سخنران: حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد
حضرت زهرا سلام الله علیها
(جلسه اول)
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله الذی جعل الحمد مفتاحاً لذکره و سببا للمزید من فضله و دلیلاً علی آلائه و عظمته ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا أبی القاسم محمد صلّی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین
فاصلهی ما با عصر حضرت زهرا(س) 14 قرن است. الآن 1423 سال است که حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) به شهادت رسیدهاند. ما چطور اطلاع پیدا کنیم که حضرت زهرا(سلام الله علیها) دارای چه جایگاهی و موقعیتی است؟
عرض میکنیم ما از دو راه میتوانیم بفهمیم. یکی از راه احادیث و فرمایشات رسول خداست، آن فرمایشاتی که قطعی و مسلم است، آن هم نه از نظر ما(شیعه)، که بگویند اینها مربوط به شماست. بلکه آن مطالبی که فریقین روی آن صحّه گذاشتهاند و پذیرفتهاند که این سخن را رسول بزرگوار اسلام(ص) فرموده است. این یکی از طُرُق برای رسیدن به شخصیت حضرت زهرا(س) است.
اجمالاً این نکته را داخل پرانتز عرض کنم که از روایات استفاده میشود حضرت صدیقه طاهره زهرا(سلام الله علیها)؛ «لیلة القدر» است و «لیلة القدر» در میان شبهای سال نامعلوم است، اما شبی است که «خیرٌ من ألفِ شَهرٍ»
«ألف شهر» یعنی یک عمر، یعنی 84 سال یک طرف و یک شب یک طرف. از فاطمه زهرا(س) به «لیلة القدر» تعبیر شده است، چون هم مجهول است قبرش و هم مجهول است مصائبش، همهی اینها مجهول است، «وَ کَمْ مِنْ غَلِیلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِیلا وَ سَتَقُولُ وَ یَحْکُمُ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ» این نص فرمایش أمیرالمؤمنین است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) مصائبش را کسی پیدا نکرد بازگو کند، آن ستمهایی که به این بانوی مخدّره وارد کرد.
بنابراین؛ یکی بیان آن آثار از رسول خدا(ص) است، و یکی هم آنچه که در کتب تاریخ فریقین از مسائل مربوط به حضرت زهرا(س) غیر از روایات نقل کردهاند و یکی هم نسب حضرت زهراست. اینها چیزهایی است که ما میتوانیم برسیم، نه به گمان و ظن و تخمین.
یکی از آن مسائل؛ این روایت است؛ که هم بخاری نقل کرده، و هم مسلم نقل کرده است. اگر یک روایتی در این دو کتاب باشد، از نظر عامه قطعی است، گرچه در بخاری هم باشد قطعی است، اما اگر در صحیح بخاری و صحیح مسلم باشد از نظر عامه میگویند «مما اتفق علیه الشیخان»، یعنی مسلم و بخاری. ترمذی هم نقل کرده، ابن عبدالبر هم در استیعاب نقل کرده و وقتی انسان به کتب اهل عامه مراجعه میکند این روایت خیلی زیاد در مصادر دسته اولی آنها آمده است. من نخواستم مصادر خودمان را عرض کنم. آنها در مصادر دستهاولشان مسلم گرفتهاند که اینها روایاتی است که «صدر عن رسول الله»؛ احادیثی که پیامبر(ص) فرموده.
من بخش آخر این حدیث را خواندم، اجازه دهید تمام حدیث را بخوانم تا معلوم شود که شأن نزول حدیث چه بوده و از این حدیث به کجا میرسیم؟ برداشت ما چیست و پیامبر(ص) چه نکتهی مهمی را بیان کرده است؟
فراموش نکنیم که پیامبر خدا(ص) فرزندان دیگری داشتند، دختران دیگری داشتند یا نداشتند، فرزند دختران، هم دختران پیامبر بودند، اما اینطور تعابیر درباره آنها نرسیده است.
حدیث را از صحیح بخاری نقل میکنم؛ بخاری حدیث را از عایشه نقل میکند، عایشه میگوید ما زنان پیامبر تماممان خدمت پیامبر(ص) نشسته بودیم، نگاه کردیم دیدیم فاطمه(سلام الله علیها) میآید، «کنّ أزواج النّبیّ(ص) عنده لا یغادر منهنّ واحدة، فأقبلت فاطمة تمشی ما تخطی مشیتها من مشیة النّبیّ صلى اللّه علیه و آله شیئا»؛ اینها همهاش در روایت هست، یعنی گامهایی که فاطمهی زهرا برمیدارد همانند پیامبر است.
ویژگی هایی که از حضرت رسول(ص) در فاطمه (س) بود
دو تا از ویژگیهای حضرت رسول(ص) در فاطمه زهرا(س) بوده، یکی سخن گفتن حضرت زهراست و یکی هم راه رفتن حضرت زهراست، که شبیه پیغمبر بود. وقتی آمدند به مسجد ایراد خطبه کنند، به مجرّدی که در فضای مسجد این جوهرهی صدا از دهان مبارک حضرت زهرا بیرون آمد، یک مرتبه گریه همه جا را فرا گرفت، صدا صدای رسول خداست.
ایشان میگوید فاطمهی زهرا آمد، «أجلسها عن یمینه»، پیامبر خدا(ص) فاطمه زهرا را طرف راست خودش نشاند، حالا زنها همه نشستهاند. «فسارّها»؛ یک چیزی را به صورت سرّی به حضرت زهرا فرمود. «فَبَکَت»، دیدند حضرت زهرا شروع کرد به گریه کردن. «ثم سارها ثانیة فضحکت»؛ دیدم بار دوم پیغمبر خدا با فاطمه چیزی را به طور سرّ و پنهانی فرمود و حضرت زهرا خندید -خندیدن غیر از مسرور شدن است.
ایشان میگوید من میان زنهای پیامبر از یک جرأتی برخوردار بودم - این حالت هم که پیامبر با شخصی محرمانه صحبت کند بگرید و باز محرمانه صحبت کند و بخندد، انسان میخواهد به این سرّ پی ببرد-، میگوید آمدم پیش حضرت زهرا(س) و گفتم پیامبر به شما چه فرمود؟
فرمود «ما کنتُ لاُفشِیَ سرّ رسول الله حتی قبض»، سرّ پیغمبر را فاش نمیکنم تا رسول خدا زنده است.
در برخی از تعبیرات(شاید بخاری هم این را داشته باشد) فاطمه زهرا فرمود «إنی لَبَذِرَة»، من یک زنی که سر را فاش میکند نیستم.
این گذشت و پیامبر از دنیا رفت.
راز بین حضرت رسول(ص) با حضرت زهرا(س)
عایشه میگوید من مترصد بودم فرصتی به دست بیاید و آن مسئله را از حضرت زهرا سؤال کنم.
بعد از وفات رسول خدا(ص) از حضرت زهرا(س) سؤال کردم آن سرّی که پیامبر(ص) به شما فرمود چه بود؟
فرمودند: حالا که پدرم از دنیا رفته میگویم. من کنار پدرم نشستم، پدرم رسول خدا به صورت پنهانی به من فرمود: قرآن هر سال یک مرتبه بر من عرضه میشد، امسال قرآن دو مرتبه بر من عرضه شد «ما أری إلا دنوّ أجلی» این را من نشانهی نزدیک بودن مرگم میبینم. برای همین من گریستم.
رسول خدا(ص) نمیتوانست گریهی حضرت زهرا را ببیند. بعد که دیدند من گریستم بار دوم به من فرمودند «أما ترضین أن تکونی سیدة نساء المؤمنین»(من متن روایت بخاری را عرض میکنم، بعد اختلاف نسخ را عرض خواهم کرد)؛ آیا فاطمه تو خشنود نمیشوی که سید زنان مؤمنان باشی؟ در نسخه دیگر آمده؛ «سیدة نساء هذه الامة». در نسخهی سوم که ابن عبدالبر در استیعاب نقل میکند «أما ترضین أن تکونی سیدة نساء العالمین». برای همین من خندیدم و پیامبر فرمود پس صبر کن و شکیبایی پیشه کن. این فرمایش رسول خداست.
حالا چه «سیدة نساء المؤمنین» باشد، چه «سیدة نساء هذه الامة» باشد و چه «سیدة نساء العالمین» باشد هیچ تفاوتی نمیکند! اجازه دهید من این تفاوت نکردن را هم عرض کنم تا این معما حل شود.
اما اگر «سیدة نساء العالمین» باشد روشن است، حضرت زهرا از همهی زنهای عالم بالاتر است. اگر «سیدة نساء الامة» باشد، امت پیغمبر، أفضل عالم است و حضرت زهرا أفضل زنهای امتهاست. و اگر «سیدة نساء المؤمنین» باشد باز هم همینطور است، مؤمنین این امت، افضل مؤمنین هستند و فاطمهی زهرا(سلام الله علیها) هم أفضل همهی زنها حتی مریم است.
ولکن نکتهی جالبی که اینجا هم سیوطی، هم سُبکی، هم مِغریزی و هم دیگران به آن تصریح کردند اینست که اینها میگویند بدون تردید حضرت زهرا از مریم کبری و از هر زنی در عالم بالاتر و برتر است. نه به خاطر این حدیث، -این حدیث به جای خود و از این حدیث همین معنا استفاده میشود، چه سیدة نساء الامة باشد چه سیدة نساء العالمین یا مؤمنین باشد، این معنا از آن استفاده میشود، اما اینهایی که عرض شد از بزرگان عامه هستند و اینها اعتقادشان این است که حضرت زهرا برترین زنان عالم است- جهتش اینست که پیغمبر خدا فرمود «فاطمةُ بضعةٌ منّی» و رسول خدا أفضل همهی خلق است، فاطمه زهرا هم پارهی تن اوست، لذا حضرت زهرا برترین زنان عالم است و عامه هم این را میدانند.
اینها را من در این جلسه عرض کردم تا اینکه گاهی در این کلمات و کتابهای عامه برای اینکه عایشه را بزرگ کنند یا بعضی از زنهای دیگر را بزرگ کنند، یک کسی را در کنار حضرت صدیقه طاهره(س) بتراشند، بخواهند آن عظمت و منزلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) را از آن بکاهند، این امکان ندارد.
این حدیث با این سندش را ملاحظه میکنید، که در کتابهای دست اول عامه است، که البته بیشتر از این است، همهی مصادرش را من دیدم، و با این بیانی که شد پیغمبر خدا جایگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها) را مشخص میکند که حضرت زهرا دارای چه جایگاهی است.
یعنی ما دو الگوی منحصر به فرد در جهان خلقت داریم؛ یک مرد و یک زن. آن الگوی منحصر به فرد مرد در جهان خلقت که ثانی ندارد؛ «رسول خدا(ص)» است و آن الگوی منحصر به فردی که در میان بانوان کپی و نظیر ندارد؛ «حضرت زهرا(سلام الله علیها)» است. این جایگاه حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر اساس فرمایش پیامبر است.
و اما از طرُق دیگر اگر ما بخواهیم مسأله را مورد دقّت قرار دهیم؛ طبیعتاً یک فرصت دیگری را میطلبد. بقیهی مطالب را برای جلسهی بعد میگذاریم، که به عرض خواهم رساند شعاع درک ما نمیتواند حضرت زهرارا واقعاً درک کند، بلکه آن مقداری که میفهمیم به اندازهی خودمان است، و إلا «سمیت فاطمة فاطمة لأن الناس فطموا عن کنه معرفتها»؛ یعنی جدا شدند، «فطم» به معنای «قطع» است، «فطموا عن کُنه معرفتها»، نمیشود به معرفت حضرت زهرا پی برد. اما همین مقداری که درک ما میتواند برسد و درک کند مطالبی عرض میکنیم. و إلا حضرت زهرا را کسی نشناخت جز رسول خدا و جز أمیرالمؤمنین(سلام الله علیهما) و همینطور فرزندان حضرت زهرا.
ما نمیتوانیم آن عظمت و جلالتی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) روز قیامت دارد و روایتش هم روایتی است که عامه و خاصه میگویند روایت صحیحه است، وقتی فردای قیامت به محشر میآید، آنجایی که دیگر دل در دل کسی نمانده، فاطمه روز قیامت میایستد و خدای متعال آن عظمت و بزرگواری و اجازه را به حضرت زهرا(سلام الله علیها) میدهد.
امیدواریم بتوانیم در این ایام فاطمیه یک ترسیمی ولو به اندازهای که خودمان فهمیدیم و درک کردیم از این بانوی مکرّمهای که ظلم زیاد به او شد، درک کنیم. اما این ظلمها نتیجه بخشید و راه صحیحی که ما بایستی امروز آن راه صحیح را طی کنیم آن را به برکت حضرت زهرا شناختیم، حقیقت امر این است. احادیث به جای خود، چون فاطمه زهرا، معصومه است و دارای مقام عصمت است. عصمت است که به روش و قول انسان، به عمل و موضعگیری انسان معنا میدهد. لذا با هر کسی حضرت زهرا(س) دشمن است، ما دشمنیم، چون او معصوم است. هر کسی را حمایت کرده ما حامی هستیم، چون معصوم است.
السّلام علیکِ یا بنت رسول الله
عصمتش حاجب وهم است و مرا نیست رهی که سوی دفتر مدحش بنمایم نگهی
هجده ساله مهی بعد پیمبر دو مهی ماند باقی و چها دید نه جرم و گنهی
بر در خانهی او آتش بیداد زدند تیشه بر ریشهی اسلام زبنیاد زدند
بود بیطاقت و بیتاب زهجران پدر دشمنش درب سرا سوخت چو افروخت شرر
پهلویش را بشکستند چو از تختهی در محسنش سقط شد و کرد روی خاک مقرّ
این همان طفل صغیر است که یوم سُئِلَت عرش را گیرد و گوید به چه جرمی قُتِلَت
گر بپرسی که چه شد باعث بیماری او لگد و تخته در هر دو شکستش پهلو
تازیانه بزدش قنفذ و خستش بازو نیلی از سیلی بیداد عدو گشتش رو
عَلِم الله چه شرر بر جگر فاطمه بود که شرار جگرش آتش جان همه بود
هنوز آب غسل پیامبر(ص) خشک نشده بود، آمدند در خانهای که جبرئیل بدون اذن وارد نمیشد، خانهای که ماهها پیامبرخدا(ص) میآمد میایستاد سلام میکرد، فاطمه زهرا آمد پشت در، همین که احساس کردند فاطمه پشت در است، آنچنان در را فشار دادند، صدای ناله زهرا بلند شد «بابا یا رسول الله ببین با دخترت چه کردند؟!!»
الباب و الجدار و الدماء شهود صدق ما به خفاء