گزیده هایی از برگزیدگان (204)
حضرت آيةاللّه جوادىآملى
اگر كسى از نظر علم و عمل صالح بالارفت و به مقام عالى رسيد، نظير «دنا فتدلّى»، نجم/8؛ آنجا گفتوگوى خاص دارد، حرف مخصوص دارد، نگاه مخصوص نصيبش مىشود، نظر مخصوص، كلام مخصوص، استجابت مخصوص بهرهاش مىشود. اگر به آن حد نرسيد كه بشود دنا فتدلّى، لكن قلب وارسته داشت، دل شكسته داشت، بر اساس: «انا عند المنكسرة قلوبهم»، منيةالمريد/123، او مهماندار و ميزبان خداست.
از وجود مبارك حضرت امير عليهالسلام سؤال كردند: چرا دعاهاى ما مستجاب نمىشود؟ حضرت فرمودند: شما آن راههاى اختصاصى را بستيد: «قد سددتم الابواب و الطّرق». هشت مشكل داريد كه اين خصال هشتگانه، رابطه شما را با خدا تيره كرده است. رابطه شما را با پيغمبر و اهل بيت عصمت و طهارت و قرآن و احكام و حكم و قوانين فقهى تيره كرده است. عرض كردند: چه كنيم؟ حضرت فرمودند: «فاتّقوا اللّه و اصلحوا اعمالكم و اخلصوا سرائركم و امروا بالمعروف و انهوا عن المنكر فيستجيب اللّه (سبحانه) لكم دعاءكم»؛ بحارالانوار،90/377.
او هم بالاست، هم پايين. در بيانات نورانى امام سجاد عليهالسلام هم هست كه فرمودند: «انت اللّه لا اله الا انت الدانى فى علوّه والعالى فى دنوّه»؛ صحيفه سجاديه/دعاى 47. هر جا باشيم، در هر حال باشيم، او مىشنود و مىبيند. اگر يك چيز، نامتناهى بود همه جا حضور دارد. اين را وجود مبارك حضرت امير عليهالسلام فرمودند: شما مىتوانيد بالا بياييد. اين راهها باز است. اين راه را شما عمداً با دست خودتان بستيد. اگر چنانچه با تقوا بوديد، عملتان صالح بود، قلبهايتان خالص بود، امر به معروف كرديد، نهى از منكر كرديد، آنگاه بالا مىآييد؛ اما اگر گفتيد: به من چه؟! نه، اگر كسى به شما نصيحت و امر به معروف كرد، گفتيد: به تو چه! نه؛ اگر امر به معروف كرديم، نهى از منكر كرديم، باطن و درون را اصلاح كرديم، آنگاه بالا مىرويم.
همانطورى كه در مسائل فقهى يك مطلقى است، يك مقيّد؛ يك عامى است، يك خاص؛ تخصيص عام است، تقييد مطلق است؛ در ادعيه و اخلاق هم به شرح ايضاً. اگر ذات اقدس اله فرمود: «ادعونى استجب لكم»، غافر/60؛
اين مطلق، مقيّدات دارد. اين عام، مخصّصات دارد. شرايطى دارد. كجا استجابت مىكند؟ اين دعا را خدا در چه مقطعى استجابت مىكند؟ فرمود: شما حرفهايتان را به ما برسانيد، ما دعايتان را مستجاب مىكنيم. ذات اقدس اله در اين حديث قدسى فرمود: من در كنار دل شكستهام؛ دلى كه هيچ چيز در آن نيست، فقط انكسار و درخواست لطف الهى است، پس اگر كسى دلشكسته بود، خدا آنجا حضور دارد، چون انسان دلشكسته وقتى گفت: «يا اللّه»، درست مىگويد. ما كه دعا مىكنيم، از يك سمت مقاممان را در نظر مىگيريم، قدرتمان را، مالمان را، فرزندمان را، جاهمان را، حيثيّت اجتماعىمان را، همه اينها را در نظر مىگيريم، و مىگوييم: خدايا، مشكل ما را حل كن! اين مىشود دهمى يا يازدهمى؛ اما آن كسى كه هيچ پناهگاهى ندارد، وقتى گفت: «خدا»، يعنى خدا فرمود: انسان يا بايد به آن حد برسد كه باور كند از غير او كارى ساخته نيست، يا بايد بالا بيايد و دنا فتدلّى شود و اين دو، قابل جمع است. بعضى، هم در مقام تنزّل ميزبان لطف خدا بودند و هم در مقام صعود، مهمان لطف خدا بودند؛ چون ما با فعل خدا كار داريم. ذات خدا كه در دسترس احدى نيست.
همانطورى كه انسان از ذات اقدس اله دو جور نگاه و دو جور شنيدن تحويل گرفت؛ يكى شنيدن فيزيكى و ديگرى شنيدن متافيزيكى؛ يكى نگاه طبيعى و ديگرى نگاه فراطبيعى، و خدا دو تا نگاه و دو تا شنيدن دارد؛ ما هم دو جور ناله و گريه داريم. دو جور دعا داريم؛ يكى دعا و ناله و گريه طبيعى كه آن خيلى سهل است و ديگرى دعا و ناله فراطبيعى كه آن سهل نيست و براى آن بايد خيلى طيب و طاهر بود. كسى كه با دهان غيبتكرده، با دهان بدگفته، با دهن دشنام و لعنگفته، اين دهانى كه مرتب باز شد و جوك گفت و خنديد و خنداند، آن طهارت را ندارد كه از اين دهان حرف بگذرد! رسول گرامى صلىاللّهعليهوآلهوسلم فرمود: «طهّروا افواهكم فانّها طرق القرآن»، مستدركالوسائل،1/368.
مگر شما نمىخواهيد از اين دهان، قرآن بيرون بيايد؟ اين را آلوده نكنيد. حضرت امير عليهالسلام در نهجالبلاغه به پسرش فرمود: مبادا در جلسهاى كه نشستى، حرفى بزنى كه ديگران بخندند! اگر مىخواهند بخندند، ديگران بگويند و بخندند، نه اينكه تو حرفى بزنى و بخندانى! فرمود: اين دهان اگر بخواهد به جايى برسد، بايد اين كانال، پاك باشد. نه غذاى شبههناك برود و نه حرف مشتبه بيرون بيايد؛ بگذاريد اين كانال پاك باشد: «طهّروا افواهكم فانّها طرق القرآن». مگر اين كتابى كه: «لايمسّه الا المطهّرون»، واقعه/79، از هر دهان و زبان و قلمى كه بگذرد اثر مىگذارد؟! اگر شما از لوله آلوده، آب كوثر هم رد كنيد، بالاخره آلوده مىشود! شما اگر آب را تصفيه كرديد، تلاش و كوشش كرديد و از چشمه زلال آب گرفتيد، اما از اين مسير آلوده كه مىگذرد، آلوده مىشود! فرمود: «طهّروا افواهكم فانّها طرق القرآن».
نفرمود: دندانتان را پاك كنيد كه خيال كردند اين ناظر به مسواككردن است. حساب مسواك جداست؛ هم ثواب دارد، هم كار بهداشتى است و همه ما موظفيم مسواك بزنيم. فرمود: «طهّروا افواهكم»؛ دهان را پاك كنيد. دهان، هم از آن حرف در مىآيد و هم غذا عبور مىكند. فرمود: اگر نفس نامحرم را بشنويد، آلوده شديد. اگر يك زنى خود را معطر كند: «ايّما امراة تعطّرت فمّرت على قوم ليجد ريحها فهى زانية»، مجموعه ورام، 1/28. اين شامّه اينطور است. آن دهان اينطور است؛ نفس را استشمام كند، آنطور است؛ بو را استشمام كند، آنطور است. اگر ما بخواهيم به جايى برسيم كه با دعاى ما يك كشورى زنده شود، بايد طبق توصيه على عليهالسلام عمل كنيم.