استاد صديقي حفظه الله > شخصيت آيت الله العظمي بهجت ره 1
حجتالاسلام والمسلمين صديقي، فروردين 90
نكته اول:
خدا دنيا را برای كار و نجات ما خلق كرده است. دنيا محل حجاب است، حضرت آدم كسي نبود كه از اينكه باغ و بستاني از او گرفته شده باشد، گريه كند. يک پيامبر برای از دست دادن مال و منال گريه نميكند. مرحوم آيتالله شيخ محمدحسين غروي كه استاد آيتالله العظمی بهجت بود، ابتدائا متمكن بود، تا حدي كه تسبيح قيمتي ايشان كه پاره شد و زمين ريخته شان، ايشان اجازه نميداد خم شود و بردارد. اما بعدها آيتالله غروي مبتلا به فقر مالي شديد ميشود؛ تا جايي كه اين محقق كمنظير از مغازه پياز ميخرد و پياز زمين ميريزد، مجبور ميشود برای برداشتن پيازها خم شود؛ اما خودشان ميگفتند: امروز حال من بهتر از روزي است كه متمكن بودم.
وقتي روی آوردن و روی برگرداندن دنيا برای يک عالم مهم نيست، مسلما برای يک پيامبر مهم نيست. گريه آدم به خاطر اين است كه در بهشت محجوب نبود و از خدا فاصله نداشت، هبوط به عالم، هبوط به عالم حجاب بود و بايد با عمل و ذكر و عبادت حالت حضور را اكتساب كرد.
رسيدن به مقام حضور، مقام فناء و توحيد، مجاهده تمامعيار ميخواهد.تا، كسي اهل جهاد نباشد، به مقام فناء نميرسد.
اولين جبههاي كه بدون فتح آن نميتوان به مقام فناء رسيد، فقاهت است. «فلو لا نفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا في الدين ...»، شأن نزول اين آيه درباره جهاد است. علاقه مسلمانان صدر اسلام به اندازهاي بود كه پيرمرداني مثل «عمرو بن جموح»كه جهاد بر آنها واجب نبود يا تازهدامادهايي مثل حَنظله مشتاق جهاد بودند.
نمونه اين را ما در دفاع مقدس ديديم. برخي مدارس علميه از سيصد طلبه، صد و شصت نفر شهيد شدهاند. صدر اسلام طوري شده بود كه فضاي تعليم و تعلّم كمرنگ شده بود. لذا آيه نازل: «فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم»،جواني كه جبهه ميرود اگر بصيرت و تفقه ديني نداشته باشد، جذب دشمن ميشود.
اگر جامعهاي بخواهد زيربنای درستي داشته باشد، بايد اينگونه باشد: «كن عالما ناطقا أو مستمعا واع»، يا بايد عالم و گوينده بود يا مستمع. انسان يا بايد معلم باشد يا متعلّم.
پيامبر صلیاللهعليهوآله فرمود:«قسم ظهري اثنان»؛ دو گروه كمر مرا خورد كردند: يكي عالم بيتقواست، ديگري كسي است كه سواد ندارد و ادعای سير و سلوک و علم دارد. مثل كساني كه سواد ندارند جوانها را به اسم عرفان دور خود جمع كرده و در مسيرهای ديگر ميبرند. اين مدعيان بيخبر كه دم از مقدسات ميزنند، ولي از هيچ مرجع و رهبري اطاعت نميكنند، كمر پيامبر صلیاللهعليهوآله را ميشكنند. اين سخن پيامبرصلی اللهعليهوآله، اعلام خطر و هشدار است؛ يعني اينها كمر دين را ميشكنند. چون اينها قطاعالطريقاند و در صفوف مسلمان شكاف ايجاد ميكنند. فقيه و عالم شدن از اصول واجبات است. «طلب العلم فريضة علی كل مسلم و مسلم».
نكته دوم:
«العلم يهتف بالعمل». حركت علمي يک سير و جهاد است. همانگونه كه مجاهد بذل جان ميكند، مجتهد هم بذل جهد ميكند. در كنار حركت علمي، عمل لازم است. عالم بايد عامل باشد. آيتالله العظمی بهجت به همه ميگفتند: به آنچه ميدانيد عمل كنيد. به يقينيات عمل كنيد. عمل علم ديگري به دنبال ميآورد كه در كتب پيدا نميشود. يک نور و روزنهاي از ملكوت در اثر عمل در دلها پيدا ميشود كه در قرآن نيز به آن اشاره شده: «قل ان كنتم تحبون الله فتبعوني يحببكم الله.» نميخواهيد محبوب خدا شويد؟ اگر به شما يک خانه بدهند، خوشحال ميشويد يا امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشريف؟ شما اگر از پيامبر صلیاللهعليهوآله تبعيت كنيد، خدا دوستتان خواهد داشت و خدا هركه را دوست بدارد ادارهاش ميكند. مرحوم سيد عليخان در «الكلم الطيب» دعاهای زيبايي نقل كرده: «حسبي الله و عليه توكلت و هو رب العرش العظيم».
مرحوم آيتالله كشميري ميگفتند: «بعد از نماز 7 مرتبه اين ذكر را بگوييد: فسيفيكهم الله و هو السميع العليم، برای كفايت خطر دشمن، خواندن اين آيه مؤثر است».
آيات قرآن كريم به ما اميد ميدهد، منتهی شرطش آن است كه ما تبعيت كنيم؛ بعد از علم آنچه لازم است عمل است. اولين بار كه من خدمت مرحوم شيخ علي سعادتپرور رسيدم، اين آيه سوره صف را خواندم: «يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون»، بالاتر از اين، تهديدي اگر بود خدا ميگفت.
فلسفه برخي مصايب:
ممكن است برخي از روی محبت كسي را چوب بزنند، اما نشانه غضب نيست. بلكه ميخواهند انسان را پاک كنند، ولي اگر بگويند ما تو را رها كرديم، با تو كار نداريم، اين خيلي بد است. اينكه اميرالمؤمنين عليهالسلام ميفرمايد: «فهبني صبرت علي عذابك فكيف اصبر علي فراقك»، برای همين است. فراق، يعني كاری به كار آدم نداشته باشند.
نكته سوم:
ذكر
«اذكر الله كثيرا»، يكي از ويژگيهای «اولوالالباب» ذكر است؛ «الذين يذكرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم.» كاش همه نور الهي داشته باشند. اين آيه سوره حشر تكاندهنده است: «يا ايها الذين آمنوا اتق الله و لتنظر نفس ما قدمت»، امروز گذشت، براي فردا چه كردهاي؟ «و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون»، در يک آيه خدا دو بار دستور به تقوا ميدهد. اگر انسان تقوا داشته باشد، ميداند خدا ميبيند. آيه بعد ميفرمايد: «و لا تكونوا كالذين نسو الله فانسهم أنفسهم»، نميگويد چرا خدا را فراموش كردي؟ ميگويد مثل كساني نباش كه خدا را فراموش كردهاند.
وقتي ياد خدا در درس و زندگي نباشد، انسان به خانواده خود و شاگردش ظلم ميكند. نسيان خدا، بركت را ميبرد، انسان را به ظلمهايي مبتلا ميكند كه فكر ميكند ظلم نيست.
نتيجه:
نتيجه فراموشي خدا، فاسق شدن از «اولئك هم الفاسقون»، اينجا پايگاه است، شما پناه امتيد. امام حسين عليهالسلام فرمود: «العلماء بالله حصون الرعية». مردم در طوفانها بايد به شما پناه بياورند، شما بايد با اهلبيت ارتباط داشته باشيد تا بتوانيد مردم را پناه دهيد.