روابط بین المللی پیامبر اکرم(ص) از منظر امام خمینی
□ حسین صالحی مالستانی
اشاره:
وجود مبارک پیامبر اکرم(ص)، رحمت برای تمامی بشریت است، حضرت محمد(ص) با مسئولیت دعوت تمامی انسانها به سوی توحید، مبعوث به رسالت گردید. از همین جهت افزون بر دعوت نزدیکان و مردم خویش، سفیرانی را برای دعوت حاکمان و پادشاهان کشورهای ایران، روم، حبشه و... فرستاد. با ارسال این دعوتنامه ها، روابط بین المللی از بستر رسالت بزرگ رسول اکرم(ص) رقم خورد. امام خمینی، با نگاه عرفانی به جایگاه پیامبر اسلام(ص)، رسالت بین المللی آن حضرت را و نحوه دعوت ایشان از پادشاهان و برخورد متفاوت پادشاهان و حاکمان با این دعوت را مطمح نظر قرار داده است. این قلم برآن شد تا دعوت بین المللی پیامبر اکرم(ص) و نحوه روابط و برخورد محبت آمیز آن حضرت را با حاکمان ملل، از دیدگاه امام خمینی مورد بررسی قرار دهد.
واژگان کلیدی:
پیامبر اکرم(ص)، روابط بین الملل، روابط انسانی، دعوت به اسلام، مدارا، امام خمینی
مقدمه
نـام احـمد نـام جمـله انـبـیا است چون که صد آید، نود هم پیش مااست
پیامبر اکرم(ص)، تجلی اسمای الهی، مظهر اسم اعظم حق،سرور پیامبران و میراث دار رسالت انبیا و خاتم رسولان الهی بود. رسول گرامی اسلام(ص)، بنا بر همین رسالت بزرگ، دعوت گستردهای را آغاز کرد؛ پیامبر(ص) پس از بعثت، با توجه به محیط و اوضاع فرهنگی و اجتماعی - سیاسی جامعه خویش، دعوت به توحید را به صورت تدریجی آغاز کرد، ابتدا دعوت را به صورت سری شروع کرد که حدود سه سال طول کشید و در مرحله دوم دعوت خود را علنی کرد ولی از خویشاوندان خود آغاز کرد و پس از مدتی، دعوت علنی عمومی را آغاز کرد و با مخالفتهای سرسختانه و شرورانه سران قریش و سردمداران قدرت و قبیله مواجه شد تا آن که هجرت تاریخ ساز آن حضرت به مدینه رقم خورد.
رسول گرامی اسلام بلا فاصله پس از استقرار نسبی در مدینه، افزون بر ایجاد وحدت بین اقوام مختلف درگیر، بهخصوص دو قبیله معروف «اوس» و «خزرج»، سفیران خود را به اطراف و اکناف عالم فرستاد تا پادشاهان را با مردم پیرامونی حاکمیت آنها به توحید هدایت و آنان را به تشکیل امت واحده توحیدی دعوت کند.
در دنیای کنونی که ارزشهای معنوی مورد هجمه قرار گرفته و اخلاق انسانی از میان جوامع انسانی رخت بر بسته و خشونت، جاهلیت مدرن، جمود فکری و تحجر و افراطی گری و قبیله سالاری مدرن با وحشتناکترین چهره ضد انسانی، جای محبت و صلح، تعقل، بردباری و اعتدال در اندیشه و رفتار انسانی را گرفته است ـ سوگ مندانه، دامنه این هجمه ها، ساحت بزرگترین معلم اخلاق در بین بشریت، یعنی رسول اکرم (ص) و آیین انسان ساز اسلام را نشانه رفته ـ ضروری است که شخصیت و نحوه بر خورد اخلاق مدارانه رسول گرامی اسلام(ص)، مورد تحلیل قرار گیرد؛ زیرا جامعه امروزی، به خصوص جوامع اسلامی که مدعی پیروی از پیامبر اکرم (ص) هستند، شدیدا به الگو گیری از مکتب انسان ساز آن حضرت نیازمند هستند و این نیاز مندی برای کسانی که در سمتهای سیاسی اجتماعی قرار دارند و از نام و عنوان پیامبر اکرم(ص) و دین جاوید او خرج میکنند، شدیدتر است. برسران سیاسی اجتماعی ملل مسلمان لازم است تا با الگو گیری از رسول گرامی اسلام ، نحوه تعاملات خود با ملل جهان را عیار کنند و ادبیاتی که نسبت به دیگر ملتها و حاکمان آنها استفاده میکنند از رهگذر جدال احسن و با ادبیات احترام آمیز باشد(نحل، 125؛ نمل، 64؛ عنکبوت، 46) زیرا نحوه و لحن ادبیات مسئولان سیاسی اجتماعی و بزرگان دینی و علمی و فرهنگی از آدرس مسلمانها، بر سرنوشت مسلمانها اثر گذاراست. رفتار اخلاقی پیامبر اسلام و چهره رحمانی و رحمت و رأفت رسول خاتم(ص)، از مهمترین ویژگیهای شخصیتی آن حضرت به شمارمی آید؛ این ویژگی را خداوند در قرآن ستوده (قلم،4) و شخص پیامبر اسلام نیز انگیزه و هدف از بعثت خود را برای اتمام مکارم اخلاق اعلام کرده است.(مجلسی، 67 / 372).
امام خمینی، مخاطبین خود در ردههای مختلف و طیف های متفاوت، همه را به الگوگیری از سیره و سفارشهای رسول اکرم(ص) در تعاملات ملی و بین المللی فرا خوانده است و تخطی از سیره و روش رسول گرامی اسلام را مایه انحطاط و سقوط جامعه و به خصوص حاکمیت حاکمان نظام اسلامی دانسته است(صحیفه امام، 4 / 196؛ 326). توجه عمیق بر الگوگیری از خط و مشی رسول الله(ص) در نحوه روابط بین الملل، برای مسئولین در کشورهای اسلامی، یک ضرورت است. سیاست دعوت به مسیر حق با ادبیات برآمده از متون دینی که حاوی حفظ اخلاق و کرامت انسانی است، برای مسئولان مفید خواهد بود. امروزه ادبیات تنفربرانگیز و ادبیات خشن در روابط بین الملل، تنش روز افزون ایجاد کرده که دود آن، به چشم مردمان بی دفاع و بی گناه که منتسب به مکتب حقیقی رسول اکرم(ص) است می رود. پدیده خشونت عملی برآمده از خشونت کلامی، با اذعان بر توطئه پشت پرده آن از سوی زور مندان توسعه طلب، در جای جای دنیا تکرار میشود، قربانی میگیرد، زنان بیوه میشوند و بچه ها یتیم می گردند. ولی سردمداران ثروت و قدرت بر طبل تنفر و تنش می کوبند و بدون اینکه صدای ضجه و ناله میلیونها انسان مسلمان را بشنوند، به قدرت و توسعه آن می اندیشند. و تأسف بارتر اینکه همه جنایتها، با پندار حمایت از دین اسلام و پشتیبانی از رسول اکرم (ص) انجام می شود!!
بنا براین، طرح نحوه دعوت محبت آمیز رسول اکرم (ص) در دعوت به توحید و بر خورد اخلاق مدارانه آن حضرت با دیگران، باید بازخوانی شده و مورد توجه قرارگیرد. باشد که مکتب رحمت و رأفت حضرت محمد (ص)، به صورت حقیقی مطرح گردد.
البته روی دیگر سکه افراطی گری و خشونت که اخیراً در دی ماه 1393 از فرانسه بروز کرد و توهین بزدلانه روزنامه شارلی ابدو به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام، زیر پوشش آزادی بیان صورت گرفت و از سوی سران زور گوی غرب به این عمل شرم آور چراغ سبز نشان داده شد، بیشتر فضا را آلوده کرده است و دفاع از ساحت مقدس این نور الهی را ضروری تر ساخته است؛ زیرا پیامبر اسلام (ص) سرور و نمونه کامل همه پیامبران الهی است و توهین به آن حضرت، توهین به همه انبیای الهی به شمار می آید. از این رو روا و به جا و بایسته آن است که پیروان ادیان توحیدی همه در برابر این خشونت ضد فرهنگ و دین، دست به اعتراض بزنند و نگذارند افراطی ها از این فضای آلوده استفاده کنند و خونهای بیشتری را بریزند. و حیثیت و کرامت انسانی را زیر پا کنند.
مفهوم و پیشینه روابط بین الملل
واژه روابط بین الملل (international relations) اصطلاح مرکب است که بر پدیدهای اجتماعی- انسانی در سطح جهانی وضع شده است. واژه های مانند: سیاست بین الملل، روابط خارجی، امور بین الملل، سیاست جهانی، از واژه های مرتبط با واژه روابط بین الملل است.
تفاوت سه اصطلاح نزدیک بهم مانند سیاست بین الملل، سیاست خارجی و روابط بین الملل، بدین گونه است که سیاست خارجی، اقدامات یک کشور در قبال شرایط و محیط خارجی است و سیاست بین الملل، اقدامات متقابل دولتها با یکدیگر می باشد، در حالی که روابط بین الملل، شامل کلیه اقدامات و رفتار متقابل بین اعضای جوامع مجزا از یکدیگر، در تمام زمینه ها و جنبه های سیاسی و فرهنگی می گردد. (قربانزاده، 16-17).
مفهوم عام روابط بین الملل از زمان شکل گیری تصور ملت (جمعیت زندگی کننده در محدوده سرزمینی مشخص، متمایز از سایر اقوام و اداره کننده امور خویش) پدید آمده است (نقیب زاده(الف)، 8) اما سرآغاز پیدایش روابط بین الملل در مفهوم امروزی را باید از معاهده های صلح وستفالی1648م (پیدایش دولت های ملی) تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم (1945 ـ 1939) جستجو کرد. (نقیب زاده (ب)، 7)
روابط بین الملل از پیشینه ای کهن برخوردار است. در مطالعه تاریخ سیاسی یونان باستان، به ویژه دوره «دولت شهرها» با قراردادها و اتحادیه هایی مواجه می شویم که دلالت بر وجود نوعی نظام بین المللی ساده و همکاری منظم میان واحدهای سیاسی از روزگاران قدیم در صحنه جهان دارد. تاریخ جنگهای پلوپونزی، نوشته «توسدید» مورخ یونانی نمونه ای از یک تحلیل بارز در روابط بین الملل است(علی بابایی، هفت).
توصیه های کنفوسیوس( فیلسوف چینی قبل از میلاد مسیح) به حکمرانهای وقت برای احتراز از جنگ تجاوزکارانه، تعلیمات لائتسه، در همین زمینه، وکائوتالیا، متفکر هندی که در قرن چهارم قبل از میلاد میزیسته، در زمینه های سیاست خارجی و روابط بین الملل، هنوز مورد استفاده است. قرنها بعد، نیکولو ماکیاولی (1469-1527)، دبیر حکومت فلورانس در کتاب معروف خود «شهریار»، مطالبی را درخصوص برخورد با مسایل بین المللی به رشته تحریر درآورد. وی مظهر طرز تفکری شد که در آن، هدف وسیله را توجیه می کند (همان).
همان گونه که اشاره شد، پایه های روابط بین الملل به مفهوم جدید آن پس از پیدایی نظام کشوری در اروپا پس از عقد قرارداد وستفالی در سال 1648 میلادی ریخته شد و با پیروزی انقلاب کبیر فرانسه در 14 ژوئیه 1789م. تکامل یافت. این پایه ها عبارتند از:
وجود کشورهای مستقل و پذیرش اصل برخورداری کشورها از حقوق متساوی در صحنه بین المللی. فاصله زمانی تاریخ اروپا که از کنگره وستفالی شروع و به جنگ جهانی اول (1914م.) ختم می شود، عصر طلایی دیپلماسی، توازن قوا و حقوق بین الملل نام گرفته است. عصری که در آن همه اندیشه های سیاسی، بر محور حاکمیت دولتهای ملی، محدودیت قدرت حکومتها، حقوق ابناء بشر و ضرورت نظم جهانی بنا شده است.
با بروز جنگ جهانی اول، تعادل سیاسی و نظامی جهان که از کنگره وین ( 1815م.) تا آن تاریخ، در اوج ثبات و استمرار بود،گسست و امپراتوریهای بزرگ آن زمان، یعنی روسیه تزاری، آلمان، اتریش ـ هنگری و عثمانی، تجزیه شدند. کنفرانس صلح ورسای (1919م.) سعی کرد تا آتش خصومت میان طرفین را خاموش سازد ولی در حقیقت پایه های جنگ جهانی دوم در زوایای نیمه تاریک تالارهای پرشکوه کاخ ورسای ریخته شد. پس از سپری شدن فاصله زمانی بین 1919 تا 1939 م. که به دوران متارکه طولانی شهرت دارد، جنگ جهانی دوم در سال 1939م. آغاز و با تحولاتی که در زمینه پیشرفتهای تسلیحاتی صورت گرفت، دنیا شاهد فرو افکنده شدن دو بمب اتمی بر فراز شهرهای هیروشیما (6 اوت 1945) و ناکازاکی (9 اوت 1945) بود. ظهور سلاحهای اتمی و نقش آن در صحنه رقابتهای بین المللی از بزرگترین دستاوردهای شوم آن جنگ بود که فصل نوینی را تحت عنوان جنگ سرد بر روی مردم جهان گشود. در این دوره که شاهد رقابتهای بیحد و حصر تسلیحاتی در اردوگاههای شرق و غرب و جنگهای خونین و طولانی منطقه ای بود، سر انجام با وحدت دو آلمان به پایان رسید و به دنبال آن، شکست نظامی شوروی سابق و بلوک شرق در افغانستان و به دنبال آن فروپاشی شوروی سابق در دسامبر 1991م. چشم اندازهای جدیدی را در روابط بین الملل پدید آورد و جهان را به دنیای تک قطبی مبدل کرد. در پی حملات تروریستی یازدهم سپتامبر 2001م. به ظاهر از آدرس مسلمانان افراطی درآمریکا، این کشور به افغانستان حمله کرد (اکتبر 2001) و آمریکا با مشارکت انگلیس، در 20 مارس 2003 م. به بهانه یافتن سلاحهای کشتار جمعی کشور عراق را مورد حمله نظامی قرارداد(همان، هفت و هشت). در این بازی جدید، کشورهای غربی حملات خود را زیر لوای مبارزه با تروریسم انجام میدهند. این حملات از یکسو و بروز و ظهور گروههای نو ظهور افراطی با چهره ها و عملکردهایی وحشیانه تر از قبل، در قالب طالبان، القاعده، بوکوحرام، داعش و غیره، منطقه را در ورطه وضعیت خطرناکی قرار داده است. تأسف بارتر اینکه این همه وحشیگری و کشتار و بیرحمی، به ناحق به اسلام و مسمانان نسبت داده شده و به قصد لکه دار کردن دامن دین خاتم انجام می گیرد.
در حال حاضر، بازیگرهای عرصه روابط بین الملل در سه گروه تقسیم بندی شده است. دولت بازیگری عمده است. البته در قرن19 و نیمه اول قرن20 دولت ها یگانه بازیگر این عرصه بودند.(قوام (ب)، 143 ـ 141) سازمان های بین المللی نیز از دیگر بازیگرها می باشند. آن ها تجمعی از دولت ها هستند. اعضای آن اهداف مشترکی را از طریق نهادها و کارگزاری های ویژه با فعالیت مستمر و مداوم دنبال می کنند (مشیر زاده، 24). سومین گروه از بازیگرها سازمان های غیردولتی بین المللی هستند. دامنه اعضا و فعالیت های این سازمان های خصوصی داوطلبانه و غیر انتفاعی، وسعتی بین المللی دارد (گریفیتس، 600).
پیامبر اسلام و تبلیغ با ادبیات احسن
خداوند، حضرت محمد(ص) را برای تبلیغ دین اسلام، هدایت انسان ها (توبه، 33و128؛ فتح، 28؛ بقره،97) به وسیله قرآن (نحل، 64و89؛ بقره، 2؛ جاثیه، 2و11) و سعادتمندی آن ها (اعراف، 157؛ نساء، 13؛ حج، 77) مبعوث کرد(بقره، 119و252؛ نور، 54؛ شوری، 52) بر اساس آموزه های قرآن، دولت اسلامی، متحد سایر دولت ها و ملت های مسلمان است (حجرات، 10؛ آل عمران، 103و105؛ بقره، 208) مسلمان ها و به تبع آن دولت های اسلامی در ابتدا باید سایرین را به دین اسلام دعوت کنند.
پیامبر اکرم(ص) وظیفه داشت، مردم را با حکمت، موعظه و استدلال نیکو به دین اسلام دعوت کند (نحل، 125؛ نمل، 64؛ عنکبوت، 46) رابطه دولت اسلامی با پیروان سایر ادیان توحیدی نیز دوستانه است (مائده، 82). خداوند همه پیروان انبیای الهی را یک امت معرفی کرده(انبیاء، 92؛ مومنون، 52) و به پیامبر(ص) می فرماید به آن ها بگو با هم بر اساس اصول مشترک توحید و نفی برتری جویی رفتار کنیم (آل عمران، 64) حاکم اسلامی حتی با افراد فاقد دین الهی مماشات می کند و رابطه ای مسالمت آمیز و عادلانه با آن ها دارد (ممتحنه، 7و8؛ بقره، 109و110؛ مائده، 13) پیامبر(ص) هنگام فتح مکه با اینکه از طرف قریش ظلم و ستم های فراوانی دیده بود(مجلسی، 57؛ ابن هشام، 291؛ امینی، 86) با آن ها رفتاری پسندیده داشت در اوج قدرت همه دشمنان خود را کریمانه عفو کرد که از مسایل متواتر و از افتخارات پیامبر و مصداق بارز رحمت و رأفت انسانی رسول اکرم(ص) به شمار میآید(ماوردی، 222 ـ 221؛ ابن سعد کاتب واقدی، 107؛ طبری، 61) اما اگر آن ها علیه اسلام و مسلمان ها اقدام کردند، یا به جان و مال مسلمان ها تعرض کردند با آن ها مبارزه می شود (بقره، 190و194؛ حج، 40؛ انفال، 39) زیرا آنان ستمگر و مستکبر هستند(توبه، 8 و 12؛ آل عمران، 75؛ حج، 39) در واقع جهاد مسلمان ها نوعی مقابله به مثل در برابر کسانی است که نه اصول الهی را می پذیرند، نه اصول انسانی را رعایت می کنند (بقره، 194؛ حج، 39؛ توبه، 12) البته اگر امان خواستند (توبه، 6؛ حرعاملی، 15 / 66 ـ 67)، دست از تجاوز برداشتند (بقره، 192و193؛ انفال، 38و61؛ امیرالمؤمنین، ن53، 380) یا توبه کردند و ایمان آوردند (توبه، 5) برادر دینی مسلمان ها هستند (توبه، 11) و باید جنگ متوقف شود (بقره، 190). بنابراین، جنگ وصلح در دین اسلام از ابزارهای دعوت به دین اسلام هستند.
دعوت تدریجی پیامبر اکرم (ص) به توحید
محمد امین پیش از بعثت هر سال مدتی (طبری، 2 / 30؛ بیهقی، 2 / 147) در غار حرا مشغول عبادت میشد(حلبی، 1 / 405). در همین مکان فرشته وحی بر وی نازل شد(ابن عبدالبر، 31، 32؛ ابن سعد، 1 / 153). محمد امین(ص) در 27 رجب در چهل سالگی به رسالت مبعوث گردید(مجلسی، 18 / 204؛ کلینی، 4 / 149). و برخی اهل سنت، هیجده و 24 رمضان را روز بعثت دانسته اند (طبری، تاریخ، 2 / 293). امام خمینی بعثت پیامبر اسلام (ص) را بزرگترین حادثه تاریخ بشریت و شریف ترین واقعه تاریخی انسان از ازل تا ابد، دانسته (صحیفه امام، 12 / 419 ـ 420) و ضمن اشاره به برداشت های مختلف از شخصیت رسول اکرم و روز بعثت او، این حادثه بزرگ را برای تکمیل ابعاد وجودی انسان معرفی کرده است (همان، 12 / 420 ـ 422؛ 4 / 189؛ 7 / 530؛ 9 / 460؛ 14 387) همچنین به تفصیل پیرامون عمق تأثیر بعثت بر جنبه های عرفانی و رشد دانش بشری پرداخته و کشف حقیقت بعثت و عمق پیام پیامبر اسلام(ص) را به مراتب عمیق تر و فراتر از توان فهم انسان های عادی برشمرده است (همان، 17 / 430- 433). پیامبر اکرم (ص) دعوت به اسلام را در سه مرحله انجام داد.
1. دعوت سری، در حدود سه یا چهار سال(بلاذری، 1 / 131، یعقوبی، 2 / 23).
2. دعوت خویشاوندان که با دستور الهی (شعرا، 214) آغاز شد(مفید، الارشاد، 1 / 49؛ طبری، تاریخ، 2 / 319-320).
3. دعوت عمومی: این مرحله با فاصله اندکی از مرحله دوم و به دستور الهی (حجر، 94) آغاز گردید(بلاذری، 1 / 137).
امام خمینی مبانی حاکم بر روابط بین الملل را فقه (احکام اسلامی) و اخلاق انسانی می دانست(صحیفه امام، 4 / 418؛ 5 / 537؛ 14 / 54) بدین ترتیب، اصول برآمده از مبانی اسلامی و اخلاق انسانی هویت بخش دولت اسلامی در عرصه روابط بین الملل است.
گسترش و تبلیغ فرهنگ اسلامی
امام خمینی باتوجه به وجوب اصل دعوت در اسلام (شوری، 15؛ فصلت، 33؛ یوسف، 108) از گسترش فرهنگ اسلامی سخن گفته است (همان، 12 / 148؛ 13 / 93و96) با این حال، ایشان دعوت سایرین را تکلیف می دانست (همان، 15 / 506). بیداری ملت ها (همان، 13 / 281)، توجه آن ها به اسلام (همان، 17 / 415)، اجرای احکام اسلام در سطح جهان (همان، 15 / 321 ـ 322) و همبستگی میان ملت و دولت برای جلوگیری از آسیب پذیری آن ها مورد توجه ایشان بود(همان، 13 / 96). چراکه در اسلام تحمیل عقیده نیست، بلکه تبلیغ عقیده مطمح نظر است (بقره، 256؛ فرقان، 56؛ غاشیه، 22).
روابط مسالمت آمیز و مبتنی بر احترام متقابل
خداوند فلسفه بعثت انبیاء(ع) را بر طرف کردن اختلاف ها و همزیستی مسالمت آمیز میان انسان ها بیان کرده است (بقره، 213؛ عمید، 240)، به مسلمان ها نیز دستور داده است، فقط از دوستی و رابطه با کسانی که در حال پیکار با شما در امر دین هستند، به شما ظلم کردند و دوستان آن ها بپرهیزید (ممتحنه، 9). فراتر از این ها اگر کسی برای مسلمانی کار نیکی انجام داد، فرد مسلمان باید بهتر از آن یا همان گونه رفتار کند (نساء، 86؛ شیخ طبرسی، 131؛ قمی، 145). حتی توصیه شده است، بدی ها را با روشی خوب پاسخ دهد (فصلت، 34؛ رازی، 565؛ بروجردی، 171). بر اساس احترام متقابل رفتار کند (کلینی، 22). نه ظلم کند و نه ظلم را بپذیرد (بقره، 279؛ حر عاملی، 16 / 57 ـ 55) حتی خداوند در این زمینه تألیف قلوب را تجویز فرموده اند (توبه، 60). تألیف قلوب به لحاظ فقهی، حمایت اقتصادی کافرها یا مسلمان های با عقاید ضعیف به منظور جلب آن ها به اسلام و دفاع از آن است (تحریرالوسیله، 263).
امام خمینی معتقد است در اسلام حتی نسبت به دشمن در حد امکان خوش رفتاری و دعوت مطلوب است (صحیفه امام، 8 / 342؛ 9 / 289) همچنین غایت تعلیمات اسلامی را همزیستی مسالمت آمیز در سطح جهان می دانست(همان، 18 / 95؛ 8 / 113) ایشان روابط مسالمت آمیز و حُسن همجواری را خواستار بود (همان، 6 / 220؛ 17 / 323؛ 21 / 226) تا همه ملت ها و دولت ها در کنار هم دوستانه و در رفاه زندگی کنند و به سعادت برسند (همان، 9 / 72 ـ 73؛ 5 / 491؛ 11 / 153). اما روابط حسنه حکومت اسلامی مبتنی بر احترام متقابل، عدم دخالت در امور یکدیگر و نفی ظلم و ظلم پذیری است (همان، 5 / 419و257؛ 6 / 220؛ 11 / 153؛ 8 / 114)
ایشان معتقد بود معیار روابط سیاسی دولت ها باید بر درک طرفین از اهداف مردم یکدیگر استوار باشد(همان، 8 / 247).
پایبندی به پیمانها
خداوند مسلمان ها را به پای بندی به پیمان هایشان سفارش کرده است(بقره، 117؛ مائده، 1؛ مؤمنون، 8) آن را تکلیف ومسئولیت دانسته (نحل، 91؛ اسراء، 2) اما اگر مسلمان ها از خیانت طرف مقابل بیم داشته باشند، می توانند قرارداد را فسخ کنند (انفال، 58؛ توبه، 7). البته باید خطر و قصد خیانت بر اساس مدارک مطمئن، کاملاً محسوس باشد (نجفی، 294).
به عقیده امام خمینی، دولت اسلامی، خدمتگزار اسلام و مردم است (صحیفه امام، 17 / 387). چنین دولتی در برابر ملت و حفظ منافع ومصالح آن ها متعهد است (همان، 5 / 383) و قراردادها را براین اساس تنظیم می کند (همان، 4 / 248) ایشان باتوجه به شرایط حاکم بر جهان اسلام و اینکه امور دنیایی مسلمان ها توسط دولت ملیِ اسلامی اداره نمی شود، قراردادها وتعهدهای چنین دولتی را غیرقانونی وباطل می دانست (همان، 4 / 80؛ 5 / 67). چنانچه حکومت ملیِ اسلامی تشکیل شود، قراردادها وتعهدها را براساس مصالح مردم خواهد پذیرفت تا صورت قانونی پیدا کنند(همان، 5 / 10و313).
روابط بر بنیان حفظ عزت و کرامت انسانی
دین اسلام، عزت را مخصوص خدا، پیامبر(ص) و مؤمنان می داند (منافقون، 8؛ فاطر، 10؛ ابن میثم، 321). امام خمینی نیز عزت و اقتدار مومنان را مورد توجه قرار داده است (صحیفه امام، 11 / 150؛ 12 / 111؛ 14 / 431) به عقیده ایشان، زندگی به معنای عقیده و مبارزه در راه آن است (همان، 2 / 200؛ 14 / 521) به همین علت، دولت های اسلامی وابسته به قدرت های سلطه گر را به بیداری دعوت می کرد (همان، 13 / 281؛ 15 / 284؛ 16 / 364 ـ 363). آن ها را گرفتار مرگ تدریجی می دانست (همان، 21 / 82) و به تفکر و ارزیابی صحیح تشویق می کرد (همان، 15 / 283). اسلام و علمای آن را جلوگیری کننده از تسلط استعمارگرها می دانست (همان، 2 / 396؛ 4 / 195).
در گذار از زندگی حیوانی (تحت سلطه و راحت طلبی) به رهایی دعوت می کرد(همان، 14 / 523 ـ 522) که باید در برابر دشواری ها مقاومت کرد (همان، 9 / 494؛ 4 / 152؛ 16 / 367). امام خمینی باتوجه به دستور خداوند به استقامت در اجرای دستورهای الهی (هود، 112؛ شوری، 15؛ انفال، 45) و عملکرد ائمه(ع) در این زمینه (مغربی، 354؛ ابن طاووس، 162؛ صحیفه امام، 5 / 36 ـ 35) سرانجامِ عمل به تکلیف الهی را پیروزی می دانست. (همان، 5 / 18؛ 12 / 350؛ 9 / 113) چراکه اگر در این دنیا به هدف دست یابیم، پیروز هستیم و اگر در این راه شهید شویم نیز پیروز هستیم و به وظیفه خود عمل کرده ایم (همان، 15 / 317؛ 16 / 199؛ 18 / 441).
دفاع از اسلام و مسلمان ها و مستضعف ها
دفاع از اسلام و مسلمان ها در قرآن (حج، 40 ـ 39و78؛ بقره، 191 ـ 190؛ مائده، 35) و فقه (تحریرالوسیله، 380 ـ 378؛ طوسی (الف)، 8؛ نجفی، 19 ـ 18) واجب و وظیفه ای همگانی است (حر عاملی، 15 / 141؛ ابن اشعث، 88؛ کاشانی، 292).چراکه آن را دفاع از حق انسانیت دانسته اند و شرک به خدا نابودکننده انسانیت و فطرت شمرده شده است(طباطبایی، 66).
به عقیده امام خمینی یکی از خصلت های ذاتی تشیع، مقاومت و قیام در برابر ظلم است (صحیفه امام، 4 / 160؛ 5 / 407و532). ایشان با تأکید بر اینکه حوزه های علمیه پایگاه دفاع از اسلام (همان، 1 / 158؛ 21 / 247) و تکیه گاه محروم ها (همان، 21 / 275) بوده است، سایر روحانی ها را به فداکاری و استقامت دعوت می کرد (همان، 1 / 162؛ 2 / 60و62). همچنین، دفاع از اسلام، کشورهای اسلامی و مستضعف ها را در حد توان (همان، 19 / 230؛ 20 / 80؛ 13 / 251) وظیفه شرعی ـ ملی (همان، 12 / 159) و حق انسانی (همان، 16 / 158) هر فرد مسلمان می دانست (همان، 2 / 288؛ 3 / 262و479؛ 21 / 87). البته ایشان همواره بر صلح با همه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی تأکید می کرد(همان، 16 / 158و483؛ 15 / 400). بدین جهت، وظیفه مسلمان ها و مسئول های کشورهای اسلامی را در جنگ سوم اعراب و اسرائیل مبنی بر وحدت و مبارزه با استعمار و صهیونیسم گوشزد می کرد. (همان، 4 / 3) دفاع از حق و اسلام را بزرگترین عبادت می دانست (همان، 3 / 441؛ 15 / 39) که خداوند نیز یاری دهنده آن هاست. (همان، 10 / 129) ایشان پیشنهاد تشکیل ارتش مشترک دفاعی کشورهای اسلامی را می داد. (همان، 18 / 94) تا به نوعی امنیت دسته جمعی در گستره جغرافیایی جهان اسلام با مشارکت همه دولت های اسلامی شکل گیرد. بنابراین، دولت اسلامی در حد توان موظف به دفاع از اسلام و مسلمان ها و مستضعف هاست.
پیامبر اسلام(ص) و تشکیل حکومت اسلامی
اسلام صرف نظر از بعد نظری ِجامعی که در حوزه سیاست دارد، دارای نمونه های عینی حاکمیت و نظام سیاسی در تاریخ اسلام است. نمونه های عینی مذکور، در تمام جهات الگوی اصلی حکومت اسلامی به حساب می آیند. امام خمینی، معتقد است، یکی در زمان پیامبر اسلام(ص) و دیگر در کوفه، بهدست امام علی(ع) حکومت اصیل اسلام محقّق شد. در این دو مورد ارزش های معنوی حکومت میکرد و حکومت عدل الهی برقرار بود به گونهای که حاکم ذرّهای از قانون تخلّف نمیکرد(صحیفه امام، 11، / 1؛ ولایت فقیه، 18).
یکی از مسائلی که در زمامدار و رهبری سیاسی مطرح است، سیره عملی رهبران است که پیروان و رهروان راهش را تحت تأثیر قرار می دهد، امام خمینی از تأثیرگذاری سیره عملی پیامبر اکرم (ص) بر رفتار سرداران اسلام یاد کرده و تأثیر ایشان را متذکر شده است (کشف اسرار، 6؛ صحیفه امام، 2 / 360، 4 / 324 ـ 326، 417 ـ 418؛ 7 / 126).
امام خمینی در باره نامه های پیامبر اسلام(ص) برای برخی از پادشاهان آنروز مانند امپراتورهای، ایران، روم، مصر و حبشه اشاره کرده است که پیامبر در همه این نامه ها، حاکمان را به توحید دعوت کرد.
از نظر امام این نامه نگاری ها، برای ابلاغ حقایق اسلام، به تمام امپراتوری های دنیا بوده است. ایشان ابراز تأسف کرده از اینکه امپراتورهای مورد خطاب پیامبر اکرم(ص)، به جز پادشاه حبشه، به دعوت پیامبر(ص) جواب مثبت ندادند (صحیفه امام، 2، / 29 ـ 32).
نامههای پیامبر اسلام(ص) در کتابهای سیره، مغازی، فقه، حدیث، رجال و تاریخ، مانند: سیره ابن هشام، مغازی واقدی، طبقات ابن سعد، تاریخ یعقوبی، مروج الذهب مسعودی، مسند احمدبن حنبل و صحیح بخاری به چشم میخورد که در این میان طبقات ابن سعد سهم بسزایی دارد (عودی، 165-166) برخی تعداد آن را 330 نامه تخمین زده اند که تنها چند نامه در مکه و بقیه در مدینه به رشته تحریر درآمده است (همان، 182)
علاوه بر نامههای مدون رسول اکرم(ص) که در کتابهای مختلف تاریخی دیده می شود، حدود 137 نامه دیگر پیامبر اعظم(ص) شامل 33 نامه در دعوت به اسلام، 44 عهدنامه و امان نامه و 19نامه اعطای تیول مختلف است و 41 نامه با مواضیع مختلف وجود دارد که در کتابهای تاریخی و رجالی و به خصوص در کتابهای «الاصابه»، «اسدالغابه» و «الطبقات الکبری»، تنها نام گیرندگان یا موضوع اجمالی آنها آمده و اشاره به متن نامه ها نشده است(حمیدالله، 14ر.ک: عودی، 182).
امام خمینی مسائل عبادی اسلام را نیز دارای جنبه های سیاسی می داند از همین رو مسجد را به عنوان کانون سیاست گذاری های پیامبر اسلام(ص) دانسته (همان، 9 / 171؛ 18 / 425؛ 4 / 184، 190) و با اشاره به تکیه گاه اصلی پیامبر اسلام، به مسجد، مسجد النبی را مرکز سقل و منبع قدرت اسلام معرفی کرده است که تمامی مسائل سیاسی و اجتماعی و نظامی و غیره از آن مرکز، برنامه ریزی و هدایت می شده است (همان، 16 / 388؛ 4 / 447 ـ 448؛ همان، 2 / 31 ـ 32).
وضع موجود و مطلوب در روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی
امام خمینی گرفتاری های مسلمان ها و مستضعف های جهان در عرصه نظام بین الملل را ناشی از قدرت های سلطه طلب و غارت کننده (همان، 4 / 79؛ 10 / 160؛ 18 / 50)، حاکم های وابسته برخی دولت های فداکننده منافع ملت و جهان اسلام به نفع قدرت های سلطه طلب (همان، 16 / 28 ـ 27؛ 17 / 306؛ 20 / 98 ـ 97) و سازمان های بین المللی مبتنی بر اراده قدرت های سلطه گر و ابزار تحقق هدف های آن ها (همان، 12 / 258؛ 13 / 190؛ 17 / 35) می دانست. ایشان سیاست های اِعلامی و اِعمالی قدرت های سلطه گر را متفاوت می دانست. (همان، 3 / 470؛ 14 / 65؛ 19 / 148) انسان دوستی آن ها برای حفظ قدرت (همان، 11 / 286؛ 12 / 221 ـ 220؛ 14 / 175)، اغفال سایرین (همان، 3 / 332؛9 / 517؛ 19 / 194) و غارت و چپاول (همان، 8 / 334 ـ 333؛ 9 / 518؛ 13 / 72) است. سازمان های بین المللی را بر اساس منافع خود تشکیل داده اند (همان، 11 / 296؛ 17 / 500؛ 18 / 47) و از حق وتو غیرانسانی (همان، 16 / 431) در این زمینه استفاده می کنند. (همان، 11 / 297؛ 12 / 350؛ 13 / 190)
قدرت های سلطه گر با اطلاع از ذخایر و منابع دیگر کشورها درصدد استعمار آن ها برآمدند. (همان، 6 / 88؛ 7 / 387؛ 9 / 393) بدین منظور، با تقسیم جهان اسلام به واحدهای کوچک و ایجاد اختلاف بین آن ها و سایرین (همان، 1 / 375 ـ 374؛ 6 / 295 ـ 294؛ 13 / 339)، سرکوبی و جدایی بین دانشمندهای دین ودانشگاه (همان، 6 / 95؛ 7 / 412 ـ 411؛ 21 / 413)، از خودبیگانگی (همان، 9 / 390؛ 12 / 190؛ 14 / 113) و ترویج فساد (همان، 5 / 263 ـ 262؛ 8 / 396 ـ 395؛ 12 / 110 ـ 109) در پی مقابله با اسلام خواهی (همان، 4 / 46؛ 6 / 337 ـ 336؛ 7 / 388) هستند. چراکه حکومت اسلامی مانع از سلطه وچپاول آن هاست (همان، 1 / 153؛ 4 / 16؛ 8 / 132) و رفاه و سعادت مردم را تأمین می کند. (همان، 7 / 61؛ 10 / 536؛ 21 / 403 ـ 402) علاوه براین، الگو و راه امیدی برای مستضعف های جهان خواهد بود. (همان، 15 / 506؛ 16 / 18؛ 17 / 434)
بدین ترتیب، امام خمینی به مسلمان ها تذکر می داد سازمان های بین المللی تأمین کننده منافع ملت ها نیستند و مخالفت چنین سازمان هایی تأثیری در جنایت های رژیم اشغال گر قدس و امثال آن ندارد (همان، 15 / 439) حقوق بشر از مفهوم حقیقی خود تهی شده است. (16 / 433)
آن ها بزرگترین پایمال کنندگان حقوق انسان ها هستند (همان، 3 / 470؛ 19 / 148) قدرت های مهارنشده با آموزه های انسانی ـ آسمانی چشم هایشان کور و عقل هایشان آفت زده است (همان، 11 / 110 ـ 109) از نگاه ایشان دولت اسلامی باید پای بند اخلاق و ارزش های انسانی باشد(همان، 14 / 65) ایشان عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک مبارزه می دانست. اظهار امیدواری می کرد سازمان های بین المللی براین اساس بازسازی شوند (همان، 11 / 160) و ملت ها بتوانند براساس عقلانیت و منشور حقوق بشر تعیین کننده سرنوشت خویش باشند (همان، 3 / 503؛ 4 / 367؛ 5 / 508).
رابطه عاطفی انبیا با مخالفان و معاندان
به باور امام خمینی، پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، واسطه های میان حق و خلق و روابط در بین حضرت وحدت محض و کثرت تفصیلی هستند. آنان واسطه اصل وجود و مظهر رحمت رحمانیه اند که رحمت رحمانیه، اصل وجود را افاضه می کند. آنان اسم اعظم الهی هستند که اسم رحمن و رحیم تابع اسم اعظم اند(مصباح الهدایه، ترجمه فهری، 180؛ شرح دعای سحر، 112؛ تعلیقات علی.. ، 192). در این نگاه، وجود پیامبر اکرم(ص) تجلی صفات رحمانی حق است که این رحمانیت، بر رفتار آن حضرت از جمله نحوه روابط ایشان بین ملت ها را با چهره رحمانی و به دور از هر نوع افراطی گری منعکس خواهد کرد.
برخلاف روابط خارجی که بین قدرت های مطرح جهانی متداول و معمول است که معمولاً از سر صدق و خیرخواهی نیست و هرکدام طبق میل و منافع خود می خواهد از طرف باج گیری کند و احیاناً جاسوس هایی را نیز برای تخریب بر علیه هم مأمور می کنند؛ سیاست شان بر مکر و حیله و تزویر استوار است. اما روابط خارجی در حکومت و سیاست انبیا بر اساس مهربانی و به غرض نجات و هدایت طرف مقابل استوار است. و انبیا برای دشمنان خود نیز رحمت و مایه هدایت هستند. قرآن کریم نیز، پیامبر را رحمت برای «عالمین» معرفی کرده است «وَ ما ارسَلناکَ اِلاّ رَحمَةً لِلعَالَمِین»(الانبیاء / 107). امام خمینی در این باره می گوید:
«انبیا غصه می خوردند برای کفار، غصه می خوردند برای منافقین که چرا باید اینها این طور باشند. انبیا زحمتشان این بود که این کفّار و منافقین را و این اشخاص مُعْوَج را و این انسان هایی [که] در بند اسارت خود و علایق دنیا هستند- و همه مفاسد هم زیر سر همین است- اینها را می خواهند آزادشان کنند، و این مأموریت بسیار مشکل بوده است.» (صحیفه امام، ج14، ص 12) از نظر ایشان فتوحات اسلام و انبیا برای مملکت گیری و حکومت جائرانه نیست بلکه برای هدایت و برای خدا و برای نجات انسان از اسارت نفس است. بر خلاف رژیم های دیگر که تلاش شان برای کشورگشایی و برای دنیا است راه انبیا راه خداست و راه طاغوت راه شیطان است(صحیفه امام، ج8، ص 268 – 269). با تأسی به مکتب انبیا، امام ابراز امیدواری می کند که روابط بین کشورها باید بر اساس عدالت و برادری و محبت بر قرار گردد نه بر حاکمیت یکی و محکومیت دیگری(همان، ج11، ص 353).
پیامبر و مبارزه با عوامل استبداد، زور و تزویر
پیامبران بلا استثنا با زورمندان و زرداران استثمارگر درگیری داشته و به دفاع از حقوق مظلومین علیه حاکمان جور دست به مبارزه زده اند و با نمرودها، فرعون ها، ابوجهل ها و ابوسفیان ها درگیری داشته اند، امام خمینی در این باره می گوید:
«اگر این منطق انبیا بود که موسی نمی رفت سراغ فرعون. اگر منطق انبیا این بود که ابراهیم نمی رفت هجمه کند بر آنها، پیغمبر این کار را نمیکرد. منطق انبیا این نیست. منطق انبیا این است که «اشداء» باید باشند برکفار و بر کسانی که بر ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند. و آن شدّت هم رحمت است بر آنها.»(همان،ج19،ص140-141)
در تحلیل امام خمینی، رفتار شدید انبیا با سردمداران زور و زر، خود یک روی دیگر از رحمت و شفقت آن حضرت است.
به عبارت دیگر، از منظر امام خمینی، سخت گیری پیامبر نسبت به کفار، زمینه کینه توزی و انتقام گیری نداشته بلکه از سر دلسوزی و محبت به کفار است، مانند سخت گیری مادر نسبت به جلو گیری فرزند از کارهای خطرناک. در مکتب اسلام، فرو غلتیدن انسان در وادی کفر و گمراهی و در پی آن به شقاوت و ظلم، بدترین ستمی است که آدمی بر جان خود روا می دارد و کسی که بیاید با جدیت، انسان را از این گمراهی نجات دهد، این عمل عین رحمت نسبت به چنین انسان است.
پیامبر اکرم(ص) و روابط انسانی با ملل مختلف
بامرور به دیدگاه امام خمینی دریافتیم که اسلام به عنوان کامل ترین دین از ادیان الهی توسط پیامبر خاتم(ص) برای هدایت و سعادت بشر عرضه گردیده است. و این دین آمیخته با پدیده سیاست است و حتی مسائل عبادی آن نیز جنبه های سیاسی دارد. برخی از پیامبران الهی و به خصوص رسول اکرم(ص) در مسائل سیاسی و اجتماعی و تشکیل حکومت مبادرت ورزیدند و رسول خاتم(ص) در مدینه اقدام عملی به تشکیل دولت نمود. از آن جا که وظیفه پیامبر برای هدایت نوع انسان به معرفت حق متعال بود، بخشی از این وظیفه سنگین الهی مربوط به روابط بین الملل یا سیاست خارجی می گردید. البته طرح تفصیلی مبحث از ظرفیت رساله خارج است، صرفاً دیدگاه امام را در زمینه مطرح می کنیم، ایشان ضمن مطرح نمودن جامعیت اسلام به روابط بین الملل آن نیز اشاره می نماید:
«همان طور که برای وظایف عبادی قانون دارد، برای امور اجتماعی و حکومتی قانون و راه و رسم دارد. حقوق اسلام یک حقوق مترقی و متکامل و جامع است. کتاب های قطوری که از دیرزمان در زمینه های مختلف حقوقی تدوین شده، از احکام «قضا» و «معاملات» و «حدود» و «قصاص» گرفته تا روابط بین ملت ها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بین الملل عمومی و خصوصی، شمه ای از احکام و نظامات اسلام است. هیچ موضوع حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن مقرر نداشته و حکمی درباره آن نداده باشد.»(ولایت فقیه، ص12).
ایشان دربارة مکتوبات پیامبر برای برخی از پادشاهان آن روز می گوید:
«خود رسول اکرم[(ص)] به طوری که مکتوبشان در صحیح بخاری مضبوط است- مکتوبی را که به هرقل نوشتند، و آن طوری که تاریخ ضبط کرده است ایشان چهار تا مکتوب مرقوم فرموده اند به چهار تا امپراتور: یکی ایران، یکی روم، یکی مصر، یکی حبشه. و عین مکتوب ایشان- آن طوری که در ذهنم هست- مضبوط است... در موزه ترکیه زیارت کرده ام. این چهار مکتوبی که مرقوم فرموده اند به مضمون واحد است به چهار امپراتور و آنها را دعوت به اسلام کرده اند و دعوت به توحید؛ این مقدمه بوده است، شالوده بوده است از برای این که حقایق اسلام را به تمام دنیا، به تمام امپراتوریهای دنیا ابلاغ بفرمایند و اسلام به آن نحوی که هست معرفی بشود به مردم. مع الأسف آنها جواب مثبت، الّا پادشاه حبشه، نداده؛ و لهذا متوقف شده است آن دعوتی که رسول اکرم می خواستند بفرمایند و می خواستند اسلام را معرفی کنند.» (صحیفه امام،ج2،ص29 -30؛ ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، پیشین،ص7-8؛ نیز ر.ک: احمدی، مکاتیب الرسول؛ پیام پیامبر(ص)، (مجموعه ای از نامه ها، خطبه ها، ... و سخنان جامع و فراگیر حضرت محمد(ص)؛ مجلسی، بحارالانوار،ج2، ص386 (نامه پیامبر به کسری)؛ همان،ج18، ص419، (نامه پیامبر به نجاشی) همان،ج20، ص383، (نامه حضرت به هرقل یا هراکلیوس).
از نظر امام خمینی هدف پیامبر اسلام این بود که تمام ممالک دنیا را، تحت یک کلمه توحید قرار دهد. ولی سلاطین وقت و علمای نصارا و یهود، موانع اهداف بلند آن حضرت بودند. (برای نمونه، ر.ک: اخوان کاظمی، بهرام، اصول سیاست خارجی پیامبر(ص)، چاپ شده در سیاست نبوی، پیشین،ص571 به بعد؛ محمدی الموتی، محسن، قالب های نظری سیاست خارجی پیامبر(ص)، همان،ص597 به بعد).نامه های پیامبر اسلام(ص) در کتابهای سیره، مغازی، فقه، حدیث، رجال و تاریخ، مانند: سیره ابن هشام، مغازی واقدی، طبقات ابن سعد، تاریخ یعقوبی، مروج الذهب مسعودی، مسند احمدبن حنبل و صحیح بخاری به چشم می خورد که در این میان طبقات ابن سعد سهم بسزایی دارد. (عودی، 165-166)
به اعتراف اکثر مورخین از جمله ابن سعد و ماوردی، پیامبر اکرم(ص) به هفت تن از ملوک اطراف جزیره العرب نامه نوشت و نامه ها را با فرستاده ویژه فرستاد: پادشاه روم (هرقل یا هراکلیوس)، ایران (کسری یا خسرو پرویز)، حبشه (نجاشی یا اصحمه)، اسکندریه (مقوقس یا جریحبن مینا قبطی)، عمان (بنی جلندی یا جیفرعبد)، یمامه (هوذه)، بحرین (منذربن ساوی). پیامبر اسلام در نامه های خود به این افراد، شرایط و مقتضیات زمانه را رعایت می کرد. افزون بر این نامه ها، نامه هایی خطاب به حارث بن ابی اشمر، حاکم ولایت تخوم در شام، حارث بن عبد، حاکم یمن و ثمامه بن اثال و جبله بن ایهم نیز از پیامبر اسلام(ص) صادر شده است(ابن طولون، 164؛ بنت الشاطی،1 / 353-357 ر.ک: بحرانی، 164).
برخورد مخاطبین پیامبر(ص) با نامه های احترام آمیز آن حضرت متفاوت بوده است. در این میان، پادشاه ایران غیر مؤدبانه ترین برخورد را با نامه پیامبر (ص) داشته است. او نامه پیامبراکرم(ص) را پاره کرد! هرقل پس از تحقیق از نبوت حضرت محمد (ص) تصمیم به تسلیم گرفت ولی با مخالفت قوم خود و تهدید به برکناری وی از قدرت، منصرف شد و به نحو زیرکانه ای جواب رد به پیامبر (ص) داد. مقوقس نیز نامه پیامبر را به فال نیک گرفت و خواست اسلام بیاورد اما چنین نشد. او هدایایی برای پیامبر اکرم (ص) ارسال کرد. نجاشی، ملوک عمان، اهل یمن و حاکم بحرین اسلام آوردند. هوذه پادشاه یمامه شرط باقی ماندن بر قدرت را برای اسلام آوردن گذاشت و عملی نشد.(بحرانی، 146-147)
اصول سیاست خارجی پیامبر اسلام (ص)
از متون نامه های پیامبر اسلام(ص) بر می آید، سیاست خارجی و روابط بین الملل در نظام اداری رسول اکرم(ص) بر چند اصل اساسی استوار بوده است:
1. اصل توحید؛
2. اصل دعوت همگانی؛
3. اصل عدالت؛
4. اصل وفای به عهد؛
5. اصل نفی سبیل و عزت مسلمین؛
6. اصل همزیستی مسالمت آمیز انسان ها؛
7. اصل تولی و تبری و...
4- امام خمینی و ظلم ستیزی با الهام از سیره پیامبراکرم(ص)
امام خمینی ظلم ستیزی و مظلومیت گریزی را برای مسلمانان به طور اخص و برای همه پیروان ادیان الهی به شکل عام، از وظایف دینی و الهی آنان معرفی میکند. اگر کسی تابع پیامبر است، نباید ظلم بکند و نه ظلم را بپذیرد. امام خمینی طبیعت انسان را در تضاد با ظلم و بی عدالتی می داند(صحیفه امام، ج 3، صص 110 – 111) و بر اساس اصل مختار بودن، انسان در انجام کار خیر یا شر، مجبور نبوده و از روی اراده و اختیار خویش اقدام می نماید.(امام خمینی، طلب و اراده، 1362، ص148.)
امام، در این باره می گوید:
«ما تحت رهبری پیغمبر اسلام این دو کلمه را می خواهیم اجرا کنیم؛ نه ظالم باشیم و نه مظلوم.... اگر دولتهای اسلامی هستند و تَبَع اسلام هستند، دستور اسلام است که نباید ظلم بکنید و نباید تحت بار ظلم بروید. و اگر تابع عیسای مسیح هستند، عیسای مسیح، ظلم را به هیچ وجه روا نمی داشت. و اگر تابع موسای کلیم هستند، موسای کلیم هم ظلم را روا نمی داشت و زیر بار ظلم هم نمی رفت. این برنامه انبیاست؛ برنامه الـهی است که به وسـیله انبیا به بشر ابلاغ شده است که مردم نباید ظالم باشند، حتی دو درهم، حتی یک تومان. و نباید قبول ظلم بکنند.» (صحیفه امام، ج14، ص82.)
سخنان امام خمینی خطاب به همه دینداران اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی است. ایشان خطاب به همه انسانهایی که داعیه پیروی از یکی از انبیای الهی را دارند، می خواهد که به سیره عملی انبیای الهی مراجعه کرده و به عدالت خواهی و دوری از ظلم و ظلم پذیری برگردند؛ زیرا بدیهی ترین خصیصه پیروی از انبیای الهی، این است که در خلاف جهت مراد و مقتدای خویش حرکت نکنند و رحمانیت و رحمت و عطوفت انسانی انبیا را الگوی رفتار و گفتار خویش قرار دهند و به سمت برادری و برابری در سایه عدالت و ظلم گریزی حرکت کنند. راستی اگر پیروان ادیان و به خصوص مسلمانها به این مهم عمل کنند جایی برای این همه نفاق، فرقه گرایی و فرقه سازی، آدم کشی و بدبینی و نفرت انگیزی می ماند؟ هرگز. پس پیروان ادیان الهی و به خصوص مسلمانان با تفکر و تعقل باید مسیر زندگی در سایه رحمت و عدالت و احترام به حیثیت انسان را با الگوگیری از سیره انسانی رسولان الهی بویژه سیره تابناک رسول خاتم(ص) سرمنشأ زندگی فردی و اجتماعی خود قرار دهند تا دنیای خود و دیگران را به جهنم سوزان تبدیل نکنند.
از نظر امام خمینی، اسلام دارای فرهنگ غنی انسان ساز است که ملت ها را، بی گرایش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه، به سمت تعالی سوق داده و در بعد اعتقادی، اخلاقی و عملی هدایت میکند، و از گهواره تا گور به تحصیل و جست وجوی دانش سوق می دهد. اسلام در بعد سیاسی، کشورها را در همه زمینه ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه های فریبنده، به اداره و تمشیت حکومت سالم هدایت می کند؛ و روابط را با کشورهای دیگری که به زیست مسالمت آمیز و خارج از ظلم و ستمکاری متعهد هستند محکم و برادرانه بر قرار میکند. اقتصاد را به صورتی سالم و بدون وابستگی، به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهمیت به مستمندان و ضعیفان، بارور میکند؛ و برای رشد بیشتر کشاورزی و صنعت و تجارت کوشش می نماید. و در بعد نظامی، به همه کسانی که صلاحیت دفاع از کشور را دارند برای مواقع اضطراری تعلیم نظامی می دهد؛ و در این مواقع بسیج عمومی اختیاری و احیاناً اجباری میکند؛ و در حال عادی برای دفاع از مرزها و تنظیم شهرها و ایمنی جاده ها و حفظ نظم و انتظام، نیروی مؤمن ورزیده تربیت می کند.(صحیفه امام، ج19، ص 343)
پیوند دین و سیاست
امروزه به خاطر عیبها و نقصانهایی که در عمل و رفتار سیاست مداران در کشورهای اسلامی بروز کرده و دید مردم به سیاستمداران در عرصه دینی را تا حدودی دچار نگاه منفی کرده است اصل رابطه دین و سیاست، احیاناً زیر سوال رفته و بر تفکیک دین از سیاست و سکولاریسم تأکید می کنند. ولی حقیقت این است همان گونه که انسان در زندگی خود از فضای سیاسی خارج نیست دین نیز از رهگذر هدایت همه جانبه انسان، با سیاست، تفکیک ناپذیر است. نباید بین دین و دینداران خلط شود و عملکرد دینداران را به پای دین حساب کنند. لذا باور ما بر این است که بین دین و سیاست رابطه عمیقی بر قرار است؛ زیرا هدایت همه جانبه انسان، بدون آن، نا ممکن است. ولی سیاستمدار دینی باید به معنای حقیقی کلمه، انسان عادل و خود ساخته و بدور از منیت های شیطانی باشد که البته چنین انسانهایی در غیر معصومین(ع) خیلی به ندرت یافت می شوند.
اما رسول گرامی اسلام(ص) که انسان کامل و مظهر اسم اعظم حق است و هرکاری را برای رضایت الهی انجام می دهد. این پیوند به شکل برجسته در رفتار آن حضرت به عنوان حاکم دینی قابل درک است.
جایگاه سیاست در حیطه وظایف پیامبر اکرم(ص) از منظر امام خمینی، به عنوان شغل انبیا مطرح است و اسلام مرادف با سیاست است؛ تاجایی که حتی مسائل عبادی آن، عبادی- سیاسی است. و تز جدایی دین از سیاست را تز استعماری برشمرده اند. از نظر اسلام، حکومت اصالتاً از آن خداوند متعال بوده حاکم مطلق، ذات حق می باشد که بر همه ذرات عالم حضور و حکومت دارد، به لحاظ آن که جهان هستی جهانی است مدیریت شده بر اساس اسباب و مسببات، خداوند متعال پیامبران خود را مأمور به هدایت همه جانبه انسان نموده است و در همین راستا آنان موظف به تشکیل حکومت گردیده اند که از نظر امام خمینی تشکیل حکومت در رأس هرم وظایفی پیامبر قرار دارد به لحاظ این که پیاده کردن دستورات دینی و اسلامی بدون تشکیل حکومت میسر نیست.
بر مبنای مسئله یادشده است که امام خمینی یکی از دلایل ضرورت حکومت را نوع وترکیب احکام و دستورات الهی می داند و اینکه پیامبر خاتم(ص) به عنوان آخرین سفیر الهی و آورنده دین جامع و کامل اسلام، خود در مدینه به تشکیل حکومت مبادرت نمود و سیاست داخلی و بین المللی مفصل داشت(ولایت فقیه، 27). از نظر امام، به طور کلی در اسلام قانون الهی حاکم است و همه تابع قانون هستند حتی رسول خدا(ص) و حضرت امام علی(ع). در اندیشه امام که در واقع نظر پیروان راستین رسول الله(ص) است، پیروی از دستورات پیامبر(ص) به عنوان حاکم و زمامدار، درطول پیروی از دستورات الهی قرار دارد که امام خمینی نیز بر آن تأکید می ورزد.
این رسالت با رهبری امامان معصوم(ع) در قالب ولایت که باطن نبوت است، ادامه یافته است و در عصر غیبت بر عهده فقهای جامع شرایط قرار گرفته و انسان ها هیچ گاه از وجود یک حکومت عدل اسلامی بی نیاز نیستند.
امام خمینی و اهتمام بر روابط حسنه بین المللی
یکی از آگاهان و فعال در سیاست خارجی، مشی معتدلانه و عاری از افراطی گری امام خمینی را ستوده و بر احترام گذاری ایشان در مناسبات بین المللی تأکید کرده است:
برخی جناح ها نظرات ایشان در چهره انقلابی را در عرصه حکومت داری پیاده کرده و متأسفانه به تندروی در سیاست خارجی رسیده اند درحالی که خود ایشان به وضوح بر روابط دوستانه و دور از تنش و تشنج با همه کشورهای جهان بلا استثناء تأکید داشته است و به پیروی از فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) خواستار این بودند که پایه اصلی روابط خارجی کشور اسلامی بایستی تألیف قلوب باشد و از رفاقت و دوستی با سایر کشورها منافع و اهداف کشور اسلامی تأمین گردد. بدین ترتیب افکار تند و افراطی در سیاست خارجی امام خمینی به عنوان یک حکومت دار و یک فقیه وجود ندارد و ایشان قویاً اعتقاد به حسن روابط، احترام متقابل و عدم مداخله در امور داخلی دیگران داشته است.
ایشان تأکید می نماید: «ما با هیچ ملتی بد نیستیم، اسلام آمده بود برای تمام ملل، برای ناس(مردم) ما اعلام می کنیم که نظر تجاوز به هیچ یک از کشورهای اسلامی و غیراسلامی نداریم». در پاسخ به خبرنگار مجله تایم که سوال می نماید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ ایشان اظهار می دارد:
«جمهوری اسلامی ایران، با تمام ممالک روابط حسنه دارد و (به) احترام متقابل قائل است در صورتی که آنها هم (به) احترام متقابل قائل باشند».
تندروی و افراطی گری امروزه در جهان اسلام به عنوان یک الگو دارد امنیت بین الملل را به خطر می اندازد و هر روز در نقطه ای آثار این تندروی به صورت خشونت و تروریسم متبلور می شود.
از طالبان در افغانستان و القاعده در عراق و داعش در سوریه تا بوکوحرام در نیجریه و در مالی و الجزایر و دیگر نقاط همه مردم جهان و از جمله خود مسلمانان را نگران کرده است. لذا جای آن دارد که مبانی مورد علاقه و مورد قبول امام خمینی در سیاست خارجی که منطبق بر اعتدال در سیاست خارجی است، مورد توجه قرار گیرد (خرّم، جماران، 29 / 2 / 93).
نتیجه
روابط بین الملل در سیره سیاسی پیامبر اسلام(ص)، مبتنی بر دعوت به توحید، از بستر اخلاق و احترام به کرامت انسانی شکل گرفته است. الگو گیری از سیره اخلاق محور رسول گرامی اسلام، در تعاملات بین المللی، برای مسلمانان امر ضروری است امروز که دنیا را خشونت و افراط، قتل و وحشی گری و قساوت و سنگدلی و لگدمال کردن حرمت خون، آبرو و ناموس مسلمان فرا گرفته و بد بختانه این قساوتها همه ازسوی مسلمان نماهای افراطی و در برابر مردم بی دفاع و مسلمان انجام می گیرد، با اذعان به اینکه دستهای پشت پردهای، فرقه های گمراه را با نام و نشان دروغین اسلامی وارد عرصه می کنند. بر همه فعالان دینی، فرهنگی سیاسی و اجتماعی و هنری است که همانند امام خمینی از بستر مکتب پیامبر رحمت(ص) و آموزه های حقیقی دین محمدی(ص) چهره رحمانی و رحمت پیامبر اکرم(ص) و اسلام را در نظام بین المللی عرضه کنند و از همه امکانات اثر بخش و بِه روز، برای این مهم تلاش ورزند. همان طور که امام خمینی تأکید کرده اند پیامبر اسلام(ص) در تمامی عرصه ها از جمله در روابط بین المللی، ادبیات و روش خشن نداشت. زیرا او مظهر رحمانیت و رأفت الهی بود.
منابع:
1- قرآن کریم،
2- نهج البلاغه؛
3- ابن اشعث، محمدبن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبةالنینوی الحدیثة، بی تا.
4- ابن سعد کاتب واقدی، الطبقات الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1418ق، چ2، 10ج، ج2.
5- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الدرر، تحقیق شوقی ضیف، بیروت، دار المعارف، بی تا.
6- ابن هشام، السیرةالنبویة (لابن هشام)، دارالمعرفة، بی تا، بیروت، 2ج، ج1.
7- امینی، الغدیر، قم، الغدیر للدراسات الاسلامیه، 1416ق.
8- بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، بغداد، مکتبه المثنی، 1938ق.
9- امام خمینی(س)، طلب واراده، ترجمه سید احمد فهری، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362،
10- امام خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، (مجموعه 22 جلدی)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، تهران، 1378.
11- امام خمینی(ره)، طلب و اراده، ترجمه سید احمد فهری، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362،
12- امام خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چاپ هفتم، 1377.
13- امام خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378.
14- احمدی، علی بن حسین علی، مکاتیب الرسول، بیروت، دارصعب، بی تا.
15- بحرانی، مرتضی، بنیان سیاسی رسائل پیامبر (ص)، چاپ شده چاپ شده در: سیاست نبوی، مبانی، اصول و راهبردها، علی اکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1386.
16- پیام پیامبر(ص)، (مجموعه ای از نامه ها، خطبه ها، وصایا، دعاها، تمثیل ها، و سخنان جامع و فراگیر حضرت محمد(ص)، تدوین و ترجمه بهاءالدین خرمشاهی و مسعود انصاری، تهران، جامی، 1376؛
17- اخوان کاظمی، بهرام، اصول سیاست خارجی پیامبر(ص)، چاپ شده چاپ شده در: سیاست نبوی، مبانی، اصول و راهبردها، علی اکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1386.
18- حلبی، علی بن برهان الدین، السیره الحلبیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
19- حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1409 ق.
20- حمیدالله، محمد، نامه ها و پیمان نامه های سیاسی حضرت محمد (ص) و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، تهران، سروش، 1374.
21- خرم، علی، امام خمینی و اعتدال در سیاست خارجی، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، 29 / 2 / 1393.
22- علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بین الملل، تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، چاپ چهارم، 1385.
23- عودی، ستار، بررسی اجمالی نامه های پیامبر اکرم (ص)، چاپ شده در: سیاست نبوی، مبانی، اصول و راهبردها، علی اکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1386.
24- علیخانی، علی اکبر و دیگران، سیاست نبوی؛ مبانی، اصول و راهبردها، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1386.
25- طبری، تاریخ الأمم والملوک، بیروت، دارالتراث، چ2، 1387.
26- طبری، محمدبن جریر، جامع البیان، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
27- قربانزاده، قربانعلی، روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، معاونت پژوهش، 1386.
28- قوام (ب)، عبدالعلی، روابط بین الملل (نظریه ها و رویکردها)، تهران، سمت،چ2، 1386.
29- گریفیتس، مارتین، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، مترجم علیرضا طیب، تهران، نی، 1388.
30- ماوردی، أعلام النبوة، بیروت، دار مکتبة الهلال، 1409ه. ق. .
31- محمدی الموتی، محسن، قالب های نظری سیاست خارجی پیامبر(ص)، چاپ شده در: سیاست نبوی، مبانی، اصول و راهبردها، علی اکبر علیخانی و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1386.
32- مشیرزاده، حمیرا، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران، سمت، چ3، 1386.
33- کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق.
34- مجلسی محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1403.
35- مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، قم، موسسه دارالهجره، 1409ق.
36- مفید، محمدبن محمد، الاعتقادات، دارالمفید، بیروت چاپ دوم، 1414ق.
37- مغربی، دعائم الإسلام ، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، 1385ه، چ 2،
38- مقریزی، احمدبن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید انمیسی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
39- نقیب زاده (الف)، احمد، نظریه های کلان روابط بین الملل، تهران، قومس، 1373.
40- نقیب زاده (ب)، احمد، تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل، تهران، قومس، چاپ روم1383.
41- یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، [بی تا].
منبع: حضور، ش 93، ص 4.