وجوب آموختن علم
موضوع: وجوب آموختن علم
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِه، ثمّ الصّلاة و السّلام علی اشرف خلقه و اعظم بریّته سیِّدنا و نبیِّنا و مولانا ابی القاسم المصطفی محمّد و آله و عترته.
امّا بعد قال الله تعالی فی کتابه: اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»[1]
مقدمه
جوامع بشری در تمام عرصه های زندگی اش، تدابیر و برنامه های بسیار سنجیده و عمیقی دارند و نظام های اجتماعی شان بر مبنا و اصولی استوار است که اگر بخواهیم همه این اصول را ریشه یابی کنیم به یک اصل مهم و محوری برمی گردد و آن علم و دانش است.
در جامعه اسلامی هم اگر بخواهیم عرصه های مختلف این جامعه را بررسی کنیم می بینیم که در همه عرصه ها هیچ کمبودی نسبت به سایر جوامع ندارد و بلکه در همه زمینه ها حرفی و طرحی برای گفتن دارد و دارای نظام اجتماعی است.
در روند تمدن بشری اگر نظامهای اجتماعی، نقش مهم دارد، نظام اجتماعی اسلام هم در روند رشد و کمال جامعه و شکوفایی استعداد های نهفته آحاد مردم، تأثیر بس بزرگی دارد؛ و ریشه نظام اجتماعی بستگی و ارتباط بسیار عمیق با علم و آگاهی دارد، برای آنکه بررسی هر مسئله ای برگشت به علم دارد، بدون علم و آگاهی هیچ مسئله ای قابل طرح و بررسی نیست و مثمر ثمر هم نخواهد بود.
بنابراین اگر بخواهیم این مسئله را عنوان کنیم که علم چه نقشی در جامعه دارد و چه نیازی از نیازمندی های آن را پاسخگو است؟ جواب را همه در ذهن مبارک شان ترسیم می کنند که همه چیز برگشتش به علم است؛ سعادت و عزّت دنیایی و اخروی انسان بستگی به علم و آگاهی دارد.
علم در پرتو آیات قرآن
ببینیم اسلام در این زمینه چه فرمایشی دارد؛ چه راهی را برای ما می گشاید و چه مسیری را برای انسانهای خسته و وا مانده از کاروان تمدّن بشری، ترسیم می کند؛ قرآن کریم می فرماید: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»[2]؛ بگو: «آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر می شوند!» استفهام در این آیه انکاری است، لذا جواب حتماً نه است. آنانی که از نور علم بهره ای دارند قطعاً با آنانی که از دانش و سواد بی بهره اند یکسان نیستند.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر این آیه می نویسد: «اين جمله كه با استفهام انكارى شروع شده، و جزء شعارهاى اساسى اسلام است، عظمت مقام علم و عالمان را در برابر جاهلان، روشن می سازد و از آنجا كه اين نابرابرى، به صورت مطلق ذكر شده، معلوم می شود اين دو گروه نه در پيشگاه خدا يكسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنيا در يك صف قرار دارند و نه در آخرت. نه در ظاهر و نه در باطن.»[3]
در آیه ای دیگر می خوانیم: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون»؛[4] بگو: «آيا نابينا و بينا مساويند؟! پس چرا نمىانديشيد؟!» در این آیه شریفه، استفهام انکاری و جواب قطعاً نه است؛ آنی که بینا است، کسی که بصیرت دارد، کسی که توان دیدن حقایق را دارد او عالم است و آن کسی که از علم و آگاهی بهره ای ندارد او به سان نابینا و انسان کوری می ماند که هیچ چیزی را نمی تواند ببیند. این تعبیرات، تعبیرات قرآنی و کلام، کلام الهی است و از کنار کلام الهی به سادگی نمی شود عبور کرد و گذشت.
علم در آئینه روایات
در ادامه این آیات قرآن، روایات تعیین کننده، با مضامین عالی و بیانات بسیار ارزشمندی که از معصومین علیهم السلام داریم؛ ببینیم چه مشکلی از مشکلات ما را حل و چه گرهی از گره های مسیر زندگی پر پیچ و خم توده مسلمان را می گشاید. روایاتی از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و سلم معروف است، همه می دانند، حداقل در تابلوهای بعضی از مکاتب و مدارس دینی دیده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ»؛[5] جستجوی علم بر هر مسلمانی واجب است؛ بدان که خداوند جویندگان دانش را دوست دارد. این روایت، به روشنی کامل بیان می دارد که آموختن علم، فراگیری دانش، یاد گرفتن و با سواد شدن بر هر مسلمانی چه زن و چه مرد واجب است.
در روایت دیگر می فرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّين»؛[6] دانش را بجویید و لو از چین. در این روایت می فرماید علم را دریابید و لو منجر به طی راه های طولانی شود؛ و لو سخت ترین و دشوارترین راه ها را بپیمایید و رنج و محنت مسافرت به جان بخرید.
سفر به چین را برای به دست آوردن علم یادآوری می نماید، یا به خاطر این است که در آن زمان چین دورترین سرزمین نسبت به خاستگاه دین مبین اسلام بوده و یا این که چین در آن روزگار مهد تمدّن بشری بوده، علم آنجا بوده، دانش و آگاهی آنجا بوده.
جمله ای معروف و منسوب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد»؛[7] ازگهواره تا گور در جستجوی علم باشید.
چنین گفت پیغمبر راست گوی ز گهواره تا گوردانش بجوی
امام صادق علیه السلام می فرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَ شَقِّ الْمُهَجِ»؛[8] دانش را فرا گیرید و لو از اعماق دریا و با ریختن خونتان باشد. ببینید چه کلام زیبا و چه فرمایشات ارزشمندی که با دقت به محتوای بلند و مطالب ارزشمند آن پنجره های فرا روی انسان گشوده می شود و فروغ کلام معصوم اعماق جان آدم را منوّر می سازد؛ و در کلام دیگر می فرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ تَزَيَّنُوا [مَعَهُ] بِالْحِلْمِ وَ الْوَقَار»؛[9] و به سیله آن خود را به دو صفت حلم و وقار زینت دهید یعنی همان گونه که فراگیری علم و دانش یک وظیفه است اثرات دیگر هم به انسان دارد، یکی اینکه آدم عالم و دانشمند، حلیم و بردبار است. دوم: وقار و سنگینی دارد، شخصیت دارد، احترام دارد.
حدیث دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیشکش حضور شما مؤمنین عزیز نمایم: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ يَأْخُذُهَا حَيْثُ وَجَدَهَا»؛[10] حکمت، گمشده ی مؤمن است، هرجا بیابد بر می دارد.
امام علی علیه السلام هم نزدیک به همین مضمون می فرماید: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ»؛[11] حکمت، گمشده مؤمن است، پس آن را دریابید و لو از اهل نفاق.
با تفکّر و تأمل در مضامین بلند و مطالب عالی این روایات، به این نتیجه می رسیم که:
1- فراگیری علم واجب است.
2- فراگیری علم محدودیت زمانی ندارد.
3- فراگیری علم محدودیت مکانی ندارد.
4- فراگیری علم محدودیت سنی ندارد.
5- فراگیری علم محدودیت جنسی ندارد.
6- از هرطریقی و از هر استادی می توان علم مفید به حال مسلمین را فرا گرفت.
ببینید عزیزان، بزرگواران، برادران و خواهران! اسلام عزیز این همه تأکید و تشویق نموده؛ پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم و ائمّه معصومین علیهم السلام با بیانات زیبا و پرمحتوا به خوبی روشن نموده اند که فراگیری علم و دانش یک ضرورت بی بدیل است و همه و همه باید برای به دست آوردن آن تلاش نمایند و زحمت بکشند تا آحاد مردم اعم از زن و مرد، خود را به سلاح علم، مسلّح و به نور علم، منوّر و به معنویت آن، مزیّن نمایند؛ و جامعه را از تحیّر و سرگردانی، از فلاکت و بی سوادی و از گرفتاری های مهلک در دست ناپاکان و شیّادان تاریخ بشر نجات دهند. امروز که دنیا به سلاح علم، مجهّزند؛ هیچ یک از محافلی که دایر می گردد؛ در هر جهتی و به هر منظوری که با شد، تا سخن، سخن علمی نباشد، تا طرح و برنامه علمی نباشد و از دانش و آگاهی برنخواسته باشد، قابل دفاع نخواهد بود و طرفداری نخواهد داشت و از جانب دیگر، زورمندان و استعمارگران، با پیشرفت های صنعتی و تکنولوژی و تجهیزات پیشرفته به سوی ما و جامعه و مردم ما، هجوم آورده، فرهنگ اسلامی ما، معنویات مذهبی ما و مصالح اجتماعی ما را هدف قرار داده و با شعارهای به ظاهر زیبا و فریبنده و با دروغ های رنگین ادّعای نجات افغانستان را از گرفتاری هایی که خود به وجود آورده اند، دارند و در عوض از ما چه می خواهند؟ با ترویج ابتذال و فساد اخلاقی و با ترویج بی عفّتی و برهنگی، ارزشهای دینی و اعتقادی ما را هدف قرار داده، می خواهند فرهنگ دینی و باورهای مذهبی مردم ما را از آنان بگیرد. ولی ما با چه نیرو و چه سلاحی قدرت مقابله با آنان و دفاع از خود و ارزشهای دینی خود را داشته باشیم؟!!
تا به سلاح علم و دانش مجهّز نباشیم و آگاهانه و عالمانه از کیان دینی و مرزهای اعتقادی خود محافظت نکنیم، نابود خواهیم شد، قدرت و توان مقابله با دشمنان دین، جان و مال خود را نخواهیم داشت. مؤمنین عزیز! حفظ فرهنگ دینی و ارزشهای اعتقادی اسلامی ما به علم، آگاهی، تقوی و تعهّد آحاد مردم گره خورده است؛ در همه عرصه های زندگی، در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در میدان فرهنگ و اجتماع، در نظام ادارات حکومتی و قضاوت، تا دانش قوی نداشته باشیم و تا فرهنگ عمیق دینی و تعهّد اسلامی نداشته باشیم، ضعیف و آسیب پذیر خواهیم بود. پس سعی نماییم با فراگیری علم و دانش، فرهنگ غنی اسلامی خود را حفظ و سنگر دفاعی خود را قوی و مستحکم سازیم تا شکست نخوریم.
کدام علم واجب است
امّا آن علمی که فراگیری اش بر همگان واجب است کدام علم است؟ آیا تنها آن علمی که سر زبانها به علوم دینی معروف است (علوم حوزوی با تمام شقوقش) منظور همین علوم است؟ این مسئله در جای خودش بحث شده، که فقط نتیجه آن را عرض می کنم: آیات و روایاتی که در این زمینه عرض شد مطلق است، از اطلاق آن به دست می آوریم که منظور از علوم واجبه عام است و شامل هر علمی که به نحوی به حال جامعه مفید باشد، خواهد شد و از سوی دیگر به نیازهای جامعه که بنگریم، حلّ مشکلات اجتماع، ما را بر آن می دارد که بگوییم هر علمی که مشکلی از مشلات جامعه را حل نماید منظور است.
نتیجه
در نتیجه عرایضم توجه شما را به یک نکته بسیار مهم و سرنوشت ساز جلب می دارم و آن اینکه: شرایطی که به وجود آمده در سایه دموکراسی که شعار دولت و جامعه جهانی حاضر در افغانستان است، فرصت مغتمی که نباید به راحتی از دست داد حرکت های علمی از گوشه و کنار خودنمایی می کند، وضع معارف و مکاتب خوب است، لیسه ها فعّال و هر روز به تعداد آن افزوده می شود و همین طور درِ دانشگاه ها به روی فرزندان شما (که سالیان سال بسته یا بسیار محدود بود) به برکت دموکراسی، باز است و به علاوه دانشگاه های دولتی، ده ها دانشگاه خصوصی از مردم خود ما با مدیریت فرزندان تحصیل کرده و فرهیخته خود شما تأسیس گردیده که این فرایند، افق روشن و امید بخشی را نوید می دهد. این یک فرصت است، یک زمینه خوبی برای فراگیری علم و دانش است.
عزیزان دانش آموز، اهل معارف! به شما عرض می کنم: فرصت را از دست ندهید، وقت را غنیمت بشمارید، از وقتتان خوب استفاده کنید که وقت گذشتنی و هرگز دوباره برنمی گردد؛ طلّاب عزیز به شما عرض می کنم: خوب درس بخوانید، از وقت خوب استفاده کنید، زمینه های خوبی است؛ مدارس و امکانات نسبتاً خوبی فراهم شده است، در گذشته این امکانات نبود. طلبه به دنبال استاد، کوله باری از لوازمش در پشت، منطقه به منطقه می دوید تا استادی گیر می آورد و درس می خواند، مدارس وجود نداشت، امکاناتی نبود؛ امروزه بحمدالله شرایط و امکانات فراهم است، فرصتها خدای نکرده از دست نرود؛ به گونه ای درس بخوانید که فردا استادی این مدارس به عهده شماست، آمادگی لازم را به دست آورید.
امام علی علیه السلام می فرماید: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ»؛[12] فرصتها مانند ابر می گذرد پس آن را دریابید.
در حدیث دیگر می فرماید: «إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ»؛[13] از دست دادن فرصت غصّه است.
در روایت سوّم می فرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّة»؛[14] از فرصت خوب استفاده کنید قبل از اینکه از دست رفتن آن تبدیل به غصّه شود.
به امید این که بتوانیم از فرصتها خوب استفاده کنیم و خود را به سلاح علم و دانش مجهز نماییم.
روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
عرضم تمام دقایقی متوسل شویم به خاندان عصمت و طهارت، امروز به باب الحوائج علی اصغر علیه السلام متوسل شویم و از او حاجت بگیریم، وقتی که از یاوران امام حسین علیه السلام کسی باقی نمانده بود کناری ایستاد صدا زد: «هل من ذابٍّ یذبُّ عن حرم رسول الله؟ هل من موحّدٍ یخاف اللهَ فینا؟ هل من مغیثِ یرجواللهَ فی اغاثتنا؟ هل من معینِ یرجوا ماعنداللهِ فی اعانتنا؟»؛[15] آیا کسی هست که از حرم رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم دفاع کند؟ آیا خدا پرستی در میان شما پیدا می شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسی هست که برای خدا به فریاد ما برسد؟ آیا یاری کننده ای هست که با امید به عنایت خداوند به یاری ما برخیزد؟
با طنین افکن شدن ندای استغاثه امام، صدای گریه و ناله بانوان و کودکان حرم برخاست. امام براي آرام كردن زنان به حرم آمد، به زينب علیها السلام فرمود: «ناوليني طفلي الصغير حتي أودعه» فرزند صغيرم را بياور تا او را ببينم و با او وداع كنم.
زينب عليها السلام عبدالله را از مادرش رباب گرفت، محضر آقا آورد. امام فرزندش را در آغوش گرفت و غرق بوسه نمود كه ناگاه تيري از جانب دشمن؛ گلوي علي را شكافت:
و منعطف إهوي لتقبيل طفله فقبل منه قبله له السهم منحرا
براي بوسيدن طفل خود خم شد اما تير قبل از حسين بر گلوی او بوسه داد.
امام عليه السلام طفل را به خواهرش داد و دستها را زير گلوي علي گرفت؛ وقتي از خون پر شد به آسمان پاشيد.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
حاجی حسین (نظری)
[1] زمر/9.
[2] همان.
[3] تفسير نمونه، ج19، ص414.
[4] الأنعام/50.
[5]. الكافي، ج1، ص30 ، باب فرض العلم و وجوب طلبه
[6]. وسائلالشيعة، ج27، ص4- باب عدم جواز القضاء و الإفتاء
[7] نهج الفصاحه، ص218.
[8] بحارالأنوار، ج75، ص278.
[9] الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص35.
[10]. بحارالأنوار، ج2، ص105، باب 14- من يجوز أخذ العلم منه.
[11]. بحارالأنوار، ج2 ، ص99، باب 14- من يجوز أخذ العلم منه.
[12] وسائل الشيعة، ج16، ص84 باب استحباب انتهاز فرص الخير.
[13] همان.
[14] مستدرك الوسائل، ج12، ص142 باب استحباب انتهاز فرص الخير.
[15] ترجمه نفس المهموم، علی نظری منفرد، ص23، به نقل از مقتل امام حسین علیه السلام، موسی محمدی لعلی.