مثال انفاق های همراه با اذیت و آزار
در آیه به بحث انفاق اشاره شده است. دو چیز صدقه را باطل می کند: نخست، منّت گذاردن و دیگر، آزار و اذیت رساندن؛ زیرا گاه دیده می شود که کسی به دیگری کمک می کند؛ ولی تا آخر عمر او را اذیت می کند. پس صدقه ای نیکو است که بدون منت باشد.
خداوند متعال در آیه 264 سوره بقره می فرماید: «یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتُبْطِلُوا صَدَقاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْاذی کالَّذی ینْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لایؤمِنُ بِاللّهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیهِ تُرابٌ فَاصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکهُ صَلْداً لایقْدِرُونَ عَلی شَی ءٍ مِمَّا کسَبُوا وَ اللّهُ لایهْدِی الْقَومَ الْکافِرینَ» ای کسانی که ایمان آورده اید! بخششهای خود را با منّت و آزار باطل مسازید. همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمی آورد. [کار او] همچون قطعه سنگی است که بر آن [قشر نازکی از] خاک باشد [بذرهایی در آن افشانده شود] و رگبار باران بدان رسد [و همه خاکها و بذرها را بشوید] و آن را صاف [و خالی از خاک و بذر] رها کند. آنان از کاری که انجام داده اند، چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند. در این مثل، بحث درباره انفاق منفی است و این که افراد باایمان نباید انفاق های خود را در راه خدا، بر اثر منّت گذاردن و آزار رساندن به دیگران باطل سازند.
شرح و تفسیر آیه
این آیه شریفه با خطاب به مؤمنان و اهل ایمان شروع می شود. معنای این خطاب آن است که آنچه در این آیه بیان شده و بدان دستور داده شده است، شرط ایمان است و کسی که آن را انجام ندهد، مؤمن نیست.
خداوند می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقات خود را با منّت نهادن و سخن گفتن درباره آن و اذیت کردن گیرندگان صدقات، باطل نکنید. از این بخش از آیه شریفه نتیجه گرفته می شود که دو چیز صدقه را باطل می کند: نخست، منّت گذاردن و دیگر، آزار و اذیت رساندن؛ زیرا گاه دیده می شود که کسی به دیگری کمک می کند؛ ولی تا آخر عمر او را اذیت می کند؛ مثلًا می گوید: «اگر من نبودم بیچاره می شدی و آبرویت می رفت» یا «آبرو و سرمایه ات مرهون من است» و یا «این پول را بگیر، ولی دیگر تو را این جا نبینم».
نه تنها آزار و منّت بر فقیر، صدقه را باطل می کند و کاری پسندیده محسوب نمی شود، حتّی قطع سخن نیازمند در شرح حال و بیان مشکلات خویش، امری نکوهیده و ناپسندیده است.
در روایتی آمده است: «اگر فقیری شرح حال و مشکلات و ناراحتی هایش را برایت می گوید، اگر نمی توانی کمکش کنی، دست کم به سخنش گوش کن و کلام او را قطع نکن».[1] زیرا اگر چنین کنی و سپس به او کمک نمایی، کمکت بی فایده و از نظر اسلام بی ارزش است.
پیام های آیه
1- خطاب های قرآن مجید، غالباً عام است: «یا ایهَا النّاسُ»، «یا بَنی آدَمُ»، «یا ایهَا الانْسانُ» و «یا ایهَا الَّذینَ آمَنُوا». یعنی به بیانی است که عموم انسان ها از هر نژاد، رنگ و سرزمینی را در برمی گیرد و هرگز نگفته است: «یا ایهَا القُرَیشُ» و «یا ایهَا العَرَبُ» و مانند اینها.
در این نوع خطاب ها نکته ای ظریف و مهم نهفته است و آن، «جهانی بودن دین اسلام» است؛ یعنی این اسلام محدود به یک سرزمین و مختص به یک قوم و قبیله و نژاد نمی باشد.
2- ریا و تظاهر، عملی بی بنیان و ناپایدار است و ریاکار و متظاهر، محکوم به رسوایی است؛ زیرا هر رویداد و پدیده ای ممکن است، پرده های ریای آنان را بدرد و حقیقت پرفریب آنان را آشکار سازد. همان گونه که در این آیه شریفه، قطره های باران، لایه خاک روی سنگ را می شوید و حقیقت سختی سنگ را نمایان می سازد.
3- کسانی که انفاقهایشان توأم با آزار و اذیت کمک شوندگان است، وجودی همچون سنگ اند و قلب هایشان به سختی سنگ. نکته قابل توجّه آن است که این سختی قلب و سرشت این گونه اشخاص را باران لطیف، آشکار و نمایان می سازد. باران که دانه را سیراب و بارور می کند، در این مثَل آن را از بین می برد و در این مثال نمی توان بر باران و بذر خرده گرفت. باران آیات الهی نیز در قلب شخص ریاکار، باعث شسته شدن لایه ریا و سبب نمایش سختی قلب و رسوایی صاحب خود می شود.
4- ریاکاران و انفاق کنندگانی که منّت می نهند، بهره و ثمره ای از کار خود به دست نمی آورند. همان گونه که یک کشاورز که بر زمین سخت و سنگی بذرافشانی می کند، هم بذرش را از دست می دهد و هم تلاش بی حاصل می کند، انفاق های ریاکارانه و پرمنّت نیز، نه تنها ثوابی عاید انفاق کننده نمی کند، بلکه مال انفاق شده را نیز از بین می برد.
5- در بیشتر تفکرات فلسفی و به باور عموم انسان ها «پول» چیزی ارزشمند و پولداری یک ارزش است. دین مبین اسلام با در نظر داشتن اهمّیت و نقش پول در زندگی مادّی انسان ها، معتقد است که مفاهیمی همچون ایمان، ایثار، شهادت و.. .ارزشی، ارزشمندتر از «پول» هستند. از جمله این ارزش ها، احترام به انسانیت و حرمت آبرو و حیثیت «مؤمن» را می توان برشمرد.
بنابراین، کسی که به گمان خود برای کمک به یک نیازمند به شیوه آشکار مبلغی پول می پردازد و با این عمل خود، آبرو و حیثیت انسانی وی را از بین می برد، آیا می تواند عمل خود را «کمک»، «صدقه» و یا «انفاق» بنامد؟ و در برابر از خداوند طلب پاداش کند؟
متأسّفانه نظام ارزشی مکتب های مادّی دنیا، پول و مظهر امروزی آن «دلار» است که توجیه کننده اقدامات و موجّه سازنده بسیاری از جنایات فجیع انسانی صاحبان آن می باشد.
از جمله این جنایات ننگین می توان از خرید و فروش انسانها، به ویژه دختران و پسران خردسال نام برد. دلّالان بین المللی، دختران و پسران خردسال کشورهای جهان سوّم، بخصوص کشورهای شرقی را به ارزان ترین قیمت می خرند و آنان را به غرب متمدّن می برند و به قیمت های گزاف به غربیان طرفدار حقوق بشر می فروشند. این خردسالان معامله شده، مورد سوء استفاده های متعدّد از جمله پیوند اعضای بدن و آزار جنسی قرار می گیرند.
یکی دیگر از اقدامات توجیه شده با دلار، آن است که غربیان، حتّی «دموکراسی» را که بنیان ادعایشان در حقوق بشر بر آن استوار است، با «دلار» معامله می کنند. مثلًا آرای مردم ستمدیده الجزایر را در انتخابات آن کشور نادیده می گیرند و کشتارهای بی رحمانه به راه می اندازند. گویا مدّعیان رئوف و نازک دل حقوق بشر در الجزایر، کر و کورند. نه خبر جنایات را می شنوند و نه تصاویر آنها را در رسانه های خبری خود می بینند. اینها در واقع از آثار ارزشمند دلار است؛ زیرا این حوادث و رویدادها تأمین کننده منافع آنان است و حتّی خود با واسطه یا بی واسطه، عاملان آنها هستند!
این امر تنها به الجزایر منحصر نیست. در سراسر جهان، هر روند و رویدادی که در مسیر تأمین منافع آنان باشد و جریان به دست آوردن و افزایش دلارهایشان را به خطر نیندازد، بدترین نوع حکومت در یک کشور، حتّی حکومت بدوی قبیله ای و استبدادی هم، «خوب» شناخته می شود و نقش نداشتن مردم آن سرزمین در حکومت خود، «بد» تلقّی نمی گردد. ولی اگر در کشوری و حکومتی، منافع و دلارهای آنان مورد تهدید قرار گیرد، بهترین نوع نظام حکومتی و مردمی ترین اداره سیاسی آن کشور، بد و مخالف ارزش های والای انسانی معرّفی و شناسانده می شود!
امّا همان گونه که یاد شد، نظام ارزشی اسلام مبتنی است بر ارزش هایی چون ایمان، کمال انسانی، حرمت مقام والای انسان و حفاظت از آبرو، شرف و حیثیت وی.
پی نوشت ها:
[1] وسائل الشّیعه، جلد 6، ابواب الصدقه، باب 22، حدیث 3.
منبع : کتاب مثالهای زیبای قرآن؛ مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 115