محبت خدا
آيت الله مكارم شيرازى
تولى و تبرى در روايات اسلامى
بخشى از آيات تولى و تبرى است بخوبى استفاده مىشود كه مساله پيوند با ذات پاك خداوند و اولياءالله، و بريدن از ظالمان و فاسدان و طاغوتها، و در يك كلمه «حب فى الله و بغض فى الله» از اساسىترين و اصولىترين تعليمات قرآن است، كه اثر عميقى در مسائل اخلاقى دارد.
اين اصل قرآنى و اسلامى، در تمام مسايل زندگى انسان تاثير مستقيم دارد اعم از مسائل فردى و اجتماعى و دنيايى و آخرتى. و از جمله در مسائل اخلاقى كه مورد بحث ما است، نيز اثر فوقالعادهاى دارد.
مؤمنان را مىسازد؛ آنها را تهذيب مىكند؛ و به آنها تعليم مىدهد كه در هر قدم، نيكان و پاكان مخصوصا پيامبر اكرم صلىالله عليه و آله و امامان معصوم: را اسوه و قدوه و سرمشق خود قرار دهند؛ و اين از گامهاى مؤثر براى وصول به هدف آفرينش انسان يعنى تهذيب نفس و پرورش فضائل اخلاقى است.
تولى و تبرى در روايات اسلامى
احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنت در زمينه حب فىالله و بغض فىالله و تولى و تبرى آمده است، و به قدرى در اين باره اهميت داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مىشود.
بىشك اين اهميت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند دوستى با اولياء الله و دوستان خدا، و بيزارى از دشمنان حق، دارد؛ اين آثار مثبت هم در قدرت ايمان ظاهر مىشود و هم در تهذيب اخلاق، و هم در پاكى اعمال و تقوا.اين احاديث نشان مىدهد كه بايد در طريق تهذيب نفس و سير و سلوك الىالله، هر كس پيشوا و مقتدايى را برگزيند.در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مىشود:
1- در خطبه قاصعه تعبير جالبى درباره پيغمبراكرم صلىالله عليه و آله و على عليه السلام ديده مىشود؛ مىفرمايد:
«و لقد قرن الله به صلى الله عليه و آله من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم، و محاسن اخلاق العالم، ليله و نهاره و لقد كنت اتبعه اتباع الفصيل اثر امه يرفع لى فى كل يوم من اخلاقه علما و يامرنى بالاقتداء به؛
از همان زمان كه رسول خدا صلىالله عليه و آله از شير باز گرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خويش را مامور ساخت تا شب و روز او را به راههاى مكارم اخلاق و صفات خوب انسانى سوق دهد؛ و من (هنگامى كه به حد رشد رسيدم نيز) همچون سايه به دنبال آن حضرت حركت مىكردم، و او هر روز نكته تازهاى از اخلاق نيك خود را براى من آشكار مىساخت؛ و به من فرمان مىداد تا به او اقتدا كنم.» 2
اين حديث شريف كه بخشى از خطبه قاصعه را تشكيل مىدهد، اين حقيقت را روشن مىسازد كه حتى پيغمبرگرامى اسلام در آغاز كارش مقتدا و پيشوايى داشته كه بزرگترين فرشتگان الهى بوده است.
على عليه السلام نيز پيامبر صلى الله عليه و آله را مقتدا و پيشواى خود قرار داده بود و سايه به سايه او حركت مىكرد؛ و اين مقتداى بزرگوار هر روز درس تازهاى به على عليه السلام مىآموخت و چهره نوينى از اخلاق انسانى را به او نشان مىداد.
آنجا كه پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام در آغاز كارشان در برنامه سير الىالله نياز به پيشوا و مقتدا داشته باشند، تكليف ديگران پيداست.
2- در روايت معروف «بنىالاسلام ...» كه با طرق متعدد با تفاوت مختصرى از معصومين (ع) نقل شده است اين موضوع بخوبى منعكس شده است؛ از جمله در حديثى كه يار وفادار امام باقر عليه السلام «زراره» از آن حضرت نقل كرده، مىخوانيم: «بنىالاسلام على خمسة اشياء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم والولاية، قال زرارة: فقلت: واى شىء من ذلك افضل؟ فقال: الولاية افضل لانها مفتاحهن و الوالى هو الدليل عليهن؛
اسلام بر پنج پايه بنا شده: بر نماز و زكات و حج و روزه و ولايت (رهبرى معصومين)، زراره مىگويد: عرض كردم: كداميك از اينها افضل است؟ فرمود: ولايت افضل است، زيرا كليد همه آنها است، و والى و رهبر الهى راهنما به سوى چهار اصل ديگر است». 3
از اين تعبير بخوبى استفاده مىشود كه ولايت و اقتدا به اولياء الله سبب احياء ساير برنامههاى دينى و مسايل عبادى و فردى و اجتماعى است؛ و اين اشاره روشنى به تاثير مساله ولايت در امر تهذيب نفوس و تحصيل مكارم اخلاق مىباشد.
3- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: روزى پيامبر صلى الله عليه و آله به يارانش فرمود:
«اى عرى الايمان اوثق؟ فقالوا: الله و رسوله اعلم و قال بعضهم الصلوة، و قال بعضهم الزكاة، و قال بعضهم الصيام، و قال بعضهم الحج و العمرة، و قال بعضهم الجهاد، فقال رسولالله صلى الله عليه و آله لكل ما قلتم فضل و ليس به، ولكن اوثق عرى الايمان الحب فىالله و البعض فى الله و تولى اولياء الله و التبرى من اعداء الله؛
كداميك از دستگيرههاى ايمان محكمتر و مطمئنتر است؟ ياران عرض كردند خدا و رسولش آگاهتر است، و بعضى گفتند نماز، و بعضى گفتند زكات و بعضى روزه، و بعضى حج و عمره، و بعضى جهاد! رسول خدا صلىالله عليه و آله فرمود: همه آنچه را گفتيد داراى فضيلت است ولى پاسخ سؤال من نيست؛ محكمترين و مطمئنترين دستگيرههاى ايمان، دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست، و دوست داشتن اولياء الله و تبرى از دشمنان خدا». 4
پيغمبراكرم صلى الله عليه و آلهنخست بااين سؤال مهم، افكار مخاطبان را در اين مساله سرنوشتساز به جنب و جوش در آورد - و اين كارى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله گاه قبل از القاء مسايل مهم انجام مىداد - گروهى اظهار بىاطلاعى كردند، و گروهى با شمردن يكى از اركان مهم اسلام پاسخگفتند؛ ولى پيامبر صلىالله عليه و آله در عين تاكيد براهميت آن برنامههاى مهماسلامى،سخنان آنها را نفىكرد،سپس افزود: مطمئنترين دستگيره ايمان، حب فىالله و بعض فىالله است!
تعبير به «دستگيره» در اينجا گويا اشاره به اين است كه مردم براى وصول به مقام قرب الى الله، بايد به وسيلهاى چنگ بزنند و بالا بروند، كه از همه مهمتر و مطمئنتر، دستگيره حب فىالله و بغض فىالله است.اين به خاطر آن است كه پيوند محبت با دوستان خدا و اقتدا و تاسى به اولياءعاملى استبراى حركت در تمام زمينههاى اعمال خير و صفات نيك.
بنابراين، با احياء اين اصل، اصول ديگر نيز زنده مىشود؛ و با ترك اين اصل، بقيه تضعيف يا نابود مىگردد.
4- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه خطاب به يكى از يارانش به نام جابر كرد و فرمود:
«اذا اردت ان تعلم ان فيك خيرا فانظرالى قلبك فان كان يحب اهل طاعة الله و يبغض اهل معصيته، ففيك خير، و الله يحبك؛ و ان كان يبغض اهل طاعة الله و يحب اهل معصيته، فليس فيك خير، و الله يبغضك و المرء مع من احب؛
هرگاه بخواهى بدانى در تو خير و نيكى وجود دارد يا نه؟ نگاهى به قلبت كن! اگر اهل اطاعت الهى را دوست مىدارد و اهل معصيت را دشمن مىشمرد، تو انسان خوبى هستى، و خدا تو را دوست دارد؛ و اگر اهل اطاعت الهى را دشمن مىدارد و اهل معصيتش را دوست مىدارد، نيكى در تو نيست، و خدا تو را دشمن مىدارد؛ و انسان با كسى است كه او را دوست مىدارد!» 5
جمله «والمرء مع من احب» اشاره لطيفى به اين واقعيت است كه هر انسانى از نظر خط و ربط اجتماعى و خلق و خو و صفات انسانى و همچنين سرنوشت نهايى در روز رستاخيز، با كسانى خواهد بود كه به آنها عشق مىورزد و پيوند محبت دارد؛ و اين نشان مىدهد كه مساله «ولايت» در مباحث اخلاقى سرنوشتساز است.
5- در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام مىخوانيم كه رسول خدا صلىالله عليه و آله فرمود:
«ود المؤمن للمؤمن فى الله من اعظم شعب الايمان، الا و من احب فى الله وابغض فى الله و اعطى فى الله و منع فى الله فهو من اصفياء الله؛
محبت مؤمن نسبتبه مؤمن به خاطر خدا از بزرگترين شاخههاى ايمان است؛ آگاه باشيد كسى كه به خاطر خدا دوستبدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد، به خاطر خدا ببخشد و به خاطر خدا خود دارى از بخشش كند، او از برگزيدگان خداست!» 6
6- در حديث ديگرى از امام على بنالحسين عليه السلام مىخوانيم:
اذا جمع الله عزوجل الاولين و الآخرين قام مناد فنادى يسمع الناس فيقول: اين المتحابون فى الله قال: فيقوم عنق من الناس فيقال لهم اذهبوا الى الجنة بغير حساب قال: فتلقاهم الملائكة فيقولون الى اين؟ فيقولون الى الجنة بغير حساب! قال فيقولون فاى ضرب انتم من الناس؟ فيقولون نحن المتحابون فى الله، قال فيقولون واى شىء كانت اعمالكم؟ قالوا كنا نحب فى الله و نبغض فى الله، قال فيقولون نعم اجر العاملين!؛
هنگامى كه خداوند متعال اقوام اولين و آخرين را(در قيامت) جمع كند، ندا دهندهاى ندا مىدهد، به گونهاى كه به گوش همه مردم برسد، مىگويد كجا هستند آنهايى كه به خاطر خدا همديگر را دوست داشتند، فرمود در اين هنگام گروهى از مردم بر مىخيزند و به آنها گفته مىشود، بدون حساب به سوى بهشت برويد! فرمود: در اين موقع فرشتگان الهى از آنها استقبال مىكنند، مىگويند به كجا مىرويد؟ مىگويند: به بهشت بدون حساب! مىگويند شما از كدام گروه مردم هستيد؟ مىگويند ما كسانى هستيم كه به خاطر خدا يكديگر را دوست مىداشتيم، مىگويند، اعمال شما چه بود؟ مىگويند ما به خاطر خدا گروهى را دوست مىداشتيم و به خاطر خدا گروهى را دشمن مىداشتيم، فرشتگان مىگويند: چه خوب است پاداش عمل كنندگان!» 7
تعبير «نعم اجرالعاملين» نشان مىدهد كه محبتبا اولياء الله و دشمنى با اعداءالله سرچشمه اعمال نيك و پرهيز از اعمال بد است.
7- در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله چنين آمده است:
«ان حول العرش منابر من نور عليها قوم لباسهم و وجوههم نور ليسوا بانبياء يغبطهم الانبياء و الشهداء قالوا يا رسولالله حل لنا قال: هم المتحابون فى الله و المتجالسون فى الله و المتزاورون فى الله؛
در اطراف عرش الهى منبرهايى از نور است كه بر آنها گروهى هستند كه لباسها و صورتهايشان از نور است؛ آنها پيامبر نيستند ولى پيامبران و شهداء به حال آنها غبطه مىخورند! عرض كردند: اى رسول خدا! اين مساله را ما براى حل كن (آنها چه كسانى هستند؟) فرمود: آنها كسانى هستند كه به خاطر خدا يكديگر را دوست دارند و براى خدا با يكديگر مجالست مىكنند، و براى خدا به ديدار هم مىروند!» 8
8- در حديث ديگرى (يا در ادامه حديث بالا) مىخوانيم: پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
«لو ان عبدين تحابا فى الله احدهما بالمشرق و الآخر بالمغرب لجمع الله بينهما يوم القيامة و قال النبى صلى الله عليه و آله افضل الاعمال الحب فى الله و البغض فىالله؛
اگر دو بنده (از بندگان خدا) يكديگر را به خاطر خدا دوست دارند، يكى در مشرق باشد و ديگرى در مغرب، خداوند آن دو را در قيامت در بهشت كنار هم قرار مىدهد، و فرمود: برترين اعمال حب فى الله و بغض فى الله است». 9
اين حديث نشان مىدهد كه محكمترين پيوند در ميان انسانها، پيوند مكتبى است، كه سبب همگونى در اخلاق و رفتارهاى انسانى مىشود؛ بديهى است آنها كه يكديگر را به خاطر خدا دوست دارند، صفات و افعال خداپسندانه را در يكديگر مىبينند، و همين حب فى الله و بغض فى الله گاممؤثرى براى تربيت نفوس آنها است.
9- در حديث قدسى مىخوانيم: خداوند به موسى عليه السلام فرمود:
«هل عملت لى عملا؟! قال صليت لك و صمت و تصدقت و ذكرت لك، قال الله تبارك و تعالى، و اما الصلوة فلك برهان، و الصوم جنة و الصدقة ظل، و الذكر نور، فاى عمل عملت لى؟! قال موسى: دلنى على العمل الذى هو لك، قال يا موسى هل واليت لى وليا و هل عاديت لى عدوا قط فعلم موسى ان افضل الاعمال الحب فى الله و البغض فى الله؛
آيا هرگز عملى براى من انجام دادهاى؟ موسى عرض كرد: آرى! براى تو نماز خواندهام، روزه گرفتهام، انفاق كردهام و به ياد تو بودهام؛ فرمود: اما نماز براى تو نشانه (ايمان) است، و روزه سپر آتش، و انفاق سايهاى در محشر، و ذكر خدا نور است؛ كدام عمل را براى من به جا آوردهاى اى موسى! عرض كرد خداوندا! خودت مرا در اين مورد راهنمايى فرما! فرمود: آيا هرگز به خاطر من كسى را دوست داشتهاى، و به خاطر من كسى را دشمن داشتهاى؟ (در اينجا بود كه) موسى عليه السلام دانستبرترين اعمال حب فى الله و بغض فى الله (دوستى براى خدا و دشمنى براى خدا) است».
10- اين بحث را با حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام پايان مىدهيم (هر چند احاديث در اين زمينه، بسيار فراوان است.) فرمود:
«من احب لله و ابغض لله و اعطى لله و منع لله فهو ممن كمل ايمانه؛
كسى كه به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد، و به خاطر خدا ببخشد، و به خاطر خدا ترك بخشش كند، او از كسانى است كه ايمانش كامل شده است!»