ثواب نماز
مي خواستم بدونم که نماز خواندن ثواب دارد يا نه؟( البته احتمال قوي مي دهم که حتما دارد) اما اين سؤال پيش مي آيد که چون نماز يک وظيفه براي هر مسلمان هست پس اين يک وظيفه است و ثوابي ندارد. بسيار ممنون مي شوم که مرا راهنمايي کنيد.
در پاسخ به سوال شما به چند نكته اشاره مي كنيم.
الف) اصل ثواب به معناى عود و رجوع و بازتاب است. ثاب يثوب يعنى: رجع (بازگشت). ثواب عمل، يعني بازتاب نتيجه عمل، از آن روي ثواب را جزاى طاعت دانستهاند؛ يعنى، چيزى كه در برابر طاعت به انسان بر مىگردد. مثوبة نيز به همين معناست: لمثوبة من عنداللّهخير؛ يعنى جزا و پاداش الهى برتر و والاتر است(بقره، آيه 103).
ب) ثواب و پاداش مىتواند به صورت كمّى و كيفى هر دو باشد.
نعمتهاى بهشتى كه ثواب و پاداش اهل طاعت است از دو بعد مادى و معنوى هر دو برخوردار است. بنابر اين مىتواند كميّت هم داشته باشد. در قرآن مجيد به هر دوصورت اشاره شده است؛ مثلاً ملاحظه كنيد گاهى چنين تعبير شده است كه: من جاء بالحسنة فله عشر امثالهاكسى كه كار نيكى انجام دهد ده برابر به او پاداش داده خواهد شد(انعام، آيه 160). البته اين ده برابر منحصر در كميت نيست؛ بلكه بدين معنا است كه اجر و ثواب او را بيش از آنچه او انجام داده است، خواهيم داد. ولى اين مضاعف بودن هر دو بعد كمّى و كيفى را شامل است. در بسيارى از تعبيرات قرآنى به كيفيت جزا اشاره دارد؛ نظير ان كتاب الابرارلفى عليين؛ نامه اعمال ابرار و نيكان در جايگاه منيع و مرتفعى است»(مطففين، آيه 18). نامه اعمال آنها در جايگاه منيع و مرتفعبودن نشانگر آن است كه مقام آنها نيز والا و منيع است. (تفسير نمونه ذيل آيه) يا فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم منالنبيين والصديقين والشهداء والصّالحين و حسن اولئك رفيقاً؛ آنهايى كه از خدا و رسولش اطاعت مىكنند سرانجام در مجاورت افرادى قرار خواهندگرفت كه مورد انعام پروردگار قرار گرفتهاند؛ از انبيا و صديقين و شهدا و صالحين كه آنات همنشينان شايسته و با ارزشى هستند(نساء، آيه69). ملاحظه مىكنيد كه در آيه مذكور سخن از كيفيت جزا و پاداش است.
ج) شكى نيست كه قسمتى از اجر و پاداش نيكىها، مربوط به كمال وجودى و ارتقاى شخصيت خود انسان است.لهم درجات عند ربهم(انفال، آيه 4)؛ بلكه هم درجات عنداللّه(آل عمران، آيه 163). براى آنها فرداى قيامت درجاتى در ساحت پروردگار است بلكه خودشان درجات خواهند بود.
ولى نمىتوان گفت كه هر چه هست، در اندرون وجود آنهاست؛ نظير اينكه صاحبان علم و معرفت و هنر و حكمت در همين دنيا از دو بعد اجر و منزلت برخوردارند: هم از بعد شخصيت و كمال وجودى خودشان و هم برخوردار ازمجالست با رجال و شخصيتهاى وزين و ارجمند و مىبينيم كه اصولاً محيط زندگى آنها، چه از نظر فيزيكى و مادى وچه از نظر فكرى و فرهنگى، فراتر و عالىتر از ديگران است. اين مسأله در قيامت نيز مطرح است. گر چه همه آنچه هست از درون شخص و كمال نفس انسان نشأت مىگيرد، ولى در عين حال و با يك ديد ديگر نمىتوان همه چيز رامنحصر به درون ذات دانست؛ مثلاً شراب طهورى كه از كوثر بهشت مىنوشند يك ثواب است، ولى آيا يك شىء درونى است يا به هر حال خارج از وجود آنها است؟ و قس على هذا.
چ) در مورد وصول به خداوند گفتني است:
خداي متعال ذات هستي است و انسان مظهر خداوند است، مظهر هيچ گاه نمي تواند به ذات الهي برسد و ذات شود. ذات واحد است و منحصر به خداوند، آنچه براي انسان رسيدني است، صفات وكمالات الهي است كه در بهشت نيز به آنها وصول خواهد يافت.
بنابراين بهشت چيزي غير از ظهور و جلوه رحمت خدا نيست و اينطور نيست كه به بهشت رسيدن غير از به خدا رسيدن باشد. بهشت مظهر لطف، رحمت، نعمت و صفات و كمالات الهي است و با درخواست بهشت و رسيدن به بهشت در حقيقت مي توان به خدا رسيد و اين منافاتي با به خدا رسيدن ندارد. منظور از ثواب هم بازتاب نيكي است كه خداي متعال براي اعمال نيك انسان قرار داده كه به صورت نعمت هاي بهشتي نمود پيدا خواهد كرد.
ح) آنچه عامل اصلي کمال انسان و رسيدن به الطاف و عنايات اوست روح عبوديت و خاکساري و سر سر سپاري در محضر حقتعالي است و انجام هر کار نيکي اعم از مستحبات و واجبات جلوه هاي تحقق عبوديت است و انجام واجبات از جهتي تعبد بيشتري را در برابر حقتعالي به دنبال دارد ، زيرا عين فرمانبرداري و اطاعت است و از همين رو در تقرب انسان به خدا و کمال نفس انسان و نزديکتر شدن به عنايات او تاثير بسزايي دارد . از همين رو معني ندارد که مانع ثواب باشد. البته بايد توجه داشت که هيچکس با هيچ عملي از خداوند پاداشي طلب ندارد ، بلکه پاداشها همه تفضلي از سوي خداوند است.
در هر صورت مانعي ندارد كه انسان به وظيفه خود عمل كندواز او هم تقدير شود وپاداش داده شود.