مثالِ «انفاق» های شایسته
در این آیه انفاق مثبت یا زیباترین مظاهر انفاق خالصانه مورد بررسی قرار می گیرد. کسانی که به خاطر رضایت و خشنودی خدا و بدون منّت و آزار با اخلاص انفاق می کنند، همچون بوستانی اند که در بلندای زمین حاصل خیزی واقع است. آفتاب از هر سو بر آن می تابد و بارانی تند، آن را سیراب می کند و طبیعتاً میوه های فراوانی می دهد. مَثَل آن انفاق کنندگان مثل چنین باغ سرسبز و پر میوه است. یعنی خودشان خرّم و زنده دل و انفاقشان تا این اندازه پرثمر است.
خداوند رازق در آیه 265 سوره بقره می فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ امْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ انْفُسِهِمْ کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ اصَابَها وابِلٌ فَأَتَتْ اکلَها ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» مَثَل کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و مشیت [ملکات انسانی در] روح خود [یا از روی یقین و اعتقاد] انفاق می کنند، همچون باغی است بر تپّه ای که بارانهای تند [و درشت ] بر آن بارد و دو چندان میوه دهد. اگر بارانی تند نبارد، نم نم بارانی بر آن بارد و خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست. در این مثل، انفاق مثبت یا زیباترین مظاهر انفاق خالصانه مورد بررسی قرار می گیرد.
شرح و تفسیر آیه
خداوند می فرماید: کسانی که به خاطر رضایت و خشنودی خدا و بدون منّت و آزار با اخلاص انفاق می کنند، همچون بوستانی اند که در بلندای زمین حاصل خیزی واقع است. آفتاب از هر سو بر آن می تابد و بارانی تند، آن را سیراب می کند و طبیعتاً میوه های فراوانی می دهد. مَثَل آن انفاق کنندگان مثل چنین باغ سرسبز و پر میوه است. یعنی خودشان خرّم و زنده دل و انفاقشان تا این اندازه پرثمر است.
انگیزه و قصد انفاق کنندگان را برابر این آیه شریفه می توان چنین برشمرد:
اوّل- «ابتغاء مرضات اللّه» یعنی تنها برای طلب رضای حق انفاق می کنند نه برای ریا و خودنمایی و نه قصد آزار و اذیت و منّت و نیز نه به قصد رفتن به بهشت و نه از ترس جهنّم.
شاید جمله «ابتغاء مرضات اللّه» اشاره ای به حدیث معروف حضرت علی علیه السلام باشد که فرمود: «ما عَبَدْتُک خَوْفَاً مِنْ نارِک» [خداوندا!] از ترس آتش دوزخ تو را عبادت و پرستش نمی کنم. گرچه آتش جهنّم بسیار سوزان و تصوّر آن ترسناک است و فراتر از توان تحمّل انسان.
«وَ لا طَمَعاً فی جَنَّتِک» و به طمع رسیدن و دست یافتن به بهشت نیز تو را نمی پرستم. هر چند نعمتهای بهشتی بسیار ارزشمند و والا و فراتر از قدرت تصوّر و تخیل انسانی است.[1]
«لکنْ وَجَدْتُک اهْلًا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُک» بلکه چون تو را سزاوار و شایسته پرستش یافتم، عبادت می کنم.[2]
عبادت نوع اوّل را «عبادت بردگان» می نامند؛ زیرا برده از ترس تازیانه ارباب خود، از او اطاعت می کند.
پرستش نوع دوّم را «عبادت تجّار» می خوانند؛ زیرا تاجر تنها در اندیشه سود و آسایش خویش است. و آخرین شکل عبادت و پرستش را «عبادت احرار و آزادگان» می گویند؛ زیرا نه به قصد رفع زیان است و نه به منظور کسب سود، بلکه تنها برای خداست.[3]
شاید آیه شریفه فوق ناظر به این نوع عبادت باشد؛ یعنی انگیزه انفاق در این مثل تنها خشنودی خداوند رحمان است.
دوّم- نیت و انگیزه دیگر انفاق کنندگان در این آیه شریفه، رشد کمالات نفسانی و ملکات روحانی است. «تَثْبیتاً مِنْ انْفُسِهِمْ» یعنی اینان به منظور تثبیت کمالاتی چون ایثار، فداکاری، جود، سخاء، و نوع دوستی و.. . انفاق می کنند. در مفردات راغب، «تثبیت» به معنای تقویت آمده است؛ مثلًا معنای «اللّهُمَ ثَبِّتْ اقْدامَنا» این نیست که پاهایم در یک جا ثابت باشد، بلکه به معنای تقویت یا قوّت و استحکام گامهاست.[4]
پیام های آیه
1- در این مثال، انفاق کننده به جنّت [5] و باغی واقع بر تپّه ای تشبیه شده است.
در یک باغ مرتفع، چند ویژگی به چشم می خورد که عبارت اند از:
الف- نور آفتاب، یکی از عوامل مهم رشد گیاهان، از هر سو بر آن می تابد و هیچ چیز مانع از تابش پرتو حیات بخش آفتاب نمی شود.
ب- هوای مناطق مرتفع معمولًا پاک تر و سالم تر است و این نیز یکی از عوامل رشد و نموّ درختان است.
ج- از خطر سیلاب در امان است، در حالی که باغ های واقع در درّه ها و کناره رودخانه ها، همیشه مورد تهدید سیل و گل و لای آن هستند.
د- زیبایی و شکوه یک باغ مرتفع به مراتب بیش از دیگر باغهاست.
بنابراین، چنین انفاق کنندگان اوّل این که: بهتر و بیشتر از پرتو انوار هدایت الهی بر دل و جانشان برخوردار می شوند.
دوّم این که: بهتر و گسترده تر از نسیم دل انگیز بخشایش و توفیقات خداوندی بهره می گیرند.
سوّم این که: کمتر مورد آسیب بلایا و مرگ های بد واقع می گردند.
و چهارم این که، با معنویتی پرشکوه در نظر دیگران، محبوب آنان می شوند.
تنها مشکل و ایراد چنین باغی آن است که آب جویباران در آن جاری نمی شود و آن را آبیاری نمی کند. بدین منظور خداوند، بارانی تند را مأمور سیراب کردن آن می کند.
2- اشاره آیه شریفه به نوع باران، شاید ناظر به درجات انفاق باشد. باران تند و زیاد، گیاهان باغ را بطور کامل آبیاری و سیراب می کند و در نتیجه میوه باغ فراوان و نیکوست و باران آرام و اندک که آب کمتری به ریشه گیاهان می رساند و در نتیجه میوه باغ کم و نامرغوب است.
در انفاق به منظور خشنودی خدا، با وجود نیت الهی انفاق کنندگان، فرق است میان آن که خود به مال انفاق شده محتاج است؛ ولی به رضایت، آن را انفاق می کند با کسی که مال انفاق شده او خارج از محدوده نیاز وی می باشد. و همچنین فرق است میان انفاقی که در حقّ نیازمند راستین بشود با انفاقی که به نیازمند غیر حقیقی یا مشکوک پرداخت شود.
ذیل آیه شریفه «وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» هم شاهد ارزنده ای است بر این مطلب که خداوند می داند که چه کسی علی رغم احتیاجش انفاق کرده و چه کسی انفاقش چنین نبوده است، و یا چه کسی به فقیر حقیقی کمک کرده است و چه کسی به محتاج مشکوک؟
3- موضوع و محتوی انفاق در آیات شریفه 262، 263 و 265 سوره بقره، موضوع انفاق مال و ثروت است. خداوند در این آیات می فرماید: از اموال و ثروتتان مانند لباس، خانه، خوراک، دارو، کتاب و لوازم التّحریر، ابزار کار و مانند اینها به دیگران کمک کنید؛ ولی از آیه سوم سوره بقره می توان استدلال کرد که موضوع انفاق گسترده تر و در برگیرنده تمامی نعمت ها و روزیهایی است که خداوند به انسان بخشیده است. در این آیه که در مقام بیان اوصاف متّقین است، خداوند در اطلاق یکی از صفت های افراد باتقوا می فرماید: «وَ مِما رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ» [متّقین ] از [تمام ] آنچه که ما به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.[6]
بنابراین، موضوع انفاق طبق این آیه شریفه، عام است و تمامی روزیهای خداوند را در بر می گیرد.
مانند: الف- علم و دانش، علما و دانشمندان باید از دانش خود به دیگران انفاق کنند و به آنان بیاموزند، و گرنه همچون محتکران کالا، در دادگاه عدل الهی، مورد بازخواست واقع می شوند.
در روایتی وارد شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «زَکاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ» زکات دانش انتشار و پراکنده ساختن آن است.[7]
ب- نفوذ کلام، یکی دیگر از روزق ها و روزیهای الهی است که شایسته است از آن انفاق شود. وقتی شاهد اختلاف بین زن و شوهر، همسایه، یا دو شریک مغازه، یا برادرها و خواهرها و یا اهل روستا و.. . هستی، از نفوذ کلامت استفاده کن و اختلاف آنان را از بین ببر و میانشان آشتی و دوستی پدیدآور.
ج- اعتبار و حیثیت در جامعه، یکی دیگر از نعمت ها و روزیهای خداوند است که باید موضوع انفاق قرار گیرد. اگر مظلومی در چنگال ظالمی گرفتار است و می توانی با استفاده از حیثیت و اعتبار اجتماعی خود و شفاعت نزد آن ظالم، مظلوم را نجات دهی او را از چنگال ظالم برهانی، نباید از این انفاق خودداری کنی، بلکه باید با اشتیاق بدان عمل کنی.
د- فرزندان، از بزرگ ترین نعمت ها و روزیهای خداوند هستند که هرگاه ضرورتی پدید آید باید آنان را در راه خدا و برای خشنودی وی انفاق کرد. همان گونه که مردم بزرگوار و سرفراز ایران اسلامی در طول انقلاب شکوهمند اسلامی و نیز در سالهای جنگ تحمیلی عراق، از هیچ گونه انفاقی در این زمینه کوتاهی نکردند.
ه- اندیشه و تفکر، از جمله ارزشمندترین روزیهای الهی است که باید در مقام مشورت، انفاق شود و به دیگران کمک و یاری کرد و برای آن مشاوری محرم و دلسوز بود.
پی نوشت ها
[1] براى توضیح بیشتر درباره نعمت هاى جسمانى و روحانى بهشت ر. ک. «تفسیر پیام قرآن» جلد 6، صفحه 227 به بعد.
[2] بحار الانوار، چاپ بیروت، جلد 67، صفحه 186.
[3] نهج البلاغه، کلمات قصار، کلمه 237.
[4] این آیه شریفه(265 سوره بقره) شاهد دیگرى است در بحث مربوط به مثل ششم درباره این موضوع که منظور از مثل(مثل ششم) مال انفاق شده نیست، بلکه شخص انفاق کننده است. چه در این آیه شریفه به صراحت، شخص انفاق کننده به باغ و بوستان تشبیه شده است.
[5] کلمه «جنّت» از کلمه «جنّ» گرفته شده است که به معناى« پوشش» است. بدین جهت باغ را جنّت گفته اند که درختان آن، زمین را مى پوشاند. بنابراین، هر باغى جنّت نیست و نیز«جِنّ» را به واسطه آن که موجود نامرئى و مخفى و پوشیده است بدین نام مى خوانند. همچنین «مجنون» را به اعتبار پوشیده و بى کار شدن عقل، بدین نام مى نامند.
[6] چنین تعبیرى در سوره رعد، آیه 22؛ سوره نساء، آیه 39؛ سوره فاطر، آیه 29 و آیات متعدّد دیگرى نیز آمده است.
[7] میزان الحکمه، باب 1587، حدیث 7603. در همین باب روایات دیگرى وارد شده است که براى هر چیزى زکاتى معیّن کرده است، در روایتى آمده است« خداوند براى هر جزیى از اجزاى موجودات زکات واجب کرده است حتّى براى هر موى بدن و هر لحظه زندگى. و همچنین تعابير هولناکى درباره «مانع الزکاة» آمده است که در بعضى از آنها، «مانع الزکاة» به سارق و در بعضى دیگر هم به کافر تعبیر شده است. در روایات دیگر عذاب هاى وحشتناکى براى این افراد بیان شده است. براى آگاهى بیشتر ر. ک. میزان الحکمه، باب هاى 1580 تا 1582.
منبع : مکارم شیرازی، ناصر؛ مثالهای زیبای قرآن، ج 1، ص: 125