فلسفه قیام امام حسین علیه السلام
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین عرفان
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ وَ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصير وَ اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.
السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِمَ وَ يَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ.
تقدیم به حضرت امیرالمؤمنین قائد الغُرّ المُحَجَّلين اَسَـدِاللهِ الغـالِب عَلِیَّ ابنَ اَبِیطالِـبٍ، صلوات الله علیه و ساحت عظمای حضرت صدیقه طاهره فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ و محضر أعلای حضرت بقیة الله الأعظم امام زمان ـ علیه السلام ـ سه صلوات بلند عنایت فرمائید.
پیام رسانی قیام امام حسین علیه السلام
یکی از مباحث مهمی که دربارة قیام امام حسین(ع) مطرح است پیام رسانی این قیام است اصلاً هدف پیامبران و بعثت پیامبران این بود که پیام حق را به مردم برسانند مردم را بیدار کنند حجت را بر مردم تمام کند بحثی علما دارند به عنوان بحث قبح عقاب بلابیان یعنی زشت است که کسی را ما تنبیه بکنیم برای کار زشتی درحالی که زشتی اون کار را بر او بیان نکرده باشیم یعنی کسی را تنبیه کنیم برای شراب خوردن ولی به او نگوئیم که شراب حرام است بر او بیان نکرده باشیم که شراب حرام است در دعای ندبه می خوانیم (مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ)؛ خدا پیامبری را بعد از پیامبر دیگری فرستاد برا چی فرستاد؟ که دین را حفظ کند برا چی فرستاد؟ دین را برپا بدارند برا چی فرستاد؟ برای اینکه حجت را بر مردم تمام کند یعنی دلیل دیگه کسی رو کرة زمین نداشته باشه که حرف حق پیام حق به من نرسیده است (وَ حُجَّةً عَلى عِبادِكَ)؛ حجت را بر مردم تمام کنند بعد آنجا دارد چقد زیباست تو بعضی از نسخه های دعای ندبه هست (وَلا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً)؛ هیچ کس نگه که خدایا اگر پیغمبری بر ما فرستاده بودی و اگر نشانة هدایتی بر ما اقامه کرده بودی (فَنَتَّبِعَ آياتِكَ)؛ اگر فرستاده بودی ما آیاتت را پیروی می کردیم (مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى)؛ قبل از اینکه ذلیل بشیم و به خودمون واگذارده بشیم یعنی کسی دلیل نداشته باشه برای گناه کردن بگه خدای متعال اقامة دلیل بر همه کرده است و اتمام حجت بر همه (إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ)؛ (رعد: 7) قرآن کریم می فرماید: هر قومی را خدا هدایت گری براشون فرستاد تا پیام را به گوششون برساند پیامبران مبعوث شدند که پیام حق را به گوش مردم برسانند تبلیغ کنند ادیان الهی همه همینطور بودند این هدفشون بود مکاتب باطل هم همینطور هستند آنها هم پیامشون را تبلیغ می کنند.
شیوه های تبلیغ
یک: موعظه
شیوه های تبلیغ چند جور است یعنی رساندن پیام به گونه های مختلف شیوه های تبلیغ پیام مختلف و متفاوت است یک شیوة پیام موعظه است ببینید اینا شیوه های رساندن پیام در دین مقدس اسلام است موعظه دو تا عنصر باید درش رعایت بشه یکی خیرخواهی یکی لطافت در سخن و ادای سخن وقتی که ما کسی را می خواهیم نصیحت بکنیم موعظه بکنیم باید از روی خیرخواهی باشه، نخواهیم او را تحقیرش کنیم نخواهیم تو سرش بزنیم یک وقتی یه کسی به یک کسی سخن میگه سخنش درسته ولی از روی خیرخواهی نیست میخواد او را تحقیرش کنه کوچکش کنه در جمع از بینش ببره یکی ملاطفت در سخن است ملاطفت در سخن این هست که ما با نرمی و آرامی سخن را به شخصی که می خواهیم موعظه اش بکنیم بگیم نه با سختی با خشونت با تندی اومده بود خدمت حضرت شیخ عبدالکریم حائری(ره) ببینید این راه موعظه است ایشون آشیخ عبدالکریم حائری دیده بودند این مثلاً یه کوتاهی در بعضی از احکام داره من جمله صورتش خیلی تیغ زده ایشون بوسیده بودند صورت این مرد را و گفته بودند خواهش می کنم جای بوسة مرا دیگه تیغ نکشید ببینید این شیوة موعظه است و إلا ما گاه گاهی تعییر را با موعظه اشتباه می کنیم تعییر یعنی سرزنش کردن یک کسی بر گناه این در اسلام منع شده ما حق نداریم کسی را بر گناه سرزنش کنیم باید موعظه بکنیم باید پند بدهیم ولی پند دادن غیر از سرزنش است غیر اینکه بگیم خاک تو سرت با این قیافه ات خاک تو سرت با این لباست خاک تو سرت با این عملت اینو میگن تعییر در دین مقدس اسلام ما حق نداریم حتی گنهکار را تعییر کنیم یعنی تحقیر کنیم و سرزنش کنیم ولی حق داریم موعظه کنیم با لطافت حضرت آشیخ محمدتقی بافتی یک کسی را موعظه کرده بودن آرام با ملاطفت سر گذاشته بودن تو گوشش سخنی را گفته بودن او یک سیلی به آقا زده بود آقا فرموده بودند یک سیلی دیگه هم به من بزن ولی این کار این گناهی را که می کنی دیگه انجام نده من دوست ندارم تو جهنمی بشی این را میگن موعظه ما گاهی گاهی تعییر می کنیم یعنی شخص گناه کار را سرزنش می کنیم و این در معارف اسلامی وارد نشده و اثر منفی تو گنهکار میذاره علت اینکه بسیاری از فرزندان ما لجوج میشن لجاجت پیشه میشن اینه که ما بلد نیستیم موعظه کنیم به جای موعظه تعییر می کنیم یعنی تحقیر و سرزنش می کنیم.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: وقتی که بچه را سرزنش کردی این کثرت سرزنش باعث میشه که آتش لجاجت در درون او برانگیخته بشه این یکی از اشتباهات مهم تربیتی ما همینه که به جای موعظه کردن ما سرزنش می کنیم و امیرالمؤمنین فرمودند حتی گنهکار را سرزنش نکنید.
در روایت دیگری هست یک اعدامی بود در زمان حضرت عیسی داشتن می بردنش ببرن اعدامش کنند جنایتی کرده بود هر کسی در راه به گونه ای سرزنشش می کرد خاک بر سرت که چنین گناهی کردی یکی می گفت حقت این بود یکی می گفت سخن دیگری را ولی حضرت عیسی مسیح هیچ کدام از این سخنان را نگفتن وقتی بهش رسیدن قریب به این مضمون فرمودند تو سرت به سنگ خورده ما را نصیحت کن ببینید برخورد با گنهکار حتی چگونه بوده یکی از شیوه های رساندن پیام حق به مردم موعظه است با این دو تا عنصر یکی خیرخواهی از این جهت گفتم در جنگ کسی را نصیحت نکنید چون باعث تحقیر او میشه اگر ما واقعاً خیرخواه هستیم یک نفری را می بینیم که یک اشتباهاتی داره یک خطائی داره یا زنمون را یا بچه امون را می بینیم یه خطایی داره تو جمع مردم او را نصیحت نکنیم از روی خیرخواهی توی خلوتی او را ببریم که او شخصیتش خورد نشود این یکی از شیوه های تبلیغ دین است و رساندن پیام.
دوم: منبر و خطابه
یکی از شیوه های تبلیغ دین و رساندن پیام در تاریخ اسلام منبر و خطابه بوده است همین سخنرانی هایی که دائم با شما شما با اون انس دارید در زمان پیغمبرخدا محمد مصطفی(ص) پیغمبراکرم(ص) به درختی تکیه می دادند و برا مردم سخن می گفتند همان داستان معروفی که مولوی آورده ابن عباس بود کوچک بود عباس عموی پیغمبر به پیغمبراکرم(ص) علاقه داشت گفت عموجان اینطور که شما ایستاده می شوید سخنرانی می کنید خسته می شوید رو پا ایستادن به من اجازه بدهید به نجار مدینه بگویم برای شما منبر بسازد و شما رو منبر بنشینید و سخن بگید پیغمبراکرم(ص) اجازه دادند عباس رفت پیش نجار مدینه یه منبر سه پله ای ساخت و سنت پیغمبراکرم(ص) این شد که دیگه رو پلة سوم منبر می نشستند و مردم را موعظه می کردند و از اون زمان تاکنون منبر یه رسانه شده برای رساندن پیام حق به مردم منبر یک پایگاه شده برای خطابه های دینی و برای روشنگری و بیداری و گسترش فرهنگ دین و امروز رادیو تلویزیون یک تحقیق و پژوهشی کرده که دیگه تو شیوه های تبلیغی که از مؤثرترین شیوه ها همین شیوه با منبر اینکه کانال سه خدا مدیرانش را حفظ بکنه کوشش می کنند صبح ها منبر برای مردم میذارن این براساس تحقیق است که ثابت شده یکی از مؤثرترین شیوه های تبلیغ دینی همان تبلیغ با منبر است .
مناظره
یکی از شیوه های تبلیغ دین شیوة مناظره است یعنی بزرگان دین ما بنشینند با بزرگان ادیان دیگه بحث بکنند حقایق را بگویند اگر سوءتفاهمی هست این سوءتفاهم برداشته بشه اگر مسئلة ناشناخته است بر مردم شناخته بشه و حقایق روشن بشه شیوة مناظره متأسفانه امروز کم شده و ما باید روی بیاوریم به این شیوة مناظره و من معتقدم ما شیعیان می توانیم دنیا را فتح کنیم با مناظره با گفتگوی علمایمان با علمای دیگر مذاهب اگر این مناظره انجام بشه که باید انجام بشه حقایق بر مردم روشن میشه و ان شاءالله گرایش عظیمی به مکتب امام حسین به مکتب امام زمان(ع) و به مکتب تشیع ایجاد میشه و ما تجربة تاریخی داریم چون پشتوانة تشیع پشتوانة بسیار قوی علمی و عقلانی است و منطقی است هر جای علمای ما مناظره کرده اند هر جا علمای ما گفتگو کرده اند پیش بردند و قسمتی از حقایق را روشن کردند جهالت ها را زدودن و ضلالت ها را از بین برده اند من بعضی از نمونه هاشو بگم که ببینید مناظرات ما چه کرده مناظرات علمای ما یکی از علمای بزرگ شیعه سلطان الواعظین شیرازی بودند یک سفری کردند در هندوستان قدیم هندوستان قدیم با پاکستان یکی بود و خدا لعنت کنه انگلیس ها را که اینها آمدند بین پاکستان و هندوستان را مرز ایجاد کردند و مرز اختلاف انگیز ایجاد کردند که پیوسته این دو تا کشور را بتوانند به جان همدیگر بیندازند و سلاح بفروشند دارو بفروشند و بعد از اینکه دو کشور خراب شد آنها بیایند برای بازسازی پول خدمات بگیرند اینها مثل میکروب هایی هستند جریان سرمایه داری جهان یا کارتل ها و تراست های سلاح فروشی اند اینها تا جنگ نباشند آنها زنده نمی مانند باید جنگ ایجاد کنند تا سلاح بفروشند بعد از اینکه سلاح فروختند و جنگ ایجاد کردند مردم مریض میشن مردم مجروح میشن آنها تراست ها و کارتل هاشون دارو می فروشند هنگام جنگ و خودشون را تغذیه می کنند بازسازی اقتصادی می کنند بعد از اینکه جنگ ایجاد کردند مردم به جان هم افتادند شهرها خراب شد پالایشگاه ها آتش گرفت تأسیسات بنیادین نابود شد اونا سازمان هاشون شرکت هاشون تراست هاشون می آیند برای ایجاد خدمات ارائة خدمات و پول بازسازی را هم آنها می قاپند غارت می کنند آنها با جنگ زنده هستند از این جهت مرزهایی ایجاد می کنند و بعد از اینکه مرز ایجاد کردند نقطه های خلاف ایجاد می کنند بین پاکستان و هندوستان کشمیر را قرار می دهند که پاکستان بگه مال منه هندوستان بگه مال منه چند بار به جان هم بیفتند و الان هم لشکرکشی بکنند این کار انگلیس، کار آمریکاست کار صهیونیسم کار امپریالیسم جهانی است که با مرگ زنده هستند آنها باید مردم بمیرند به جان هم بیفتن تا آنها زندگی کنند خدا لعنتشون کنه و خدا نابودشون کنه ولی قبل از اینکه هندوستان از پاکستان جدا بشه شیخ سلطان الواعظین شیرازی تشریف بردند به شهر پیشابرد این پیشابرد درسته پیشاور هم گفته میشه آنجا چند شب بحث کردند با حدود پانزده عالم از علمای اهل تسنن روزنامه نگاران این بحث ها را می نوشتند تو روزنامه های هند منتشر می کردند بعد از چند شب اون علمای اهل تسنن شیعه شدند و این بحث ها منتشر شد به نام شب های پیشاور این کتاب شب های پیشاور کتابی است که همان بحث های این عالم بزرگ را گزارش کرده است بخوانید شاید سنی در روی زمین نباشد که این کتاب را بخواند مگر اینکه شیعه بشه ببینید مناظره چه نقش مهمی داره در رساندن حق به مردم گاهی یه مناظره سرنوشتی به کشور وصل کرده در زمان اولجایتو یکی از پادشاهی مغول اولجایتو بود این مسیحی بود وقتی که هم به دنیا آمد غسل تعمید بهش دادند.
سطح بهداشت در دین اسلام و سایر ادیان
این نکته را اینجا بگم خیلی گفتنی و آموختنی است بعضی از ادیان الهی هیچ غسلی را ندارند تو سرتاسر عمرشون یعنی از اول عمرشون تا پایان عمرشون غسل مذهبی ندارند بعضی از ادیان مثل مسیحیت در سرتاسر عمرشون فقط یک غسل دارند اون هم غسل تعمید این غسل تعمید چیه؟ یه آبی را از رودخانة اُردن میارن میارن آرژانتین میارن آمریکا میارن اصفهان که مسیحی ها هستند از رودخانة اُردن چرا آب را از رودخانة اُردن میارن؟ چون معتقد هستند حضرت مسیح تو رودخانة اُردن غسل کرده است خودش را شسته است آبی را از رودخانة اُردن میارن کسی را که می خواهند مسیحیتش را رسماً إعلام بکنند غسل تعمید بهش میگن غسل تعمید برای مسیحیان به معنی مسیحی شدن رسمی است خودشون را هم غسل تعمید می کنند تو عمرشون یکبار پس مسیحیان دنیا در تمام عمرشون فقط یک غسل دارند ببینید عظمت اسلام را ببینید شکوه اسلام را ببینید.
ولی دین مقدس اسلام چند غسل واجب دارد مثل غسل جنابت مثل غسل مس میت مثل غسل حیض، نفاس، استحاضه، چند غسلی که انسان نذر کرده باشه و غیر از غسل های واجب حدود صد غسل مستحبی دارد ببینید سطح بهداشت تو دین مقدس اسلام عظمت اسلام را ببینید تفاوت اسلام را با ادیان دیگه ولی اون مسیحی ها یه غسل بیشتر ندارند این اولجایتو که به دنیا آمد مسیحی بود پادشاه مغول غسل تعمیدش دادند یعنی رسماً مسیحی شد بعد از اینکه بزرگ شد مسیحی بود پادشاه بود مسیحی بود تا اینکه با یک زن مسلمان ازدواج کرد البته زنش از اهل تسنن بود وقتی که ازدواج کرد این زن مسلمان اولجایتو را مسلمان کرد اولجایتو مسیحی شد مسلمان وقتی که مسلمان شد و از اهل سنت شد اسمشو تغییر داد اولجایتو تغییر داده شد به سلطان محمد خدایی بنده، سلطان محمد خدایی بنده همان پادشاه مغول مسیحی است که به وسیلة زنش مسلمان شد وقتی که زنش مسلمانش کرد خیلی خوشش اومد از اسلام مدتی با این زن زندگی می کرد این زنم بسیار بسیار روش نفوذ داشت تا اینکه یک حادثه ای پیش آمد درگیر شدند با هم وقتی که درگیر شدند با هم زنش را تو یک مجلس سه طلاقه کرد برادران اهل تسنن معتقدند که می شود زن را در یک مجلس سه طلاقه کرد یعنی چه؟ یعنی شما اگر از برادران اهل تسنن باشید و با زنتون اختلاف پیدا بکنید به زنتون بگید أنت طالق ثلاث مرات؛ این زنتون طلاق داده میشه سه طلاقه میشه اگه به زنتون بگید تو را سه بار طلاق دادم همینکه این جمله را گفتید اون سه طلاقه میشه ولی شیعه به همچین مسئله ای معتقد نیست شیعه میگه شما اگه دعواتون شد با زنتون خدای ناکرده طلاقش دادید این طلاق اول حساب میشه مدتی مردم می بینند بد است شما با زنتون اختلاف داشته باشید می آیند شما را صلح می دهند شما مدتی با هم زندگی می کنید دوباره از دست زنتون ناراحت میشید طلاقش می دهید این طلاق دوم حساب میشه مردم دوباره می آیند شما را صلح می دهند شما با زنتون زندگی می کنید مقداری می گذره دوباره زن را طلاق می دهید این طلاق سوم را اگر شما دادید دیگه نمی توانید بهش رجوع کنید مردم نمی توانند شما را آشتی بدهند وقتی که طلاق سوم داده شد شما هیچ راه برگشت به زندگی نداری هیچ راه مراجعه به همسرتون ندارید مگر اینکه همسرتون بره شوهر بکنه اون شوهر بمیره شما می تونی بهش مراجعه کنی یا همسر بکنه اون همسر اختیاراً طلاقش بدهد بعد شما می تونید به خانمتون رجوع کنید اینو میگن محلد یعنی اون مردی که بعد از سه طلاق دادن با زن انسان ازدواج می کنه این ازدواج را ازش تعبیر می کنند ازدواج با اون شخص را به اون شخص میگن محلد یعنی اون باعث حلال شدن ازدواج دوبارة شما با زنتون میشه خب اولجایتو یعنی همان (سلطان محمد خدا بنده) خب اولجایتو زنشو تو یک جلسه سه طلاقه کرد و این کار خطرناکی است از نظر فقهی اگر یک کسی زنشو سه طلاقه کرد دیگه راحت برگشتی ندارد بسته است.
فقه شیعه
شیخ محمود شلتوت از علمای بزرگ مصر از مُفتیان بزرگ اهل تسنن میگه شیعه قوانینی که دارد بیشتر خانواده را حفظ می کنه تا قوانینی که در بین اهل تسنن هست زنشو سه طلاقه کرد به علمای سنی گفت چیکار باید بکنم من این زنمو با عصبیت از دست دادم با خشم ثروت عظیمی بود من از دستم رفت علمای اهل تسنن گفتن هیچ کار نمیتونی بکنی گفت هیچ راهی نداره گفتند نه تنها راهش اینه که یک کسی با این زنت ازدواج کنه اختیاراً طلاق بدهد یا بمیرد تو بعداً باهاش زندگی کنی یا بهش مراجعه کنی عقدش کنی دوباره بشه همسر تو گفت این زن من آنقدر درجه یک که هر کی باهاش ازدواج کنه دیگه رهاش نمی کنه و معلوم نیست هر کسی باهاش ازدواج بکنه به این زودی ها بمیرد هیچ راه دیگری نیست علمای اهل تسنن گفتند هیچ راه دیگری نیست گفت پس چه مصیبتی بر من وارد شده من نابود شدم گفتند یه عالم شیعه است چون در فقه اهل تشیع این طلاق باطل است اون عالم شیعه این عقد تو را باطل می داند گفت کی گفت حضرت علامه حلی در شهر حله هست گفت بیارید ایشون گفتند خب اون شیعه است تو سنی هستی گفت باشه بیارید ایشون رو علامه حلی را از شهر حله آوردند وقتی که آوردند کارهای عجیبی هم کرد خدا رحمت کنه علامة حلی را هدیه به روحش یه صلوات عنایت کنید.
وقتی که وارد مجلس شد رسم بود هر کسی وارد مجلس سلطان خدایی بنده می شد سجده می کرد ایشون سجده نکرد یک کار دیگری که کرد این بود کفش هاشو گذاشت زیربغلش و مستقیم آمد کنار تخت اولجایتو نشست کنار اولجایتو رو تخت نشست علمای سنی خندیدند یکیشون گفت گفتیم که شیعیان مغز ندارند عقل ندارند حالا تو تماشا کردی گفت از خود علامة حلی می پرسیم این کارها برای چی بود به علامة حلی گفت چرا دم در سجده نکردی گفت همة علمای سنی معترفند که ما مسلمان ها بر غیر از خدا سجده نخواهیم کرد و سجده نباید بکنیم علما گفتند این مسئله درست است.
گفت چرا اومدی مستقیم کنار من رو تخت نشستی؟ گفت: علمای سنی معترفند که پیغمبراکرم(ص) فرمودند: اگر وارد مجلسی شدی هر جا که جا خالی هست بنشینید پایین مجلس و بالای مجلس نکنید ببینید هر جا خالی هست بنشینید و من دیدم تنها کنار تو رو تخت جا خالی هست اومدم اونجا نشستم گفت برا چی کفشتو زیر بغلت گذاشتی؟ همه کفش ها دم در است تو برا چی کفش هاتو زیر بغلت گذاشتی؟ گفت که گویا اینطور تعبیر و برداشت منه کفش های پیغمبراکرم(ص) را ابوحنیفه دزدید در زمان پیغمبر(ص) سنی های حنفی بلند شدند گفتند اصلاً ابوحنیفه در زمان پیغمبر به دنیا نیومده بود مدت ها بعد از پیغمبر ابوحنیفه به دنیا آمد گفت گویا مالک بن انس دزدید رهبر فرقة دیگری مذهب دیگری از اهل تسنن سنی های مالکی بلند گفتند مالک در زمان پیغمبر نبود مدت ها بعد از او به دنیا آمد گفت گویا شافعی دزدید رهبر یکی از مذاهب اربعة اهل تسنن شافعی ها بلند شدند گفتند او هم نبود مدت ها بعد از پیامبر به دنیا آمد گفت گویا أحمد بن حنبل دزدید رهبر مذهب دیگری از مذاهب چهارگانة اهل تسنن آنها هم بلند شدند گفتند رهبر ما هم در زمان پیامبر به دنیا نیامده بود مدت ها بعد از اون به دنیا آمد گفت آقای اولجایتو یا آقای سلطان خدایی بنده گوش کردید اهل تسنن چهار مذهب دارند حنبلی، مالکی، شافعی، حنفی، هیچ کدام از رهبرانشون در زمان پیغمبر نبودند و حتی به دنیا نیامده بودند ولی ما شیعیان رهبرمون امیرالمؤمنین علیست علی را پیغمبر بزرگ کرد کلمة شیعه را پیغمبر بر ما اطلاق کرد وقتی که آیه نازل شد (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِک هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ)؛ (بینه: 7) آنوقت پیغمبر فرمودند: علی و شیعیان علی بهترین انسان ها هستند شیعه را پیغمبر بر ما نهاده است ما تنها مذهبی هستیم که رهبرمون را پیغمبر پرورش داده است این نکته چنان انقلابی ایجاد کرد با مباحثی که بعد علامة حلی کرد تو مجلس سلطان محمد خدایی بنده شیعه شد دستور داد خطبا اسم دوازده امام را تو خطبه هاشون ببرن اگه دوازده امام را اسمشونو نمی برن اسم امیرالمؤمنین و حسن و حسین را اول سخنرانی هاشون ببرن و اولجایتو اولین کسی بود که دستور داد سکه زدند و نام اقدس امیرالمؤمنین علی(ع) را رو سکه ها نوشتند حک کردند این یه مناظره سرنوشت ساز بود
مناظره سرنوشت ساز
یه مناظره سرنوشت ساز دیگه ملک شاه سلجوقی یه وزیری داشت به نام خواجه نظام الملک این خواجه نظام الملک دانشمند بود رئیس نظامیه بود داستانی براش پیش اومد که این داستان حالا اگر برسم فردا شرح میدم باعث شد یه مناظره ای بین شیعه و سنی انجام بشه تو مناظره ملک شاه سلجوقی و خواجه نظام الملک هر دو شیعه شدند اینم یکی از شیوه های پیام رسانی و تبلیغ دین و رساندن سخن حق به گوش مردم بحث خواهیم کرد ان شاءالله در روزهای آینده که یکی از عناصر مهم در قیام عاشورا رساندن پیام به مردم بوده است امروز روز عزای ملی ما ایرانیان است و در حقیقت روز عزا برای همة انسان های روی زمین است روز عزا برای امپریالیسم جهانی است روز عزا بر سازمان ملل متحدد است که این سازمان سست این سازمان نام مشروع چرا میگم نامشروع چون مهم ترین ظلم به حد بشر در این سازمان ملل متحد اجرا میشه الان سازمان ملل متحد قوانینش نامعقول و نامشروع است چرا شورای امنیت فقط باید پنج عضو داشته باشه چرا پنج عضو چرا کشورهای دیگه نباید درش عضو باشند این نامشروع است ناعادلانه است این نامعقول است چرا این پنج عضو باید حق وتو داشته باشند یعنی اگر چهارتاشون یک تصمیمی گرفتند یکی مخالفت کرد با مخالفت یک نفر یک عضو باید اون حکم اجرا نشه پس این سازمان ملل متحد شورای امنیت اساسش و بنیادش غیرمشهور است غیرمعقول است ناعادلانه است و هیچ نقش مهمی نمیتونه در زدودن فساد و ستم سیاسی جهان داشته باشه و دلیلشم اینه عمر صهیونیسم و عمر کشور اسرائیل تقریباً همزمان با عمر سازمان ملل متحد است و این سازمان ننگین ملل متحد و ننگین تر از اون شورای ملل متحد هیچ کاری نکرده برای ملت فلسطین این سند ننگ شورای ملل متحد است و سازمان ملل متحد یعنی شورای امنیت سازمان ملل متحد سند ننگ شاهان عیاش، بی غیرت، بی دین و بیشعور است که اینها ادعای مسلمانی می کنند پیغمبراکرم(ص) فرمودند: (مَن اَصبَحَ وَ لَم يَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمينَ فَلَيسَ بِمُسلِم)؛ (الكافي، ثقة الاسلام کلینی ج ۲، ص۱۶۴ ح۵؛ تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۶، ص۱۷۵، ح۲۹؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۷۱، ص۳۳۹، ح۱۲۰) کسی که صبح بکنه و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشه این مسلمان نیست این سند ننگی است بر ملت هایی که می بینند رهبرانشون اینطوری اند و قیام نمی کنند این سند ننگی است بر خیلی از چیزهایی که امروز در جامعه و در ملت های مختلف جهان حاکم است یک ملت مظلومی را در خانة خودش محاصره اش کنند آب و غذا و سوخت و دوا و همه چیز را براش محدود کنند بعد اینطوری با شصت تا هواپیما به یک ملت یک میلیون و نیمه حمله کنند بعد با این همه تانک آماده بشوند برای حملة زمینی این سند ننگ برای سازمان های بین المللی است سند ننگ بر کشورهای عرب سند ننگ بر حاکمان بی غیرت و بیشعور و عیاش و مزدور عرب است که وزیر امور خارجة عربستان سعودی سید حسن نصرالله را گفت این شارون ملت های عرب باید حمله کنند حزب الله را تسویه کنند ولی همین وزیر امور خارجة بی غیرت و عیاش و مزدور و پست می بینه برادران اهل سنت خودش قربانی می شوند قتل عام می شوند و هیچ غلطی نمی کنه حضرت آیت الله خامنه ای امروز را عزای عمومی اعلام کردند و امروز مردم با یک خشم عمیق خودشون را نشان بدهند بنا شد اینجا یک طوماری امضا کنند که به رهبر معظم انقلاب پیشنهاد کنند مردم غیور و قهرمان کرمان حاضر هستند در اجرای اوامر مقام معظم رهبری در هر جای دنیا که باشد جانشون را فدای اسلام بکنند و علیه منافع جهانی صهیونیسم حتی اقدام شهادت طلبانه بکنند.
ان شاءالله این طومار امضا میشه کاملاً و به رسانه ها داده میشه که مردم دنیا و مردم ایران بدانند که مردم قهرمان و شهادت خواه و حسینی در کرمان چه تصمیمی گرفته اند و صهیونیست های پلید هم بفهمند که مردم کرمان حاضر هستند کشور اسرائیل به قول دکتر باستانی پاریزی که کرمانی است کشور اسرائیل یک بیستم یا یک بیستم پنجم استان کرمان است یعنی تمام کشورش یک بیستم یا یک بیست و پنجم استان کرمان است و مردم کرمان شارون کش هستند مردم کرمان حسینی هستند مردم کرمان زنانشون زینبی اند مردم کرمان مسلمان بی غیرت نیستند مسلمان حسینی اند مسلمان غیرت مند و حاضرند ان شاء الله بر دفاع از ملت غزه و به فرمان مقام معظم رهبری حتی در سرتاسر دنیا اقدام شهادت طلبانه بکنند اما ذکر مصیبت.
حادثه کربلا
حادثة کربلا با چند تا خداحافظی شروع شد با چند تا خداحافظی هم پایان پیدا کرد اما خداحافظی هایی که باهاش داستان کربلا شروع شد آخه شبانه بنا شد آقا امام حسین از مدینه حرکت کنند خداحافظی کردند با قبر پیغمبر یا جدا دیگه این آخرین دیدار است یه خداحافظی کردند با ام سلمه همسر پیغمبر که اون به جای مادربزرگشون بود، اومدن کنار اسب ها، اسب ها را آماده کنند که حرکت کنند از مدینه ظاهراً اون روز علی اصغر امام حسین ده روزه بود ده روز بود به دنیا اومده بود آمادة حرکتش کردند امام حسین(ع) یک عمه داشتند به نام ام هانی خواهر حضرت علی(ع) حدود هشتاد سال سنش بود یه وقت امام حسین(ع) دیدند این پیرزن داره میاد امام حسین(ع) فرمودند عمه جان (من الذی جاء بهک)؛ چه کسی شما را آورد اینجا ام هانی عرض کردند پسر برادر شنیدم سرپرست بیوه زنان سرپرست یتیمان یعنی شما دارید مدینه را ترک می کنید آمدم با شما خداحافظی کنم ظاهراً خداحافظی امام حسین(ع) با عمه اشون ام هانی آخرین خداحافظی در مدینه بود که حادثة کربلا با این خداحافظی شروع شد اومدن مکه در مکه مدتی ماندند تو مکه می خواستند مکه را ترک کنند چند تا عبدالله یکی عبدالله بن زبیر یکی عبدالله بن عمیر یکی عبدالله بن عباس اینا آمدند دور امام حسین(ع) را گرفتند یکیشون گفت که شما می دانید مردم کوفه وفا ندارند نرید به اون سو فرمودند خواب دیدم پیغمبراکرم(ص) را به من فرمودند خدا خواسته است که تو را در راه خدا شهید ببیند گفت پس زن و بچه اتون را نبرید گفتند خدا خواسته است زن و بچه ای منم اسیر بشه، با این خداحافظی ها حضرت حرکت کردند از مکه به سوی کربلا با چند تا خداحافظی هم داستان کربلا در روز عاشوا پایان یافت امام حسین(ع) تشریف آوردند دم خیمه ها سلام دادند بر زینب و کلثوم بعضی از زنان همه فهمیدند که آخرین خداحافظی است زن و بچه ها از خیمه ها بیرون ریختند دور امام را گرفتند یکی گفت مرا به مدینة جدمون برگردانید، یکی سخن دیگری گفت ولی امام همه را ساکت کردند فرمودند همه اتون به درون خیمه ها برید همه رفتند به درون خیمه ها امام حسین(ع) حرکت کردند به سوی میدان یه وقت دیدند صدا پا پشت سرشون میاد نگاه کردند دیدند زینب کبری محلاً محلا یابن الزهرا؛ پسر زهرا آهسته تر برو، امام حسین زینب کبری را آرام کردند آمادة رفتن به میدان دیدند اسبشون حرکت نمی کنه نگاه کردند دیدن دخترشون سکینه دست های اسبو بغل کرده باباجون تو چرا عرض کرد بابا تو راه که می اومدیم خبر شهادت مسلم به شما رسید حمیده دختر مسلم را نوازش کردی یتیم نوازی کردی من اجازه نمیدم بری تا پیاده بشی از اسب منو نوازش کنی این لحظات آخر پدرداری منه، امام حسین(ع) از اسب پیاده شدند امام حسینی که زینب کبری را آرام کرده بودند، دیدن سکینه آرام شدنی نیست نفرمودند باباجون گریه نکن فرمودند بقیة گریه هاتو بذار وقتی که اسب بی صاحب من....