بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین ابی القاسم محمد صلی الله علیه و آله المعصومین. اما بعد قال الله الحکیم: «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبرًْا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا»[1]
مقدمه
صبر یک ارزش اسلامی است، که انسان را پویا و فعال بار می آورد، صبر، استقامت و بردباری در راه انجام وظیفه و ادای تکلیف وظیفه است. علیرغم وضوح ظاهری این واژه ممکن است، به معنای پذیرش ذلت، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و قبول خواری، تصور شود چنانچه بعضی چنین پنداشته اند و تحمل ناگواری ها و سکوت در برابر ستم و ناملایمات را صبر نامیده اند؛ برای روشنی بیشتر ابتدا به معنای صبر می پردازیم.
مفهوم صبر
صبر در لغت به معنای خویشتن داری و حبس نفس است بر چیزی که عقل آن را اقتضا می کند یا نهی می کند.[2]
مرحوم نراقی می گوید: ضد جزع و بی تابی، صبر و شکیبایی است. و آن عبارت است از اثبات و آرامش نفس در سختی ها و بلایا و مصائب و پایداری و استقامت در برابر آنها به طوری که از گشادگی خاطر و شادی آرامشی که پیش از حوادث داشت، بیرون نرود و زبان خود را از شکایت و اعضای خود را از حرکت ناهنجار، نگاه دارد.[3]
رابطه صبر با ارزشهای اخلاقی
وقتی به قرآن کریم مراجعه می کنیم می بینیم که صبر در کنار ارزشهای اخلاقی آمده است، این بیانگر اهمیت صبر است.
1- صبر و استقامت، «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبرًْا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا»[4]
2- صبر و نماز، «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابرِِينَ»[5]
3- صبر و شکر، «وَ ذَكِّرْهُم بِأَيَّئمِ اللَّهِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّكلُِّ صَبَّارٍ شَكُور»[6]
4- صبر و توکل، «الَّذِينَ صَبرَُواْ وَ عَلىَ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»[7]
صابران در آیات
در آیات قرآن کریم علاوه بر اینکه کسانی را به واسطه صبرشان می ستاید، به صابران وعده دوستی و نصرت الهی می دهد.
1- حضرت ایوب علیه السلام
قر آن کریم می فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»[8]
ما او (ایوب) را بنده اى صابر يافتيم. او كه همواره روى به درگاه ما داشت چه نيكو بنده اى بود.
ایوب پیامبر سختی های زیادی کشید، دچار مصائب بزرگی شد، اموال و فرزندان، زراعت فراوان داشت همه را از دست داد خود نیز بیمار شد اما هرگز ناسپاسی نکرد، زخم زبان ها را تحمل کرد برخی راهبان بنی اسرائیل به او می گفتند، تو گناه بزرگی کرده ای که به این درد و بلا و عذاب الیم مبتلا شده ای، اما او بردباری ورزید تا آنکه درهای رحمت الهی به سوی او گشوده شد و همه آنچه از دست داده بود، به او بازگشت.
2- حضرت یعقوب علیه السلام
او سالها در فراق یوسف علیه السلام صبر کرد، به خدا شکوه کرد، اما نزد مردم هرگز زبان به گله نگشود، «فَصَبرٌْ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلىَ مَا تَصِفُونَ»[9] فرمود: اكنون براى من صبر جميل بهتر است و خداست كه در اين باره از او يارى بايد خواست. بالاخره صبر او به ثمر نشست و یوسفش را یافت.
3- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در سه مر حله فرمان صبر می دهد:
الف: صبر در برابر فرمان خدا، «فَاصْبرِْ لحُِكْمِ رَبِّكَ وَ لَاتَكُن كَصَاحِبِ الحُْوتِ»[10] در برابر فرمان پروردگارت صابر باش. مشرکان لجوجان و معاندان با تو مخالفت می کنند، نفرین نکن، مانند حضرت یونس نباش، که در مجازات قوم خود عجله کرد، منتظر باش تا بر اساس صبر و بردباری، زمان پیروزی نهایی برسد و وسایل پیروزی تو فراهم شود
ب: صبر بر گفتارها: «فَاصْبرِْ عَلىَ مَا يَقُولُونَ»[11] در برابر آنچه بدکاران می گویند، صبور و شکیبا باش.
آنها (بدکاران) پیامبر را ساحر و کاهن می خواندند و درخواست های نامعقول داشتند اما پیامبر صبر می کرد.
ج: صبر بر تعامل با فقراء، «وَ اصْبرِْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشى»[12] همراه با كسانى كه هر صبح و شام پروردگارشان را مى خوانند و خشنودى او را مى جويند، خود را به صبر وادار.
جمعی از اشراف و ثروتمندان عرب خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسیدند در حالی که افرادی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند که لباس خشن به تن داشتند، اشراف گفتند اینها (فقراء) را از خود دور کن، تا ما نزد تو بیاییم در این هنگام این آیه نازل شد.
نشانه های صابران
در روایات معصومین علیهم السلام نشانه های افراد صبور آمده است. نبی مکرم اسلام ص می فرماید:
«عَلَامَةُ الصَّابِرِ فِي ثَلَاثٍ أَوَّلُهَا أَنْ لَايَكْسَلَ وَ الثَّانِيَةُ أَنْ لَا يَضْجَرَ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَايَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّهُ إِذَا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ إِذَا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ وَ إِذَا شَكَا مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَصَاهُ»[13]
صابر و بردبار سه نشانه دارد:
1- کسل و تنبل نمی شود.
2- بی قراری نمی کند.
3- از خدا گله نمی کند.
زیرا اگر تنبل و کسل شود، حق را ضایع کرده است و اگر بی تابی کند، ادای شکر نکرده است و اگر از خدا شکایت کند، نا فرمانی و گناه کرده است.
امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «من صبر نال المنی»[14] کسی که صبر پیشه سازد به آرزوهایش نائل می گردد.
صابر و بردبار کسی است که در برابر نا ملایمات و سختی ها واکنش های تند احساسی و دور از عقل و خرد، از خود بروز نداده و تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار نگیرد، صبور به آرزوهای خودش می رسد مصائب بر او آسان می شود.
داستان
صبر بر مصائب و آزارها
علی بن الحسن المثلث جد عبدالعظیم حسنی را وقتی در زندان بغداد در بند کردند زنجیر بر پای زندانیان می بستند، زنجیر خیلی سنگین بود، هیچ کس حاضر نمی شد بر پای او بزنند، علی بن حسن گفت چقدر بی تابی می کنید بر پای من نهید، عبدالله بن حسن که در زندان بود و تحت فشار قرار داشت به علی که او را مستجاب الدعوه می دانستند گفت، ببین چه قدر در عذابیم، دعا کن که نجات یابیم، گفت: عمو جان در بهشت برای ما درجاتی است که به آن نمی رسیم مگر با این گرفتاری ها، اگر صبر کنید از این غم و اندوه آسوده می شویم، سه روز بعد از این مذاکره از دنیا رفت.[15]
صبر امام حسین علیه السلام در برابر مصائب
وقتی امام حسین علیه السلام در قتلگاه از روی اسب به زمین افتاد، رو به سوی آسمان کرد و فرمود: «الهی رضا بقضائک صبرا علی بلائک، لامعبود سواک، یا غیاث المستغثین»[16] پروردگارا راضی ام به رضای تو، صبر می کنم بر مصائب، نیست خدای قابل پرستش غیر از تو، ای فریادرس فریاد کنندگان.
روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
«السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمؤمنین و بن سید الوصیین، السلام علیک یابن فاطمه سیدۀ نساء العالمین»
ای حسینی که ز داغت در و دیوار گریست هر دل زنده و هر دیده بیدار گریست
انبـیا را همـه دل سوخت به مظلومی تــو اولیا را همگی دیده و دیدار گریست
جنگی که با یک تیر شروع شد با یک تیر هم خاتمه پیدا کرد. با تیری که عمر سعد انداخت شروع شد. اما آیا می دانید با کدام تیر خاتمه پیدا کرد؟
آن وقتی که ابا عبدالله علیه السلام وسط میدان، خسته، تشنه، یک وقت یک سنگ به پیشانی مبارکش زدند، خون جاری شد، پیراهن را بالا زد تا خونها را از جبینش پاک کند در همان حال تیر زهرآلود و سه شعبه به سینه مبارکش وارد شد، کار مبارزه هم تمام شد.[17] خم شد آخرین رکوع را انجام داد، تیر را از پشت سر بیرون آورد، شاید آخرین سجده اش هم وقتی بود که از اسب به زمین افتاد «فسقط الحسین عن فرسه الی الارض علی خد الایمن»
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
اما چه سجده ای؟ طرف راست صورت را روی خاک گرم کربلا گذاشت فرمود: «بسم الله و بالله و علی ملۀ رسول الله»[18]
الا لعنۀ الله علی القوم الظالمین
علی جان عادلی
[1] بقره/250
[2] مفردات/ راغب اصفهانی، وازه صبر. سیمای صابران در قرآن، یوسف قرضاوی، گفتار رفیع دکتر رفیعی ص92
[3] جامع السعادات محمد مهدی نراقی، ص80.
[4] بقره/250
[5] بقره/153
[6] ابراهیم/5
[7] نحل /42
[8] ص/44
[9] یوسف/18
[10] قلم/48
[11] طه/130
[12] کهف/28
[13] وسائلالشيعة 16/ 23/ 66- باب كراهة الضجر و الكسل
[14] آثار الصدقین، احسانبخش10/316
[15] گفتار رفیع ص101
[16] تظلم الزهرا ص211
[17] مقتل مطهر (روضه های شهید مطهری) ص122
[18] همان ص231