پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

حجت الاسلام محرابیان
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
 پیغمبرها در چهل سالگی به پیغمبری می‌رسیدند. داریم کسانی که سنشان به چهل رسید، یک توقع بیشتری از آن‌ها هست. این دو تا. در روایات برای اربعین خیلی حدیث داریم، در مسائل اجتماعی گفتند از هر طرف چهل تا خانه همسایه است. در کارهای عرفانی می‌گویند: به چهل مؤمن دعا کنید، دعای خودت هم مستجاب می‌شود. در تغذیه گفتند: اگر چهل روز پول نداشتی گوشت بخری، قرض کن گوشت بخر. یعنی بیش‌تر از چهل روز نگذار بدنت بدون گوشت باشد. در مسائل فرهنگی هرکس چهل حدیث مفید حفظ کند در قیامت با علما محشور می‌شود. با فقیه محشور می‌شود. نمی‌دانم قصه‌ی این اربعین چیست؟
در انقلاب ما پیرها یادشان است، سالمندها یادشان است، نوجوان‌ها یادشان نیست. اصلاً رمز انقلاب ما چهلم به چهلم شد. یعنی نوزده دی یک عده قم شهید شدند، چهلم شهدای قم، تبریز انقلاب شد. چهلم تبریز، یزد. چهلم یزد، بابل، آمل. یعنی همینطور این چهلم به چهلم یعنی هر استانی چند تا شهید می‌داد، استان دیگر اربعین می‌گرفت. آنوقت این اربعین‌ها به هم وصل شد یک نهری شد شاه را بیرون کرد. زیارت امام حسین در اربعین مهم است، علامت ایمان است. کما اینکه انگشتر عقیق در دست راست کردن علامت شیعه بودن است.
1- جابربن عبدالله انصاری، یار وفادار پیامبر در کربلا
جابربن عبدالله هم که کربلا آمد، یکی از اصحاب پیغمبر بود. نابینا شده بود خدا رحمت کند دوستی داشتیم به نام آقای محمدی اشتهاردی. می‌گفت: تو در تلویزیون یک چیزی گفتی من این را کتابش کردم. گفتم: چه گفتم که کتاب شد؟ آخر من الآن 32 سال است در تلویزیون هستم. آن سال‌های اول من گفتم: چرا می‌گویند: جابر بن عبدالله نابینا شد زیارت اربعین آمد؟ جابربن عبدالله سوابق نظامی و جنگی و خیلی کمالات دارد ولی از همه کمالاتش همین مانده که روز اربعین زیارت امام حسین آمد. آخر یک کسی بردارد بگوید این جابر که بود. می‌گفت: من همان پای تلویزیون جرقه‌اش به ذهنم خورد، یک کتاب راجع به جابربن عبدالله انصاری نوشتم.
جابر بن عبدالله انصاری پیغمبر رادرک کرد، امیرالمؤمنین را درک کرد. زمان امام حسن بود، زمان امام حسین بود، زمان امام سجاد بود، زمان امام باقر هم بود. امام باقر یک بچه‌ی کوچولو بود. تا آمد مسجد جابر بلند شد. گفتند: بابا تو یک سن بالایی داری. حدود هشتاد، نود سالت است. برای بچه احترام می‌گذاری؟ این بچه است! فرمود: بابا خدا اراده کرد که این بچه امام شود و من لیاقت نداشتم. این یک درس است که گاهی وقت‌ها نگویند: آقا خفه شو. من چهار تا پیراهن بیشتر از تو پاره کردم. من ریش سفید هستم. چه اشکالی دارد یک کوچولو بفهمد ممکن است پدر بزرگش متوجه نباشد.
 
 
 
 خوب چون زیارت اربعین است، زیارت هم یک سلام بدهید زیارت است. اینکه حالا حتماً خودمان را به ضریح بچسبانیم، داد بزنیم، بگوییم به دلمان چسبید، نچسبید، اینکه من می‌گویم زیارت است. نیت کنید شما هم یواش با من بگویید. از همین جا به کربلا سلام دهیم. «السلام علیک یا ابا عبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته» این یک زیارت است. یک سلام یک زیارت است.
شما وقتی خانه‌ی یک عالم می‌روی، می‌گویی: سلام علیکم، ایشان هم می‌گوید: و علیکم السلام، بیرون آمدی نمی‌گویی: آقا را زیارت کردم! زیارت است دیگر. منتهی بهترین زیارت، زیارت جامعه است. زیارت امین الله است.
دیگر آن حالا، ولی ما اگر خواستیم به بچه‌هایمان چیزی یاد بدهیم، باید فقط مستحب را یاد بدهیم. این را قابل توجه طلابی که پای منبر هستند، پای سخنرانی من هستند، هم طلبه‌ها و هم امور تربیتی و دبیرها و همه پدر و مادرها...
2- آسان گرفتن در انجام مستحبات دینی
اگر خواستید نسلتان را با مستحب آشنا کنید اول با اصل مستحب آشنا کنید. مستحب در مستحب نیاورید. مثلاً اگر خواست نافله بخواند، نافله‌ی شب یازده رکعت است، بی «قل هو الله» هم می‌شود خواند که ده دقیقه تمام شود. اما اگر چهل تا مؤمن و سیصد تا العفو، بگوید اوه اینقدر زیاد شد، یعنی دین را تعاونی حساب کنیم که مشتری‌هایش زیاد شوند.
نماز جماعت با یک تعقیبات حضرت زهرا باشد. بعد از دو نماز صحبت کنیم که اگر کسی می‌خواهد نماز بخواند و نمی‌خواهد سخنرانی گوش بدهد، ما گروگان کسی را نگیریم. ولی در عوض به جماعت عنایت کنیم. خیلی مسأله‌ی مهمی است که توجه به جماعت کنیم. اینکه من آمدم گفتم: کسی مغربش را نخوانده با هم بخوانیم، این را من از امام شنیدم.
آقای رفیق دوست می‌گفت: من رفتم خدمت امام، دیدم امام سر نماز است ولی گاهی هم دستش را چنین می‌کند. می‌گوید: «مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین...» باز چنین کرد. من دویدم رفتم، پهلوی آقای صانعی گفتم: امام سر نماز چنین می‌کند. چرا چنین می‌کند؟ گفت: امام می‌خواهد بگویدنگذارید تنهایی نماز بخوانم. یک نفر بیاید اقتدا کند. چون یکی هم به یکی اقتدا کند، می‌شود 150 رکعت! یعنی یک رکعت می‌شود 150 تا، دو تا بیشتر، سه تا بیشتر، ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد.
من یک مثل می‌زنم می‌گویم مثل انگشت، این مثل را هم از وزیر بهداشت و درمان یاد گرفتم. آمده بود در اجلاس نماز صحبت کند، مثل قشنگی زد. وزیر بهداشت و درمان بود ولی این مثل را من از او یاد گرفتم. گفت: کسی یک انگشت داشته باشد، با آن شماره تلفن می‌گیرد. دو تا داشته باشد، سطل ماست بلند می‌کند. سه تا داشته باشد، سیب زمینی و پرتقال برمی‌دارد. چهار تا داشته باشد، سطل آب بلند می‌کند. پنج تا داشته باشد، آمپول می‌زند. یعنی هر انگشتی اضافه شود کارآیی بیشتر می‌شود. به ده تا که رسید دیگر حساب و کتاب ندارد. مثل نماز جماعت! نماز جماعت هم به ده تا رسید حساب و کتاب ندارد. یعنی حساب و کتاب ندارد یعنی چه؟ یعنی هیچ‌کس در تاریخ پیدا نشده بگوید: یک کاری بود نیاز به یازده تا انگشت داشت. من چون ده تا انگشت داشتم متأسفانه استخدامم نکردند. یعنی به ده تا که رسید دیگر مرز ندارد. نماز جماعت هم همینطور است. این مسأله‌ی مهمی بود که عرض کردم.
حاج حسن آقا نوه‌ی حضرت امام، می‌گفت: من اول تکلیفم بود، روزه گرفتم. هوا داغ بود. امام فرمود: وقت افطار تو نماز اول وقت نخوان. اول تکلیفت است ممکن است صبح تا حالا تشنگی، گرسنگی اذیتت کرده باشد، تو اول افطار کن. گفتم: آقا می‌خواهم با جماعت بخوانم. گفت: خیلی خوب، مغرب را با امام دو نفری خواندیم. امام فرمود: خوب من می‌نشینم دعا می‌خوانم تو برو افطار کن برگرد که اذیت نشوی. می‌گفت: من رفتم افطار کنم یادم رفت که امام منتظر من است. تقریباً یک ساعت و نیم کشید، گفتم: اِ... من به امام گفتم: می‌آیم. گفتم حتماً امام نمازش را خوانده و رفته. رفتم گفتم: امام نماز نمی‌خواند؟ گفت: منتظر تو هستند. گفتم: یک ساعت و نیم منتظر من!؟ گفت: بله! یک ساعت و نیم! نماز جماعت است.
پس این مسأله‌ی اربعین که بحث را در آستانه‌ی اربعین گوش می‌کنید.
شیرین‌کاری زینب کبری، سخنرانی‌هایش خیلی شیرین کاری داشت. یکی از مهمترین شیرین‌کاری‌هایش همین، چون بار امام حسین نصف روز تمام شد ولی مسؤولیت زینب کبری در کوفه و شام خیلی سخت بود. خیلی سخت بود. یکی از عزیزان روضه می‌خواند. می‌گفت: زینب کبری وقتی می‌خواست از کربلا بیرون برود، زبان حال است. می‌گفت: به امام حسین گفت: حسین جان من دارم می‌روم. علی اصغر با تو، رُباب با من! مادرش را من می‌برم. علی اکبر با تو، مادرش لیلا را من می‌برم. سنگ‌های اینجا با تو، سنگ‌های کوفه و شام با من. می‌گفت: یک تقسیم کاری کردند که آن خیلی مشکل بود. خدایا کسانی که حق اهل بیت را از روز اول ضایع کردند، ظلم کردند، کشتند، تبعید کردند، زندان کردند، تمام کسانی که در طول تاریخ با انبیاء و اوصیاء، با محمد و آل محمد، با لجاجت و عناد ظلم کردند آن به آن بر عذاب همه‌ی آنها بیفزا. و کسانی که در طول تاریخ به عشق اهل بیت نوعی احترام قائل شدند، لباس سیاه پوشیدند، عزاداری کردند، خرج دادند، بی‌خوابی کشیدند، هرکس هر رقم کاری برای اهل بیت کرده که از دنیا رفته خدایا همه را با اهل بیت محشور بفرما. این چند جمله به مناسبت اربعین.
3- کافران در آسایش، مؤمنان در سختی، چرا؟
و اما بحث امروز ما، یک سؤالی است می‌گویند: چرا بعضی‌ها گناهکارند و فاسد هستند ولی در رفاه هستند؟ این ممکن است برای دختر و پسر پیش آید. می‌گوید: آقا فلانی بد است، پس چرا اینقدر وضعش خوب است؟ این موضوع بحث ما است. موضوع: چرا بعضی خلافکاران در رفاه هستند؟ چون این را می‌پرسند، به خصوص بچه‌ها ممکن است از معلمشان، دبیرشان، استاد دانشگاهشان بپرسند. از فلان معلم می‌پرسند آقا فلانی خلافکار است خدا خفه‌اش کند. چرا اینکه جنایت می‌کند اینقدر خوش است؟ جوابش این است که رفاه در تکنولوژی غیر از رفاه و آرامش روانی است.
پاسخ: 1- رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. نگو ماشینش قیمتی است. خانه اش چند متر است. سرمایه‌اش چقدر است. این رفاهش ظاهری است. آیا در باطن هم رفاه هست؟ خیلی وقت‌ها کسی که روی تشک نرم می‌خوابد، دیگری می‌گوید که: ببین چه خوابی، تشک پر قو، چه متکایی! اما اینکه شما نگاه می‌کنی تشک‌اش خوب است، متکایش خوب است، واقعاً خوابش هم راحت است یا الآن خواب وحشتناک می‌بیند. یعنی زود قضاوت نکنیم. زود قضاوت نکنیم. بسیاری از کسانی که در اوج رفاه هستند غصه‌هایی دارند که ما به ذهنمان نمی‌آید. نمونه‌هایش را هم هرکسی در عمرش دیده است.
حالا یک سؤال: طلاق در خانواده‌های فقیر بیشتر است، یا در خانواده‌های اشراف؟ بنده نمی‌توانم جواب بدهم. از چند تا دفتردار هم پرسیدم. در خانواده‌های پولدار هم طلاق هست. اختلافات زن و شوهری در تحصیل کرده ها هست یا در بی‌سوادها؟ هم در تحصیل کرده‌ها هست و هم در بی‌سوادها. اینطور نیست که حالا چون هر دو فوق لیسانس هستند زندگی‌شان خوب باشد. گاهی انسان امکانات دارد اما آن رفاه لازم را ندارد.
صدام در رفاه بود، مبارک در رفاه بود، فرعون در رفاه بود، شاه در رفاه بود، این گوشت‌ها یک استخوانی هم دارد. شما گوشتش را می‌بینید، استخوانش را نمی‌بینید. ننگی که مبارک در این مدتی که در قفس بود بر کل سی سال رفاهش می‌ارزید. این یک مورد.
4- سستی مسلمانان در انجام دستورات دین
2- بعضی از اینهایی که مسلمان هستند و مؤمن هستند اسم اسلام را دارند و به اسلام عمل نمی‌کنند. مثلاً می‌گوید: چرا من که مسلمان هستم وضع من بد است؟ می‌گوییم: بیا ببینیم تو مسلمان هستی؟ نمازت درست است؟ می‌گوید: نه! حالا نمازت درست است با توجه می‌خوانی؟ نه! چک‌ها را سر وعده می‌دهی؟ چکت برنگشته است؟ چرا. هرچه قول دادی سر قولت عمل می‌کنی؟ اسم اسلام که باعث رفاه نیست. عمل به اسلام باعث رفاه است. پس:
1- رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.
2- نام دین رفاه آور نیست.
3- گاهی رفاه نوعی قهر خداست. گاهی دکتر می‌گوید که بگذار هرچه می‌خواهد بخورد، بخورد. این معنایش این نیست که دکتر مریض را دوست دارد. دکتر می‌بیند این دیگر کارش تمام است هرکس را آزاد گذاشتند معنایش این نیست که دوستش دارند. یک مثال من چند سال پیش زدم اجازه بدهید آن مثال را تکرارکنم. مثال قشنگی است. خیلی مثال قشنگی است.
5- تمثیلی زیبا در نحوه برخورد با زشتی‌ها
شما داری چای می‌خوری عطسه می‌کنی، تا می‌روی عطسه کنی این تکان می‌خورد استکان و نعلبکی یک قطره از این چای به عینکت می‌چکد. یک قطره‌اش به لباست می‌چکد. یک قطره‌اش به فرش می‌چکد. خود شما سه برخورد می‌کنی. اگر عینک بود فوری پاکش می کنی. اگر لباس بود می‌گویی: می‌رویم خانه می‌شوییم. اگر قالی بود، می‌گویی: شب عید می‌شوییم. یک قطره چای را به سه جا می‌چکد و شما سه تا برخورد می‌کنی. فوری، بعداً، بعداً بعداً بعداً. قرآن هم می‌گوید: من مجرمین را سه طور کیفر می‌کنم. اگر آدم خوبی باشد فوری حالش را می‌گیرم. مثلاً اگر مؤمن خلاف کرده، صبح خلاف کرد، عصری پایش را می‌خورد. شنبه خلاف کرد، یکشنبه. اینها آدم‌های خوبی هستند. آدم‌های خوب که مثل عینک بلوری هستند و شفاف هستند خدا زود گوششان را می‌گیرد که حواسشان جمع باشد. آیه‌ای که می‌گوید: زود گوششان را می‌گیرم، آیه‌‌اش این است می‌گوید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ» (شوری/30) این مصیبت‌هایی که به شما می‌رسد، «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم‏» خلاف کردی گرفتار یک مصیبتی شدی.
بعضی از آدم‌ها بد هستند، قرآن می‌گوید: فوری کارشان نداریم. «جَعَلْنا» قرار می‌دهیم، «لِمَهْلِکِهِمْ» برای هلاکت اینها، «مَوْعِداً» (کهف/59) یک موعدی، بگذار خلاف کند جاوید شاه بگویند، بعداً هم مرگ بر شاه می‌گویند.
بعضی مصیبت‌ها را قرآن می‌گوید: اصلاً کاری نداریم. می‌گذاریم برای قیامت. «أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ» (آل‌عمران/178) یعنی مهلتشان می‌دهیم، تا روز قیامت. یک قطره چای به یک جا می‌چکد خود شما سه نوع عمل می‌کنی. خدا هم همینطور است. پس بعضی‌ها که مجرم هستند خلافکار هستند، در رفاه هستند، ممکن است «مَوْعِداً»، گذاشتیم جاوید شاه را بگویند تا مرگ بر شاه 57 شود. یا در «جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً». یا«أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ». یعنی اصلاً در دنیا کار‌شان نداریم. صدام را دیدی تا لحظه‌ی آخر هم که می‌خواستند اعدامش کنند همینطور شاخش هم نشکست. گریه کند، بترسد، نه، خیلی قشنگ رفت اعدام شد. «أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ» خدا عادل است.
سؤال: آقایانی که دیر پای تلویزیون آمدند سؤال این است. چرا بعضی از خلافکارها خوش هستند؟ جواب: یکی روی رفاه ظاهری قضاوت نکن. یک بچه که درس می‌خواند، نگو: ببین این بچه‌های بازیگوش چه بازی می‌کنند؟! بابا، صبر کن در امتحان‌ها معلوم می‌شود برنده چه کسی است. امام سجاد وقتی اسیر بود، به یزید گفت: صبر کن وقت اذان شود ببینیم مؤذن نام جد تو را روی منار می‌گوید یا جد مرا؟ رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.
بعضی‌ها برای جهیزیه‌ی دخترشان از همه‌ی بانک‌ها پول می‌گیرند. بعضی‌ها برای عروسی‌شان، می‌گوید: آخر من آبرو دارم. خیلی وقت‌ها زندگی ساده است عزت هم هست. خیلی وقت‌ها هم از همه بانک‌ها قرض می‌کنند عزت هم نیست. رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. دوم اینکه نام دین رفاه آور نیست. بعضی‌ها که دین دارند در رفاه نیستند دین دارد ولی کار نمی‌کند، حال کار ندارد، صرف مسلمانی، اینکه من مسلمان هستم دلیل نیست که حالا تو مسلمان هستی باید در رفاه باشی. مسلمان هستی باید درس هم بخوانی، باید کار هم بکنی، باید مشورت هم بکنی، باید هجرت هم بکنی.
6- رفاه و آسایش، نشانه‌ی مهر یا قهر الهی؟
سوم: گاهی رفاه نوعی قهر خداست. مثل دکتر، می‌گوید: بگذار هرچه می‌خواهد بخورد، بخورد. این معنایش این است که دکتر دیگر با بیمار خداحافظی کرد. خیلی وقت‌ها رفاه عامل غرور است، عامل غفلت است، من دارم مطالعه می‌کنم نوه‌ی من می‌آید مزاحم من می‌شود مثلاً. من انگشترم را درمی‌آورم می‌گویم: بگیر. هان! اینکه انگشترم را پرت می‌کنم می‌گویم: برو بردار. نه اینکه بخواهم انگشتر داشته باشد. می‌خواهم برود مشغول پیدا کردن انگشتر شود من یک ساعت مطالعه کنم. ما در کاشان می‌گوییم نخود سیاه، اینجا هم می‌گویند؟ همه جایی است؟ می‌گویند: گاهی وقت‌ها این رفاه‌ها نخود سیاه است. خداوند گفته حیف است این یاد من باشد. بگذارید سرگرم همان چیزها باشد.
مثلاً شما الآن فکر می‌کنید رئیس جمهور آمریکا در رفاه است؟ شما یک نفر را بگو این در رفاه است. اینطور نیست که ما حساب می‌کنیم.
خود تفرقه یکی از عذاب‌هاست. حالا چون یک روزی هم داریم روز شهادت آیت الله مفتح به نام وحدت حوزه و دانشگاه، من دیروز مراسمی بود یک جایی این حرف را زدم. خداوند سه رقم عذاب دارد. خداوند می‌فرماید: سه رقم عذاب داریم. «عَذاباً مِنْ فَوْقِکُم» (انعام/65) این آیه‌ی قرآن است. از بالای آسمان عذاب می‌شوید. «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ» یا از زیر پایتان عذاب می‌شود، از زمین. «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» یعنی گروه گروه می‌شوید. سه رقم عذاب داریم. عذاب از بالا، عذاب از آسمان، عذاب از زمین، عذاب از «یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» همین گروه گروه شدن. خیلی وقت‌ها در رفاه هستند اما...
ما نمی‌توانیم زود قضاوت کنیم. مثال گربه و شیر را فکر می‌کنم شنیده باشید. یک شیر به گربه گفت: خاک بر سرت! من و تو نژادمان یکی است. شکل گربه و شیر مثل هم است. من برگ زرد می‌خورم، شیر هستم. تو خانه‌ی حاجی‌ها جوجه کباب می‌خوری، لاغر و پژمرده هستی. گربه گفت: بله، من جوجه کباب می‌خورم، اما گاهی به من می‌گویند: پیش... هرچه خوردم آب می‌شود! تو برگ زرد می‌خوری اما دیگر کسی پیش به تو نمی‌گوید! یعنی اگر می‌بینی جوجه کباب می‌خورد، مواظب پیش‌اش هم باشید. اختلاس شیرین است. اما به فرار کردنش نمی‌ارزد. باید همه را روی هم حساب کرد.
معنای رفاه چیست؟ معنای رفاه آرامش است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) آرامش! امام وقتی دوازده بهمن در هواپیما نشست بیاید، خبرنگار در هواپیما پرسید الآن چه احساسی داری؟ چه فرمود؟ هیچی! هواپیما ممکن است سرنگون شود، شد که شد! جمهوری اسلامی تشکیل می‌دهیم. شد الحمدلله، نشد الحمدلله! من باید به وظیفه‌ام عمل کنم. آرامش این است که در هواپیما آرام نشسته، هواپیما را هم ممکن است سرنگون کنند.
امام فرمود: وقتی مرا برای تبعید و زندان بردند، دو تا سرهنگ این طرف و آن طرف من نشسته بودند. من دیدم سرهنگ‌ها می‌ترسند. گفتم: نترسید. یعنی آنها مرا گرفته بودند ولی آنها می‌ترسیدند. سرهنگ است امام را دستگیر کرده اما دل امام آرام است.
امیرالمؤمنین می‌فرماید: اگر در دستت طلا است، همه شعار بدهند: سفال است، سفال است. شما آرام هستی. بگویید تا خسته شوید. من که می‌دانم طلا است! اگر سفال است، همه‌ی مردم بگویند: طلا است، خودت که می‌دانی. اینکه کسی یقین دارد در دستش طلا است یا نه.
کسی که خدا دارد، کسی که پرونده‌اش پاک است. امام رضا فرمود: همه کارهایتان را طوری تنظیم کنید که بتوانید در نماز جمعه بگویید. هرکاری می‌کنی که رویت نمی‌شود در نماز جمعه بگویی پیداست ناخالص هستی. علامت اخلاص این است که بتوانی در نماز جمعه بگویی و خجالت نکشی. این آرامش‌ها مسأله‌ی مهمی است.
7- آرامش در اوج بحران و مشکلات
قهرمان آرامش زینب کبری بود. وقتی از او پرسیدند وضع چطور است؟ در آستانه‌ی اربعین بحث را گوش می‌دهید، فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. یعنی تلخی‌ها و شیرینی‌ها همه نزد من زیباست. مثال را فراموش نکنید. مادر که به سفره نگاه می‌کند ظرف ترشی و ظرف مربا هردو برایش شیرین است. اما بچه از ترشی بدش می‌آید حلوا را می‌خورد. یعنی اگر فلفل سر سفره بود، بچه فلفل را در دهانش گذاشت، پس می‌زند، پیاز را پس می‌زند، ترشی را پس می‌زند، اما حلوا را دوست دارد. بچه‌ها هستند که حلوا را دوست دارند، ترشی را دوست ندارند. اما مادر بچه به سفره نگاه می‌کند، به همان مقدار که ظرف حلوا زیباست، ظرف ترشی هم زیباست. «ما رأیت الا جمیلا» یعنی نزد من هردو جمیل است.
خدا رحمت کند اموات را، یک روز از پدرم پرسیدم: کدام یک از بچه‌هایت را بیشتر دوست داری؟ دستش را چنین کرد. گفت: تو کدام انگشت‌هایت را بیشتر دوست داری؟ نمی‌شود گفت. انسان وقتی صاحب دست شد، همه‌ی انگشت‌هایش یکسان است. حرفم را جمع کنم. امشب چه گفتم؟
1- گفتم زیارت اربعین از راه دور. یک سلام کامل یک زیارت است. غصه نخورید کربلا هستیم یا نیستیم. شما در نماز هر روز به «عباد االله الصالحین» سلام می‌دهید. می‌گویید: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» سلام کردن به اولیای خدا کار الهی است. «سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهیمَ» (صافات/109)، «سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79)، «سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ» (صافات/120) یک دعا می‌کنم باز آمین بگویید. خدایا به محمد و آل محمد یک امنیت کاملی بر عراق حاکم کن که ایرانی‌ها و سایر کشورها با یک آرامش و معرفت کاملی به زیارت عتبات بروند. آرامشی که در ایران هست ثابت و مداوم قرار بده. بالاخره بعد از مدتی آمریکا با ذلت رفت و عراق ماند. یزیدی‌ها رفتند، حسینی‌ها ماندند. مرحوم شهید مدرس به رضاشاه گفت: تو هرکجا بمیری، نه آب است و نه آبادی. ولی هرکجا من بمیرم قبر من زیارتگاه می‌شود. شما کاشمر بروید ببینید چه قبه و چه بارگاه و ضریح و چقدر زوار دارد. رضا شاه دستور داد آیت الله مدرس را شهید کردند. رضاشاه محو شد، رفاه فوری را رویش قضاوت نکنید. چه کسی خوش است؟ نگاه نکنید چه غذایی می‌خورد، ببینید درد و دلهای بعدش و بیماری‌هایی که ناشی از این است خیلی وقت‌ها دیدن یک فیلم، یک ویدئو، یک ماهواره، ممکن است یک رفاه‌های لحظه‌ای جوان لذتی ببرد. اما نگاه کن این با فکرت چه کرد؟ آیا بعد از این فیلم دیگر تمرکز داری درس بخوانی؟ قبلاً کتاب را راحت می‌خواندی، اما الآن چشمت روی کتاب است و دلت جای دیگر است. ضرر علمی به تو زد. توجه به عوارضش هم داشته باشیم.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد ایمان کامل، بدن سالم، بصیرت، تقوا، سلامت، مصونیت، به همه‌ی ما مرحمت بفرما. دین ما، دنیای ما، نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، جوان‌های ما، رهبر ما، مسؤولین ما همه را در پناه امام زمان حفظ بفرما.
 
 
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group