مثالِ توسّل به ما سوی اللَّه
آیه مثل توسّل و دعا را بررسی کرده، به انسان ها می آموزد که دست نیاز را به سوی چه کسی دراز کنند؛ سپس آیه، برای کسانی که به درِ خانه مخلوقات- نه خالق آنان- می روند و عرضه نیاز و حاجت می کنند مثلی بیان می کند.
خداوند در آیه 14 سوره رعد می فرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَی ءٍ الَّا کباسِطِ کفَّیهِ الَی الْماءِ لِیبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغَهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ الَّا فی ضَلالٍ»؛ دعوتِ حق از آنِ اوست؛ و کسانی را که [مشرکان ] غیر از خدا می خوانند، [هرگز] به دعوت آنان پاسخ نمی گویند. آنها همچون کسی هستند که کف های [دست] خود را به سوی آب می گشاید تا آب به دهانش برسد، و هرگز نخواهد رسید. و دعای کافران، جز در ضلال و گمراهی نیست.
شرح و تفسیر آیه مثل
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ: در اینکه منظور از جمله «له دعوة الحق» چیست؟ بین مفسّران اختلاف است، برخی گفته اند: مراد توحید است؛ یکتایی و توحید مختصّ ذات خداست. عدّه ای معتقدند: این جمله اشاره به قرآن مجید دارد؛ قرآن کتاب الهی است. و تعداد زیادی از مفسّران آن را به «دعای به حق» تفسیر کرده اند؛ یعنی اگر بندگان بخواهند دعایشان مستجاب شود، باید به درگاه حضرت حق روی آورند و درِ خانه او را بکوبند؛ یعنی ما سوی الله حلّال مشکلات نیست، بلکه تنها او قادر به استجابت دعاهای بندگان و گره گشای مشکلات آنان است.
شاهد تفسیر سوم- که ما نیز بدان معتقدیم- ذیل همین آیه شریفه است که می فرماید: «وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ الَّا فی ضَلالٍ؛ دعای کافران جز در ضلال و گمراهی نیست».
دعاهای کافران بی راهه است؛ زیرا آنان درِ خانه کس یا چیزی می روند که حتّی قادر نیستند از خود دفاع کنند و یا برای خود منفعتی کسب کنند، تا چه رسد به دیگران. وَ الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یسْتَجیبُونَ لَهُمْ بِشَی ءٍ الَّا کباسِطِ کفِّیهِ الَی الْماءِ لِیبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ: شاهد سخن در مثل بیستم، این قسمت از آیه است.
کسانی که غیر خدا را می خوانند و برای حلّ مشکلات خود به سراغ بت ها می روند و دست به دامن مخلوقاتِ محتاج می زنند، مشکلات آنها حل نمی شود. مَثَل چنین انسان هایی، مَثَل کسی است که دستهایش را بسوی آب دراز کرده است تا آن را بنوشد؛ لیکن موفق به این کار نمی شود و تشنه برمی گردد.
مفسران در تفسیر «کباسِطِ کفَّیهِ الَی الْماءِ..»، گفتار مختلفی ذکر کرده اند که به آنها اشاره می شود:
1- منظورِ آیه، شخصی است که برای رفع تشنگی بر سر چاه آبی برود، چاهی که نه طناب دارد، نه چرخ آب کشی دارد و نه دلو! عمق این چاه نیز زیاد است. این انسانِ تشنه برای خوردن آب، دو دست خود را از فاصله زیاد بسوی آب دراز می کند، دستانی که به یک متری چاه هم نمی رسد؛ بی شک، چنین کسی موفّق نمی شود خود را سیراب کند و ناکام برمی گردد.
2- مرادِ آیه شخصی است که در کنار چاه ایستاده است و بدون اینکه حتی دستانش را بسوی آب دراز کند، تنها به آب اشاره می کند که بسوی او آید تا از آن بنوشد، و روشن است که آب به اشاره او بالا نمی آید و احتیاج به ابزار و وسیله دارد.
آری؛ دعای کافران که به درِ خانه بت ها می روند و در ضلالت و گمراهی هستند، مانند چنین انسانی است.
3- «باسط»، یعنی اینکه کف دستان باز باشد نه منحنی. این امر به گونه ای می ماند که شخصی کنار چشمه آبی برود تا آب بنوشد این شخص دستش به آب می رسد؛ لیکن دو دست خود را صاف نگه داشته و آنها را غرفه و کاسه نکرده است؛ به همین جهت، به محض اینکه دو دست خود از آب خارج کرده، به طرف دهانش می برد، تمام آب می ریزد و آبی به دهانش نمی رسد، و تشنه از کنار چشمه زلال آب برمی خیزد!
در میان سه تفسیر فوق، به عقیده ما تفسیر اوّل از همه مناسب تر است؛ هرچند می توان گفت هر سه تفسیر صحیح است و هر سه، بیان یک مقصود را دارند؛ زیرا به اعتقاد ما، «استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد جایز است».[1]
بنابراین، برای حلّ مشکلات خود نباید به در خانه غیر خدا رفت. باید به درگاه با عظمت خداوند برویم؛ چه اینکه او خالق، رازق، محیی و ممیت است. او مشگل گشا است و همه چیز به دست اوست. از غیر او کاری ساخته نیست؛ زیرا همه نیازمندیم و او غنی؛ همه محتاج هستیم و او بی نیاز؛ همه عاجز هستیم و او قوی؛ همه ضعیف هستیم و او قادرِ مطلق است از این رو، نه تنها به در خانه بتان نباید رفت، بلکه به در خانه هیچ یک از مخلوقات خدا نباید روی آورد.
آیا توسل به معصومان علیهم السلام شرک نیست؟
به عبارتی، آیا این گونه توسّلات و دعاها نیز مشمول آیه شریفه است و مورد نهی شارع مقدّس قرار گرفته و باید از آن پرهیز کرد؟
در جواب پرسش فوق، باید گفت که روی آوردن به درگاه این بزرگواران و برگزیدگان خداوند بدان معنا نیست که ما از خود آنها حل مشکل را مستقلًّا طلب کنیم؛ بلکه دست توسّل به سوی آنان می گشاییم تا ما را نزد خداوند مورد شفاعت قرار داده، برای حل مشکل ما از خداوند قادر مطلق چاره جویی کنند؛ زیرا ما معتقدیم که این بزرگواران اگر کاری می کنند به اذن خداوند است. امّا وهابی ها که بخاطر این دعاها و توسّلات، نسبت شرک و کفر به ما می دهند، سخت در اشتباهند و معنای حقیقی و واقعی شرک و کفر را نفهمیده اند؛ همان گونه که ماهیت توسّل شیعه را ندانسته اند!
در سفر عمره مفرده که به مدینه منوّره و مکه مکرمه مشرف شدم، روز جمعه بیست و دوم شعبان سال (1419 ه ق) در مسجدالحرام به سخنان خطیب جمعه گوش می دادم. عجیب اینکه خطیب مذکور، تمام خطبه نماز جمعه را از روی کاغذی که قبلًا برای او تهیه کرده بودند می خواند. گویا او حق نداشت حتّی یک کلمه را از خود بگوید. با خود گفتم: چقدر تفاوت است بین این خطبه ها، و خطبه های نمازهای جمعه ایران اسلامی که خطیب آن آزاد است هرگونه تحلیلی داشته باشد، به هر حال، خطیب نماز جمعه مشغول قرائت خطبه گردید. در بین خطبه به کسانی که در کنار قبور مشرّفه دعا می کنند و به آنها توسّل می جویند حمله کرد و آنها را به شرک و کفر متّهم ساخت.
البتّه ما در برابر این هتّاکی بی کار ننشستیم، برای سران عربستان نامه ای نوشتیم و به این کار اعتراض نمودیم.
به هر حال معتقدان به دعا و توسّل، بزرگان و اولیا را شریک خدا نمی دانند، بلکه آنها را به درگاه خداوند شفیع قرار می دهند و به عبارت دیگر، ما همان اعتقادی را داریم که در آیه 110 سوره مائده، درباره حضرت مسیح- علی نبینا و آله و علیه السلام- آمده است: «وَ اذْ تَخْلُقُ مِنَ الطّینِ کهَیئَةِ الطَّیرِ بِاذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکونَ طَیراً بِاذْنی وَ تُبْرِئُ الْاکمَهَ وَ الْابْرَصَ بِاذْنی وَ اذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی بِاذْنی..»؛ هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی به صورت پرنده می ساختی، و در آن می دمیدی، و به فرمان من پرنده ای می شد؛ و به فرمان من کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را شفا می دادی؛ و نیز مردگان را به فرمان من زنده می کردی.. ..
در این آیه شریفه زنده کردن مردگان، شفای بیماران، آفرینش پرندگان، همه به حضرت مسیح نسبت داده شده است؛ لیکن همه آنها با اذن و دستور خداوند متعال بوده است.[2]
شیعه نیز جز این نمی گوید. او معتقد است که بزرگان و اولیای دین، می توانند به اذن و دستور خداوند کارهایی را که دیگران از انجام آن عاجزند، انجام دهند و یا شفیع و واسطه بین بندگان و خدا بشوند تا حضرت حق مشکلات بندگان را حل کند؛ بنابراین دعا و توسّل شیعه، نه شرک است و نه کفر. با توضیحاتی که گفته شد، اگر کسی عقیده شیعه را در دعا و توسّل شرک بداند، باید- نعوذ بالله- حضرت مسیح را نیز مشرک بپندارد!
ضمناً، از این بحث برمی آید که معجزات پیامبران نیز به این شکل نبوده است که فقط آنها دعا کنند و خداوند انجام دهد، بلکه امکان داشته است پیامبران با اذن خداوند، خود، آن معجزه را انجام دهند؛ یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عنوان مثال با اذن خداوند شقّ القمر را خود انجام دهد.[3] و این هیچ استبعادی ندارد.
پی نوشت ها:
[1] این مسئله یک بحث «اصولى» است و در اصول فقه مطرح شده است؛ براى توضیح بیشتر، به کتاب انوارالاصول، جلد اوّل، صفحه 145 به بعد مراجعه کنید.
[2] این مطلب در آیه 49 سوره آل عمران از زبان خود حضرت عیسى علیه السلام نیز نقل شده است.
[3] شرح این معجزه را در کتاب «معراج، شقّ القمر، عبادت در قطبین» مطالعه فرمائید.
منبع : کتاب مثالهای زیبای قرآن؛ مکارم شیرازی، ناصر، ج 1، ص 261