مثالِ بلد طیب
آیه درباره مؤمنان و کفّار است؛ وحی الهی در این آیه به باران تشبیه شده است و دلهای بنی آدم به زمینهایی که باران بر آن می بارد. بنابراین، باران وحی الهی بر زمین هر دلی می بارد؛ لکن آن کسانی از باران وحی الهی بهره مند می شوند و مصداق بلد طیب می گردند که دارای دلی پاک و پاکیزه باشند.
در آیه 58 سوره اعراف، پانزدهمین مثال از مثالهای قرآن مجید بیان شده است؛ خداوند متعال در این آیه شریفه می فرماید: «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِاذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لایخْرُجُ الّا نَکداً کذلِک نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یشْکرُونَ» سرزمین پاکیزه [و شیرین]، گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ امّا سرزمین های بدطینت [و شوره زار]، جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید؛ این گونه، آیات [خود] را برای آنها که شکر گذارند، بیان می کنیم.
شرح و تفسیر مثال پانزدهم
این آیه شریفه پاسخ به سؤال مقدّری است که ممکن است بعد از توجّه به آیه گذشته [آیه 57 سوره اعراف] مطرح شود که: اگر آب باران یکی است و زمین ها هم یکسان، و همه زمین ها از آب باران استفاده می کنند، پس چرا در بعضی از زمین ها گل و گیاه و میوه می روید و در بعضی دیگر خار و خاشاک پدید می آید؟
اگر باران وحی الهی بر همه دلها و قلب ها یکسان می بارد و همه قلبها در مسیر باران رحمت الهی هستند؛ پس چگونه بعضی از قلبها هدایت و مصداق «بلد طیب» می گردند و بعضی از دلها گمراه و مصداق «بلد خبث» قرار می گیرند؟ آیه شریفه در صدد پاسخ به این پرسش برآمده، می فرماید: «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِاذْنِ رَبِّهِ» سرزمین پاکیزه و شیرین؛ بستر مناسب و لایق، به فرمان پروردگار، گیاهان مناسب و خوبی را می رویاند. دل های پاک و قلبهای آماده انسان ها نیز بر اثر وحی الهی، میوه های شیرین اخلاص و صفا را پرورش می دهند.
«وَالَّذی خَبُثَ لایخْرُجُ الّا نَکداً» ولی سرزمین خشکیده و شوره زار؛ خاک های نالایق و غیر مستعد، جز گیاهان هرزه و بی ارزش، محصولی ندارد!
«نکد» در لغت عرب به معنای انسان بخیل و خسیس است؛ همان انسانی که در اصطلاح، می گویند «نم پس نمی دهد!» این نوع گیاهان را- که در شوره زار می روید- «نکد» نامیده اند؛ زیرا همان گونه که انسان بخیل به کسی خیر و فایده ای نمی بخشد، این نوع سرزمین ها نیز بی خاصیت و فاقد ارزشند.
«کذلِک نُصَرِّفُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یشْکرُونَ» آیات قرآن را با عبارات گوناگون حتّی با مثلهای بسیار ساده برای مردم بیان می کنیم تا با استفاده از آن، مردمی سپاسگزار باشند. بنابراین، نه بر باران رحمت الهی اشکال وارد است و نه بر وحی آسمانی؛ چه این که این دو رحمت الهی به گونه مساوی، زمین ها و دلها را فرا می گیرند، بلکه اگر اشکالی وجود دارد از خود زمین و دل است؛ زیرا بعضی از زمینها استعداد پرورش گیاه را ندارند و محصول آنها خار است. به همین گونه، قلب بعضی از انسانها استعداد هدایت شدن را ندارند و خود را بی نیاز از وحی می پندارند.
این مثل برای چه کسانی است؟
در این مورد بین مفسّران گفتگوست؛ بسیاری از مفسّران بر این عقیده اند که این آیه درباره مؤمنان و کفّار است؛ یعنی وحی الهی در این آیه به باران تشبیه شده است و دلهای بنی آدم به زمینهایی که باران بر آن می بارد. بنابراین، باران وحی الهی بر زمین هر دلی می بارد؛ لکن آن کسانی از باران وحی الهی بهره مند می شوند و مصداق «بلد طیب» می گردند که دارای دلی پاک و پاکیزه باشند. آن گاه میوه این سرزمینهای پاک، اخلاق خوب، ایمان بالا، شوق به اولیاءاللّه، اخلاص در عمل، عمل به وظیفه و... می باشد؛ ولی در مقابل، دل و قلب کفّار- که بسان زمین آلوده و کثیفی است- از این باران وحی بی بهره است.
منبع : کتاب مثالهای زیبای قرآن؛ مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 213