پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


در مقام پاسخ به اینکه چرا باید از امام زمان (ع) بحث شود و اساساً چرا باید از مهدویت صحبت شود ؟ ، سه آیه از قران کریم را مطرح کردیم و تبیین آنها پرداختیم ، در ادامه تبیین این سه آیه ، به آیه 25 سوره مبارکه حدید می پردازیم :
 
سوره حدید آیه 25 : " لَقَد اَرسَلنا رُسَلَنا بِالبَیِّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقُومَ النّاسِ بِالقِسطِ " ما پیامبرانمان را همراه معجزه فرستادیم و به آنها کتاب و قدرت قانونگذاری دادیم  تا مردم قائم به قسط شوند .
 
همانطور که در قسمت قبل اشاره شد از کلمه  قسط برداشت می شود که باید وحدت در هدف ، رویه و سلوک (راه) ایجاد شود که تا به حال اتفاق نیفتاده است .
 
اما در بین همه مخلوقات با انسان کار داریم چرا که از همه مخلوقات ضعیف تر و ازهمه گستاخ تر است و مع ذلک است که حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) می فر مایند :" اگر خدا مرگ ، مریضی و فقر را در زندگی انسان نگذاشته بود هیچ بشری خدا را اطاعت نمی کرد."  اما دلیل دیگری که با انسان کار داریم آن است که انسان مورد فخر خداوند تبارک و تعالی قراردارد و موجودی هدفمند است و به اعتبار این هدفمندی است که خدا بعد از خلقت می گوید :فتبارک الله احسن الخالقین .
 
اما آیا قسط به معنای عدالت است ؟ اری ، یکی از معانی قسط رفتار به عدالت است .
 
خداوند متعال زمانی که انسان را خلق کرد دو گوهر در خلقت او جای داد یکی گوهر مادی و دیگری گوهر معنوی وجود انسان . گوهر مادی وجود انسان تا زمانی که شخص زنده است ارزش دارد و بعد از مرگ انسان ، نهایت ارزشش آن است که دفنش کنند تا فاسد نشود، و آن جسم انسان است .اما گوهر معنوی و مجرد (به معنای غیر مادی ) انسان که از طرف حضرت حق به او داده شده است و به همین علت دارای ارزش ازلی و ابدی است را روح می گویند . این روح دارای چهار بعد روح ، نفس ، عقل و قلب است که در واقع این ابعاد چهار تعبیر برای یک حقیقت اند و تفاوت فقط در اعتبارات است . مثلاً یک شخص که یک حقیقت زنده است به یک اعتبار پدر است به یک اتبار دایی است به یک اعتبار عمو است ، پسر است دوست است و از هر زاویه که به او نظر کنی یک اعتبار جدا دارد ولی یک نفر و یک حقیقت است .
 
حال از میان این چهار بعد آن که مورد اشاره ماست نفس است که خود سه قسمت دارد : نفس نباتی ، نفس حیوانی و نفس ناطقه .
 
انسان در مرتبه نفس نباتی خود مثل گیاهان رشد می کند و زمانی که به حدی از رشد رسید تولید مثل  می کند ، و این مرتبه از نفس تماماً در انسان و گیاه مشترک است .
 
اما نفس حیوانی شامل آن دسته از اعمال انسان است که با سایر حیوانات مشترک است ، که خود دو قوه دارد : 1 – قوه غضبیه 2 – قوه شهویه  :
 
1   -   قوه غضبیه آن قدرتی است در وجود انسان که برای دفع ضرر است از هر نوع که باشد . این قوه در وجود انسان قدرتی ایجاد می کند که آدمی به واسطه آن قدرت کارهای هولناک انجام میدهد که در اخلاق بدان غیرت می گویند. این قوه نیز مانند تمامی حالات درونی و وجودی انسان سه حالت دارد ؛ حالت تفریط آن جُبن است یعنی ترس ، پس ترسو یعنی کسی که هیچ اثری از قوه غضیه را در وجودش تقویت نکرده و به این قوه اجازه رشد نداده است. حالت افراط آن سُبُعی است یعنی درندگی ، یعنی کسی که خوی درندگی دارد  قوه غضیه اش را رها کرده است و حد اعتدال آن شجاعت است و شجاعت زمانی حاصل می شود که قوه غضبیه از نفس ناطقه پیروی کند ، و انسان شجاع انسانی است که بر اساس پیروی از نفس ناطقه اش می داند که چه زمان از قوه غضبیه اش استفاده کند فلذا وقتی امیر المومنین(ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) در برابر هتک حرمت همسرش و غصب حکومت حقه اش سکوت می کند عین شجاعت و از روی شجاعت است .
 
2   -  قوه شهویه آن قدرتی است که وجود انسان را به سمت جلب منفعت از هر نوعی که باشد سوق می دهد . حتی اینکه شما برای امرار معاش خود کار می کنید ، این کار از سر قوه شهویه است و نباید این قوه را در مسئله شهوت در رابطه جنسی خلاصه کرد که البته آن هم برگرفته از همین قوه است . اما از نمونه های دیگر این قوه میل به ریاست و جلب هر چیزی که به نفع شخص است می توان نام برد . حالت تفریط این قوه حالت خمودگی است ، یعنی اینکه شخص بی کار و بی عار باشد و به دنبال هیچ هدفی نباشد و اصلاً به هیچ امری فکر نکند. ( که این جداست از بی کاری به جهت مشکلات اجتماعی) . حالت افراط این قوه هرزگی است یعنی خیلی حرص زدن . مثلا شخصی به اندازه ای که تا چندین نسل بعد از خودش تمکن مالی داشته باشند سرمایه دارد و باز هم به دنبال این است که با آزمایش راههای مختلف به این ثروت بیفزاید و هر روز دنبال کاری می گردد تا بواسطه آن سود بیشتری را کسب کند و همواره حرص می زند . چنین شخصی قوه شهویه خود را رها کرده و به درجه هرزگی رسیده است . . حد اعتدال قوه شهویه عفت است و عفت زمانی حاصل می شود که قوه شهویه مطیع نفس ناطقه گردد . عفیف کسی است که پیرو نف ناطقه خویش باشد .
 
در دو مرتبه ای از نفس که گذشت انسان با گیاه و حیوان مشترک است  ؛ و وجه امتیاز انسان با سایر موجودات نفس ناطقه است که عبارت است از بکار گیری چیزی که خداوند در خلقت انسان نهاده است و آن قوه عقل است . این قوه نیز سه درجه دارد که حد نفریط آن بلاهت است یعنی آن که شخص در طول مدت زندگی ذره عقل خود را بکار نمی گیرد و به طور مطلق عقل را تعطیل کرده است . حالت افراط استفاده از قوه عقل سفاهت است یعنی زیاد پرداختن به اموری که به این مقدار لازم نیست که به آنها پرداخته شود . این خصوصیت مربوط به کسانی است که می گویند هر چیزی را خودمان باید تجربه کنیم و به معلومات حقیقی دیگران و حتی معلومات حقیقی حکمای عالم هم اعتماد ندارند . که متأسفانه عده زیادی در مملکت ما به خصوص جوانان از این دسته اند . و اما حد اعتدال این قوه حکمت است ، که حکمت عبارت است از بکارگیری قوه عاقله انسانی در امری که لازم است و به مقداری که لازم است .
 
حال اگر انسانی قوه غضبیه ، قوه شهویه و نفس ناطقه خود را به حد اعتدال برساند و در حد اعتدال نگه دارد ، به چنین انسانی ملکه عدالت میگویند . و تمام هدف رسالت انبیاء رساندن جوامع به این حد از اعتدال که افراد جامعه هر یک ملکه عدالت شوند و روش تمامی آنها در رسیدن به این گوهر تهذیب نفس است .
 
اما 124 هزار پیامبر در تمام مدت رسالت خود به این هدف دست نیافتند و از زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) سوق به سوی ملکه عدالت آغاز شد چرا که هم خود شخص رسول الله و هم دینش و هم کتابش سر آمد انبیاء سلف است ، ولی این آغاز در عصر حضرت خاتم (ص) خاتمه ای نداشت و ملکه عدالت محقق نشد. درعصر امیر (ع) هم با وجود اینکه حاکم عادل بوده اما جامعه تاب تحمل عدالت علی را نداشت و از همین روست که آن مرد مسیحی میگوید : قتل علی فی محراب عبادته لشدة عدالته .
 
حال اگر ما به ملکه عدالت مورد نظر آیه فوق برسیم می توانیم منتظر امام زمان (عج) باشیم و عدالت حکومت حضرتش را تحمل کنیم . و اگر جامعه پذیرای عدالت امام (ع) باشد یعنی افراد تبدیل به ملکه عدالت شوند امام زمان (عج)  ظهور میکند . و ما یا بن الحسن هدفمان را رسیدن به آنجایی که تو میگویی و تو میخواهی قرار می دهیم باشد که زمینه ساز ظهورت شویم.

 
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group