احتضار
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین حجة بن الحسن روحی و ارواح العالمین له الفدا.
اما بعد: قال الحکیم فی کتابه المجید و قوله الحق بسم الله الرحمن الرحیم «کلا اذا بلغت التراقی و قیل من راق و ظن انه الفراق و التفت الساق بالساق ...»
خداوند منان در سوره قیامت آیات 27 تا 29 از حالت احتضار انسانها سخن می گوید و می فرماید: نه! انسان در غفلت است، تا جان به گلوگاهش رسد، گفته شود: آیا کسی هست و می تواند که این بیمار را نجات دهد؟ و باور کنند که زمان جدایی است؛ و از فشار جان دادن پاهایش را به هم بپیچد! این، زمانی بسیار حساس است، هم محتضر وحشت می کند و هم بازماندگان گریه و ناله سر می دهند. لحظه هایی که مأموران خدا برای قبض روح فرا می رسند و به حیات مادی و ظاهری خاتمه داده می شود.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز می فرماید: «الذی نفسی بیده لمعاینة ملک الموت اشد من الف ضربّة بالسّیف»[1] سوگند به خدا، تحمل هزار ضربت شمشیر آسان تر از دیدن عزرائیل (ملکه مرگ) است.
عوامل آرامش در حال احتضار
1. پاکدامنی و پرهیز از گناهان
2. پیروی از خط ولایت چهارده معصومین علیهم السلام
3. خدمت به بندگان خدا به ویژه نیازمندان
4. نیکی با والدین
5. صله ارحام و حفظ پیوند خویشاوندی
6. روزه های مستحبی به ویژه در ماه رجب
7. خواندن سوره های یس و صافات و آیة الکرسی و سه آیة آخر سوره بقره بر محتضر در حال احتضار
8. در حال سختی محتضر باید به مکان نماز برده شود.
9. خواندن دعاهای ویژه از جمله دعای عدیله و فرج و دعاهای منصوص دیگر
10. حضورافراد مؤمن و متدین در بالین محتضر و دعای آنان و ایجاد فضا روحانی و معنوی و اجتناب و دوری اشخاص جنب و حایض و فاسد.
علاوه بر اینها، عواملی دیگر هم در کتب اخلاقی ما وارد شده است مثل بحارالانوار جلد پنجم و ششم و سفینة البحار جلد یکم ص۲۸۱، عوامل بسیاری را مطرح کرده اند.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «اقلل من الذنوب یسهل علیک الموت»[2] یعنی هر کس خواهان مرگ آسان است کمتر گناه کند. در سخن دیگر می فرمایند: هر شخص دوست دارد حالت احتضارش سخت نگردد به خویشاوندان خود رسیدگی کند و به والدین خویش نیکی کند. در اصول کافی جلد۳ ص۱۲۵ آمده است که ابوسعید خدری سه روز در حال احتضار بود! وی را به محل نمازش حمل کردند و بی درنگ جان به جان آفرین تسلیم کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر بالین جوانی حضور پیدا کرد که در اثر سختی احتضار زبانش بند آمده بود! حضرت از زنی که در کنار او نشسته بود و خود را مادر این شخص معرفی می کرد؛ سؤال نمود: آیا از پسرت راضی هستی؟ او گفت: شش سال است که با وی سخن نگفته ام!! رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از زن خواست از فرزند خود راضی گردد، مادر به خاطر پیامبر از تقصیرات پسرش گذشت. حضرت فرمود: جوان! بگو چه می بینی؟ او گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قیافه ترسناک و سیاه چهره ای را می بینم و آن حضرت دعایی را تعلیم او فرمود و خطر از او مرتفع شد.
تجسم سه گروه بر محتضر
در روایتی از طریق سوید بن غفله نقل شده است: قال أمیرالمؤمنین علیه السلام: «إن العبد اذا کان فی آخر یوم من أیام الدنیا، و أول یوم من أیام الآخرة، مُثّل له، ماله، و ولده و عمله، فیلتفت الى ماله، فیقول: واللّه إنی کنت علیک حریصاً شحیحاً فمالی عندک؟ فیقول: خذ منی کفنک.
قال: فیلتفت الى ولده فیقول: واللّه إنی کنت لکم محباً، و إنی کنت علیکم محامیاً، فمالی عندکم؟ فیقولون: نؤدیک الى حفرتک فنواریک فیها قال: فیلتفت الى عمله فیقول: واللّه إنی کنت فیک لزاهداً، و إنک کنت علیّ لثقیلاً، فمالی عندک؟ فیقول: أنا قرینک فی قبرک، و یوم نشرک، حتى أعرض أنا و أنت على ربک.»[3]
مولا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: هر انسانی به هنگام مرگ و در حال احتضار با سه گروه همراه است و آنها عبارتند از: «مال، اولاد و اعمال.» نخست اموال او تجسم پیدا می کند، محتضر خطاب به او می گوید: من خیلی برایت زحمت کشیدم، تو را به دست آوردم، امروز چه کاری می توانی انجام دهی؟ مال به زبان حال گوید: تنها می توانی یک کفن را با خود داشته باشی. سپس به اولاد خطاب می کند و می پرسد: من شما را دوست داشتم، برایتان به قیمت جان خدمت کردم؛ شما چه خدمتی دارید برایم انجام دهید؟ می گویند: تا کنار خاکت بدرقه ات می کنیم؛ آن گاه تو را زیر خاک می گذاریم!
سرانجام با اعمال خویش سخن می گوید، از او می پرسد: من با سختی به انجام تو مشغول شدم، امروز چه نتیجه ای برایم داری؟ اعمال جواب می دهد: من هرگز تو را رها نخواهم کرد، پیوسته با تو خواهم بود چنانچه خوب عمل کردی باعث آرامش و گرنه به کیفر آن خواهی رسید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز می فرمایند: هر انسانی سه نوع دوست دارد و آنان مال، اولاد و عمل می باشند مال گوید: من رفیق تو هستم هر چه خواهی استفاده کن اولاد گویند تا کنار قبرت با تو هستیم و دیگر خداحافظ. ولی اعمال می گوید: همه جا با تو هستم و هرگز از تو جدا نمی شوم.[4]
احتضار مؤمن
احتضار انسان مؤمن با افراد غیر مؤمن از زمین تا آسمان فرق می کند. چرا که اشخاص فاسد و فاسق در آن لحظه ها به روزگار سیاه و سختی گرفتار آیند در حالی که گروه متدینین در این اوقات از الطاف پروردگارشان بهره مند می گردند زیرا:
خداوند وعده داده: کسانی که با ایمان و عقیده، عمر خویش را به کارهای نیک بگذرانند هرگز فراموش نخواهند شد و در بستر احتضار نیز مورد توجه قرارخواهند گرفت «ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات انا لا نضیع اجر من احسن عملاً»[5] ازسوی دیگر قرآن مجید با تصویر هر دو گروه اعلان می نماید که مسیر خطاکاران از این لحظه به سوی دوزخ در حالی که بندگان مطیع خدا با درجات فوق العاده از انواع نعمتهای الهی برخوردارخواهند بود «انه من یات ربه مجرما فان له جهنم لا یموت فیها ولا یحیی. ومن یاته مؤمنا قدعمل الصالحات فاولئک لهم الدرجات العلی».[6]
با توجه به این دو آیه که نمونه دهها آیات دیگر است استفاده می کنیم که بندگان شایسته خداوند در حال احتضار هرگز مشکلی نخواهند دید بلکه ملائکه خدا گروه گروه با تحیت و سلام وارد می شوند با تمام شفقت و مهربانی برخورد می کنند و زمینه های مساعدی فراهم می نماید تا به آسانی دنیا را ترک نموده، فراق مال و اولاد را تحمل کنند سر انجام دیدار اولیای خدا از جمله پنج تن آل عبا( را فراهم می کنند بدین وسیله اشتیاق جهان آخرت بیشتر می گردد. اینک در این زمینه ها توجه شنوندگان عزیز را به بخشی از آیات و احادیث معطوف می دارم.
«هوالذی یصلی علیکم و ملائکته ... تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعدلهم اجرا کریما»[7] خداوند و ملائکه اش بر شما درود می فرستند و ... ملائکه به هنگام دیدار با مؤمنین بر آنان سلام می کنند چرا که خداوند بر آنها پاداش پر ارزشی فراهم ساخته است.
از این دو آیه استفاده می کنیم که مؤمنین پیوسته و مخصوصاً در حال احتضار مورد رحمت و سلام خدا و ملائکه قرار می گیرند و عبارت «یوم یلقونه» دلیل خوبی بر این مدعا است. دقت کنید، نه تنها این آیه سلام و درود ملائکه را بر مؤمنین ابلاغ می کند بلکه آیات دیگری نیز از این حقیقت حکایت دارد.
در سوره نحل آیة دیگر هم به صراحت می فرماید: «الذین تتوفیهم الملائکه طیبّین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنّة بما کانوا تعملون»[8] یعنی پرهیزگاران کسانی هستند که ملائکه به هنگام قبض روح آنان که پاکیزه هستند سلام نموده و می گویند داخل بهشت شوید به خاطر اعمال خوبی که انجام داده اید. این آیات، مدال افتخارآمیز احتضار مؤمن را می رساند که در آثر اعمال خوب مورد استقبال ملائکه قرار داده است و با تحیت و سلام وارد بهشت می کنند.
احتضار افراد غیر مؤمن
لحظه جدایی از این دیار برای هر کس سخت می باشد، لکن این مقطع زمانی برای کسانی که می دانند با کوله بارهای سنگین گناه و خلاف و ستمگری و ... مواجه اند سنگین تر و دشوارتر است.
در کتاب بحارالانوار حدیثی از امام هشتم نقل شده است، که حضرت امام رضا علیه السلام می فرماید: سخت ترین ساعات برای بنی آدم سه وقت است: «هنگام تولد و دیدن این جهان و لحظه مرگ و حالت احتضار و دیدن ملک الموت و سایر مأموران و مخلوقات و بیرون آمدن از قبرها و دیدن رستاخیز و احکام آن». به همین جهت در قرآن حکیم این سه مورد، اوقات حساس معرفی شده است و پروردگار عالم در مورد حضرت یحیی و حضرت عیسی علیهما السلام از این اوقات یاد کرده است که می فرماید: «سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً».[9]
پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم از احتضار افراد غیر مؤمن خبر داده و می فرماید: آن گروهی از انسانها که در صف دشمنی قرار گرفته و راه غیر خدا رفتند، به هنگام احتضار، تمثال اربابان و الگوهای خلاف خود را می بینند، ملک الموت خطاب به این دسته می فرماید: ای فاسق! ای کافر! راه دوستان خدا را رها کردی و راه دشمنان خدا پیش گرفتی، امروز هیچ پناه و پناهگاهی نداری. در این هنگام گرفتار کیفری می گردد که تحمل آن برای اهل دنیا بسیار دشوار است. از این حدیث استفاده می شود که احتضار گروه خلافکاران خیلی دشوار است، زیرا: از این لحظه تأثیر خط و خطوط ظاهر می گردد، هر کسی به الگوهای خود مشخص می شود، و از نوع عذابها و کیفرهای اربابان و پیروان هم رنگ گردیده و هیچ گونه پناهگاه و فریادرسی پیدا نمی شود.
اگر خوانندگان محترم با دقت بیشتر به آیات قرآن مجید توجه نمایند، ملاحظه خواهند کرد که پروردگار عالم آیات زیادی را در تشریح این موقعیت زمانی بیان کرده است که اینک به چند مورد در این جلسه اشاره می کنم.
«و لو تری اذ یتوفی الذین کفروا الملائکة یضربون وجوهم و ادبارهم و ذوقوا عذاب الحریق، ذلک بما قدمت ایدیکم...»[10] درسوره انفال می گوید اگر ببینی کافران را در حال احتضار که فرشتگان به صورت و پشتشان می زنند و می گویند بچشید عذاب سوزنده را، که خود با اختیار و دست خویش فراهم کردید ...
این آیه عذاب و سیه روزی در حال احتضار را معلول دو مورد می داند: یکی کفر و ناباوری، دوم اعمال زشت و رفتارهای بد. در آیه دیگر می فرماید:
«ان الّذین توفیهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فی الارض، قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها فاولئک مأواهم جهنم و سائت مصیرا».[11]
کسانی که فرشتگان از آنان قبض روح کردند، در حالی که به خود ستم کرده بودند، به آنان گفتند: در چه حالی بودید؟ (با این که مسلمان بودید چرا این طور بودید؟) گفتند: ما تحت فشار و مستضعف بودیم، فرشتگان گفتند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ این گونه بهانه ها سزایش آتش جهنم دوزخ و سرانجام بدی است.
این آیه در مورد مسلمانان متخلّف جنگ بدر نازل شده است، هر گونه بهانه تراشی و عذر سازی را در مورد تخلفات و لغزشها، بی مورد دانسته و سزا و کیفر این گونه افراد را از همان لحظه احتضار آتش جهنم معرفی می کند!
نظیر این آیه، آیه سوره نحل می باشد که به هنگام بازخواست ملائکه، منکر انجام خلاف و لغزش می گردند و می گویند: «ما اصلاً خلاف نکرده ایم! ولی علم خدا به آنان، آنها را رسوا می سازد و به آتش جهنم قهر خداوندی گرفتار آیند». همین طور آیات دیگری در مورد برخورد ملائکه با این گروها و نوع عذاب سخن می گوید و می فرماید:
«فکیف اذا توفّهم الملائکۀ یضربون وجوههم و ادبارهم. ذلک بانهم اتّبعوا ما اسخط الله وکرهوا رضوانه فاحبط اعمالهم»[12] حال اینها چطور خواهد بود، هنگامی که فرشتگان بر صورت آنها می زنند و جانشان را می گیرند این به خاطر پیروی آنان از مسیری است که خدا را به خشم آوردند و گریز آنان از طریقی که موجب رضای خدا بوده است، به این جهت اعمالشان نابود شد.
در سوره مؤمنون آیات ۹۹ و ۱۰۰ باز آیاتی به چشم می خورند که از استغاثه و ندامت گروهی حکایت دارد که به دروغ التماس می کنند تا زمانی که مرگ به آنان فرا می رسد می گویند خدایا ما را باز گردان تا کاری خوب و نیک انجام دهیم و این اشتباهات را جبران کنیم. اما خدا می فرماید دروغ می گویید.
حضار محترم بیاید همگی خوب و نیک فکر کنیم، به خود آییم، پیش از مرگ همان لحظه ها را تصور کنیم، کمتر تحت تأثیر این و آن قرار گیریم، سرانجام باور کنیم: ما انسانیم، هر انسان برنامه انسانی دارد، قرآن برنامه ما است. اهل بیت علیهم السلام مجریان خوب و الگوهای ما هستند. پس دستورات قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام را سرمشق خود قرار دهیم. اهل بیت علیهم السلام به خاطر ما و این دین به بازارهای شام و کوفه رفتند.
ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام
چند جمله از مصائب امام مظلوم و خاندان عصمت علیهم السلام عرض کنم، راوی گوید در شام زنان و بازماندگان حسین مظلوم علیه السلام را در حالی که به ریسمان ها بسته بودند، به مجلس یزید وارد کردند. وقتی اهل بیت علیهم السلام با این وضعیت مقابل یزید ایستادند، حضرت علی بن الحسین علیهما السلام به یزید فرمود: ای یزید! تو را به خدا قسم می دهیم، به نظر تو اگر پیامبر، ما را با این وضعیت می دید چه می گفت و چه می کرد؟! وقتی سر مبارک امام حسین علیه السلام را در برابر یزید گذاشتند حرم اهل بیت علیهم السلام را پشت سر نشاندند، در این هنگام چشم امام زین العابدین علیه السلام به آن سر منوّر افتاد و بعد از آن هرگز غذایی که از سر حیوان تهیه شده باشد، نخورد. وقتی بی بی زینب کبری سلام الله علیها سر مبارک برادرش را دید، دست برد و گریبان خود را درید و به صدای حزین دلها را جریحه دار نمود: که ای حسین علیه السلام و ای حبیب رسول خدا!
راوی گوید به خدا سوگند، هر کسی که در آن مجلس بود گریه کرد و یزید ساکت بود. یزید ملعون عصای خود که از چوب خیزران بود بر دندان مبارک امام حسین علیه السلام می زد ابوبرزه جلو آمد و گفت: وای بر تو بر این دندان های حسین پسر فاطمه علیهما السلام چوب می زنی؟! من خود شاهد بودم که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم لبهای مبارک او و برادرش حسن علیه السلام را می بوسید و می فرمود: شما دو سید جوانان اهل بهشتید، خداوند قاتل شما را نابود کند یزید با این سخنان خشمگین شد و دستور به اخراج او داد، پس او را کشان کشان از مجلس بردند.[13]
الا لعنۀ الله علی القوم الظالمین
نوراکبر حمیدی
.
[1] سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۳.
[2] اعلام الدین ج37 ص344 و إرشاد القلوب إلى الصواب ج1 ص61.
[3] الوافی ج13 ص92 عن الفقیه.
[4]. المستدرک، الحاکم النیشابوری، ج1، ص371 و مسند ابی داود، الطیاسی ص269 و کنز العمال، متقی هندی، ج15، ص691.
[5] . کهف/۳۰.
[6] . طه/74 و 79.
[7]. جامع احادیث شیعه، سید حسین بروجردی، ج15 ص480.
[8] . نحل/32.
[9]. مریم/15.
[10]. انفال/50 و 51.
[11]. نساء/ ۹۷.
[12]. محمد/27 و 28.
[13]. لهوف، سید بن طاووس، ترجمه فارسی، ص213.