انفاق در راه خدا
یکی از خصلت های مومنان انفاق در راه خداست که در آیات و روایات بدان توصیه شده است. انفاق پیش از آن که نفع مادّی برای نیازمند داشته باشد، سود معنوی برای انفاق کننده دارد و هر چه این انفاق خالصانه تر، پاکتر و مناسب تر باشد، به همان نسبت رشد آثار آن بیشتر می شود. فلسفه انفاق انسان سازی است، زیرا که انسان ها در سایه گذشت ها، بخشش ها و ایثارها روحشان روح انسانی می گردد.
قرآن کریم می فرماید: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ.
«کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند بذری هستند که هفت خوشه. برویاند که در هر خوشه یک صد دانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد) دو یا چند برابر می کند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.» [1]
نکته قابل توجّه در این آیه آن است که کسانی که در راه خدا انفاق می کنند به دانه پر برکتی که در زمین مستعدی افشانده شود تشبیه گردیده اند، در حالی که این اشخاص نباید به دانه تشبیه شوند بلکه انفاق آنها باید به دانه تشبیه شود، و یا خود آنها را به کشاورزی که دانه می افشاند تشبیه کنند (و لذا مفسران گفته اند آیه دارای کلمه محذوفی است، یا کلمه «صدقات» قبل از «الذین» یا کلمه «باذر» قبل از «حبّه» در تقدیر است).
ولی هیچ گونه دلیلی بر حذف و تقدیر در آیه نیست. و تشبیه افراد انفاق کننده به دانه های پربرکت تشبیه جالب و عمیقی است. قرآن می خواهد بگوید عمل هر انسانی پرتوی از وجود او است و هر قدر عمل توسعه پیدا کند وجود آن انسان در حقیقت توسعه یافته است، مگر نه این است که اعمال انسان تغییر شکلی از قوا و مواد جسمی او است؟
و به عبارت روشن تر، قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمی داند، و هر دو را، آیه قابل تفسیر است و اشاره به یک حقیقت عقلی است. یعنی این گونه افراد نیکوکار همچون بذرهای پرثمری هستند که به هر طرف ریشه و شاخه می گسترانند و همه جا را زیر بال و پر خود می گیرند.
در نتیجه مفهوم آیه مزبور چنین است که: ای انسان! تو همانند گیاهی، و انفاق بسان آبی است که گیاه بدان زنده می ماند و رشد می کند. به بیان دیگر، انفاق در وجود تو صفات عالی انسانی، بخشش، سخاوت، مروّت، انصاف، شجاعت و...را زنده می کند.
بنابراین، انفاق پیش از آن که نفع مادّی برای نیازمند داشته باشد، سود معنوی برای انفاق کننده دارد و هر چه این انفاق خالصانه تر، پاکتر و مناسب تر باشد، به همان نسبت رشد آثار آن بیشتر می شود.
ممکن است برخی گمان کنند که انفاق تنها فلسفه اش پر شدن خلأهای اجتماعی است. و لذا می گویند اگر این مسئله را حکومت و دولت به عهده بگیرد و با سازمانی که تشکیل می دهد مشکلات فقر و مسکنت را حلّ نماید، دیگر نیازی نیست که به صورت انفاق های فردی صورت گیرد. ولی این چنین نیست. یعنی انفاق تنها فلسفه اش پر شدن خلأها نمی باشد بلکه رابطه ای با «ساخته شدن» دارد.
اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیّت پروردگار بشود نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. فلسفه انفاق انسان سازی است، زیرا که انسان ها در سایه گذشت ها، بخشش ها و ایثارها روحشان روح انسانی می گردد.
این نکته از قرآن مجید به خوبی بدست می آید، آنجا که خطاب به رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله می فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ...از اموال آنها صدقه ای بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی![2]
در این آیه به همان فلسفه سازندگی صدقه اشاره می نماید، نه به فلسفه اجتماعیش، یعنی سیر کردن شکم مستمندان. زیرا می فرماید: از اموال آنها صدقه بگیر که به وسیله آن آنها را پاکیزه می کنی، آنها را رشد می دهی. درست مثل گیاهی که با وجین کردن رشد بیشتری می یابد، و اصولا هر موجود زنده ای این چنین است که گرفتن آنها مساوی با رشد بیشتر آن است.
پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و اله در مورد رشد و افزایش مال انفاق شده، سخنی زیبا و پربار بیان فرموده اند: الرحمن بیمینه و ان کانت تمرة فتربوا فی کفّ الرحمان حتی تکون اعظم من الجبل» «هر کس صدقه و انفاق و کمکی از مال حلال بنماید- البته خداوند جز مال حلال و پاکیزه را نمی پذیرد- خداوند رحمان با دست خود آن را می گیرد، اگر چه یک دانه خرما باشد، سپس مال انفاق شده در دست خدا رشد و نمو می کند و به قدری بزرگ می شود که از یک کوه بیشتر می شود.
پی نوشت ها:
[1] بقره، 261.
[2] توبه، 103
منبع : قاسمی، حمید محمد، تمثیلات قرآنی ویژگی ها اهداف و آثار تربیتی آن