پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


بسم الله الرحمن الرحیم
 
والعاقبة التقوی و الیقین، والحمدالله رب العالمین، والصلاة و السلام علی خیر خلقه محمد رسول الله و علی آله
 
قال الله الحکیم: ﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ﴾
 
انسانهای موفق کسانی هستند که وکیل خودشان را خدا قرار می دهند. اگر هر کس بخواهد به هر چه برسد در پرتو خدا شدنی است. ﴿وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ آنها که به خدا توکل می کنند هرگز شکست نمی خورند. در روایتی پیامبر(ص ) از جبرئیل می پرسند: «ما التوکل علی الله عزوجل ؟ فقال : العلم بان المخلوق لایضر و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیاس من الخلق فاذا کان العبد کذالک لم یعمل لاحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله فهذا هو التوکل .
 
پیامبر فرمود: توکل برخدای عزوجل چیست ؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی می رساند ونه سودی می بخشد و نه می دهد و نه باز می دارد و به کار گرفتن یائس از خلق (یعنی آن یائس باطنی (ناامیدی) را که نسبت به مردم دارد در عمل و خارج نشان دهد)پس هر گاه بنده چنان باشد برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز خداامید ندارد و از غیر او ترسی ندارد و در احدی غیر از خدا طمع ندارد این همان توکل است در تمام این فقرات توکل به معنای لازم آن گرفته شده است مثلا" وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری می رساند و نه سودی می بخشد که فقط بر خدای تعالی اعتماد داشته و کارش را به او واگذار کرده است. پس توکل بر خدا یعنی اعتماد کردن بر خدای تعالی و واگذار کردن کار به او و تسلیم اراده و مشیت او بودن و هیچگونه اعتماد و تکیه نداشتن و استقلال ندادن به اسباب غیر از مسبب الاسباب یعنی حضرت حق تعالی .
 
تا مشیعت الهی نباشد منفعت الهی نیست. تا مشیعت الهی نباشد ضرر نیست. تا اراده خدا نباشد کسی نمی تواند به شما نفعی برساند. در جایی اگر رشد کردید نمی گذارید پای حساب خودتان، می گویید:  خدا ! در نظام دنیایی ما هم امتحان می شویم. خدا می تواند حمایت کند تا جلو ضرر گرفته بشود. بعضی ها در اوج تنهایی به دنبال حق می روند. حبیب نجار از آن سوی انطاکیه به دفاع از پیامبر آمد. می گفت ای قوم: تبعیت کنید از انبیاء . بعضی ها بزرگ فامیل هستند، اما در یک مسئله ای که اتفاق می نفتد، نمی توانند از حق دفاع کنند. جرئت نمی کند در دفاع از حق رو در روی نوه خودش بیاستد. آدمهای مفید حق را می گویند، اگر چه به ضرر خودشان هم باشد.
 
تُربتی پدر مرحوم حاج شیخ حسینعلی راشد، زمانی به اتفاق تعدادی از همراهان به قصد زیارت امام رضا(ع) با یک ماشین حرکت کردند. در بین راه بارش برف باعث شد جاده خطرناک و دید نداشته باشند. راننده از آنها می خواهد شب را در قهوه خانه ای در همان مزدیکی اتراق کنند. به سمت قهوه خانه حرکت می کنند. یکی از آنها وارد قهوه خانه می شود و به سرعت خارج شده و به همراهان می گوید وضع خراب است. می پرسند مگر چه شده است. در جواب می گوید عده ای از جوانها در قهوه خانه هستند و بساط عیش و نوش و تمامی وسایل گناه موجود و دیگر جای ما در اینجا نیست. مرحوم تربتی به آنها می گوید به قهوه خانه می رویم و شب را در آنجا می مانیم. همزمان با اذان مغرب وارد قهوه خانه می شوند. مرحوم تربتی وضو می گیرد و در وسط حیاط با صدای بلند شروع به اذان گفتن می کند. با صدای اذان تعدادی از جوانهایی که برای عیس و نوش نشسته بودند خارج می شوند. با شروع نماز تمامی جوانها از آنجا خارج می شوند. ما باید بدانیم که یک مومن نماز خوان حق است. نه یک شرابخوار و مشهور به فسق و فجور. بعضی اوقات مومنین دچار شک و تردید می شوند. اگر تو حضور نداشته باشی دیگران حاضر می شوند. مشتری بد احوال وارد مغازه می شود. می گویند چیزی نگویی تا مشتری فرار نکند. رزق و روزی از آن خداست. مردی وارد تاکسی مدل پایین می شود. راننده تاکسی نوار یک خواننده زن را گذاشته بود. مسافر با اینکه عجله داشت و می خواست سر ساعت به محل قرار برود، اما به راننده اعتراض کرد. راننده گفت مگر چه اشکالی دارد؟ مسافر جواب داد: شنیدن صدای خواننده زن بر مرد حرام است. راننده گفت: اگر مشکلی دارید پیاده شوید. مرد پیاده می شود. در همان لحظه یک ماشین مدل بالا توقف می کند و از ایشان می خواهد تا سوار ماشین شده و به هر جایی که می خواهد برساند. ضرر و نفع تا خدا نخواهد به کسی نمی رسد. این است معنی توکل که جبرائیل می فرماید. به پیامبر گفتند زیاده روی نکند و مواظب آسیبهای احتمالی که از جانب ابوجهل باشد. پیامبر فرمود: اگر ابوجهل یک تار مو از من گرفت ، شما به پیامبری من شک کنید. به امام رضا(ع) گفته بودند که پدر شما در زندان هارون الرشید است، حداقل شما کمی مدارا کنید. آنها نمی دانستند که آنها فقط به خدا توکل دارند. یکی از مهندسان مومن و با شخصیت که مدیریت یکی از شرکتها را هم به عهده داشت، به مجلس عروسی دعوت شد. در هیاهو و سر و صدا های عروسی وقتی به اذان نزدیک شد، بدون توجه به بقیه وضو ساخت و در گوشه ای از سالن تعدادی از صندلی ها را جابجا کرده و به نماز ایستاد. با دیدن این صحنه تعدادی از مدعوین مومن هم به نماز ایستادند. بعضی ها در انجام کارهای واجب و خدایی  و حق خود خجالت می کشند. کسانی باید خجالت بکشند که در مسیر خدایی نیستند. توکل یعنی به این فرهنگ رسیدن، تا نخواهید و اراده نکنید نمی رسید.
 
مرحوم مجلسی نقل می کنند: حضرت مسیح با عده ای از حواریون از جایی عبور کرده و به خرابه ای می رسند. در آن خرابه چند تا خشت از طلا وجود داشت. عده ای از همراهان قصد داشتند تا آنها را بردارند. حضرت فرمودند: دست بردارید وقتی وارد شهر شدیم طلای نیکوتری به ما می رسد. وقتی به شهر می رسند، به خانه پیر زنی وارد می شوند. درون خانه جوانی لاغر اندام با چهره ای زرد زندگی می کرد. حضرت از پیر زن پرسید این کیست و چرا لاغر و زرد رنگ و پریشان احوال است؟ پیرزن در جواب گفت: این فرزند من است. پدرش فردی خارکن بود. پس از مرگش تنها یک طناب و یک داس و تبری به ایشان ارث رسید. او هم با این وسایل به صحرا می رفت و با خارکنی هزینه زندگی را تامین می کرد. روزی حرمسرای پادشاه به صحرا می روند و پسرم با یک نگاه عاشق دختر پادشاه می شود.
 
" زدست دیده و دل هر دو فریاد
 
که هر چه دیده بیند دل کند یاد"
 
 از آن روز تا به حال به سر کار نرفته و در گوشه ای از منزل زانوی غم به بغل گرفته، از غذا و خوراک افتاده و مدام به من می گوید که به خاستگاری او بروم. من می دانم که چنین وصلتی محال است به ایشان می گویم که فقط مرگ است که می تواند تو را از این وضعیت رهایی بدهد. حضرت برای اینکه به یارانش بفهماند که طلایی بهتر از آن طلایی که در بین راه دیده اند، وجود دارد، به جوان گفت: صبح به خاستگاری دختر پادشاه برود. گفت: چگونه؟ پیامبر گفت: وارد کاخ می شوید و می گویید که پیامی برای پادشاه دارم و باید فقط به او بگویم. هر چه پادشاه گفت بگو انجام می دهم.  پسر صبح روز بعد به محل کاخ می رود و به نگهبانان می گوید که پیامی برای پادشاه دارم. نگهبانان با کسب اجازه از پادشاه جوان لاغر و رنگ پریده را به حضور شاه می برند. شاه می گوید شما با ما چه کار دارید؟ جوان در جواب می گوید: به خواستگاری دخترتان آمده ام. شاه می گوید: اگی توانستی برایم یک ظرف بزرگ از طلا فراهم کنی دخترم را به عقد تو در می آورم. پسر از کاخ خارج و به نزد حضرت می رود. جریان را برای حضرت تعریف می کند. حضرت به او می گوید: تشتی بیاور و مقداری از ریگ و سنگ و کلوخ داخل حیاط را داخل آن قرار بده. جوان همین کار را می کند. حضرت پارچه ای روس تشت پر از سنگ می گذارد و بعد از چند لحظه قسمتی از پارچه را کنار زده و با تعجب می بینند که تمامی تشت پر از طلا است.
 
" آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
 
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند"
 
پسر خوشحال می شود. صیح روز بعد با تشتی پر از طلا به کاخ می رود. شاه با دیدن تشت پر از طلا علت را جویا می شود. پسر با اصرار پادشاه آدرس حضرت و چگونگی ماجرا را برای پادشاه تعریف می کند. پادشاه با شناختی که از قبل داشت حضرت را به دربار دعوت می کند و مراسم جشن عروسی برگزار می شود. پادشاه به علت مرضی که داشت از دنیا رفته و چون فرزند پسری نداشت، دامادش را به پادشاهی برمی گزینند.(صبح خارکنی و شب پادشاهی). حضرت برای خارج شدن از آن شهر به پسر(پادشاه) خبر داد. وقتی پسر متوجه شد که حضرت قصر رفتن دارد به نزد ایشان آمده و از ایشان درخواست کرد تا در کنارش بماند. حضرت قبول نکرد. پسر گفت: شما که این همه در نزد خدا ارج و مقام دارید و می توانید چنین کارهای بزرگی انجام دهید، چرا نمی مانید و استفاده نمی کنید. حضرت فرمود: دنیایی که آنقدر وفا ندارد، پادشاهی را یک شبه از تخت به زیر می کشد و جوان خارکنی را یک شبه به پادشاهی می رساند، به این دنیا دل نباید بست. جوان تا این حرف را شنید لباس خارکنی را پوشید و به دنبال حضرت به راه افتاد. به جای پول باید خدای پول را دریافت. به جای مقام، قدرت و باید خدای آنها را دریافت.
 
امام حسین مظهر توکل است. مدرس در صحن مجلس در جواب رضاخان که گفته بود از من چه می خواهید، در جواب گفت: جان شما را می خواهم. سید مجتبی نواب صفوی وقتی کسروی وارد درشکه شد به طرفش رفت و شروع به تیر اندازی کرد. دو تا تیر زد و تیر سوم گیر کرده بود. درشکه با سرعت حرکت کرد تا از معرکه دور شود آما شهید نواب صفوی به دنبال درشکه می دوید. اگر کس دیگری بود با شلیک اولین تیر پا به فرار می گذاشت.
 
----------------------
 
خارج از بحث
 
امام محمدباقر(ع ) می فرماید: «من توکل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهزم ؛ هر کس بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر کس به خدا چنگ زند شکست نمی خورد.
 
امام علی (ع ) می فرمایند: «من توکل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب ؛ هر کس بر خدا توکل کند سختی ها برایش رام و اسباب و علل در مقابلش آسان می گردد.
 
امام رضا(ع ) می فرمایند: من احب ان یکون اقوی الناس فلیتوکل علی الله هر کس دوست دارد قوی ترین مردم باش پس باید بر خداتوکل کند.
 
امام علی (ع ) می فرمایند: اصل قوه القلب التوکل علی الله  ریشه قوت قلب توکل برخداست .
 
دستاورد توکل :
 
توکل ثمرات زیادی دارد که پاره ای از آنها عبارتند از :
1- قوت قلب 2 – قوت ایمان 3 – رام شدن دشواریها و آسان گشتن اسباب 4 – شکست ناپذیری
 
مراحل توکل
 
توکل را می توان بطور کلی بر سه قسم تقسیم کرد:
 
1 – توکل زبانی 2 – توکل اعتقادی 3 – توکل قلبی
 
التوکل فی القران
 
لقد ورد کثیر من الآیات حول صفة التوکل على اللَّه نأتی على نماذج منها:
 
• دعوة إلى التوکل
 
﴿وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾ ﴿... وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ﴾.
 
• الأنبیاء والصالحون وصفة التوکل
 
﴿فَقَالُواْ عَلَى اللّهِ تَوَکَّلْنَا...﴾ ، ﴿رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ﴾.
 
﴿وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا﴾.
 
• اللَّه کافٍ للمتوکل علیه
 
﴿وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾، ﴿وَکَفَى بِاللّهِ وَکِیلاً﴾.
 
• التوکل على اللَّه لا ینافی إرادة وعزم الإنسان
 
﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ﴾.
 
• اللَّه یحب المتوکلین
 
﴿... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ﴾.
 
از جمله آیات معروف در این باب، آیه 3 سوره طلاق است، که خداوند در آن این گونه می فرماید: "هرکه بر خدای اعتماد و توکل کند، وی او را بس است".
 
واژه توکل و مشتقات آن در قرآن کریم ۷۰ مرتبه در ۲۹ سوره و در ۶۱ آیه آمده است که در جدول زیر شرح داده شد.
 
 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group