عضلات صورت انسان با تركيبی كه غالباً دارد شكل می گيرد، از اينرو افراد بد اخلاق هنگامی كه می خندند، در چروكهای صورت خود، گويی اندوهی بزرگ را پنهان می كنند، بر عكس كسانی كه صورت خود را عادت به خوشرويی داده باشند، گاهی در حال گريه هم انگار می خندند.
برخورد شاد، خندان و با چهره ای باز، آثار بسيار زيادی دارد كه سه روايت در اين زمينه بيان می شود.
امام باقرعليه السلام می فرمايد:
«صَنِيعُ الْمَعْرُوفِ وَ حُسْنُ الْبِشْرِ يُكْسِبَانِ الْمَحَبَّةَ وَ يُقَرِّبَانِ مِنَ اللَّهِ وَ يُدْخِلَانِ الْجَنَّةَ؛(1) كار خوب و روی خوش موجب كسب محبّت و قرب به خداوند و ورود به بهشت می شوند.»
اميرالمؤمنين عليه السلام می فرمايد: «اَلْبَشاشَةُ مُخُّ الْمَوَدَّةِ؛ خوش برخوردی (و انس با مردم) رمز اصلی دوستی و محبّت است.»
حال كه خوش كرداری و خوشرويی تا اين حد مؤثر است كه در دنيا، دوستی و محبّت را به ارمغان می آورد و آدمی را به خدا نزديك و به بهشت وارد می كند، سزاوار است اين اخلاق ارزشمند را پيشه خود كنيم.
در روايت ديگری پيامبرصلی الله عليه وآله می فرمايد: «حُسْنُ البِشْرِ يَذْهَبُ بِالسَّخيمَةِ؛(2) خوشرويی كينه را برطرف می سازد.»
چه بسيار ديده شده كه فردی نسبت به دوست خود كدورت داشته و تا وقتی كه از او دور بوده كينه او را در دل می پرورانده است؛ امّا با يك برخورد صميمی شاد و با محبّت، همه دشمنيها از بين رفته است.
دشمنان اسلام از روحانيون چهره ای خشن، تند، غير منعطف و خشك در اذهان مردم ساخته اند. مبلّغ می تواند با برخورد صميمی و با چهره باز و خندان خود همه تبليغات دشمن را خنثی ساخته، مردم را به مسجد، پايگاه نشر معارف دين جذب كند.
چهره آدمی می تواند عبوس، دارای اخم و چين و چروك فراوان باشد. لبها هيچگاه بر خنده باز نگردد، چشمها خشن و بی رحم باشد، از گونه ها كينه ببارد و همين انسان می تواند با عادت به لبخند، چهره خويش را شاد و جذّاب نگه دارد.
عضلات صورت انسان با تركيبی كه غالباً دارد شكل می گيرد، از اينرو افراد بد اخلاق هنگامی كه می خندند، در چروكهای صورت خود، گويی اندوهی بزرگ را پنهان می كنند، بر عكس كسانی كه صورت خود را عادت به خوشرويی داده باشند، گاهی در حال گريه هم انگار می خندند.
سلام
يكی ديگر از مسائلی كه موجب ارتباط مهرآميز بين مبلّغ و مردم می گردد، سلام كردن به مردم است.
در آيات و روايات بسياری بحث سلام و تحيّت گفتن به برداران دينی سفارش شده است.
پيامبر اسلام صلی الله عليه وآله می فرمايد: «خَيْرُكُمْ مَنْ أَطْعَمَ الطَّعَامَ وَ أَفْشَی السَّلَامَ وَ صَلَّی وَ النَّاسُ نِيَامٌ؛(3) بهترين شما كسی است كه به ديگران طعام می دهد، بلند سلام می كند و در حالی كه مردم خفته اند نماز می خواند.»
در اينجا تنها به سلام كردن سفارش نشده، بلكه بلند سلام كردن مورد عنايت است؛ نه سلام آهسته و آرام.
برخی از افراد يا سلام نمی كنند و يا اينكه هنگام سلام كردن از روی تكبّر زير لب سلام می كنند. بلند سلام كردن اين اخلاق زشت را كنترل می كند.
در روايت ديگری از امام باقرعليه السلام نقل شده است كه: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله عليه وآله أَمَرَهُمْ بِسَبْعٍ عِيَادَةِ الْمَرْضَی وَ اتِّبَاعِ الْجَنَائِزِ وَ إِبْرَارِ الْقَسَمِ وَ تَسْمِيتِ الْعَاطِسِ وَ نَصْرِ الْمَظْلُومِ وَ إِفْشَاءِ السَّلَامِ وَ إِجَابَةِ الدَّاعِي؛(4) پيامبرصلی الله عليه وآله مردم را به هفت چيز دستور داد: عيادت بيماران، تشييع جنازه، وفای به قسم، دعا به كسی كه عطسه می كند، ياری مظلوم، بلند سلام كردن و دعوت ديگران را پذيرفتن.»
امام صادق عليه السلام می فرمايد:
«مِنَ التَّواضُعِ اَنْ تُسَلِّمَ عَلی مَنْ لَقيتَ؛(5) سلام كردن بر هر كس كه برخورد كردی نشانه تواضع است.»
در روايت ديگری از پيامبر اسلام صلی الله عليه وآله نقل شده است كه حضرت فرمودند: «أَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ؛(6) بخيل ترين مردم كسی است كه در سلام كردن بخل ورزد.»
ابتدای به سلام از طرف مبلّغان دين از تأثير بسيار زيادی برخوردار است. مردم، مبلّغ متواضع را، از كسی كه انتظار سلام از مردم دارد به خوبی باز می شناسند.
اينجانب در عرصه تبليغ و بررسی علل موفقيّت مبلّغان، مطالبی را به اقتضاء فعاليتهای خود دريافته ام كه از مهم ترين آنها برخورد محبّت آميز مبلغ و ابتداء به سلام كردن می باشد.
از اميرالمؤمنين علی عليه السلام نقل شده است كه:
«لِلسَّلَامُ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعَةٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِی وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّادِّ؛(7) برای سلام كردن هفتاد حسنه است كه شصت و نه حسنه آن برای كسی است كه ابتداء به سلام می كند و يك حسنه برای كسی كه پاسخ می گويد.»
و در روايت ديگری حضرت اميرمؤمنان عليه السلام می فرمايند: «إِنَّ مِنْ مُوجِبَاتِ الْمَغْفِرَةِ بَذْلَ السَّلَامِ وَ حُسْنَ الْكَلَامِ؛(8) همانا از چيزهايی كه موجب مغفرت می گردد، بخشش سلام و نيكويی سخن است.»
پی نوشت:
1) مستدرك الوسائل، محدث نوري، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ق، چاپ اول، 1408 هجری قمري، ج 12، ص 344.
2) كافي، همان، ج 2، ص 104.
3) بحارالأنوار، همان، ج 73، ص 3.
4) بحارالأنوار، همان، ج 73، ص 2.
5) همان، ص 11.
6) همان، ص 12.
7) بحارالأنوار، ج 73، ص 11.
8) همان.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره98.