جویندگانی که هرگز به آب نمی رسند!
در آیه 14 سوره مبارکه رعد، مشرکانی که روی به غیر خدا آورده اند و بت های سنگی و چوبی و مانند آن ها را می خوانند و از آنان انتظار کمک دارند، به انسان تشنه ای تشبیه شده اند که در بیابانی تفتیده و با رنج بسیار، ناگاه به چاه آبی برسد و دلو و ریسمانی نیز نداشته باشد، لذا به ناچار دست به سوی آب می گشاید تا آن را به دهان خود برساند ولی چون فاصله بسیاری با آب دارد هرگز بدان نمی رسد.
قرآن کریم می فرماید: لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْ ءٍ إِلَّا کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ[1] «دعوت حقّ از آن اوست، و کسانی (مشرکان) غیر از خدا می خوانند به دعوت آنها پاسخ نمی گویند، آنها همچون کسی هستند که کف های خود را به سوی آب می گشاید تا آب به دهانش برسد و هرگز نخواهد رسید، و دعای کافران جز در ظلال (و گمراهی) نیست!» مفسّرین درباره وجوه مختلف این تمثیل قرآنی گفته اند:
1- در این آیه خداوند متعال، مشرکان را که روی به غیر خدا آورده اند و بت های سنگی و چوبی و انسانی و مانند آنها را می خوانند و از آنان انتظار کمک دارند، به تشنه کامی تشبیه نموده که در بیابانی تفتیده، به دنبال رنج و مرارتی بسیار، ناگاه به چاه آبی برسد و دلو و ریسمانی نیز نداشته باشد، به ناچار دست به سوی آب می گشاید تا آن را به دهان خود برساند ولی چون فاصله بسیاری با آب دارد هرگز بدان نمی رسد و گشودن کف و تلاش و رنج فراوان او را سودی نمی بخشد.
آیا می توان در کنار چاه نشست و دست به سوی آب دراز کرد و با اشاره، آب را به دهان فرستاد؟ این کار جز از یک انسان ساده لوح و دیوانه سر می زند؟
آری، سرچشمه شرک نیز تصورات و خیالات باطلی است که فرد را به سوی سراب های پوچ می کشاند، و او را دست خالی در بیابان، سرگشته رها می کند.
صاحب تفسیر کشاف می گوید: «چنین فردی دست های خود را گشوده و انتظار دارد که آب به دهان وی برسد در حالیکه آب فاقد درک و شعور است و نمی داند که چنین کسی به سراغش آمده و دست به سویش گشوده و از حالت عطش و نیازمندی وی بی اطّلاع است و قادر نیست تا دعای وی را اجابت گوید و او را سیراب نماید.
آنان که جمادی را می خوانند نیز چنین حالتی را دارند، چرا که آن موجودات بی جان نیز نیازمندیهای ایشان را درک نمی کند و قادر به اجابت درخواستهای آنها نیست و نمی تواند سودی به ایشان برساند.»[2]
آری، انسان فطرتا تشنه حقّ و خواستار حقیقت است لِیَبْلُغَ فاهُ ولی راه وصول به آن را گم می کند. امّا جز ایمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او، هیچ چیز دیگری انسان بی نهایت طلب را سیراب نمی کند وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ چرا که دون اللّه هر چه باشد سراب است و دعا از غیر او بیهوده!.[3]
2- این احتمال نیز در تفسیر جمله فوق وجود دارد که بت پرستان را به کسی تشبیه می کند که کف دستان خود را کاملا صاف و افقی گرفته وارد آب می کند، و انتظار دارد آب در دست او بند شود، در حالی که به محض اینکه دست را از آب بیرون آورد، قطرات آب از لابلای انگشتان و کف دست او بیرون می ریزد و چیزی باقی نمی ماند.
3- تفسیر دیگری که برای این مثال کرده اند آن است که بت پرستان که برای حلّ مشکلاتشان به سراغ بتها می روند مانند کسی هستند که می خواهد آب را در مشت خود نگه دارد. آیا هیچگاه آب را می توان در مشت نگاه داشت؟[4] و این از ضرب المثل معروفی در میان عرب گرفته شده که وقتی می خواهند برای کسی که کوشش بیهوده می کند مثالی بزنند می گویند: «هو کقابض الماء بالید»، «او مانند کسی است که می خواهد آب را با دست خود بگیرد.»
و این بیت نیز منسوب به علی علیه السّلام است:
و من یصحب الدّنیا کمن مثل قابض علی الماء خانته فروج الأصابع
در فارسی نیز «آب در غربال» مثل به فنا و زوال است. چنانکه گفته اند: قرار در کف آزادگان نگیرد مال نه صبر در دل عاشق، نه آب در غربال.
خلاصه در همه این معانی، وجه تمثیل آن است که پرستندگان باطل از خواندن خدایان خود فایدتی نگیرند و در تشنگی بمیرند.[5]
پی نوشت ها:
[1] رعد، 14.
[2] تفسیر الکشاف، ج 2، ص 162 و بنگرید به: مجمع البیان، ج 3، ص 284.
[3] تفسیر نور، ج 6، ص 164.
[4] تفسیر نمونه، ج 10، ص 155.
[5] امثال قرآن، ص 197.
منبع : قاسمی، محمد حمید، تمثیلات قرآنی ویژگی ها اهداف و آثار تربیتی آن