خدا وقتي بنده اي را خلق مي کند، نيازهاي واجب او را طبق قاعده عقلي که اثبات مي کند بايد نيازهايش را برطرف کند. قاعده شکر در برابر نعمتها با اين که خدا واجب است نيازهاي بنده اش را بدهد و اگر ندهد گر چه از سوي کسي مورد توبيخ نيست ولي با خدا و با صفات او ناسازگار است و شکر چه معني مي دهد؟
مقدمه :
بايد توجه کرد که نعمت هاي الهي منحصر به نعمت هاي محسوس ـ که شايد توجه تان در سوال معطوف به اينها بود ـ نيست . مهمتر انکه بعضي ديگر از نعمتهاي الهي انطور نيست که لازمه بقا جسم انسان باشد بلکه اينها براي ترقي و تکامل ابعاد معنوي انسان قرار داده شده اند مانند گرايشات معنوي و قوه تعقل و ادراک در بشر .
در سخني ، امام صادق (عليه السلام) آيه « وَاذکُروا آلاءَ اللّهِ» را تلاوت کرد سپس فرمودند : آيا مي داني مراد از نعمت هاي الهي چيست ؟ فرمود : « هِي اَعظَمُ نِعَمِ اللهِ عَلي خَلقِهِ وَ هي وِلايتُنا » همانا مراد بزرگترين نعمت خداوند بر خلقش مي باشد و آن ولايت ما اهل بيت است. احاديث ثابت مي کند اهل بيت عموماً و امام زمان (عج) خصوصاً ، نه تنها نعمت اند بلکه از بزرگترين نعمتهاي خداوند بر خلق اند . چرا که خداوند به وسيله ي آنها به ديگران نعمت مي دهد .بي انصافي است که کسي آب و نان و زمين و آسمان ، باد و باران ، سلامتي و عاقبت ، پدر و مادر و غيره را نعمت بداند امّا دين ، ولايت اهل بيت و امام معصوم را نعمت نداند !! نعمت بزرگي كه شكر فراواني نياز دارد و شكر آن چيزي جز محبت و اطاعت از ايشان نيست.
آنچه روز قيامت مورد سئوال قرار مي گيرد صرف مصرف نعمت هاي ظاهري الهي مثل اب و غذا و چشم گوش و .. نيست بلکه، از بکار گرفتن آنها در مسير اطاعت خداوند و اولياء الهي حقيقي دين سئوال مي شود( دقت کنيد ) در نتيجه از بنده مومني که نعمت هاي الهي را در اطاعت خداوند بکار گرفته سئوالي نخواهد بود.
درتفسير الميزان پيرامون همين آيه شريفه امده است: در تفسير قمى به سند خود از جميل از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : به آن حضرت عرضه داشتم معناى آيه ((لتسئلن يومئذ عن النعيم ـ در روز قيامت از نعمتهاي الهي سوال خواهد شد. )) چيست ؟ فرمود: اين امت بازخواست مى شود از نعمت رسول الله ، و سپس از نعمت ائمه اهل بيتش . . و نيز در آن كتاب به سند خود از ابو حمزه روايت كرده كه گفت : با جماعتى نزد امام صادق (عليه السلام ) بوديم ، حضرت دستور داد طعام بياورند، طعامى آوردند كه در تمام عمرمان لذيذتر و خوشبوتر از آن نخورده بوديم ، بعد خرمايى آوردند كه آنقدر شفاف و صاف و زيبا بود كه همه را به تماشا واداشت ، مردى از حضار گفت : به زودى از اين نعيمى كه نزد پسر پيغمبر از آن متنعم شديد بازخواست مى شويد، امام (عليه السلام ) فرمود: خداى عز و جل كريم تر و شانش جليل تر از آن است كه طعامى به بنده اش بدهد، و آن را براى شما حلال و گوارا بسازد، آن وقت بازخواستتان كند كه چرا خورديد؟ بلكه منظور از نعيم در آيه ((لتسئلن يومئذ عن النعيم )) تنها نعمت محمد و آل محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است كه به شما ارزانى داشته . روشن است ولايت اهل بيت از ارزنده ترين مصاديق نعمت است ، بالاتر انکه با راهنمايى امامان است كه کيفيت بکارگيري و استعمال ديگر نعمت ها ( شكر ديگر نعمت ها ) معلوم ميشود.
ولايت اهل بيت عبارت است از واجب دانستن اطاعت و پيروى آنان ، در هر گفتار و كردارى كه در سلوك طريق عبوديت دارند.
در ادامه ذکر اين روايات مرحوم علامه طباطبائي همانند برخي ديگر از مفسران همچون فيض کاشاني وجه جمع بين اين روايات را که دلالت بر سئوال از نعمت هاي دارد و بين رواياتي که دلالت بر سئوال نکردن از مسکن و خوراک دارد را به اين دانسته اند که از ضروريات خوراک و مسکن و مانند آن سئوال نمي شود. بنابراين از مجموع سخنان ياده شده مي توان اين گونه نتيجه گرفت که اولا از بکار بستن نعمتها در مسير عبوديت سئوال مي شود نه از خود آنها که چرا مصرف شده و ثانيا از ضروريات زندگي که انسان در حيات خود به آن نياز دارد سئوال نمي شود.(تفسير الميزان، ج 20، ص 353-355؛ تفسير صافي، ص 371-375) همه نعمتهاي الهي مورد سوال قرار مي گيرند كه آيا در مسير صحيح بكار رفته اند يانه؟.
علامه طباطبايي (رضوان الله تعالي عليه ) در بحث روايي خصوص اين آيه شريفه آورده که : در معاني الاخبار از حسين بزاز روايت کرده که گفت : امام صادق عليه السلام به من فرمود : آيا مي خواهي تو را از مهمترين وظيفه اي که خدا بر خلق خود واجب کرده خبر دهم ؟ عرضه داشتم : بله , فرمود :......ياد خدا در هر موقف , البته منظورم از ذکر خدا , سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نيست , هر چند که اين نيز از مصاديق آنست ,ولي منظورم اين است که در هر جا که پاي اطاعت خدا به ميان مي آيد , بياد خدا باشي و اطاعتش کني و هر جا معصيت خدا پيش آيد , بياد او باشي و آنرا ترک کني . پس شکرگزاري و عدم کفران ( مانند حمد خدا ) تنها يک مساله تشريفاتي و گفتن با زبان نيست , بلکه منظور آن است که هر نعمتي را درست به جاي خود مصرف کنيد و در راه همان هدفي که براي آن آفريده شده به کار گيريد تا مايه فزوني رحمت و نعمت خدا گردد . «وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» (آنكه سپاسگزاري كند سپاسش به نفع خود اوست و هر كه كفران ورزد، خداوند بي نياز و ستوده است.)
اما در خصوص سوال شما که فرموديد : اگر اين نعمتها ي ظاهري نبودند انساني هم نبود بايد بگوييم به نکته بسيار ظريفي توجه کرديد اما بايد انرا به صورت ديگري تصور نماييد تا وجه نعمت بودن ان روشن شود .
بايد توجه داشت كه خداوند به ما هستي و وجود را ارزاني داشته است ، ما را از عدم ونيستي به وجود و هستي در آورده است و هر لحظه ما را مشمول فيض و اعطاي خود قرار مي دهد. ما چونان لامپ هاي برقي هستيم كه از منبع برق نور و انرژي مي گيريم و اين اتصال و دريافت لحظه به لحظه استمرار دارد كه اگر تنها يك لحظه اين جريان قطع گردد لامپ ها به ناگه در تاريكي فرو مي روند. حال خداوند به ما وجود داده است و در واقع ما را ايجاد و هست نموده است و شرايطي را فرا روي ما قرار داده تا بتوانيم در آن بستر رشد و نمو كنيم و همواره رحمت بيكرانش را شامل حال ما نموده است. حال چگونه ما مي توانيم شكر چنين نعمتي را بجا آوريم؟ آيا اگر مادرمان چيزي را به عنوان هديه به ما بدهد آيا بايد گفت چون او مادر ماست و ما را دوست دارد و اين دوست داشتنش نيز امري غريزي و طبيعي است ديگر ما نبايد از او تشكر كنيم؟ آيا اصلا چنين حرفي را عاقلي مي پذيرد؟
خداوند ما را آفريد و نعمت بي كرانش را به ما ارزاني داشت و در مسيري قرارمان داد تا با پيمودن آن سرانجام به قرب و نزديكي او برسيم. خلاصه ، هستي بخشي او لطف و نعمت است و ساختن بستري مناسب براي رشد و پيمودن اين مسير خود نيز لطفي ديگر است . بنابر اين نعمت حقيقي ان است که خداوند براي انسان راه تکامل را فراهم ساخت نه صرف چشم و گوش و .. .
منابع بيشتر جهت مطالعه :
1- عدل الهي , شهيد مطهري
2- توحيد مفضل - امام صادق (ع)
خداوند نيازهاي بشر بر طرف نموده به اين صورت که به او ابزار لازم براي تأمين نيازها داده شده ،واوست که بايد با توکل بر خدا دنبال کار وتلاش برود خداوند هم کمک مي کند تا نيازهايش تأمين شود.