پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


مثال قرآن به پشه
کار منافق مخالف خوانی، پاشیدن تخم نفاق و اختلاف و ناراحت کردن دیگران است.در این ایه به پشع مثال زده شده است. در حقیقت خداوند با این مثل می خواهد ظرافت آفرینش را بیان کند که تفکر در مورد این حیوان به ظاهر ضعیف- که خدا آن را شبیه بزرگترین حیوانات خشکی آفریده است- انسان را متوجّه عظمت خدا می سازد.

خداوند حکیم در آیه شریفه 26 سوره بقره می فرماید: «انَّ اللَّهَ لا یسْتَحْیی انْ یضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوقَهَا فَامّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ انَّهُ الحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ امَّا الَّذِینَ کفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا ارادَ اللّهُ بِهَذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کثیراً وَ یهْدِی بِهِ کثیراً وَ مَا یضِلُّ بِهِ إلَّاالْفاسِقِینَ.»

خداوند ابایی ندارد که (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه، و حتّی کمتر از آن مثال بزند. (در این میان) آنان که ایمان آورده اند، می دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و امّا کافران (این موضوع را بهانه قرار داده) می گویند: منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟! خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می کند؛ ولی تنها فاسقان را گمراه می سازد!

درآمدی بر آیه شریفه
با تأمّل در این آیه شریفه، نتایج زیر به دست می آید:

اوّل: خداوند متعال، خود هدف از طرح مثل را هدایت و رستگاری مردم بیان فرمودند؛

دوّم: موضوع و محتوای مثل اهمّیتی بیش از ظاهر مضمون و موجودات یاد شده در آن دارد؛

و سوّم: هر مخلوقی و لو پشه، نشانگر عظمت خالق است.

شرح و تفسیر آیه
پیش از تفسیر و به منظور آماده سازی ذهنی برای درک عمیق تر آن، مختصراً به شأن نزول این آیه شریفه اشاره می شود.

یکی از عمده ترین ویژگی های منافق بهانه جویی اوست. منافق در هر مسأله ای بهانه جویی و اشکال تراشی می کند. او به جهت گیری مخاطب خود کاری ندارد؛ زیرا همواره از موضع مخالف می نگرد و عمل می کند. به عنوان مثال: فرض کنید شخصی یا گروهی در یک شهر، یک مرکز اسلامی شامل مسجد، کتابخانه، مصلّی، بیمارستان، خانه سالمندان و.. . بنا کنند، منافق در مقابل این کار بهانه جویی می کند، می گوید: با وجود مردمان گرسنه در این شهر آیا ساخت چنین بنای بزرگ و پرهزینه ای، کاری درست و پسندیده است؟ آیا بهتر نبود که مخارج ساخت این مرکز، در راه سیر کردن گرسنگان صرف می شد؟ آیا بهتر نبود این هزینه برای ازدواج جوانان نیازمند به کار می رفت؟ آیا بهتر نبود که با این پول هنگفت، بیماران تنگدست درمان می شدند؟ آیا بهتر نبود این سرمایه فراوان در راه تعلیم و تربیت جوانان دانش آموز و دانشجو مصرف می شد؟!

حال اگر همان شخص یا جمعیت خیریه، از ابتدا آن سرمایه عظیم را در امور خیریه؛ مانند اطعام گرسنگان، کمک به جوانان، درمان بیماران و.. . صرف می کردند، باز همان منافق به نوعی دیگر بهانه جویی می کرد و مثلًا می گفت: این چه اسلام و مسلمانی است که در این شهر حتّی یک مسجد وجود ندارد و شما سرمایه های عظیمی را به آن کارهای بی حاصل اختصاص می دهید! شما با این کارها اسلام را از بین بردید! از یهود و نصاری یاد بگیرید که چه عبادتگاههای زیبایی می سازند، که انسان را ناخودآگاه به سوی خود جذب می کند! از هندوها یاد بگیرید که برای بتهای بی جان خود چه معابد عظیمی بنا می کنند و.. ..

خلاصه این که؛ کار منافق مخالف خوانی، پاشیدن تخم نفاق و اختلاف و ناراحت کردن دیگران است.

با توجّه به این مقدّمه، به تفسیر و شرح آیه شریفه مذکور می پردازیم:

وقتی که بعضی از مثلهای قرآن نازل شد، منافقان شروع به بهانه گیری کردند که «این چه مثلهایی است که در قرآن آمده است؟!» شأن خداوند بزرگ، بالاتر از این است که به موجودی ضعیف مثل عنکبوت و مگس[1] و یا به موجودی بی جان چون آتش و رعد و برق مثال بزند! و منظورشان از این گفته ها این بود که «اینها، آیات قرآنی، از سوی خدا نازل نشده است و وحی نیست!»

البتّه اگر این آیات و مثلها نازل نمی شد و یا با کلامی دیر فهم و کلماتی دشوار و عباراتی پیچیده بیان می شد، منافقان قطعاً به گونه ای دیگر بهانه جویی و اشکال تراشی می کردند که: «این چگونه می تواند کلام خدا باشد در حالی که ما چیزی از آن نمی فهمیم؟ و یا چرا خداوند این مفاهیم عالی و مطالب پیچیده را با بیانی ساده مطرح نکرده است تا برای همه قابل فهم و درک باشد؟!» همان گونه که منافقان زمان حضرت شعیب این مطلب را گفتند؛ خداوند در آیه شریفه 91 سوره هود می فرماید: «قالُوا یا شُیعْبُ ما نَفْقَهُ کثیراً مِمّا تَقُولُ وَ انّا لَنَرَاک فینا ضَعیفاً وَ لَوْلا رَهْطُک لَرَجَمْناک وَ ما انْتَ عَلَینا بِعَزیز».

گفتند: ای شیعب! بسیاری از آنچه را می گویی، ما نمی فهمیم و ما تو را در میان خود، ضعیف می یابیم. و اگر به خاطر قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار می کردیم و تو در برابر ما قدرتی نداری!

با استفاده از آیه شریفه روشن می شود که منطق اینها بهانه جویی است؛ از طرفی می گویند: «سخنان تو را نمی فهمیم» و از طرف دیگر اظهار می کنند «تو را به خاطر قبیله ات رها کرده ایم و گرنه می کشتیم» حضرت شعیب در جواب آنها فرمود: «آیا خداوند عزیزتر است یا قبیله کوچک من؟!»[2]

چون منافقان لجوج از مثل زدن به موجودات بی جان یا ضعیف بهانه گیری می کردند، آیه 26 سوره بقره نازل شد و به این دو رویان اشکال تراش جواب داد که: «هیچ مانعی ندارد که خداوند بزرگ به پشه، بلکه کوچکتر از پشه مثال بزند...» چون فصاحت و بلاغت سخن ایجاب می کند، گاهی به موجودات بزرگ و گاهی به موجودات بزرگ و گاهی به موجودات کوچک مثال زده شود؛ هر گاه منظور از مثل بیان عظمت چیزی باشد معمولًا به موجودات بزرگ مثال زده می شود و اگر هدف، نمایش و بیان سستی و ناتوانی چیزی باشد به حیوانات و موجودات ضعیف.

بنابراین، همواره مثال به موجودات و اشیای بزرگ نشانه و دلیل فصاحت و بلاغت مثل و کلام نیست. در نتیجه هیچ ایرادی وجود ندارد که خداوند به هر چیزی که مناسب با موضوع کلام باشد مثال بزند.

مؤمنان و صالحان که محتوا و حقیقت این مثالها را می فهمند، می دانند که از جانب خداست و منکر آن نمی شوند؛ ولی منافقان و کافران که لجوج و متعصّب و بهانه گیر هستند، اشکال تراشی می کنند و می گویند: «چرا خداوند چنین مثلهایی زده است که باعث گمراهی عدّه ای و سبب هدایت عدّه دیگر شود؟!»..

پشه حیوان کوچکی نیست!
بسیاری از مفسّران نامدار؛ از جمله مرحوم طبرسی- رضوان اللّه علیه- در تفسیر باارزش خود در ذیل آیه شریفه مذکور حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام فرمودند: «علّت این که خداوند به پشه مثال زده است، این است که پشه علی رغم جسم کوچکش تمام اعضا و جوارح حیوان بزرگی چون فیل را داراست و علاوه بر آن، دو عضو دیگر دارد که فیل فاقد آن است».[3]

در حقیقت خداوند با این مثل می خواهد ظرافت آفرینش را بیان کند که تفکر در مورد این حیوان به ظاهر ضعیف- که خدا آن را شبیه بزرگترین حیوانات خشکی آفریده است- انسان را متوجّه عظمت خدا می سازد.

توضیح این که: در جثّه حقیر یک پشه ضعیف و ناچیز، دقیقاً اندامهای یک فیل عظیم الجثّه دیده می شود. اندامهای تغذیه، خرطومی ظریف با سوراخ باریک، اندامهای حرکتی، اندامهای تولید مثل و... علاوه بر آن، پشه دو شاخک شبیه آنتنهای امروزی برای برقراری تماس با اطراف دارد و نیز بالهای ظریف که فیل فاقد آنهاست.

پی نوشت ها:

[1] خداوند متعال در آیه 73 سوره حج براى بیان عجز و ناتوانى بت ها به مگس مثال زده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَاباً وَلَوْ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئاً لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» اى مردم! مثلى زده شده است، بدان گوش فرا دهید: کسانى که آنها را به جاى اللّه به خدایى مى خوانید اگر همه جمع شوند، مگسى را نمى توانند، بیافرینند و هر گاه مگسى چیزى از آنها برباید، نمى توانند آن چیز را بازستانند! طالب و مطلوب هر دو ناتوانند (هم این عابدان و هم آن معبودان)!

[2] سوره هود، آیه 91.

[3] مجمع البیان، جلد 1، صفحه 67.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group