استاد صديقي حفظه الله > شخصيت آيت الله العظمي بهجت ره 2
حجتالاسلام والمسلمين صديقي
«فوجد عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما»
زندگي و صفات صلحا و علمای رباني الگوی انسانهاست.عند ذلك الاخيار تنزل البركات.
آيتالله العظمی بهجت از اخيار و ابرار و سالكين برجسته بودند. كليد همه موفقيتها عبوديت و بندگي است. خدا به بندگانش نظر دارد. پيامبر اكرم صلیاللهعليهوآله كه تاج انبياء بود. اما قرآن و احاديث مهمترين ويژگي را عبوديت ميداند.
در دو آيه قرآن انسان را معراجي و حركت او را رو به بالا معرفي ميكند.«إليه يصعدالكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه». مقصد خداست. «و أن إلی ربك المنتهي و أن إليه الرجعي.» رجوع موجودات به سمت جان پاک به سوی خود صعود ميكند.«إلی يصعد الكلم الطيب».«الكلم الطيب» خيلي راز دارد گوهر و حقيقت بايد طيب باشد. جان خبيث رويش ندارد. گوهر ناپاک به جايي نميرسد. بايد اقتضا و استعداد در وجود و گوهر باشد و الا هيچ اكسيري حتی اكسير رسول خدا صلیاللهعليهوآله هم نميتواند انسان را عوض كند. ابولهب از أرحام و نزديكان پيامبر صلیاللهعليهوآله بود، اما خدا او را اينگونه نفرين كرد، «تبت يدا ابي لهب و تب».
پيامبر صلیاللهعليهوآله با معجزات و اخلاق عظيم نتوانست در ابولهب و ابوجهل تأثير بگذارد. ابوجهل در لحظه مرگ نيز گفت من دين پيامبر صلیاللهعليهوآله را قبول نكردم.
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در بـــاغ لاله روید و در شـــــورهزار خس
اگر دل شورهزار يا سخت باشد، باران رحمت هم ببارد؛ نه آب قبول كند و نه گياه آنجا نمو ميكند! بايد دل را پاک كرد.
حسد در ميان تحصيل كردهها جايگاه خطرناكي دارد كه ايمان را مي خورد. «كما تاكل النار الحطب»، آتش هويت درخت را از بين ميبرد. بيماري حسادت بيش از ديگران به ما كار دارد و نميگذارد آدم صعود كند، تكبر، عُجب و حرص هم اينگونه است.
اگر كسي بخواهد آيينه خدا نما شود، بايد آلودگیهای دروني را پاک كند. از پيشرفت ديگران لذت ببرد و ناراحت نشود. خودش را به رخ ديگران نكشد. وقتي درس ميدهد ببيند خود را مطرح ميكند يا علم را؟
راه سلوک خيلي باريک و خطرناک است، شرط اول پيمودن آن جان پاک است.
قدم دوم عمل صالح است. جان پاک به وسيله عمل صالح بالا ميرود.
شرايط عمل صالح:
داشتن اخلاص: «انما الاعمال بالنيّات»، در هر علمي ريا و تزوير باشد، عمل صالح نيست.
منطبق با قانون شرع باشد. عبادت اگر مطابق شرع بود، تأثير ميگذارد. قرآن شفاست، اما برای كسي كه مؤمن باشد. ايمان نباشد قرآن شفا نيست. اگر قرآن شفاست، بايد آن را از طبيب گرفت نه اينكه انسان بگويد خودم به قرآن مراجعه كرده شفا ميگيرم. بايد به دلي كه قرآن بر آن نازل شده راه يافت و با او ارتباط پيدا كرد. بايد با قلب پيامبر صلیاللهعليهوآله ارتباط برقرار كرد كه درِ ورود به آن اميرالمؤمنين عليهالسلام است.
قبول ولايت: مرجعيت و ولايت در تكامل انسان لازم است؛ همانگونه كه نماز بدون قبله قبول نيست، عمل بدون ولايت نيز قبول نيست.
ما بايد پاكي را تحصيل كنيم؛ «ان الله يحب التوابين و يحب المطهرين»، طهارت بالفعل كه تولد با فطرت است، كافي نيست. طهارت موردنظر شارع رهايي از همه ظلمتها و حجاب است. «فما لكم لا تؤمنون بالله و الرسول يدعوكم».
اين عالم به منزله رحم است كه توقف در آن مقدمه زندگي در دنياست. شما عوالم ديگر در راه داريد. بايد شب را طي كنيد تا به فجر برسيد.
ما در ظلمات هستيم، بايد به نور برسيم. بايد با ترک گناه و عمل به واجب، سير نوری را بالا ببريم. اين مسير انسان را به خدا ميرساند. بايد تحت ولايت بود، هيچكس نميتواند خود را نوراني كند. فاقد نميتواند معطي باشد.
هركسي را بهر كاري خواستند، «كل نيسر لما خلق له و نيسره باليسری». خداوند عشق و نور را در دل آدم قرار ميدهد و راه را برای او آسان ميكند.«والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا و ان الله لمع المحسنين»، اگر كسي كار و تلاش كند و با نفس مقابله كند، خدا ميبردش. يك كاري بكن از خودت بيرون بيايي، آنوقت ميبرندت.
آيتالله العظمی بهجت، هميشه در طواف حق بود و لحظهاي دور خود نچرخيد. من الله، في الله، إلي الله و بالله بوده است. خودشان گاهي ميگفتند: «مِن حرم إلی حرم»، اين نوع حركت، انسان را به عبوديت مطلق ميرساند. اگر نماز و درس آيتالله العظمی بهجت را ديده بوديد، ذرهاي انانيت در آن نميديديد. همه كارش برای خدا بود؛ اين براي خدا بودن انسان را به فناء ميرساند.
«ألم أعهد إليكم يا بني آدم أن لا تعبدوا الشيطان إنّه لكم عدو مبين و أن اعبدوني هذا صراط مستقيم».
ثوبان، خادم پيامبر صلیاللهعليهوآله بود، مغموم و مهموم بود. حضرت پرسيد: چرا مغمومي؟ گفت: شما رفتيد تا برگرديد، فراقتان برای ما سخت بود. (شما از فراق امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشريف اينقدر ناراحتيد؟ واقعا تشنه ديدار حضرت هستيد؟) فكر كردم در بهشت جای شما کجا؟ جای من كجا؟ اين آيه در دلداري او نازل شد: «و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا.» رمز بودن با پيامبر صلیاللهعليهوآله، همين است؛ با ادعا كه نميشود. بايد اطاعت آنهم اطاعت در مسير ولايت باشد.
درست است افق پيامبر صلي اللهعليهوآله بلند است، اما رحمة للعالمين است؛ اما هركس در درجه خود به مقداري كه نور دارد با پيامبر صلیاللهعليهوآله خواهد بود.
آيتالله العظمی بهجت نه برای خود تبليغ كرد و نه برای خودش اهميت داشت. ايشان علاقه خاصي به آقا رضای همداني داشت و شهرتگريزي را بيشتر از ايشان ياد گرفته بود. ميگفتند: آقا رضا همداني پيغام داد به ميرزاي شيرازي كه مرا بفرستيد در بلدي مسئله بگويم، معيشتم تأمين شود. مرحوم ميرزا، آقای صدر را فرستادند پيش ايشان كه شما برای حوزه لازمتريد. با اينكه درجه فقاهت حاج آقا رضا همداني به اندازهاي بود كه بعضي بزرگان ايشان را اعلم ميدانستند.
در درس و عبادت آيتالله العظمی بهجت التذاذ نبود، تعبد بود؛ لذا وقتي پدر ايشان بر اثر سعايت برخي نامهاي نوشتند كه من راضي نيستم به جز درس در غير واجبات قدمي برداريد، آيتالله العظمی بهجت نامه را بردند پيش آقای قاضي، ايشان گفت: به دستور پدرتان عمل كنيد. آيتالله العظمی بهجت تا زنده بود در درس آقای قاضي و عمل مستحب ديگري شركت نكرد. مرحوم ميرزا عبدالعلي تهراني نقل ميكرد: «وقتي ما در نماز ميرزا جواد ملكي تبريزي شركت ميكرديم، تكبير نماز را كه ميگفت، ما را نيز با خود ميبرد.»، اما با اينهمه ايشان معتقد بود شيخ مرتضی زاهد چيز ديگري است. چرا؟ شيخ مرتضي زاهد حتی شب زفاف هم غرق در عبادت بود كه خدا متوجهش كرد الآن وظيفه تو چيز ديگري است. شيخ مرتضي گفت: من از نماز شب چيزي گيرم نيامد، به خاطر خدا از نماز شب گذشتم و سراغ همسرم رفتم و هر دري هم به رويم باز شد به بركت آن بود.
آيتالله العظمی بهجت اهل سكوت بود؛ «لا يستقيم قلب المؤمن»، مگر زبانش اصلاح شود.كنترل زبان آغاز خودسازي است. «قد افلح المؤمنون الذين هم في صلاتهم خاشعون الذين هم عن اللغو معرضون»، خشوع در گرو اعراض از لغو است.
آيتالله العظمی بهجت اهل خواندن مجلات و روزنامهها نبود، ولي يکبار به مقام معظم رهبري، گفته بودند چرا شما در محافل بينالمللي افرادي نداشته باشيد كه براي شما كار كنند؟ مقام معظم رهبري گفته بودند: ما بودجه نداريم. آيتالله العظمی بهجت گفته بودند: اگر جنگ پيش بيايد چقدر هزينه ميكنيد؟ همان هزينه را صرف اين امور كنيد.
آيتالله العظمی بهجت به حفظ نظام و ولايت حساسيت داشتند، هم در ادعيهشان و هم در مراقبهشان.