چرا فيوضات و عنايات الهى فقط در موقع دعا و رياضت شامل انسان مىشود؟
اولاً: فيض الهي همواره در سراسر عالم ساري و جاري است و همگان از عنايات بيپايان او بهره ميبرند.
ثانياً: پيدايش اين حالات در واقع ادراك ما از واقعيتي خارجي است كه در شرايط خاصي پديد ميآيد، و لزوماً دليل آن نيست كه در ديگر مواقع عنايتي نيست، بلكه ما درك نميكنيم؛ زيرا درك آن تابع شرايط روحاني ويژهاي است كه نتيجه عملي است كه انسان انجام داده است.
ثالثاً: چنان كه در فلسفه و عرفان به اثبات رسيده است، فاعليت فاعل براي تحقق يك چيز كافي نيست و قابليت قابل نيز لازم است و انجام يكسري عبادات و پالودن نفس از رذايل، قابليت فيضگيري از عنايات الهي را فراهم ميكند و هر كه در اين زمينه كوشاتر و خالصتر باشد، قابليت بيشتري كسب نموده ولاجرم فيض افزونتري نيز دريافت خواهد كرد.
رابعاً: اين كه برخي از امور از طريق دعا به دست ميآيد، از آن رو است كه خداوند نظام عالم را براساس نظم و ترتيب علّي و معلولي آفريده است و اين سنت نه تنها در موجودات طبيعي است؛ بلكه در سراسر هستي - چه در ماديات و چه در امور غير مادي - جاري است و دعاي خالصانه و ارتباط با خدا يكي از علل ماورايي تحقق يكسري امور است و اين هرگز به معناي تلقين نيست؛ هر چند كه دعا كار كرد تلقين را هم دارد؛ ولي اصل اثر بخشي دعا حقيقتي وراي اين حرفها است. خامساً: اين كه گفتهايد اين روح ماست كه بزرگتر ميشود» به يك معنا درست است؛ يعني، در اثر دعا و ارتباط با خدا انسان كمال مييابد و قابليتهاي افزونتري پيدا ميكند، نه اين كه اين مسأله صرفاً تلقين نفس باشد؛ ليكن قابليت قابل به تنهايي و بدون فاعليت الهي چه تأثيري ميتواند داشت؟