دعاي غير ممکن - تقاضاي فرزند زكريا(ع)
هميشه به ما گفته اند چيزهاي غير ممکن از خدا نخواهيد هر چند براي خداوند غير ممکن وجود ندارد. در دعا چيزهاي منطقي بخواهيد و ... اما بنابر فرمايش قرآن زکريا با اين که مي دانست خودش ناتوان و پير است و همسرش عجوزه اي نازاست از خداوند تقاضاي فرزند کرد و ... آيا اين فرمايش قرآن با آموزه هاي ما در مورد دعا تناقض ندارد؟ چگونه مي توان اين مسأله را توجيه کرد؟
در پاسخ به سوال ذکر چند نکته ضروری است .
1- هيچ دليلي بر ناممکن بودن درخواست ذکريا وجود ندارد . ناممکن يعني چيزي که استحاله عقلي داشته باشد ٰ، در حاليکه خواسته ذکريا چنين نبود و تنها امري عادتا بعيد بود.
1ـ انچه در قران امده ملاک دقیق و ضابطه صحیح اعمال ماست و لذا مناسب بود شما از حکمت این در خواست بپرسید بدون انکه قران را با توصیه بزرگان محک بزنید . به عبارتی دیگر توصیه های بزرگان را باید با قران سنجید و ببینیم کدام توصیه در ظاهر قرانی نیست و چگونه این سفارش را با دستودات قرانی میتوان جمع کرد ؟
2 ـ از انجا که پیامبران از نظر معرفت و درک معنوی و ارتباط با عوالم دیگر، به درک بالایی رسیده بودند بساری از مسایل مربوط به پیامبران ( از جمله درخواستهای انان ) باید با همین منظر حل شود چرا که افق های دیگری برای انها گشوده شده بود که این افق ها ، بر دعاهای ایشان سایه انداخته بود .
3 ـ این درخواست های غیر متعارف در مورد بعضی دیگر از پیامبران الهی هم وجود دارد . مثلا حضرت سلیمان برای خود، از خدا حکومتی را درخواست می کندکه به هیچ کس بعد از خودش این حکومت داده نشود.( سوره ص ایه 35) و اتفاقا خداوند این دعا را در حق او مستجاب کرد . اجمالا معلوم میشود این درخواست ها را باید در همان فضای پیامبری تحلیل کرد چرا که قران برای پیامبران الهی، شان بسیار بالایی قائل است و از منظر قران هیچ کدام از انها تمایل به ناحق نداشتند و باطل درخواست ننمودند . ( دو صفحه اخر داستان شماره 15 ، از کتاب داستان راستان استاد مطهری را مطالعه نمایید. )
4 ـ نه فقط پیامبران بلکه از امامان معصوم هم گاهی شبیه این در خواست ها نقل شده است . عبارت دعاي حضرت سجاد در دعاي 25 صحيفه سجاديه که دعاي آن حضرت در مورد فرزندانش مي باشد چنين است: «وهب لي من لدنک معهم اولادا ذکورا؛ علاوه بر فرزنداني که دارم، فرزندان مذکري نيز به من عنايت کن». قبل از اين عبارت، دعاي در مورد فرزند بود چه پسر و چه دختر و در اين فراز درخواست فرزندان پسر مي کند.
5 ـ در مورد آيه 6 از سوره مريم بايد گفت حضرت زکريا چون فرزندي نداشته، مايل به داشتن فرزند بوده و اتفاقا هنگامي که عنايت خاص خداوند به حضرت مريم را ديد به فضل و رحمت الهي اميدوارتر شد و درخواست فرزند کرد. كه البته حكمت اين ىرخواست( بعضی از علل این دعا نه تمام علل) ، در روایات مورد اشاره واقع شده است . در اين آيه ظاهر اين است که درخواست پسر کرد ولي نه به دليل تفاوت گذاشتن ميان پسر و دختر بلکه به دليلي که در خود آيه آمده است: «يرثني و يرث من آل يعقوب؛ فرزندي که از من و آل يعقوب ارث ببرد». درمورد «ارث» در اين آيه اين بحث مطرح است که آيا مراد از ارث، ارث اموال است و يا ارث معنوي يعني ارث بردن مقام نبوت و يا هر دو مراد است. در هر صورت آن حضرت بيم داشت که اموال فراواني که از راه هايي مثل هدايا و نذوراتي که براي علماي يهود و احبار مي آورند و زکريا رئيس و بزرگ احبار بود، در نزد او جمع شده بود، به دست افراد ناصالح و فرصت طلب و فاسق و فاجر بيفتد و منشأ فساد در جامعه گردد به همين خاطر از خداوند تقاضاي فرزند صالحي کرد تا بر اين اموال نظارت داشته باشد و آنها را در بهترين راه مصرف کند. و اگر مراد ارث مقامات معنوي مثل نبوت باشد، باز جاي نگراني داشت که رهبري معنوي مردم به دست افراد ناصالح بيفتد. در هر صورت درخواست پسر به خاطر ميل شخصي و ترجيح دادن پسر بر دختر نبوده بلکه به خاطر شرايط خاص و ضروري بود، که با پسر بودن اين فرزند هماهنگ و سازگار است. زيرا مقاماتي مانند نبوت و يا حفاظت از اموال و صرف کردن آنها در راهي که به خير و صالح باشد آن هم در آن زمان و آن شرايط، مناسب با فرزند ذکور و پسر است. شرايط حاکم اجازه نمي دهد که دختري عهده دار آن مناصب گردد بلکه بايد مردي الهي عهده دار اين مسئوليت ها گردد .
6 ـ انچه که خیر و فضیلت محسوب شود ـ هر چند این خیر، هدایت دیگران باشد ـ( دقت شود!) میتوان انرا از خدا درخواست کرد و بالتر این که از ان جهت که خیر است ، طلب ان از خداوند رجحان دارد و اگر کسی انرا از خداوندطلب نکند جای سوال دارد . مثلا علم داشتن خیر و فضیلت است و به همین جهت خداوند به پیامبر اسلام دستور میدهد که از خداوند علم بالاتری درخواست نماید ( قل رب زدنی علما- بگو خدایا بر علم من بیفزا ). یا حضرت ابراهیم( برای خیر رساندن به فرزندانش و برای هدایت دیگران به دست نسلش) از خدا درخواست نمود که خدایا قلوب مردم را طوری قرار بده که به فرزندان من گرایش و رغبت داشته باشند .) ابراهیم، ایه 37)
با این بیان معلوم میشود این فرزند چون برای حضرت زکریا باعث خیر بود ،این درخواست نه فقط جنبه غیر قابل قبولی ندارد بلکه منطقی و وجیه است .