سه شنبه 13 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

 

موضوع :ایستگاه محشر در قیامت
 
بحث ما در مورد مواطن قيامت است. موطن اول محشر است. در محشر موقف­هاي متعددي هست. از محشر جزئياتي نقل شده ولي تنها يک حديث ذكر مي­كنيم:
 
«عن أبي عبدالله (ع) قال : سئل عن الميّت يبلي جسده. قال (ع) : نعم حتّي لا يبقي له لحمٌ و لا عظمٌ الّا طينته الّتي خلق منها فإنّها لا تبلي ، تبقي في القبر مستديرة حتي يخلق منها كما خلق أوّل مرّة»(1)
 
 عمار بن موسي مي­گويد که از امام صادق (ع) سؤال شد كه آيا بدن زير خاك كهنه و پوسيده مي­شود يا نه؟ حضرت (ع) جواب دادند: خاك مي­شود حتي استخوان و گوشتش نمي­ماند. حال كه چيزي نمي­ماند پس چطور اين بدن زنده مي­شود. فرمودند: همه بدن خاك مي­شود ولي يك چيزي از اين بدن مي­ماند به عنوان طينت اصلي.
 
حال اين طينت اصلي چيست؟ اينچنين معنا شده که ذره­ و جزء تجزيه ناپذيري ـ كه با ميكروسكوپ هم قابل ديدن نيست ـ را خداي متعال باقي مي­گذارد و از آن کل بدن رشد مي­كند. همانطور كه از يك اسپرم كه از پدر و مادر است، وقتي نطفه منعقد شد کل بدن شکل پيدا مي­كند.
 
يك تعبيري در قرآن كريم در سورة مباركة ياسين است كه خداوند مي­فرمايد:«قادر علي ان يخلق مثلها»(2) و مي­فرمايد: «و ضرب لنا مثلاً و نسي خلقه قال من يحيي العظام و هي رميم»(3) بعد مي­فرمايد كه خداوند قادر است: «و أن يخلق مثلها» كلمة «مثل» را مي­خواهم استناد كنم.
 
شخصي حضور پيغمبر اكرم (ص) آمد و يك تكه استخوان در دستش بود، آنرا به حضرت نشان داد و با فشار دست آنرا پراکنده و خاك کرد و پرسيد «أنّي يحيي هذه؟» چطور مي­شود كه خداوند اينرا زنده مي­كند؟ در جواب فرمود: خدايي كه او را آفريد همو دوباره زنده مي­کند.
 
اما اينكه اول مي­فرمايد «علي أن يخلق مثلها» خدا قادر است كه مثل اين را خلق كند و نفرمود كه عين آنرا خلق كند. «مثل» با همين معنا سازگار ااست يعني يك ذرة اتمي كه باقي مي­ماند و رشد مي­كند و انسان مي­شود و از قبر بيرون مي­آيد اشاره بر اين دارد كه«فإنّها لا تبلي تبقي في القبر مستديرة» در قبر مي­ماند به صورت دايره يعني مي­چرخد يعني در تمام اين قرنها اين يك ذره توي همة اين خاك و توي تطورات مي­چرخد حال اين اگر باز مي­شد و اينجا هم درخت مي­شد و گندم مي­شد و گندم را انسان مي­خورد و الي آخر... در همة اين تطورات مي­چرخد و باقي است و خداي متعال از اين دوباره انسان را مي­آفريند اين نكته­ اساس بحث است
 
در روايت ديگري هست كه بر اين نكته اشاره شده اما البته موضوع جهنم است نه محشر.
 
«شهدت المسجد الحرام و ابن ابي العوجاد يسأل أبا عبد الله (ع) عن قوله تعالي «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذاب» ما ذنب الغير؟ قال (ع) : ويحك هي هي و هي غيرها، فقال: فمثل لي ذلك شيئاً من امر الدنيا. قال (ع) : نعم أرايت لو أنّ رجلاً أخذ لبنةً فكسرها ثمّ ردّها في ملبنها فهي هي و هي غيرها»(4)
 
 حفص بن غياث مي­گويد: وارد مسجد الحرام شدم و ديدم ابي العوجاء با امام صادق بحث و صحبت مي­كند. و در مورد آيه 56 سوره مباركه نساء سوال کرد . «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذاب» آية به اين معناست كه اينهايي كه در جهنم هستند هر چه بدنشان مي­سوزد دوباره به جاي آن بدن ديگري مي­آيد. بهشتي­ها هم همين طور هستند هرچه لذت مي­برند هميشه جوان هستند.
 
ابن ابي العوجا از «نفخت» بهشت نپرسيد بلکه از جهنم پرسيد که كسي كه دارد مي­سوزد اين گناه را كرده «ما ذنب غيرها» يعني غير از اين گوشت و دست که گناه كرده و سوخت چرا جاي او دست ديگري که گناه نكرده بيايد و بسوزد؟ حضرت (ع) فرمود اين همان دست است و در عين حال آن هم نيست (ويحك هي هي و هي غيرها) اما آن غير هم همين است.
 
 ابن ابي العوجا از حضرت درخواست کرد كه يك مثال دنيائي (و قابل فهم براي همه) بزن.
 
حضرت (ع) فرمود: وقتي مي­خواهند خشت درست كنند گِل را در قالب مي­زنند. حال خشت كه درست ­شد اگر اين خشت را به هم بزنند و گِل کنند و دوباره آن را به قالب بزنند و به خشت تبديل مي­كنند باز همان است. شكل عوض مي­شود ولي ماده ـ كه گِل است ـ هميشه در قالب مي­تواند رود و خشت شود و چون أبي العوجاد مادي بود و عقيدة آن به همين دست و زبان و گوشت بود چنين مثالي بسيار راهگشا است.
 
ولي عالم تنها طبيعت نيست ماوراي طبيعت نيز حقيقت است و روح انسان به آن تعلق دارد. انسانيت باقي است و از بين رفتني نيست.
 
در محشر وقتي انسان حشر پيدا مي­كند همين بدنها از قبرها با كفن بيرون مي­آيند آن وقت اين كفنها هم يك تعبير عجيبي است از امام صادق ‰ كه ابن خديجه نقل مي­كند «تنوقوا في الاكفان فإنكم يبعثون بها»(5) كفنهايتان را خوب انتخاب كنيد. نو و با ارزش باشد معنا مي­كند «تنوقوا» يعني «تجودوا» يعني در كفن جود داشته باشيد يعني كفن خوب داشته باشيد روز قيامت با اين كفنها بيرون مي­آئيد. قيامت است و آن بساطي است كه خداوند متعال دارد و ما قدرت خداوند را در همة لحظات مي­بينيم.
 
 
 
منابع :
 
 
 
 
 
1. . من لا يحضر الفقيه، ج1، ص 191؛ و بحارالانوار، ج7، ص 43، (اثبات الحشر.)
 
2. . الاسراء: 99
 
3. . يس: 78.
 
4. الاحتجاج، ج2، ص 354؛ بحارالانوار، ج7، ص 38، باب اثبات الحشر.
 
5. . كافي، ج3، ص 149.
 
 
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group