ترسیمی از موضع مستکبران در برابر مستضعفان
تدبّر و تعمّق در مثال های قرآن حکایت از آن دارد که هر یک از این مثال ها در عین تازگی و ظرافت و تنوّع، کاملا هماهنگ و متناسب با موضوع مورد بحث انتخاب گردیده است. قرآن کریم در آیات 32 تا 44 سوره کهف با اشاره به سرگذشت دو دوست یا دو برادر که هر کدام مظهر و نمونه ای از دو گروه دنیا پرست و تهی دست بشمار می روند، طرز تفکّر و گفتار و کردار و موضع این دو گروه را به خوبی نمایان نموده است. که در ذیل به آنها اشاره می شود.
قرآن کریم در آیات سوره کهف از ایه 32 تا 42 به گونه ای بحث از غرور مستکبران و فخر آنها و تواضع خداباوران پرداخته است که ترجمه و توضیح آیات 32 تا 44[1] چنین است:
- «برای آنها مثالی بیان کن، داستان آن دو مرد را که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم، و در گرداگرد آن، درختان نخل و در میان این دو زراعت پر برکت.
- هر دو باغ میوه آورده بودند (میوه های فراوان) و چیزی از آن فرو گذار نکرده بودند، و میان آن دو نهر بزرگی از زمین بیرون فرستادیم.
- صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت، به همین جهت به دوستش در حالی که به گفتگو برخاسته بود چنین گفت: من از نظر ثروت از تو برترم، و نفراتم نیرومندتر است!- و در حالی که به خود ستم می کرد در باغش گام نهاد و گفت: من گمان نمی کنم هرگز این باغ فانی و نابود شود.
- و باور نمی کنم قیامت برپا گردد و اگر به سوی پروردگارم باز گردم (و قیامتی در کار باشد) جایگاهی بهتر از اینجا خواهم یافت!!- دوست (با ایمان) ش در حالی که با او به گفتگو پرداخته بود، گفت: آیا به خدائی که تو را از خاک و سپس از نطفه آفرید، و بعد از آن تو را مرد کاملی قرار داد کافر شدی؟!
- ولی من کسی هستم که «اللّه» پروردگار من است، و هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمی دهم.
- تو چرا هنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته؟ قوّت (و نیروئی) جز از ناحیه خدا نیست، امّا اگر می بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمّی نیست).
- شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد، و مجازات حساب شده ای از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، آنچنان که آن را به زمین بی گیاه لغزنده ای تبدیل کند!- و یا آب آن در اعماق زمین فرو رود، آنچنان که هرگز قدرت جستجوی آنرا نداشته باشی!- (بهرحال عذاب خدا فرا رسید) و تمام میوه های آن نابود شد، او مرتبا دست های خود را- بخاطر هزینه هائی که در آن صرف کرده بود- بهم می مالید، در حالی که تمام باغ بر پایه ها فرو ریخته بود، و می گفت ای کاش کسی را شریک پروردگارم قرار نداده بودم!- و گروهی، غیر از خدا، نداشت که او را یاری کنند، و نمی توانست از خویشتن یاری گیرد.
- در این هنگام ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آن خداوند حقّ است، او است که برترین ثواب و بهترین عاقبت را (برای مطیعان) دارد.»
در این مثال، به دو نمونه و الگوی انسانی اشاره شده که در آن دو گروه مختلف از انسان ها (یا دو طرز تفکّر مختلف) در مقابل هم ترسیم شده است.
صاحب آن باغ ها، نمونه ای از افراد ثروتمندی است که ثروتشان عقل شان را ربوده و فزونی نعمت آنها را به ورطه طغیان و سرکشی افکنده، و غرور و استکبارشان سبب گردیده تا آن نیروی قهّاری را که بر تمام عالم و آدم توفّق دارد، بدست فراموشی سپارند، و گمان کنند که این نعمت ها جاوید و فناناپذیر است و هیچ نیرو و قدرتی نخواهد توانست آنها را به خضوع درآورد! و در مقابل، دوست وی نمونه ای از خدا باورانی است که نقش ایمان در دل های آنان ثبت گردیده و خدای را در تمام مراحل یاد می کنند و نعمت را دلیلی بر منعم می دانند و در برابر نعمت های بیکران الهی طریق بندگی و شکرگذاری پیشه می کنند و نه طغیان و ناسپاسی.[2]
پی نوشت ها:
[1] کهف، آیات 32 تا 44
[2] تفسیر فی ظلال القرآن، ج 4، ص 2270.
منبع : قاسمی، حمید محمد، تمثیلات قرآنی ویژگی ها اهداف و آثار تربیتی آن