اسلام كه دين كامل و جامع پروردگار مهربان است و منابع معارفش قرآن مجيد و سنت پيامبر و فرهنگ اهل بيت عليهم السلام است همهى مردم را از نظر اخلاقى نسبت به يكديگر مسؤول شناخته و انسانهاى بىتفاوت را از دايرهى محبت خدا خارج مىداند.
بر هر مسلمانى واجب شده كه هر حقى را از ديگر مسلمانان به عنوان حق انسانى يا شرعى به عهده دارد حتماً ادا كند و در صورت سهل انگارى بايد به انتظار عقوبت خدا باشد!
رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در گفتارى حكيمانه چهار حق را بر عهدهى مردم نسبت به يكديگر واجب دانسته و اداى آن را الزامى اعلام فرموده است:
يلزَمُ الحَقّ لأُمّتى فى أربَعٍ:
يُحبّون التائبَ،
وَيَرحَمونَ الضَّعيفَ،
وَيُعينُونَ المُحسِنَ،
وَيَستَغفِرونَ لِلمُذنِب «1»
. براى امتم در چهار چيز حقّ واجب است: دوست داشتن توبه كننده، مهرورزى به ناتوان، يارى دادن به نيكوكار، و طلب آمرزش براى گناهكار.
تائب
از انسانهايى كه در پيشگاه خداى مهربان ارزش والايى مىيابند و مورد احترام و دعاى فرشتگان قرار مىگيرند توبهكنندگان هستند.
آرى، آنان كه با گناه قطع رابطه مىكنند و در حقيقت از ستم به خود و به ديگران و از تجاوز به مقررات دينى دست برمىدارند و به سوى حقايق و واقعيات شرعيه و انجام عبادت و خدمت به خلق و پاكسازى درون و برون مىشتابند شايستهى ارزش يافتن هستند.
مگر نه اين است كه خداى مهربان در صريح قرآن مجيد به تائبان اعلام محبت فرموده است و آنان را در مدار عشقورزى به آنان از سوى خود قرار داده است؟
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» «2».
بىترديد خدا توبهكنندگان را دوست دارد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:
لَيسَ شَىءٌ أحبُّ إلَى اللَّهِ مِن مُؤمِنٍ تَائبٍ أَو مُؤمِنَةٍ تَائِبَةٍ «3»
. چيزى نزد خدا از مرد و زن مؤمنى كه به توبه برخاستهاند محبوبتر نيست.
اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايد:
غَرسوا أشجارَ ذُنوبِهم نصب عُيونِهِم وقُلوبِهِم، وَسَقوها بِمِياه الندمِ فأثمَرَت لهُم السّلامَة وأعقبتهُم الرّضا وَالكِرامة «4»
. درختان گناهان را در ديده و دل كاشتند و آنها را به آب پشيمانى سيراب
كردند، آب پشيمانى به آنان سلامت را ميوه داد و خشنودى خدا را از آنان و ارزش و كرامت را براى آنان به دنبال آورد.
بنابراين وقتى خدا اعلام مىكند من توبهكننده را دوست دارم بر همهى مردم واجب است كه توبهكننده را دوست داشته باشند و به او با ديدهى كرامت و بزرگوارى بنگرند و از برخورد سرد و كسلكننده با او بپرهيزند و وى را به عنوان محبوب خدا در ميان خود بپذيرند.
طرد كردن ديگران بويژه آنان كه موفق به اصلاح خود شدهاند و نگاه به حقارت به ديگران به خصوص به تائبان كه گذشتهى بدى داشتهاند ميوهى تلخ خودپسندى و اخلاقى شيطانى است.
هر آن كس كه خود را پسنديده باشد
به هر مويش ابليس خنديده باشد
نباشد پسنديده جز آن كه حقش
در آيات قرآن پسنديده باشد
ز انوار ايمان و اسرار عرفان
فروغى به سيماش تابيده باشد
ز ديدار او حق به ديدار آيد
كه نور خدا زو تراويده باشد
در آيينهى روى آن صاحب دل
خداى جهان را عيان ديده باشد
به حق بسته باشد دل غيببين را
ز بيگانه و خويش ببريده باشد
بود بهر حق جنبشى آن زنده دل
نفرموده باشد نجنبيده باشد
خلايق ز حق سوى باطل گرايند
ز حق سوى حق او گراييده باشد
بود مردمان را همه ترس از هم
خدابين ز جز خود نترسيده باشد
نخسبد دو چشم دو بينان همه شب
يكى بين دو چشمش نخسبيده باشد
پسنديدهى دشمنان نيز باشد
زبس دوست او پسنديده باشد
خنك آنكه چون فيض گلهاى قدسى
ز گلزار لاهوت مىچيده باشد «5»
محبتورزى به تائب او را به توبهاش دلخوشتر و نسبت به اصلاح وجودش شايقتر و در انجام عبادت و خدمت به خلق چالاكتر و نيرومندتر مىكند.
رحمت آوردن به ناتوان
در رابطه با دومين حق واجب كه ادايش بر همگان لازم است و آن رحمت آوردن به حال ناتوان و جبران خلأهاى او و يارى رساندنش براى برپا شدن خيمهى زندگىاش و اداره شدن امورش در يكى از فصلهاى گذشتهى اين نوشتار مطالبى ذكر شد.
يارى دادن به نيكوكار
نيكان جامعه كه در نيكوكارى و امور مثبت و خير چون حلّ مشكلات مردم، ساختن مساجد، مدارس، مراكز بهداشتى، دار الايتام و خدمت به مناطق محروم سر از پا نمىشناسند، گاهى دچار كمبود وقت و زمانى گرفتار تنگدستى و هنگامى با مشكلات و مضيقههاى كمرشكن روبرو مىشوند كه سبب كندى يا توقف كار باارزششان مىشود و از اين جهت دچار فشار روحى و حسرت و غم و اندوه فراوان مىگردند
براى اين كه چنين مسائلى مانع حركت الهى آنان نشود، پيامبر بزرگ اسلام يارى رساندن به آنان را به هر شكلى كه براى مردم ميسّر است واجب و لازم دانستهاند.
در چنان موقعيتهايى اگر مردم نسبت به آنان سهل انگارى و كوتاهى كنند، گناه بزرگى مرتكب شدهاند و در بقاى خلأهاى معنوى و شرعى و مادى جامعه كه خود زمينهى پديد آمدن فساد است شريكند و از اين راه مورد خشم و سخط حق قرار مىگيرند و راه بهشت را به روى خود مسدود مىكنند.
آمرزش خواهى براى گناهكار
در روايات آمده كه ممكن است انسان در حق خود دعا كند ولى دعايش مستجاب نشود، اما اگر در حق ديگران دعا كند خداى مهربان دعا و درخواستش را مستجاب مىكند و به خاطر آن دعا كه در حق ديگرى نموده پاداش و اجرش مىدهد.
بر همين اساس پيامبر بزرگوار اسلام دعا در حق گناهكار و در حقيقت آمرزش خواستن براى او را از پيشگاه حضرت ربّ حقى واجب بر عهدهى مردم مسلمان و جامعهى ايمانى مىداند.
آمرزش خواهى براى گناهكار حقيقتى است محبوب حق، به همين خاطر خداى مهربان به پيامبر اسلام كه دعايش به درگاه او مستجاب بود فرمان مىدهد كه براى امت از من طلب آمرزش كن:
«وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» «6»*.
و بر ايشان آمرزش بخواه.
آمرزش خواهى براى گناهكار از خصلتهاى بارز پيامبران و امامان معصوم و اولياى خدا بود.
حضرت سجاد عليه السلام در سحرهاى ماه رمضان به طور گسترده از خداى عزيز براى همه درخواست آمرزش مىكردند:
اللهمّ اغفِر لِحَيِّنا وَمَيِّتِنا وَشاهِدِنا وَغائِبِنا، وذَكَرِنا وإناثِنا، صغيرِنا وكبيرِنا، حُرِّنا وَمَملوكِنا «7»
. خدايا زندگان و مردگان و حاضران و غايبان و مردان و زنان و كودكان و بزرگسالان و آزادگان و بردگان ما را مورد آمرزش قرار ده.
آرى، گناهكاران هم بر عهدهى ما حق واجب دارند، بايد به اداى اين حق واجب عاشقانه اقدام كرد.
ما وقتى از خدا براى آنان آمرزش بخواهيم، چه بسا جلوه ى آمرزش حق در افق وجودشان زمينهساز تحول و تغييرى بنيادى در زندگى آنان گردد.
خدا و پيامبر با اثبات اين حق بر عهدهى ما خواستهاند ما دربارهى گناهكار نيت خير و قدم مثبت داشته باشيم نه اين كه آنان را طرد كرده و با خشونت با آنان رفتار كنيم و آنان را از جامعهى ايمانى دلسرد نموده به دور شدنشان از حوزهى ايمان و بيشتر غرق شدنشان در فساد و گناه كمك كنيم.
بر ما لازم است با اين گونه برخوردهاى معنوى و ملكوتى نسبت به گناهكار آبرودارى كنيم، از او و گناهانش جايى و با كسى سخن نگوييم و اگر خود را دربارهى او ناچار به سخن ديديم، فقط با خدا دربارهى او سخن بگوييم و سخن ما هم درخواست آمرزش براى او باشد.
بسيار اتفاق مىافتد كه ما از گناهان فراوان شخصى آگاه مىشويم ولى هنگامى كه اين شخص گناهكار از دنيا مىرود و ما به عنوان كارى واجب براى نماز خواندن به او در كنار جنازهاش مىايستيم در عين آگاه بودن به گناهانش بايد در نماز واجب ميت بگوييم:
اللهمّ إنّا لَانَعْلَمُ مِنْهُ إلَّاخَيْراً
. خدايا ما از او جز خير و خوبى چيزى نمىدانيم!!
در حقيقت روايات وجوب حفظ آبروى مسلمان و نماز ميت كه نمازى واجب است به ما درس مىدهند كه بر شما لازم است نسبت به زنده و مردهى مسلمان آبرودارى كنيد!!
داستانى آموزنده دربارهى آبرودارى
محدث قمى معروف به حاج شيخ عباس رضوان اللَّه تعالى عليه در حاشيهى كتاب شريف «مفاتيح الجنان» از شيخ كفعمى و فيض كاشانى روايت مىكند كه هركس سورهى شمس و ليل و قدر و كافرون و توحيد و فلق و ناس و اخلاص را صد مرتبه همراه با صلوات بخواند هركس را كه اراده كند در خواب مىبيند.
يكى از دوستانم كه پدر شهيد و انسان وارستهاى است از قول مردى مؤمن و نيك سيرت و پاىبند به اصول الهى نقل كرد كه من چندين بار به دستورالعملى كه حاج شيخ عباس نوشته است، عمل كردم ولى آنان را كه مىخواستم در خواب نديدم، از جناب شيخ دلگير شدم و پيش خود گفتم چرا پارهاى از امور كه اثر و نتيجه ندارد در مفاتيح آمده است؟!
شبى محدث قمى را در عالم رؤيا ديدم، پس از آن كه خود را معرفى كرد، فرمود: از من دلگير نباش من آن مسأله را بر اساس روايات نوشتهام. ولى شايد برخى از مردگان در عالم برزخ گرفتار رنج و محنت باشند و اگر به آن صورت به خواب اشخاص بيايند براى آبروى آنان زيان داشته باشد به اين خاطر حضرت حق نسبت به آنان آبرودارى مىكند و اجازه نمىدهد در خواب ديده شوند و شايد سبب خواب نديدن، حجابى در باطن آرزومند خواب ديدن اشخاص باشد و آن حجاب مانع خواب ديدن اشخاصى كه انسان مايل است آنان را در خواب ببيند گردد!
پی نوشت ها:
(1)- خصال: 1/ 239، حديث 88؛ بحار الانوار: 71/ 223، باب 15، حديث 11.
(2)- بقره (2): 222.
(3)- عيون اخبار الرضا: 2/ 29، باب 31؛ بحار الانوار: 6/ 21، باب 20، حديث 15.
(4)- بحار الانوار: 75/ 72، باب 16، حديث 38.
(5)- فيض كاشانى، ديوان اشعار، غزل 261.
(6)- آل عمران (3): 159.
(7)- مفاتيح الجنان: دعاى ابوحمزهى ثمالى، 312.