راست گرایان و کژگرایان
خداوند متعال در آیه 22 سوره ملک، دو گروه مؤمن و کافر را در مقابل هم قرار داده است و مسیر و منش و منطق این دو گروه را متباین بلکه متقابل قرار داده است تا جایی که یک دوگونگی را بین مؤمن و کافر ترسیم می کند که تا ابد بین آن ها، تقابل و تنافر و بیزاری برقرار است.
تاریخ انتشار : 1399/11/7 بازدید : 65 منبع : قاسمی، محمد حمید، تمثیلات قرآنی ویژگی ها اهداف و آثار تربیتی آن
قرآن کریم می فرماید: أَفَمَنْ یَمْشِی مُکِبًّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیًّا عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ[1] «آیا کسی که به رو افتاده حرکت می کند به هدایت نزدیک تر است یا کسی که راست قامت در صراط مستقیم گام برمی دارد.»
در این آیه، افراد بی ایمان و ظالمان لجوج مغرور، به کسی تشبیه شده اند که از جاده ای ناهموار و پر پیچ و خم می گذرد، در حالی که به رو افتاده و با دست و پا، یا به سینه حرکت می کند، نه راه را به درستی می بیند، و نه قادر به کنترل خویشتن است، نه از موانع با خبر است و نه سرعتی دارد! کمی راه می رود و درمانده می شود.
ولی مؤمنان را به افراد راست قامتی تشبیه می کند که از جاده ای هموار و صاف و مستقیم با سرعت و قدرت و آگاهی تمام به راحتی پیش می رود.
...آری افراد بی ایمان چون خودخواه و خودپرست و لجوجند و جز منافع مادّی و زودگذر خویش چیز دیگری را نمی بینند، و از آنجا که مسیر آنها مسیر هواپرستی است، به کسی می مانند که از سنگلاخی عبور می کند در حالی که بر سینه و دست و پا می خزد، امّا کسانی که در پرتو ایمان از قید هوای نفس رسته اند بینشی عمیق، و مسیری صاف و روشن دارند.[2]
لذا مثل کفّار در لجاجت و سرکشی عجیبی که دارند و در نفرتشان از حقّ، مثل کسی را می ماند که راهی را که می خواهد طی کند با خزیدن روی زمین، آن هم به صورت طی کند، و معلوم است که چنین کسی نه بلندی های مسیر خود را می بیند و نه پستی ها را، و نه نقاط پرتگاه و سراشیبی ها را. پس چنین کسی هرگز نظیر آن کس دیگر که سرپا و مستقیم راه می رود نمی تواند باشد، چون او جای هر قدم از قدم های خود را می بیند، و احیانا اگر موانعی هم سر راهش باشد مشاهده می کند و علاوه بر این می داند که این راه به کجا منتهی می شود.
کفّار راه زندگی خود را مثل آن شخص خزنده طی می کنند. اینها با اینکه می توانند مستقیم راه بروند، خوابیده روی زمین می خزند، یعنی با اینکه حقّ را تشخیص می دهند دستی دستی چشم خود را از شناختن آنچه که باید بشناسند می بندند و خود را به ندیدن می زنند و با اینکه می توانند طبق وظیفه ای که باید عمل کنند، از عمل کردن به وظیفه چشم می پوشند، در برابر حقّ خاضع نمی شوند و در نتیجه بصیرتی به امور ندارند. به خلاف مؤمنین که راه زندگی را تشخیص می دهند و بر صراط مستقیم پایدار و استوارند و در نتیجه از هلاکت ایمنند.[3]
آری، ایمان راهی است هموار و مستقیم که رهروان خویش را به مقصد می رساند و کفر راهی است ناهموار و سنگلاخ که هر گامی که در آن برداشته شود فرد را از هدف و مقصد واقعی دورتر می سازد.
پس با این وجود کدامین راه به هدایت نزدیک تر است؟ و از راستان و کژان کدامیک به مقصد و مقصود خویش دست خواهند یازید؟ این پرسشی است که به پاسخ نیاز ندارد، و قرآن نیز با قرار دادن این علامت سؤال در اذهان، تنها خواسته است تا آدمی کلاه خویش را قاضی قرار دهد و آنچه را که صلاح و فلاح او در آن است برگزیند.
پی نوشت ها:
[1] ملک، 22.
[2] تفسیر نمونه، ج 24، ص 349 و 350. با تلخیص.
[3] تفسیر المیزان، ج 20، ص 32.