يُخَيِّرَاللّه ُ لَنا وَيُؤْتينا رُشْدَنا وَلا يَكِلَنا اِلى انْفُسِنا، «اِنَ اللّه َ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَالَّذينَ هُمْ مُحْسِنُون.»َ[ ـ نحل، 128] [موسوعة كلمات الامام الحسين ص 205، ح 152.]
امام حسين عليه السلام فرمود: هريك از شما تا زمانى كه اين مرد (معاويه) زنده است خانه نشين در خانه خودش باشد (يعنى حركتى نكند) پس وقتى كه او به هلاكت رسيد و شما زنده بوديد اميد است كه خداوند رشد و رستگارى را براى ما برگزيند و ما را بخودمان وامگذارد، (همانطور كه در قرآن وعده فرموده است كه) خدا با كسانى است كه تقوا پيشه كنند و كار نيكو انجام دهند.
امـام حسـين عليهالسلام و سـكوت
۱۰ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ يَزيدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهيَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفيانَ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 285، ح252.]
امام حسين عليه السلام(در پاسخ به پيشنهاد مروان بن حكم كه با يزيد بيعت كن) فرمود: در اين صـورت بايد گفت: انا للّه و انا اليه راجعون و فاتحه اسلام را خواند زيرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند يزيد شده است و من خودم از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفيان حـرام است.
خـوارى و ذلّت هـرگز
۱۱ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: أَلا وَاِنَّ الدَّعِـىَّ ابْنَ الدَّعِـىِّ قـَدْ تَرَكَنى بَيْنَ السِلَّةِ وَالذِّلَةِ، وَهَيْهاتَ لَهُ ذلِكَ مِنّى! هَيْـهاتَ مِنَّـاالذِّلَّـةِ!! أَبَى اللّه ُ ذلِكَ لَنا وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ حـُجـُورٌ طَهُرَتْ وَ جـُدُودٌ طابَتْ، اَنْ يُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الْكِرامِ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 425، ح412.]
امام حسين عليه السلام(در روز عاشورا) فرمود: آگاه باشيد اين حرام زاده پسر حرام زاده ما را ميان شمشير كشيده و خوارى (بيعت) قرار داده ولى خوارى و ذلّت از ما بدور است، ما و ذلّت هرگز!! خداوند و پيامبرش و مؤمنان و دامنهاى پاك و دودمان پاكيزه براى ما نپسنديدند كه فرمان بردارى از پست فطرتان را بر جنگ با عزّت برگزينيم .
مـرگ برتـر
۱۲ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ في ذُلٍّ اَلْمَوْتُ اَوْلى مِنْ رُكُوبِ الْعارِ وَالْعارُ اَوْلى مِنْ دُخُولِ النّارِ [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام 499، ح289.]
امام حسين عليه السلام(روز عاشورا) فرمود: مـرگ با عـزّت از زندگى ذليـلانه بـرتر اسـت. مرگ برتر از همراه شدن با عار و خوارى است و خوارى از ورود در آتش برتر است
آزاد مـردى
۱۳ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: وَيْحَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ، اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا اَحْـراراً فِى دُنْيـاكُمْ. [بحارالانوار، ج 45، ص 51 ـ مقتل خوارزمى، ج 2، ص 33.]
امام حسين عليه السلام فرمود: واى بـر شـمااى پيـروان آل سـفيان، اگر دين نداريد و از روز قيامت نمى ترسيد، پس حداقلّ در دنياى خودتان آزادمرد باشيد.
امام حسين عليهالسلام و مرگ و زندگى
۱۴ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لَيْسَ شَأْنى شَأنُ مَنْ يَخافُ الْمَوْتَ، ما أَهْوَنَ الْمَوْتِ عَلى سَبيلِ نَيْلِ الْعِزِّ وَاِحْياءِ الْحَقِّ، لَيْسَ الْمَوْتُ في سَبيلِ الْعِزِّ اِلاّ حَياةً خالِدَةً وَلَيْسَتِ الْحَياةُ مَعَ الذُّلِّ اِلاَّالْمَوْتَ الَّذى لاحَياةَ مَعَهُ، اَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى... وَهَلْ تَقْدِرُونَ عَلى أَكْثَرِ مِنْ قَتْلى؟! مَرْحَباً بِالْقَتْلِ فيسَبيلِ اللّه ِ، وَلكِنَّكُمْ لاتَقْدِروُنَ عَلى هَدْمِ مَجْدى وَمَحْوِ عِزّى وَشَرَفى. [كلمات الامام الحسين عليه السلام، 360، ح 348]
امام حسين عليه السلامفرمود: جايگاه من جايگاه كسى كه از مرگ بترسد نيست مرگ در راه عزّت و احياى حقّ چقدر پيش من آسان است، مرگ در راه عزّت چيزى جز حيات جاودانه نيست و زندگى با ذلّت جز مرگ و نيستى كه هيچ حياتى همراه ندارد نيست، آيا مرا با مرگ مى ترسانيد. آيا بيش از كشتن من مى توانيد؟ آفرين به مرگ در راه خدا، ولى شما نمى توانيد شكوه مرا نابود كنيد و عزّت و شرافتم را از بين ببريد.
بخش سوم:
امام حسين عليهالسلام و اخلاق
ادب اســلامى
۱۵ سُئِلَ الاِْمامُ الْحُسَيْنُ عليه السلام عَنِ الاَْدَبِ، فَقالَ: هُوَ اَنْ تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِكَ، فَلا تُلْقِىَ اَحَداً اِلاّ رَأَيْتَ لَهُ الْفَضْلَ عَلَيْكَ. [ديوان الامام الحسين عليه السلام، ص99، و موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، 910.]
از امام حسين عليه السلاممعناى ادب را پرسيدند؟ امام عليه السلام فرمود: ادب عبارتست از اينكه وقتى كه از خانه خارج مى شوى به هركسى برخورد مى كنى او را برتر از خود بينى. (يعنى هميشه ديگران را از خود بهتر بينى و احترام آنها را نگهدارى)
انسـان مفـيد
۱۶ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ، لَمْ يَكُنْ فِيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ: اَلْعَقْلُ، وَالدّينُ وَالْأَدَبُ، وَالْحَياءُ، وَحُسْنُ الْخُلْقِ. [حياة الامام الحسين عليه السلام، ج 1، ص 181.]
امام حسين عليه السلام فرمود: پنـج چيز است اگر در انسـان نباشد، در او بهـره زيادى نخـواهد بود: ۱ـ عقل ۲ ـ دين ۳ ـ ادب ۴ ـ حيا ۵ ـ خوش اخلاقى.
معـامله با خشنودى خدا
۱۷ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لا اَفْلَحَ قَوْمِ اشْتَرَوْا مَرْضاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَـخَطِ الْخـالِقِ. [عوالم، ج 17، ص 234 ـ مقتل خوارزمى، ج 1، ص 239.]
امام حسين عليه السلام فرمود: ملّتى كه خشنودى مردم را با خشم خدا معامله كند هرگز رستگار نخواهد شد.
نتـايج كردار نيـك
۱۸ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَلصِّدْقُ عِزٌّ، وَالْكِذْبُ عَجْزٌ، وَالسِّرُّ اَمانَةٌ، وَالْجِوارُ قَرابَةٌ، وَالْمَعُونَةُ صَداقَةٌ، وَالْعَمَلُ تَجْرِبَةٌ. [تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 246.]
امام حسين عليه السلام فرمود: راستگويى بزرگوارى است و دروغگويى ناتوانى، رازدارى امانت است، و همسايگى خويشاوندى و كمك كردن صداقت است و كار، تجربه.
ثـواب ســلام
۱۹ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لِلسَّلامِ سَبْـعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَسِتُّونَ لِلْمُبْتَدِى وَواحِدَةٌ لِلرّادِّ. [تحف العقول، ص 177 ـ بحارالانوار، ج 78، ص 120.]
امام حسين عليه السلام فرمود: سلام، هفتاد حسنه دارد، شصت و نه حسنه براى سلام كننده و يكى براى پاسخ دهنده است.
اوّل ســلام
۲۰ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَلسَّلامُ قَبْلَ الْكَلامِ عافاكَ اللّه ُ، ثُمَّ قالَ عليه السلام : لاتَأْذَنُوا لِأَحَدٍ حَتّى يُسَلِّمَ. [تحف العقول، 175.]
امام حسين عليه السلام در جواب كسى كه ابتدا احوالپرسى كرد فرمود: سلام قبل از گفتار است، خدا به تو عافيت دهد، سپس فرمود: اجازه ندهيد به كسى (سخن بگويد) تا اينكه سلام كند.
آثـار صـله رحـم
۲۱ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُنْسَأَ فِى أَجَلِهِ وَيُزادَ فى رِزْقِهِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ. [عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 48 ـ بحارالانوار، ج 74، ص 91.]
امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه خرسند مى شود اجلش به تأخير افتد و رزقش زياد شود (دوست دارد چنين شود) پس صـله رحـم انجـام دهـد.
بخش چهارم:
امام حسين عليهالسلام و عبادت
انـواع عبـادتهـا
۲۲ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّه َ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ، وَاِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّه َ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ، وَاِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللّه َ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ، وَ هِىَ اَفْضَلُ العِبادَةِ. [بحارالانوار، 78، 117. موسوعه كلمات الامام الحسين 748، ح 906. بلاغة الامام على بن الحسين، ص 171 باب سوم كلمات قصار.]
امام حسين عليه السلام فرمود: گروهى خدا را با علاقه (به پاداش) پرستش مى كنند، اين عبادت تاجران است، گروهى خـدا را از روى تـرس عبادت مى كنند، اين پرستش بردگان است، و گروهى خدا را بخاطر سـپاسگزارى و تشـكّر از او پرستش مى كنند، اين عـبادت آزادمردان است و آن بهترين عبادت است.
آثـار عبـادت
۲۳ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَنْ عَبَدَاللّه َ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللّه ُ فَوْقَ اَمانِيهِ وَ كِفايَتِهِ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، 748، ح 906.]
امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه خدا را آنطور كه شايسته اوست عبادت كند خـداوند بيش ازآنچه آرزو وكفايت اوست به اومى دهد.
نمـاز و قـرآن
۲۴ قالَ لَهُ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِرْجِعْ اِلَيْهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلى غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنّا الْعَشِيَّةَ لَعَلَّنا نُصَلّى لِرَبِّنَا الْلَّيْلَةَ وَنَدْعُوَهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ، فَهُوَ يَعْلَمُ اَنِّى قَدْ كُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ كِتابِهِ وَكَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، حديث 392، ح 379.]
امام حسين عليه السلام(شب عاشورا كه لشكر عمرسعد خواست حمله را آغاز كند به برادرش ابوالفضل) فرمود: به طرف آنها برو، اگر توانستى آنرا تا فردا تأخير بينداز و حمله آنها را امشب از ما دفع كن تا اينكه امشب براى پروردگارمان نماز بخوانيم و دعا كنيم و استغفار كنيم، زيرا خـدا مى داند كه نماز براى او و تـلاوت قرآن و دعاى زياد و استغفار را دوست دارم.
حـكمت روزه
۲۵ سُئِلَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لِمَ افْتَرَضَ اللّه ُ عَزَّوَجّلَ عَلى عَبيدِهِ الصَّوْمَ؟ قالَ:لِيَجِدَ الْغَنىُّ مَسَّ الْجُوعِ فَيَعُودَ بِالْفَضْلِ عَلَى المَساكينَ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص 692، ح 759.]
از امام حسين عليه السلام سؤال شد: چرا خداوند روزه را بر بندگانش واجب كرد؟ امام عليه السلام فرمود: براى اينكه ثروتمند سختى گرسنگى را بچشد و در نتيجه از زيادى ثروتش به بيچارگان كمك كند.
نـاتوانترين مـردم
۲۶ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ، وَاَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلامِ. [بحارالانوار، 93، 294. موسوعه كلمات الامام الحسين عليه السلام، 781، ح 971.]
امام حسين عليه السلام فرمود: ناتوان ترين مردم كسى است كه از دعا عاجز باشد وبخيل ترين مردم كسى است كه درسلام بُخل ورزد.
بخش پنجم:
امام حسين عليهالسلام و پندها
نـامه اعـمال
۲۷ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام لِمُعاوِيَةَ: وَاعْـلَمْ أَنَّ لِلّهِ تَعالى كِـتاباً لايُغادِرُ صَغيرَةً وَلاكَبيرَةً اِلاّ اَحْصاها وَلَيْسَ اللّه ُ بِناسٍ لِأَخْذِكَ بِالْظِنَّةِ، وَقَتْلِكَ اَوْلِياءَهُ… [رجال كشى، ص 32.]
امام حسين عليه السلام به معاويه فرمود: بدان كه خـداوند داراى كتـابى است كه هيـچ ريز و درشتى را فرو نمى گذارد، و همه آنها را مى نويسد، و خداوند فراموش نمى كند كارهاى تو را كه تنها با گمان، دستگير مى كنى و دوستان خدا را مى كشى.
امـام و آزادى مطلق
۲۸ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِفْعَلْ خَمْسَةَ أشْياءَ وَاذْنِبْ ماشِئْتَ، فَأَوَّلُ ذلِكَ: لا تَأْكُلْ رِزْقَ اللّه ِ وَاذْنِبْ ماشِئْتَ، وَالثّانى: اُخْرُجْ مِنْ وِلايَةِ اللّه ِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَالثالِثُ:اُطْلُبْ مَوْضِعاً لايَراكَ اللّه ُ وَاذْنِبْ ماشِئْتَ، وَالرّابِعُ: اِذا جاءَ مَلَكُ الْمَوْتِ لِيَقْبضَ رُوحَكَ فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِكَ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ، وَالْخامِسُ: اِذا اَدْخلَكَ مالِكٌ فى النّارِ فَلا تَدْخُلْ فِى النّارِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ. [موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ح 559]
مردى آمد خدمت امام حسين عليه السلام و گفت مردى گناهكارم و نمى توانم از گناه خودارى كنم مرا موعظه كن. امام عليه السلام در پاسخ فرمود: پنج كار انجام بده بعد هر چه خواستى گناه كن: ۱ ـ روزى خدا را نخور هر چه مى خواهى گناه كن؛ ۲ ـ از حكومت و سرپرستى خدا خارج شو، هر چه دلت مى خواهد انجام ده؛ ۳ ـ جايى را انتخـاب كن كه خـدا تـو را نبيند بعـد هر چه مى خواهى گناه مرتكب شو؛ ۴ ـ زمانى كه عزرائيل آمد روح ترا از بدنت بگيرد او را از خودت دور كن هر چه خواستى انجام بده؛ ۵ ـ وقتى كه مالك جهنم خواست تو را وارد آتش كند وارد نشو بعد هرگناهى كه مى خواهى انجام ده .
عرضه اعمال در هر روز
۲۹ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: إِنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّةِ ما مِنْ صَباحٍ اِلاّ وَتُعْـرَضُ عـَلَى اللّه ِ تَعالى. [بحارالانوار، ج 73، ص 353. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 48.]
امام حسين عليه السلام فرمود: اعـمال اين امّـت هـر روز بر خداوند متعال عرضه مى شود.
هـمه چيز جز خــدا
۳۰ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِنَّ سُكّانَ السَّمواتِ يَفْنُونَ وَاَهْلَ الاَْرْضِ يَمُوتُونَ وَجَمِيعُ الْبَرِيَّةِ لا يَبْقُونَ وَكُلَّ شَىْ ءٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ. [فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 94 ـ مقاتل الطالبيين، ص 112.]
امام حسين عليه السلام فرمود: آسمانيان فانى مى شوند و زمينيان مى ميرند، و همه آنها ناپايدارند و همه چيز از بين رفتنى است جـز خـــدا.
لـوح موعـظه
۳۱ عَنِ الْحُسَيْنِ عليه السلام قالَ: وُجِدَ لَوْحٌ تَحْتَ حائِطِ مَدينَةٍ مِنْ الْمَدائِنِ مَكْتُوبٌ فِيهِ: عَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ؟ وَعَجِبْتُ لِمَنْ اَيْقَنَ بِالْقَدَرِ كَيْفَ يَحْزَنُ؟ وَعَجِبْتُ لِمَنِ اخْتَبَرَ الدُّنْيا كَيْفَ يَطْمَئِنُّ اِلَيْها. [عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 48.]
امام حسين عليه السلام فرمود: زير ديوار شهرى از شهرها لوحى پيدا شد كه در آن چنين نوشته شده بود: تعجّب مى كنم براى كسى كه به مرگ يقين دارد چطور شادى مى كند، و در شگفتم از كسى كه سرنوشت را قبول دارد چگونه اندوهگين مى شود، و عجب دارم از كسى كه دنيا را آزمايش كرده، باز چگونه به آن اطمينان پيدا مى كند!
عـبرت از گذشـتگان
۳۲ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: يَابْنَ آدَمَ تَفَكَّرْ وَقُلْ اَيْنَ مُلُوكُ الدُّنْيا وَاَرْبابُهَا الَّذينَ عَمَرُوا وَاحْتَفَرُوا أَنْهارَها وَغَرَسُوا أَشْجارَها وَمَدَنُوا مَدائِنَها، فارَقُوها وَهُمْ كارِهُونَ. [ارشاد القلوب، ج 1، ص 29.]
امام حسين عليه السلام فرمود: اى فرزندآدم! انديشه كن وبگو: كجايند پادشاهان جهان و صاحبان دنيا كه آن را آباد كردند و نهرها كندند و درختان را كاشتند و شهرها را بنا كردند و بعد با ناخرسندى از آنها جدا شدند.
فقر و بيـمارى و مرگ
۳۳ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لَوْلا ثَلاثَةٌ ما وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأْسَهُ لِشَىْ ءٍ: اَلْفَقْرُوَ الْمَرَضُ وَالْمَوْتُ. [نزهة الناظر، ص 80.]
امام حسين عليه السلام فرمود: اگر سه چيز نبود انسان در مقابل هيچ چـيز سر فرود نمى آورد: ۱ ـ فقر و تنگدستى ۲ ـ بيـمارى ۳ ـ مـرگ.
منـزل تشريفـاتى
۳۴ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اَخْرَبْتَ دارَكَ، وَعَمَّرْتَ دارَ غَيْرِكَ، غَرَّكَ مَنْ فِى الاَْرْضِ، وَمَقَّتَكَ مَنْ فِى السَّماءِ. [تنبيه الخواطر، ج 1، ص 70 .مستدرك الوسائل، ج 3، ص 467.]
امام حسين عليه السلامبه كسى كه خانه مجلل ساخته بود و از امام عليه السلامخواست تبرّك كند امام پس از بازديد خانه چنين فرمود: خانه خود را خراب كردى و خانه ديگران را آباد نمودى، كسى كه روى زمين است تو را مغرور كرده وآنكه درآسمان است (خدا) تو را دشمن داشته است.
بخش ششم:
امام حسين عليهالسلام و مبارزه با گناه
چـرا عـذرخواهى!
۳۵ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: اِيّاكَ وَما تَعْتَذِرُ مِنْهُ، فَاِنَّ الْمُؤْمِنَ لايُسِى ءُ وَلا يَعْتَذِرُ وَالْمُنافِقَ كُلُّ يَوْمٍ يُسِى ءُ وَيَعْتَذِرُ. [تحف العقول، ص 177 ـ بحارالانوار، ج 78، ص 120.]
امام حسين عليه السلام فرمود: از آنچه موجب عذرخواهى مى شود بپرهيز، زيرا مؤمن بد نمى كند، عذرخواهى هم نمى كند ولى منافق هر روز كار بد مى كند وبعد عذرخواهى مى كند.
سـتم بر بىكسان
۳۶ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: يا بُنَىَّ اِيّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ ناصِراً اِلاَّ اللّه َ. [بحارالانوار، ج 75، ص 308 ـ اعيان الشيعة، ج 1، ص 620.]
امام حسين عليه السلام فرمود: فرزندم! بپرهـيز از سـتم بر كسى كه غير از خدا ياورى در مقابل تو ندارد.
بدترين خصلتهاى پادشاهان
۳۷ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: شَرُّ خِصالِ الْمُلُوكِ: اَلْجُبْنُ مِنَ الاَْعْداءِ، وَالْقَسْوَةُ عَلَى الضُّعَفاءِ وَالْبُخْلُ عِنْدَ الاِْعْطاءِ. [مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص65 ـ بحارالانوار، ج44، ص189.]
امام حسين عليه السلام فرمود: بدترين خصلت پادشاهان عبارت است از: ۱ ـ ترس در مقابل دشمنان ۲ ـ قساوت در مورد ضعيفان ۳ ـ بخل ورزيدن هنگام بخشش.
لبـاس شهـرت
۳۸ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: مَنْ لَبِسَ ثَوْباً يُشْهِرُهُ كَساهُ اللّه ُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ. [فروع كافى، ج 6، ص 445 ـ وسائل الشيعة، ج 3، ص 354.]
امام حسين عليه السلام فرمود: كسى كه لباسى بپوشد كه او را مشهور (وانگشت نما) كند، خداوند روز قيامت لباسى از آتش بر او خواهد پوشاند.
غيـبت، غذاى سگها
۳۹ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام لِرَجُلٍ اغْتابَ عِنْدَهُ رَجُلاً: يا هَذا كُفَّ عَنِ الْغيبَةِ فَاِنَّها اِدامُ كِلابِ النّارِ. [تحف العقول، ص 175 ـ بحارالانوار، ج 78، ص 117.]
امام حسين عليه السلامبه مردى كه پيش او غيبت مرد ديگرى را كرد فرمود: فـلانى! از غيبت بپرهيز زيرا غيبت، خورشت سگهاى دوزخ است.
انـكار منـكر
۴۰ قالَ الْحُسَيْنُ عليه السلام: لا يَنْبَغى لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَرى مَنْ يَعْصِى اللّه َ فَلا تُنْكِرُ. [كنزالعمال، ج 3، ص 85.]
امام حسين عليه السلام فرمود: براى مؤمن شايسته نيست كه ببيند كسى خدا را معصيت مى كند و از آن جلوگيرى و نهى نكند.