ظهور و انعكاس اعمال در قيامت (3)
چهرهها و چشمهاي گريان و خندان(1)
سيدجواد حسيني
اشاره:
در شماره قبل اشاره شد که در روز قیامت به تناسب اعمال نیک و بد، چهرهها و حالتهایی به عنوان نماد اعمال ظاهر ميشود. در آن مقاله از چهرههای سفید و نورانی و چهرههای سیاه بحث شد. در این قسمت به چشمهای گریان به عنوان نماد بد حالی و بد بودن پرونده و اعمال و به چهرههای خندان و شاد به عنوان نماد انسانهای پاک و وارسته پرداخته ميشود.
مقدمه
قرآن کریم به صورت کلی به این حالت اشاره دارد؛ آنجا که ميفرماید: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»؛[1] «برخی صورتها در این روز نورانی و روشن، خندان و خوشحال است.» در ادامه ميفرماید: «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ»؛[2] «و صورتهایی در آن روز غبار آلوده است و دود تاریکی آنها را پوشانده است. آنان همان کافران فاجرند.»
قرآن مشخص نکرده چهرۀ کدام انسانها خندان است و در بخش دوم فقط فرموده که فاجران و کافران در آن ناراحت و گریاناند؛ ولی بیان نفرموده که گناه آنها از چه نوع گناهانی بوده است. در آیۀ دیگر نیز به صورت کلی به جهنمیها دستور ميدهد که امروز بسیار گریه کنید و کم خنده کنید. در واقع این امر، بیانگر حالت واقعی آنها است که در آن روز جز گریه کاری ندارند: «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»؛[3] «از اینرو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند [چرا که آتش جهنم در انتظارشان است]، این، جزای کارهایی است که انجام ميدادند.» ولی در روایات در عین حالی که به صورت کلی ميفرماید: از قول رسول خدا(ص) : «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا...؛[4] همه چشمها در روز قيامت گریاناند، جز... .» در مواردی نیز به صورت خاص اشاره فرموده است که کدام گناه باعث ناراحتی و گریان بودن دیدگان ميشود و چه عملی زمینۀ خوشحالی و خندان بودن انسان را فراهم ميکند.
چهرههای گریان
1. همۀ مردم جز موارد استثنا
پیشتر اشاره شد که در آن روز، همۀ مردم گریاناند «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ»[5] علت این گریه، اموری ميتواند باشد:
الف. پشیمانی از گذشته و دیدن آثار گناه و اینکه عمر را بیهوده از دست دادهاند، عامل گریه برای آنها است.
ب. شدت عذاب و گرفتاریهای قیامت و همین طور دقتهایی که در آنجا به کار ميرود.
2. گناه با خنده
بسیارند کسانی که گناه را انجام ميدهند؛ ولی بدمستی و خندههای مستانه نیز در کنار انجام گناه دارند؛ مثلاً به ناموس مردم متلک ميپرانند با قهقهه و خندههای بلند، اشخاص محترم و متدین را آزار ميدهند با خنده و تمسخر، آشکارا روزه خواری ميکنند با شادابی و نشاط، ترانه گوش ميدهند با بد مستی و شادی. این گونه افراد باید بدانند که باطن این خندهها، گریههایی است که در روز قیامت آشکار و نمودار ميشود.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاکٍ ؛[6] کسی که گناهی را با خنده مرتکب شود، داخل آتش ميشود، در حالی که ميگرید.» از این روایت معنای «مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛[7] «هر کس یک ذره شری انجام دهد، آن را ميبیند» به خوبی روشن ميشود. در آن روز نه تنها اعمال مجسم ميشود و انسان، آن را ميبیند؛ بلکه حالتهای انجام گناه نیز به تصویر کشیده ميشود؛ از جمله اینکه گناه را با حالت عادی انجام داده است و یا با خنده و قهقهه؛ در صورت دوم، نماد آن، گریههای روز قیامت بهویژه لحظه ورود به جهنم است.
3. پیشقدمی در گناه
دستور قرآن این است که در کارهای خیر پیشقدم باشید: «سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم»؛[8] «و برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان شتاب کنید.» پس فرد باید از گناه دوری کند و یا دست کم پیشقدم نباشد؛ و گرنه روز قیامت به سبب همین پیش قدمی، چشمهایش گریان خواهد بود؛ چون ممکن است عذاب نیز زودتر از دیگران به سراغ او آید و یا ممکن است به دلیل پیشقدمی، عذاب او سخت و شدید باشد؛ از اینرو چشم گریان خواهد داشت. از امام علی(ع)نقل شده است که: «كَانَ يَقُولُ أَسْرَعُكُمْ إِلَى الْخَطِيئَةِ أَسْرَعُكُمْ دَمْعَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛[9] همیشه ميفرمود: پیشقدم ترین شما به سوی خطا [و گناه] زودتر از دیگران در روز قیامت اشک خواهد ریخت.»
پیشقدمان، زودتر به گریه ميافتند؛ چون عامل تشویق دیگران به گناه ميشوند و راه را برای دیگران نیز باز ميکنند.
4. نگاه به نامحرم
امام صادق(ع)فرمود: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَةً عَيْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عَيْنٌ سَهِرَتْ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ عَيْنٌ بَكَتْ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ؛[10] تمام چشمها در روز قیامت گریاناند، جز سه گروه: یکی چشمی که بر حرامهای الهی بسته شده است و به نامحرم نگاه نکرده است.»
مفهوم روایت، این است که چشمی که به نامحرم نگاه کرده است، گریان باشد؛ چون تحت عام «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ» باقی ميماند.
نگاه به نامحرم آنچنان مورد غضب الهي است كه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ مَلَأَ عَيْنَهُ مِنِ امْرَأَةٍ حَرَاماً حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسَمَّراً بِمَسَامِيرَ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَقْضِيَ اللَّهُ تَعَالَى بَيْنَ النَّاسِ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ؛[11] هر کسی چشم خود را از نگاه به زن نامحرم پر کند، خداوند در روز قیامت او را در حالی محشور ميکند که در چشمهای او میخی از آتش وجود دارد [و او را با همین حالت نگاه ميدارد] تا وقتی که بین مردم داوری کند؛ آن گاه امر ميکند که او را به داخل آتش بیندازند.» قطعاً این حالت بر ناراحتی در رنج او – که نمود آن گریه است – افزوده ميشود.
چهرههای شاد و خندان
در قرآن کریم، سه آیه درباره صورتهای خندان آمده است که باید بررسی شود:
1. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ»؛[12] «صورتهایی در آن روز شاداب و مسرور است و به پروردگارشان مينگرند.»
در مجمع البیان «ناضِرَةٌ» به معنای «ناعمۀ، بهجۀ و حسنۀً؛ متنعم، خوشحال و نیکو و مسرور» آمده است.[13] در اینجا مشخص نشده است کسانی که چهره خوشحال و خندان دارند چه کسانی هستند؟ روایات، بارزترین مصداق آن را اولیای الهی و دوستان خدا دانستهاند.
امیرمؤمنان علی(ع)فرمود: «يَنْتَهِي أَوْلِيَاءُ اللَّهِ بَعْدَ مَا يَفْرُغُ مِنَ الْحِسَابِ إِلَى نَهْرٍ يُسَمَّى نَهْرَ الْحَيَوَانِ فَيَغْتَسِلُونَ فِيهِ وَ يَشْرَبُونَ مِنْهُ فَتَبْيَضُّ وُجُوهُهُمْ فَيَذْهَبُ عَنْهُمْ كُلَّ أَذًى وَ قَذًى وَ وَعْثٍ ثُمَّ يُؤْمَرُونَ بِدُخُولِ الْجَنَّةِ فَمِنْ هَذَا الْمَقَامِ يَنْظُرُونَ إِلَى رَبِّهِمْ كَيْفَ يُثِيبُهُمْ؛[14] اولیای الهی بعد از تمام شدن حساب به نهری به نام حیوان[15] ميرسند، پس در آن غسل ميکنند و از آن مينوشند، آن گاه چهرههایشان نورانی ميشود و هر چه ناراحتي و آلودگی و سختی است، از آنها ميرود. آنگاه دستور داده ميشود که وارد بهشت شوند و از اینجا نگاه ميکنند که چگونه خداوند به آنها ثواب ميدهد.» در مجمع البیان آمده است که خداوند چهرۀ مؤمنان را درخشان و خندان قرار ميدهد تا علامتی باشد برای مردم و ملائکه بر اینکه آنها رستگارند.[16]
جمع روایت قبلی و سخنان مؤلف مجمع البیان، این است که اولیای الهی، یعنی همان مؤمنان و شیعیان در روز قیامت شاد و خندان و برخوردار از چهرههای نورانی هستند.
2. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»؛[17] «صورتهایی در آن روز گشاده و نورانی و خندان و مسرور هستند.» در ادامه آمده است: «و صورتهایی در آن روز غبار آلوده است و دود تاریکی آنها را پوشانده است. آنها همان کافران فاجرند.»
در توضیح آیه ميخوانیم: تعبیر وجوه به سبب این است که رنگ صورت، بیش از هر چیزی ميتواند، بیانگر حالات درونی باشد؛ هم ناراحتیهای فکری و روحی و هم ناراحتیهای جسمانی. در روز قیامت، گروهی خندان و مسرورند، چهرههایشان گشاده و نورانی است و روشنایی ایمان و پاکی عمل در صورت آنها موج ميزند. برعکس، گروهی هستند که تاریکی کفر و زشتی اعمالشان در چهرههایشان نمایان است؛ گویی گرد و غبار سیاهی بر صورتشان نشسته است، ... و آثار غم و اندوه و رنج و درد از صورتهایشان ميبارد.»[18]
3. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَۀٌ»؛[19] «چهرههایی در آن روز، شاد و باطراوتاند.»
در آیه دیگر دارد: «تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ»؛[20] «در چهرههای آنها طراوت و خوشحالیِ نعمت را مشاهده ميکني.»
تفسیر صافی «ناعِمَۀٌ» را به معنای «ذات بهجۀ» یعنی خوشحالی معنا کرده است.[21] المیزان نیز آن را به معنای بهجت و خوشحالی گرفته است.[22] مجمع البیان نیز، معنای نعمت و سرور و شادي را آورده است.[23]
در روایتی از تفسیر قمي نقل شده که مراد از «وجوهِ ناعمه» و چهرههای شاد، پیروان علی[24] است.
در مجموع ميتوان گفت، شیعیان علی(ع)یا همان مؤمنان و اولیای الهی در روز قیامت، شاد، مسرور و خنداناند. در برخی روایات به مصداق چهرههای خندان تصریح شده است و در برخی نیز اشاراتی بر این مطلب داریم که به نمونههایی اشاره ميشود:
1. برآوردن نیاز نیازمندان
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «در شب معراج دیدم بر درب دوم بهشت نوشته است: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ لِكُلِّ شَيْءٍ حِيلَةٌ وَ حِيلَةُ السُّرُورِ فِي الْآخِرَةِ أَرْبَعُ خِصَالٍ مَسْحُ رُءُوسِ الْيَتَامَى وَ التَّعَطُّفُ عَلَى الْأَرَامِلِ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِ الْمُؤْمِنِينَ وَ التَّفَقُّدُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ؛[25] خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خدا و علی ولی خداست. هر چیزی راه و چارهای دارد، و راه و چاره خوشحال بودن در آخرت چهار [عمل و] خصلت است: دست [نوازش] بر سر یتیم کشیدن و مهربانی با بیوه زنان و کوشش برای انجام حوائج مؤمنان و رسیدگی به حال فقرا و مساکین.»
اهل بیت(ع) و برآوردن حاجت
در شأن نزول سوره دهر نقل شده است که حسنین دچار تب شدند. حضرت امیرمؤمنان علی(ع)و حضرت زهرا(س) نذر کردند که هر گاه حال فرزندانشان خوب شد، به شکرانۀ آن، 3 روز را روزه بگیرند. پس از شفا یافتن آن دو عزیز، اهل بیت روزه گرفتند، و در هر سه شب، هنگام افطار به ترتیب، مسکین، یتیم و اسیر به درب خانۀ آنها آمدند و درخواست کمک کردند. اهل بیت عصمت(ع) غذای افطاری خود را به آنان دادند و با آب افطار کردند. در این هنگام، سوره دهر نازل شد.[26] در بخشی از آن ميخوانیم: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛[27] «[و ميگویند] ما شما را برای خدا اطعام ميکنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نميخواهیم. ما از پروردگارمان بیمناکیم، در آن روزی که عبوس و سخت است. [به سبب این عقیده و عمل] خداوند، آنان را از شرّ آن روز نگه ميدارد و آنها را ميپذیرد؛ در حالی که غرق شادی و سرورند.»
این آیات نشان ميدهد که بر آوردن نیاز حاجتمندان، افزون بر بهشت رفتن، عامل شادی است.
2. شاد کردن دیگران
امام صادق(ع)فرمود: «وقتی روز قیامت برپا شود و مؤمن از قبر به پا خیزد، همراه وی مثالی (ملکی) از قبر خارج ميشود و به او ميگوید: به تو بشارت ميدهم و کرامت و لطف خدا و خوشحالی برای توست و داخل بهشت خواهی شد و خوشحال باش و اصلاً ناراحت و نگران نباش و همراه او حرکت ميکند. پس در بین راه هر چیز ترسناکی را مشاهده کند، آن همراه، دوباره به او بشارت ميدهد و ميگوید: نترس، این عذابها برای دیگران است و هر خیر و خوبی که این مؤمن در قیامت و محشر مشاهده کند، به او ميگوید: اینها برای توست و مرتب به او بشارت و دلداری ميدهد تا در پیشگاه الهی توقف کند.
آن گاه به او ميگوید: به تو بشارت ميدهم که اکنون خداوند دستور داد که داخل بهشت شوی و وی را به بهشت راهنمایی ميکند. پس انسان مؤمن به او ميگوید: خدا تو را رحمت کند، تو کیستی که من را خوشحال کردی و از همان لحظه ای که از قبر خارج شدم، من را راهنمایی کردی و با من مأنوس شدی و از جانب پروردگار برایم خبر آوردی که به من اجازه دادند داخل بهشت شوم. آن مثال ميگوید: «اَنَا السُّرُورُ الّذي كُنْتَ تُدْخِلُهُ عَلَى إِخْوَانِكَ فِي الدُّنْيَا خُلِقْتُ مِنْهُ لِأُبَشِّرَكَ وَ أُونِسَ وَحْشَتَكَ؛ من، همان سرور و خوشحالی هستم که در دنیا بر برادر مؤمن خود فراهم کردی. من از همان سرور و خوشحالی آفریده شدم تا به تو بشارت بدهم و وحشتت را برطرف کنم.»[28] این روایت و امثال آن نشان ميدهد که شاد کردن دل دیگران در قیامت مجسم ميشود و شادی انسان را فراهم ميسازد.
3. زیارت و خنداندن دیگران
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِي اللَّهِ بَاهَى اللَّهُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ حَتَّى إِذَا لَقِيَهُ نَادَاهُ مَلَكٌ مِنَ السَّمَاءِ طِبْتَ وَ طَابَ مَمْشَاكَ حَتَّى إِذَا حَدَّثَهُ قَالَ اللَّهُ لِلْمَلَكَيْنِ اُكْتُبَا لَهُ عَمَلَ سَبْعِينَ نَبِيّاً كُلُّهُمْ مُجْتَهِدٌ فِي طَاعَتِي قَدْ أُهْرِيقَ دَمُهُ فِي سَبِيلِي حَتَّى إِذَا ضَاحَكَهُ قَالَ اللَّهُ لِلْمَلَائِكَةِ أُشْهِدُكُمْ عِبَادِي أَنِّي أُضْحِكُهُ يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ؛[29] هر کس برادر [مؤمن] خود را برای خدا زیارت کند، خدا در برابر ملائکه به این شخص مباهات کند [که عجب بنده خوبی دارم] تا زمانی که او را ملاقات کند، فرشتهاي از آسمان ندا ميدهد: پاکیزهای و این رفتنت [به زیارت برادر مؤمن] مبارک و پاکیزه است. وقتی که با او سخن گوید، خداوند به دو ملک ميفرماید: ثواب اعمال هفتاد پیامبر، را براي او بنويسيد که در راه طاعت من تلاش کرده و در راه من خونشان ريخته شده است زماني که با آن برادر ديني بخندند [و او را بخنداند]. خداوند به ملائکه ميفرماید: بندگان من، شما را شاهد ميگیرم که من در روزی که صورتها سفید و سیاه شوند، من او را [خوشحال و] خندان ميسازم.»
4. دوستداران علی
کسانی که پیرو اهل بیت(ع) و دوستدار آنها باشند، در قیامت شفاعت ميشوند و عنایت آنها مشمولشان ميشود و به اين سبب، شاد و خنداناند؛ به ویژه دوستداران امیرمؤمنان، علی(ع)از جایگاه ویژهای برخوردارند و چهرۀ خندانی دارند. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که عدهای از قبرهایشان خارج ميشوند و به محشر ميآیند؛ در حالی که صورت آنها از ماه سفیدتر است. پس ملائکه برای آنها مرکبهایی از نور ميآورند و بر آن مرکبها پارچهای از نور گستردهاند. افسار آن مرکب، زنجیری از طلاست و رکاب آن مرکب از زبرجَد است. پس آنها بر این مرکبها سوار ميشوند و در مقابل عرش الهی در بهترین مکان توقف ميکنند. «وَ النَّاسُ يَهْتَمُّونَ وَ يَغْتَمُّونَ وَ يَحْزَنُونَ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ فَقَالَ عَلِيٌّ(ع)مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ؛[30] در حالی که مردم گرفتارند و غمناک و نارحتاند؛ ولی آنها [خوشحالاند و] ميخورند و مينوشند. پس علی(ع)عرض كرد: ای رسول خدا! آنها چه کسانی هستند؟ پس فرمود: آنها شیعیان تو و تو امام آنها هستی.»
در این حدیث، لفظ شادی و خندان برای شیعیان نیامده است و از تقابل بین شیعیان و دیگر انسانها که در غصه و ناراحتی به سر ميبرند، و حالت آنها که در حال خوردن و نوشیدن و لذّت بردن هستند، ميفهمیم که ایشان در حال نشاط و مسرورند.
در ذيل آيه شريفه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»[31] علی بن ابراهیم قمي نقل کرده است که مراد خداوند «الَّذِينَ تَوَلَّوْا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)وَ تَبَرَّءُوا مِنْ أَعْدَائِهِ؛[32] کسانی هستند که [از دوستان امیر مؤمنان(ع)باشند و] ولایت او را پذیرفته و از دشمنان او برائت جسته باشند.»
5. صبر و تحمل
صبر در مقابل مصائب، و بر انجام عبادات و طاعات و از همه مهم تر صبر در مقابل تمایلات و شهوات از دیگر عواملی است که زمینه خوشحالی انسان را در قیامت فراهم ميکند:
آدم بن عُیینه از ابی عمران هلالی کوفی نقل کرده است كه از امام صادق(ع)شنید که ميفرمود: «كَمْ مِنْ صَبْرِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِيلًا وَ كَمْ مِنْ لَذَّةِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلًا؛[33] چه بسا ساعتی بردباری کردن باعث خوشحالی طولانی ميشود و چه بسیار که لذتی آنی، غصه و ناراحتی طولانی را در پی داشته باشد.»
آری. صبر و تحمل، شیرینی و شادی دنیا و آخرت را در پی دارد؛ حافظ چه زیبا گفته است:
صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را
* * *
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند
* * *
گرت چون نوح نبی صبر هست در غم طوفان
بلا بگردد و کام هزار ساله برآید
و مولوی گفته است:
صبر تلخ آمد، و لیکن عاقبت
میوه شیرین دهد پر منفعت
[1]. عبس/ 38 و 39.
[2]. همان/ 40 – 42.
[3]. توبه/ 82.
[4]. وسائل الشیعه (20 جلدی)، حر عاملی، آلالبیت، بیروت، ج 7، ص 75.
[5]. همان.
.[6] همان، ج 15، ص 304.
.[7] زلزال/ 8.
[8]. آل عمران/ 133.
[9]. مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، آل البیت لاحیاء التراث، بیروت، چاپ سوم، 1411 ق، 1991 م، ج 11، ص 326، حديث 6 (13166).
[10]. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 2، ص 482، ح 2 و من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 318، ح 942.
.[11] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 7، ص 213.
[12]. قیامۀ/ 22 و 23.
[13]. مجمع البیان، ابوعلی طبرسی، دارالمعرفة، بیروت، ج 9 – 10، ص 601.
[14]. تفسیر صافی، فیض کاشانی، مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج 5، ص 256 و بحارالانوار، ج 4، ص 32.
[15]. از ریشه حیات و زندگی.
.[16] جَعَلَ اللهَ سُبْحَانَهُ وُجُوهَ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَحَقِّينَ لِلثَّوَابِ بِهَذِهِ الصِّفَةِ عَلَامَةٌ لِلْخَلْقِ وَ الْمَلَائِكَةِ عَلَى أَنَّهُمُ الْفَائِزُونَ. مجمع البیان، شیخ ابوعلی طبرسی، ج9 و 10، ص601 و بحارالانوار، ج 7، ص167، باب 8.
[17]. عبس/ 38 و 39.
.[18] تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیۀ، تهران، ج 26، ص 161.
.[19] غاشیۀ/ 8.
.[20] مطففین/ 24.
[21]. تفسیر صافی، ج 5، ص 321.
[22]. المیزان، علامه طباطبایی، دارالکتب الاسلامیه، ج 20، ص 274.
[23]. مجمع البیان، ص 727.
[24]. تفسير صافی، ج 5، ص 321.
[25]. بحار الانوار، ج 8، ص 144.
.[26] تفسیر نمونه، ج 25، ص 343.
.[27] انسان/ 9 – 11.
[28]. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 2، ص 167؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، آل البیت، قم، 1409 ق، ج 16، ص354؛ مستدرک، ج 12، ص 395 و بحارالانوار، ج 73، ص 247.
[29]. مستدرك الوسائل، محدث نوري، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، قم، چ اول، 1408هـ . ق، ج10، ص383.
[30]. بحار الانوار، ج 7، ص 185.
[31]. عبس/ 4، ترجمه آن گذشت.
[32]. تفسیر صافی، ج 5، ص 321؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، مؤسسۀ دارالکتاب، قم، ج 2، ص 406 و بحار الانوار، ج 7، ص 176، باب 8.
[33]. مستدرک الوسائل، ج 11، ص 263 و الامالی، شیخ مفید، المؤتمر للشیخ المفید، قم، 1413 ق، ص 42.