پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

مَثَل خاکستر و تندباد

اعمال کافران چون از قصد قربت و نیّت و انگیزه الهی تهی است، هیچ اثر مثبتی از آن ایجاد نخواهد شد. همان گونه که خاکستر هیچ خاصیّت و ثمر قابل ذکری ندارد و از خروارها خاکستر حتی علف هرزه ای نمی روید.

قرآن کریم می فرماید: (مَّثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ اعْمَلُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَی شَیْءٍ ذَالِکَ هُوَ الضَّلَلُ الْبَعِیدُ). «اعمال کسانی که بر پروردگارشان کافر شدند، همچون خاکستری است در برابر تند باد در یک روز طوفانی! آنها توانایی ندارند کمترین چیزی از آنچه را که انجام داده اند به دست آورند؛ و این همان گمراهی دور و درازی است».[1]

اینست وصف آن کسان کز حالشان

بر خدا باشد به کفر اعمالشان

همچو آن خاکستری که تند باد

بگذرد بر وی به وقت اشتداد

می کند آن را پراکنده

چنان که نماند زاو اثر اندر مکان

فعل نیک کافران باشد چنین

تخم حنظل کی دهد بار انگبین

نیستشان قدرت به چیزی در جزا

زانچه کردند اکتساب از چیزها

هر عمل کان نیست از حزم و حضور

هست گمراهی و از مقصود دور.[2]

وجه تشبیه
خداوند متعال در این آیه اعمال کافران را به خاکستری تشبیه کرده است که در برابر تند باد در یک روز طوفانی قرار گرفته باشد. همانگونه که باد خاکستر را پراکنده می سازد و جمع آوری آن برای هیچ کس مقدور نیست، همین گونه اعمال کافران پراکنده و نابود می گردد و اثری از آن باقی نمی ماند.

جمله (...فی یَوْمٍ عَاصِفٍ...) (در یک روز طوفانی) مطلب را تاکید می کند. زیرا اگر تندباد محدود و موقّت باشد، ممکن است خاکستری را از نقطه ای بلند کند و در نقطه ای نه چندان دور بریزد، اما اگر روز، روز طوفانی باشد که از صبح تا به شام بادها از هر سو می وزند، بدیهی است چنین خاکستری آنچنان پراکنده می شود که هر ذرّه ای از آن در نقطه دور دستی خواهد افتاد به طوری که با هیچ قدرتی نمی توان آن را جمع کرد.[3]

بنابر این وجه شباهت در این تشبیه «بیهودگی و بی خاصیّتی عمل»است. همان گونه که خاکستر هیچ خاصیّت و ثمر قابل ذکری ندارد و از خروارها خاکستر حتی علف هرزه ای نمی روید، اعمال کافران هم چون از قصد قربت و نیّت و انگیزه الهی تهی است، هیچ اثر مثبتی از آن ایجاد نخواهد شد. عدّه ای از مفسّران گفته اند: منظور از اعمال کافران، کارهای نیکی است که آنها در دنیا انجام می دهند، مانند: صله رحم، آزاد کردن برده، تکریم مهمان، دستگیری از مستمندان و امثال اینها. بعضی دیگر گفته اند: مراد تمام اعمال و کارهای آنهاست.

آیا مخترعان و مکتشفان کافر نزد خدا پاداش دارند؟

در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن این که آیا مخترعان و مکتشفانی همچون «ادیسون»که در اختراع برق زحمات جانکاهی متحمّل شد و شاید جان خود را در این راه نیز از دست داد، امّا دنیایی را روشن ساخت و یا مانند «پاستور» که با کشف میکروب میلیونها انسان را از خطر مرگ رهایی بخشید و ده ها مانند اینها، در برابر عمل خود نزد خداوند پاداشی خواهند داشت، یا نه؟ و اصولاً وضعیت اینها چگونه خواهد بود؟

پاسخ این سؤ ال به طور خلاصه این است که از نظر اسلام هر عملی با توجه به «نیّت»و انگیزه آن ارزیابی می شود، نیّت به منزله روح و جان عمل است که گفته اند: «إِنَّمَا الاَْعْمالُ بِالنِّیّاتِ» بنا بر این باید دید، نیّت و قصد مخترعان و مکتشفان در اختراع و اکتشافشان چه بوده و چیست؟ مسلماً نیّت و قصد از سه صورت خارج نیست:

1. گاهی هدف اصلی از اختراع صرفاً یک عمل تخریبی است، (همانند کشف انرژی اتمی که نخستین بار به منظور ساختن بمب های اتمی صورت گرفت) سپس در کنار آن منافعی برای نوع انسان نیز به وجود آمده که هدف واقعی مخترع یا مکتشف نبوده و یا در درجه دوّم قرار داشته است. تکلیف این دسته از مخترعان کاملاً روشن است، که نه تنها پاداشی ندارند، بلکه در برابر «نیّت» و عمل تخریبی خود مجازات نیز خواهند شد.

2. گاهی مخترع یا مکتشف، هدفش بهره گیری مادی و یا اسم و آوازه و شهرت است و در حقیقت، حکم تاجری را دارد که برای در آمد بیشتر، تاسیسات عام المنفعه ای به وجود می آورد و برای گروهی ایجاد کار و برای مملکتی محصولاتی به ارمغان می آورد، بی آنکه هیچ هدفی جز تحصیل درآمد داشته باشد و اگر کار دیگری در آمد بیشتری داشت، به سراغ آن می رفت. البتّه چنین تجارت یا تولیدی اگر طبق موازین مشروع انجام گیرد، کار خلاف و حرامی نیست، ولی عمل فوق العاده مقدسی هم محسوب نمی شود. از این گونه مخترعان و مکتشفان در طول تاریخ کم نبودند. نشانه این طرز تفکّر همان است که اگر ببینند، آن درآمد یا بیشتر از آن از طرقی که مضرّبه حال جامعه است، تامین می شود مثلاً: در صنعت داروسازی بیست درصد سود می برند و در هروئین سازی 50 درصد این دسته خاص، دومی را ترجیح می دهند (یعنی به فکر درآمد زیاد هستند، هرچند مضرّ به حال جامعه باشد).

تکلیف این گروه نیز روشن است؛ اینها هیچ گونه طلبی نه از خدا دارند و نه از همنوعان خویش و پاداش اینان همان سود و شهرتی است که می خواسته اند و به آن رسیده اند.

3.گروه سوّمی هستند که مسلماً انگیزه های انسانی دارند و گاهی سالیان دراز از عمر خود را در گوشه لابراتوارها با نهایت فلاکت و محرومیت به سر می برند به امید اینکه خدمتی به همنوع خود کنند و ارمغانی به جهان انسانیّت تقدیم دارند. بدون شک این گونه افراد پاداش مناسبی از خداوند دریافت خواهند داشت این پاداش ممکن است در دنیا باشد، و ممکن است در جهان دیگر باشد، مسلّماً خداوند عالم و عادل آنها را محروم نمی کند، اما چگونه و چطور؟ جزئیاتش بر ما روشن نیست، همین اندازه می توان گفت: «خداوند اجر چنین نیکوکارانی را ضایع نمی کند». البته اگر آنها در نپذیرفتن ایمان «جاهل قاصر» باشند، نه «جاهل مقصّر». مساله بسیار روشن تر است.[4]

بنا بر این پاداش هر عملی بستگی به «نیّت آن» دارد و از این جهت ارزیابی می شود که اگر نیّت خیر و نیک باشد، پاداش نیک خواهد داشت. هر چند آنچه را که فرد خیّر نیّت و قصد کرده واقع نشود و یا خلاف آن واقع شود. چنانکه گفته اند:

شخصی در مسیر مسافرت، بر سر چاهی رسید، میخی از چوب درست کرد و بر زمین کوبید و افسار اسب خود را به آن بست و پس از صرف غذا و استراحت، از آنجا حرکت کرد و آن میخ را همانجا باقی گذاشت به این نیّت که مسافران مرکب خود را به آن ببندند و استراحت کنند و خداوند در برابر این کار خیر، به او پاداش عطا کند. از قضا پس از چندی شخصی پیاده از کنار آن چاه می گذشت، ناگاه پایش بدان میخ برخورد و بر زمین افتاد و بلافاصله برخاست آن میخ را از جای برکند تا دیگران همانند او از آن آسیب نبینند.

گفته اند: این دو هر چند عملشان ضد یکدیگر بود، ولی چون هر دو نیّتشان خیر بود، در اجر و پاداش الهی یکسان هستند؛ زیرا اوّلی نیّتش خیر رساندن به مسافران و دوّمی نیّتش دفع ضرر از آنان بوده است.

در پایان، این سؤال نیز پیش می آید که هم از بعضی آیات و هم از بسیاری از روایات، چنین استفاده می شود که «ایمان» و یا حتی «ولایت» شرط قبولی اعمال و یا ورود در بهشت است، بنابر این اگر بهترین اعمال هم از افراد بی ایمان سربزند، مقبول درگاه خدا نخواهد بود.

به سؤال فوق چنین می توان پاسخ گفت که: مساله «قبولی اعمال» مطلبی است و «پاداش مناسب» داشتن مطلب دیگر. قبول عمل همان مرتبه عالی عمل است. اگر خدمات انسانی و مردمی با ایمان همراه باشد، عالی ترین محتوا را خواهد داشت، ولی در غیر این صورت به کلّی بی محتوا و بی پاداش نخواهد بود. در زمینه ورود به بهشت نیز همین پاسخ را می توان گفت که: پاداش عمل لازم نیست منحصرا «ورود» در جنّت باشد.[5]

پی نوشت ها:

[1] ابراهیم.18.
[2] تفسیر صفی، ج 1، ص 566.

[3] تفسیر نمونه، ج 10، ص 309.

[4] تفسیر نمونه، ج 10، ص 312 315، (با اندکی تصرّف).

[5] اقتباس از تفسیر نمونه، ج 10، ص 317.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group