توبه(۳)
در يك تقسيم بندي ديگر، گناهاني را كه ممكن است انسان مرتكب شود، به سه دسته ميتوان تقسيم نمود كه قهراً توبه از آنها به حسب موارد سه گونه خواهد بود كه اندكي به شرح آن ميپردازيم:الف) ستم به خويشتن
خداوند ستم به خويشتن را در قرآن كريم با تعبير «فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسهِ»1 مطرح كرده است. منظور از اين دسته لغزشها و خطاها، گناهان و اشتباهات و لغزشهايي هستند كه در مرحله نخست و به طور كلّي، زيانها و ضررها و ضربه هاي آن، متوجّه خود انسان ميگردد؛ انسان از اين ناحيه به جان و مال و حيثيت خويش صدمه زده و موجب عدم پيشرفت و موفقيت يا فقر و عقب افتادگي و گرفتاري خويش ميگردد. البته طبق منابع ديني همة گناهان حتي حق الناس و ظلم به ديگران، مصداق ظلم به خويشتن هم هستند.
در اين گونه موارد، گرچه گناهكار در حق خود ظلم روا داشته، ولي چون اصولاً پاي شخص ديگر و حق ديگري در ميان نيست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر ميتوان از آنها توبه كرد و راه خير و صلاح و سعادت دنيوي و اخروي را در پيش گرفت.
ب)حقّالله
فطرت پاك و سالميكه خداوند در نهاد انسان قرار داده،اعضاء و جوارح و نعمتهاي مادي و معنوي كه براي او فراهم آورده، پانزده ميليارد سلّولي كه در مغز او به وديعت گذاشته و بالاخره، «ارسال رسل و انزال كتب» همه براي اين است كه انسان دچار غفلت نگردد و به انحراف و انحطاط فرو نلغزد؛ به «اخلاق الله» گرايد و راه تكامل رابپيمايد. اما متأسفانه، انسان بر اثر تأثيرپذيري از عوامل دروني و بيروني، اين همه نعمت و هدايت را ناديده ميگيرد، در برابر خدا و دستورات پروردگار عالم، عصيان و سركشي ميكند و در حق خدا و احكام دين الهي ستم روا ميدارد. براي توبه از اين دسته گناهان،اگر شرك و كفر صورت گرفته، بايد «توحيد» و يكتاپرستي را جايگزين نمود و اگر در احكام و فروع دين خداوند، كوتاهي،نقصان و تعطيلي واقع شده، بايد به تكميل و جبران آنچه از دست رفته، اقدام نمود. البته جبران بعضي از گناهان ممكن است مشكل به نظر آيد، اما چون خداوند كريم و رحيم است و اصولاً خود بندگان را به توبه فرا خوانده، گاهي توبه و استغفار از گناهان به راحتي عملي ميگردد. از باب نمونه، درباره كسي كه بي جهت روزه خواري ـ كه حقّ الله است ـ كرده، در رساله عمليّه ميخوانيم: «كسي كه كفاّره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستوري كه در مسأله بعد گفته ميشود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام، يك «مد» كه تقريباً ده سير است، طعام يعني گندم يا جو و مانند اينها بدهد؛ و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند «مد»كه ميتواند به فقرا طعام بدهد،و اگر نتواند طعام بدهد، بايد استغفار كند، اگر چه مثلاً يك مرتبه بگويد: استغفر الله.
بنابراين، توبه در مورد «حقّالله» آسان است، حتي گاهي اوقات كه گناه جنبه «حق الناس» به خود ميگيرد مثلاً در «عمل منافي عفت» و «تجاوزات جنسي» افشاي آن مجاز نيست و به خاطر پيشگيري از عوارض سوء آن ميتوان ميان خود و خدا توبه جدّي داشت. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «أوحَي اللهُ عزّوجلّ إلي داوودَ النَبيَّ: يا داودُ! إنَّ عَبدي المؤمنَ إذا أذنَبَ ذَنباً ثمَّ رَجَعَ و تابَ مِن ذلكَ الذّنبِ و استَحيا مِنّي عندَ ذِكرِهِ غَفَرتُ لهُ، و أنسَيتُهُ الحَفَظَةَ، و أبدلتُهُ الحسَنَةَ، و لا اُبالي و أنا أرحمُ الراحمين».2 خداوند متعال به داوود پيامبر وحي فرستاد: «اي داوود! اگر بنده مؤمن من مرتكب گناه شود، سپس توبه و بازگشت نمايد و از آن گناه منصرف شود، و هنگام يادآوري آن گناه، از من حيا و شرمساري داشته باشد، او را ميآمرزم، فرشتگان مراقب را از ثبت گناه او به فراموشي وا ميدارم و گناه او را به نيكي تبديل ميگردانم و اهميتي نميدهم و من، ارحم الرّاحمين هستم.
ج) حقّ الناس
نوعِ ديگر از گناهان كه ممكن است به وجود آيند، و توبه از آنها شرايط سنگين تري دارد، تجاوز به حقوق ديگران است كه، امام علي ـ عليه السلام ـ آن را «مظالم العباد»4 و امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ آن را «تضييع حقوق الإخوان» ناميده است.5 در حديث ميخوانيم: پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ به خانه كعبه نگاه كرد، آن را مورد تعظيم قرار داد و عظمت آن را بيان كرد و سپس ادامه داد: حق و احترام يك مؤمن از تو بالاتر است؛ لأنَّ اللهَ حرَّمَمِنكَ واحدةً و مِن المؤمِن ثلاثةً، مالَهُ، و دَمَهُ، و أن يَظُنَّ بِهِ ظنَّ السَّوء.»6 چرا كه خداوند يك مورد رانسبت به تو حرام كرده (بي احترامي به كعبه را)ولي سه مورد رانسبت به مومن حرام كرده و محترم شمرده: مالش را: خونش را و اينكه به اوگمان بد ببرند. براين اساس، مردم و مؤمنان داراي سه نوع حق، احترام و مصونيّت ميباشند؛ به موازات همين سه حق ممكن است سه نوع ظلم و ستم به آنان روا گردد و بر همين پايه، سه نوع توبه هم واجب ميگردد كه اندكي به توضيح آن ميپردازيم:
1- تجاوز به مال همان طور كه در روايت نبوي ـ صلي الله عليه و آله ـ خوانديم، مال و دارايي مؤمن و گاهي اموال ديگران محترم است و مصونيت دارد و اتلاف و تجاوز و تصرّف در آن مجاز نيست. بنابراين، اگر كسي از راه ربا، رشوه، فريبكاري، سرقت و بالاخره هر گونه تصرّف نامشروع، مالي را از كسي خورده باشد، توبه از آن مشروط به تحصيل رضايت صاحب مال يا باز پس دادن آن مال است. پيرمردي كه در دستگاه بني اميه در عصر حجّاج بن يوسف ثقفي، مسؤوليت داشت و اموالي نيز اندوخته بود. از امام باقر ـ عليه السلام ـ سؤال كرد: «هَل لي مِن توبةٍ؟» امام ـ عليه السلام ـ مكثي كرد و فرمود: «لا، حتّي تُؤدّي إلي كُلِّ ذي حقٍّ حَقَّهُ»7«خيراينكه حق وصاحب حقي را ادا كني»
2- لطمه به جان اگر كسي به جان مسلماني، لطمه اي از قبيل ضرب و جرح وارد آورد يا خداي ناكرده مرتكب قتل يا خونريزي ـ كه در روايت فوق، با تعبير «دَمِهِ» مطرح گرديده بود ـ گردد، توبه او مشروط به پذيرش ديه و قصاص يا جبران به نحو ديگري است. آري موضوع ضربه به جان و بدن افراد، تا آن حد مورد اهميّت و مؤاخذه است كه حتي خداوند هم از آن صرفنظر نميكند! امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: خداوند ميفرمايد: «و عزتي و جلالي لايجوزني ظُلمُ ظالمٍ ولَو كفٍّ بكفٍّ و لو مَسحَةٍ بِكفًّ...»8 به عزّت و جلالم سوگند! از ظلم هيچ ظالمي نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست به دست زدني باشد، يا لمس دست محقق شده باشد. اضافه بر لطمه جسمي و بدني كه ظلم و ستم در حقّ ديگران است، اگر كسي با ترساندن و اندوهگين ساختن، آزردن و خلاصه ضربه بر اعصاب و روان كسي موجبات ناراحتي او را فراهم آورد، در صورتي توبه او پذيرفته ميگردد كه ضربه ها و خسارتهاي وارده را جبران نمايد.
3- ضربه به آبرو عِرض و آبروي افراد هم، داراي حرمت و مصونيّت فوق العادهاي است و اگر به وسيله غيبت، تهمت، افشاگري و هر گونه رفتار ديگري، مورد آسيب و ضربه قرار گيرد، ظلم بزرگي در حق او شده و گناهكار متجاوز، به شرطي ميتواند توبه كند كه هر زياني را وارد آورده و هر حيثيّتي را به باد داده، به صورت اول برگرداند: آيا اين كار امكان دارد؟ آيا اگر حيثيت مؤمني بدين وسايل شكسته شد و در نظر مردم بي اعتبار و بي آبرو گرديد، ميتوان آن را بازگرداند؟ متجاوزان چگونه ميتوانند از اين كارها توبه كنند؟ و آب رفته را به جوي بازگردانند؟!امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «مَن كَسَرَ مُؤمِناً فَعَلَيهِ جَبرُهُ.»10 هر كس حيثيت مؤمني را بشكند، بر او واجب است كه آن را جبران نمايد. امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «جَعَلَ اللهُ سُبحانهُ، حُقوقَ عِبادِهِ مُقدمَةٍ لِحُقوقِهِ، فَمَن قامَ بِحقوقِ عبادِ الله كانَ ذلكَ مؤدّياً إلي القيامِ بِحُقوقِ الله»11 خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمه حقوق خودش قرار داده، پس كسي كه حقوق بندگان را بر پا كند، اين كار به برپايي حقوق الهي خواهد انجاميد
..................................................................
1- سوره فاطر: 32. 2. ثواب الاعمال، ص 158 ـ بحارالانوار، ج 6، ص 283. - گلستان سعدي، ديباچه، ص 4. - اصول كافي، ج 2، ص 443 5. -بحارالانوار، ج 72، ص 415 6.- بحارالانوار، 67، ص 71 7. - اصول كافي، ج 2، ص 331. 8. - اصول كافي، ج 2، ص 443 ـ بحارالانوار، ج 6، ص 299. - مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت21510.- خصال صدوق، ص 448 ـ اصول كافي، ج 2، ص 45 ـ بحارالانوار،ج 22، ص 35111. - غررالحكم، ج 1، ص 373.