«... عَنْ مُحَمَّدِ بنِ سُلَیْمَان، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِاللهِ(علیه السلام): إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُوبَصِیر... فَقَالَ: یَا أَبَامُحَمَّد لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ: (اِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ) (1) وَاللهِ مَا أرَادَ بِهَذَا إِلاَّ الأَئِمَّةَ(علیهم السلام)وَشِیعَتَهُمْ، فَهَلْ سَرَرْتُکَ یَا أَبَامُحَمَّد؟ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی ...».(2)
محمّد بن سلیمان از پدرش نقل می کند که گفت: نزد امام صادق(علیه السلام)بودم که ابوبصیر وارد مجلس شد (در حالی که نفس نفس می زد) نشست. امام رو به او کرد و فرمود: ناراحتی ؟ عرض کرد پیر و ناتوان شدهام و تنفّس بری من سخت شده و در آستانه رفتن هستم، ولی از همه بدتر نگران بعد از مرگ هستم و نمی دانم سرنوشت من چیست؟ امام فرمود: چرا این حرف را می زنی در حالی تو که افتخار تشیّع هستی ، سپس امام فضایل و افتخارات شیعه را بیان کردند و هر فصلی را که امام می فرمود، می گفت: آیا این مطلب تو را خوشحال کرد و ابوبصیر می گفت: بله قربانت گردم بازهم برایم بگو...) حضرت فرمود: ی ابوبصیر خداوند در قرآن به شما شیعیان اشاره کرده و فرموده شیطان نمی تواند سلطهی بر بندگان من پیدا کند، به خدا قسم که خداوند اراده نکرده از بندگان مگر ائمّه و شیعیان آنها را، آیا تو را خوشحال کرد، ی ابا محمّد؟ ابوبصیر گفت: فدایت شوم بیشتر بفرما... .
شرح حدیث:
در مورد شیطان سؤالاتی وجود دارد که اکثراً توسّط جوانان پرسیده می شود و لازم است آنها را مورد بررسی قرار دهیم:
1. چرا خداوند شیطان، این موجود خبیث و اغواگر را آفرید تا ما را وسوسه کند و از راه سعادت باز دارد، در حالی که ما بری پیمودن راه سعادت آفریده شدهایم؟
جواب: خداوند شیطان را شیطان نیافرید، بلکه پاک آفرید. او در صف ملائکه بود، و جزء عابدان و زاهدان و مقرّبان درگاه خدا، ولی بعداً به سوء اختیار خویش منحرف شد. تکبّر، خودبزرگبینی ، حسد، پیروی از هوی نفس، جاه و جلال طلبیدن، سبب شد تا سقوط کند. «(أَبَی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الکَافِرِینَ); سر باز زد و تکبّر ورزید و (به خاطر تکبّر و نافرمانیش) از کافران شد»(3) و خداوند او را از آن مقام خلع کرد.
2. ملائکه، معصوم و همه تحت فرمان خداوند هستند، اگر شیطان جزءِ ملائکه بوده چرا از فرمان الهی تمرّد و سرپیچی کرد؟
جواب: شیطان از ملائکه نبود بلکه از جنّیان بود.
3. ما بری سعادت آفریده شده ایم «(وَ مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونَ); من جنّ و انس را نیافریدم جز بری اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)»(4) پس موجود مزاحم (شیطان) بری چیست، آن هم چیزی که دیده نمی شود و قابل دفاع و پیشگیری نیست، و این با هدف آفرینش سازگار نیست؟
جواب: قرآن می فرماید شیطان بی اختیار در شما نفوذ نمی کند; دروازه قلب شما به روی او بسته است و شما دروازه را باز می کنید. در واقع هیچ موجود خبیثی راهی به کشور تن و روح انسان ندارد «(إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ); تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند و آنها که نسبت به او [= خدا ] شرک می ورزند (و فرمان شیطان را به جی فرمان خدا گردن می نهند)».(5) کسانی که او را شریک خداوند قرار می دهند و از او اطاعت می کنند، روز قیامت شیطان به آنها می گوید: «(وَ مَا کَانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَان إِلاَّ اَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ); من بر شما تسلّطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید بنابراین مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید».(6)
این نکته قابل ذکر است که خودِ شیطان بری کسانی که در راه تکامل هستند اسباب تکامل است. چون با او گلاویزشدن و دست و پنجه نرم کردن باعث تقویت ایمان است. یکی از مورّخان معروف غربی به نام «تواینبی » در کتاب فلسفه تاریخ می گوید:
من در تمام تمدّنهایی که در دنیا به وجود آمده دقّت کردم، هیچ تمدّنی به وجود نیامد مگر مورد هجوم دشمن قوی خارجی قرار گرفت و بری دفاع، تمام قوایش را بسیج کرد و شکوفا شد.
پس در خلقت شیطان حکمتی است، همچنان که اگر هوی نفس نبود عارفان قوی نمی شدند.
قرآن می فرماید: (اِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطِانٌ) (7) منظور آیه این نیست که شیطان با شیعیان گلاویز نمی شود، بلکه خداوند می فرماید: آنها به سوی من آمده و بنده من شده اند و من هم حامی و یاورشان هستم و از تحت نفوذ شیطان رهایشان می کنم، این مقام والایی است که افتخار شیعه است، بنابراین کسانی که سلطه شیطان بر آنها وارد شده، شیعیان واقعی نیستند.
قرآن می فرماید: «(إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ); پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههی شیطان شوند به یاد (خدا و پاداش کیفر او) می افتند و (در پرتو یاد او راه حق را می بینند و) ناگهان بینا می گردند».(8) ممکن است شیطان به سراغ آنها بیاید ولی نمی تواند سلطه پیدا کند. این جمله مسئولیت ما را زیاد می کند. شیعیان معصوم نیستند و ممکن است شیطان سراغ آنها هم بیاید. باید در جامعه اسلامی سلطه شیطان بر فرد، اجتماع، بازار و به طور کلّی در زندگی مادّی و معنوی را از بین ببریم چرا که اگر شیطان در جامعه حاکم شد نظام اجتماعی بر هم می ریزد و افراد آن جامعه را نمی توان شیعه واقعی دانست.
1. سوره حجر، آیه 42.
2. بحارالأنوار، ج 65، ص 51.
3. سوره بقره، آیه 34.
4. سوره ذاریات، آیه 56.
5. سوره نحل، آیه 100.
6. سوره ابراهیم، آیه 22.
7. سوره إسراء، آیه 65.
8. سوره اعراف، آیه 201.