اجابت دعا وعدل الهي
آيا دعا مسير عدالت را در چرخه عالم تغيير مي دهد با توجه به اينكه مي دانيم عدالت هر چيزي را در جاي خود قرار مي دهد؟
به فرموده حضرت اميرالمؤمنين على(ع): عدالت هر چيزى را در جايگاه (مناسب) خود قرار مىدهد(نهجالبلاغه، حكمت 437).
مبناى اين سخن بلند آن است كه در جهان تكوين و تشريع هر چيزى موقعيت و جايگاه مناسب و در خور خود را دارد و عدل آن است كه اين تناسب رعايت گردد و هر چيز در جاى مناسب خود قرار گيرد و لذا معناى اجمالى عدالت الهى آن است كه خداوند با هر موجودى آن چنان كه شايسته آن است رفتار كند و او را در موضعى كه در خور آن است بنشاند و هر چيزى را كه مستحق آن است به او عطا كند و اين بدان معنى نيست كه موجودات بر عهده خداوند حقى داشته باشند تا اداى آن موجب عدالتورزى خدا شود.
به فرموده حضرت اميرالمؤمنين على(ع): عدالت هر چيزى را در جايگاه (مناسب) خود قرار مىدهد(نهجالبلاغه، حكمت 437).
مبناى اين سخن بلند آن است كه در جهان تكوين و تشريع هر چيزى موقعيت و جايگاه مناسب و در خور خود را دارد و عدل آن است كه اين تناسب رعايت گردد و هر چيز در جاى مناسب خود قرار گيرد و لذا معناى اجمالى عدالت الهى آن است كه خداوند با هر موجودى آن چنان كه شايسته آن است رفتار كند و او را در موضعى كه در خور آن است بنشاند و هر چيزى را كه مستحق آن است به او عطا كند و اين بدان معنى نيست كه موجودات بر عهده خداوند حقى داشته باشند تا اداى آن موجب عدالتورزى خدا شود.
خداوند منان از روى كرم و فضل خويش حقوقى را براى مخلوقاتش بر عهده خويش قرار داده است. خداوند هيچ استعداد و قابليتى را در حوزه عدالت تكوينى، بىپاسخ و مهمل نمىگذارد و به هر يك از مخلوقات خويش به اندازه ظرفيت وجودى آن افاضه مىكند و آنها را به قدر قابليت و استعدادشان از كمالات بهرهمند مىسازد(ر.ك: آموزش كلام اسلامى، سعيد مهر، محمد، ج 1، ص 327).
از شرايط اساسى دعا اين است كه برخلاف نظام تكوين يا نظام تشريع نباشد. دعا استمداد واستعانت است براى اين كه انسان به هدفهايى كه خلقت و آفرينش و تكوين براى او قرار داده و يا تشريع و قانون آسمانى الهى كه بدرقه تكوين است معين كرده برسد. دعا اگر به اين صورت باشد شكل يك حاجت طبيعى به خود مىگيرد و دستگاه خلقت به حكم تعادل و توازنى كه دارد و هر جا احتياجى هست فيض و مدد مىرسد او را يارى و كمك مىكند و اما خواستن و طلب چيزى كه برخلاف هدف تكوين يا تشريع است مانند خواستن خلود در دنيا، يعنى عمر جاويدان كه هرگز مرگ به سراغش نيايد يا خواستن قطع رحم، قابل استجابت نيست يعنى اينگونه دعاها مصداق واقعى دعا نمىباشند.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
- بيستگفتار، مطهرى، مرتضى، انتشارات صدرا، ص 229.
با توجه به اين مقدمه، ذكر دو نكته ضرورى است.
اولاً، گرچه از ازل همه امور تنظيم شده ولى هر امرى با علل و اسباب آن تنظيم شده است و يكى از علل و اسباب در محدودهى حركت و عالم تحول، صدقه و صلهرحم و دعا و مانند آن است.
ثانيا، خداى سبحان مىداند كه فلان شخص صله رحم مىكند در نتيجه از عمر طولانى برخوردار مىشود وديگرى قطع رحم مىكند واز عمر طولانى محروم مىگردد. پس نه در علم خدا ترديد و ابهام است و نه در واقع امر و نبايد گفت قضا و قدر حق است يا مسير عدالت حضرت پروردگار حق است، پس چرا دعا كنيم؟ زيرا كه خود دعا جزء قَدَر است يعنى خدا مقدر كرده كه در صورت دعا، فلان حادثه كه حادثه خير است واقع شود و فلان حادثه شر پيش نيايد از اين جهت دعا اثر دارد و جزء قضا و قدر عالم است. ازاينرو خدايى كه فرمود: «و كل شىء عنده بمقدار»(رعد، آيه 8). همان خدا فرمود: «ادعونى استجب لكم» (غافر، آيه 60).
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
حكمت عبادات، جوادى آملى، عبدالله، ص 218، نشر اسراء.