مَثَل زمین نرم و زمین شوره زار
مؤمنان که آمادگى دریافت پیام الهى را دارند به وسیله قرآن رشد مى کنند و شکوفا مى شوند، ولى کافران در اثر دورى از خدا و عناد با حق و گناه و معصیت، آن آمادگى را ندارند و نمى توانند از هدایت هاى قرآن بهره گیرند و آن را در خود جاى دهند و رشد کنند.
تاریخ انتشار : 1399/12/6 بازدید : 625 منبع : کتاب چهل مثل از قرآن کریم؛ حقیقت جو، حسین
قرآن کریم می فرماید: (وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَیَخْرُجُ إِلا نَکِدًا کَذَا لِکَ نُصَرِّفُ الاَْیَتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ). «و سرزمین پاکیزه(و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ اما سرزمین بد طینت(و شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش از آن نمی روید؛ این گونه، آیات(خود) را برای آنها که شکر گزارند بیان می کنیم».[1]
هر زمین پاک و شایسته که آن
قابل زرع است و صالح رایگان
رستنی ها روید از وی صدهزار
چون که فرمان باشد از پروردگار
و آن که باشد شوره و ناپاک و بد
زآن برون ناید گیاه الاّ نکد
همچو قلب مؤمن و کافر به فرض
زد مثل آن هر دو را حق بر دو ارض
آن یک از آیات حقّ یابد رشاد
وین یکی زاید در او بخل و عناد
ما بگردانیم آیت های خود
این چنین شرح از مثال نیک و بد
برگروهی کز یقین دارند سهم
شکر نعمتها کنند از عقل و فهم[2]
وجه تشبیه
از ابن عبّاس و مجاهد و حسن که از مفسّران صدر اسلام هستند، روایت شده است که: «خداوند متعال این مثل را برای «مؤمن»و «کافر» زده است. دل مؤمن را به زمین پاکیزه و آماده و دل کافر را به زمین شوره زار تشبیه کرده است. پس هرگاه باران مواعظ از ابر رحمت پروردگار بر دل مؤ من ببارد، انواع طاعات و عبادات بر اعضا و جوارح او ظاهر می گردد و چون کافر آن را استماع کند، زمین دلش تخم نصیحت را قبول نمی کند و از او صفتی که به کار آید ظاهر نشود».[3]
از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمود: «مَثَل هدایت و علمی که خداوند مرا بدان مبعوث کرد، مَثَل باران شدیدی است که در سرزمینی ببارد و قسمتی از آن زمین(که پاکیزه و آماده است) آب را در خود فرو برد و گیاهان بسیار برویاند و بخشی دیگر از آن که خشک و بایر است آب را در خود نگه می دارد و مردم از آن می آشامند و درختستان و زراعت خویش را نیز از آن آبیاری می کنند و پاره ای دیگر از آن زمین که بیابان صاف و شوره زار است نه آب را در خود نگه می دارد که مردم از آن استفاده کنند و نه در خود فرو می برد که از آن گیاهی بروید.
و مثل کسانی که تحصیل علم می کنند چنین است: برخی علم و دانش را فرا می گیرند و به دیگران هم می آموزند و برخی دیگر نه خود از علم بهره ای می برند و نه به دیگران بهره ای می رسانند (یعنی طعم و شیرینی علم را درک نمی کنند و مزه علم در اعماق جانشان نمی نشیند که آن را به دیگران منتقل کنند)».[4]
مرحوم فیض کاشانی در کتاب «محجّه البیضا» در باره قلب تزکیه نشده و غیر مهذّب تمثیلی به نقل از «وهب»آورده که می گوید: «علم همچون بارانی است که از آسمان فرود می آید. شیرین و صاف: ریشه درختان از آب باران می نوشند و بر اساس طعم درختان، آب هم دگرگون می شود، میوه تلخ، تلخ تر می شود و میوه شیرین، شیرین تر. علمی را که افراد فرا می گیرند همین گونه است و به اندازه و به حسب همّتها و خواسته هایشان دگرگون می شود. در متکبّر، کبر می افزاید و در متواضع، تواضع و فروتنی...».[5]بنابر این وجه شباهت در این تشبیه «قابلیت درک فیض الهی»در مؤ من و «عدم قابلیت آن»در کافر است. زیرا تنها «فاعلیت فاعل»برای به ثمر رسیدن یک موضوع کافی نیست، بلکه استعداد و «قابلیت قابل»نیز شرط است. سعدی در این باره می گوید:
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ، لاله روید و در شوره زار، خَس[6]دانه های باران حیات بخش است و لطیف تر از آن چیزی تصوّر نمی شود، امّا همین بارانی که در لطافت طبعش کلامی نیست، در یک جا سبزه و گل می رویاند و درجایی دیگر خسّ و خاشاک.
پی نوشت ها:
[1] اعراف.58.
[2] تفسیر صفی، ج 1، ص 356.
[3] اقتباس از تفسیر منهج الصادقین، ج 4، ص 42.
[4] اقتباس از تفسیر المیزان، ج 8، ص 177 178.
[5] محجّه البیضاء، ج 6، ص 237.
[6] کلّیات گلستان سعدی، باب اوّل، ص 124.