شباهت حضرت فاطمه عليها السلام به حضرت على و حضرت مهدی عليهما السلام
موضوع: شباهت حضرت فاطمه عليها السلام به حضرت على و حضرت مهدی عليهما السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوة و السلام علی خیر خلقه سیدنا و مولانا و شفیع ذنوبنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد و اهل بیته الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم من يوم عداوتهم الي يوم الدين اما بعد؛
«عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ قَدْ أَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ وَ قَالَ مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِيَ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ».[1]
سخن گفتن پيرامون شخصيت يگانه بانوى دنيا و آخرت مقدور افراد عادى و متعارف نيست، زيرا فهم و درك انسان عاجز از آن است كه بتواند مقام و منزلت رفيع بضعه نبوت و همسر ولايت و مادر امامت را بشناسد.
امام صادق عليه السلام فرمودند:
«لولا أن الله تبارك و تعالى خلق أمير المؤمنين (عليه السلام) لفاطمة ما كان لها كفو على ظهر الأرض من آدم و من دونه».[2]
اگر خداوند اميرالمؤمنين علیه السلام را براى حضرت فاطمه عليها السلام نمى آفريدند براى آن حضرت نظيرى روى زمين وجود نداشت.
ميان حضرت على عليه السلام و حضرت فاطمه عليها السلام شباهتهايى وجود دارد:
1- خلقت هر دو نورى بود.
2- هر دو از علم فراوان بهره مند بودند.
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «على بن ابى طالب اقدم امّتى سلما و اكثرهم علما»[3] حضرت فاطمه عليها السلام به حضرت على عليه السلام گفت: نزديك بيا تا تمام آنچه را كه در گذشته واقع شد و تمام آنچه را كه هم اكنون در نظام هستى جريان دارد، من بازگو كنم. «ادن لا حدّثك بما كان و ما هو كائن».[4]
3- هر دو داراى عصمت بودند.
قرآن كريم مى فرمايد: «انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا».[5]
4- هر دو موفق به عبادت فراوان بودند.
امام سجاد عليه السلام مى فرمايد: «و من يقوى على عبادة على بن ابى طالب».[6]
چه كسى قدرت دارد همانند حضرت على عليه السلام خداوند را عبادت كند.
امام حسن عليه السلام فرمودند:
«ما كان فى الناس اعبد من فاطمة»[7] كسى همانند فاطمه عليها السلام عبادتش زياد نبود.
5- محبّت به هر دو مايه سعادت انسان است.
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم: «لو اجتمع الناس على حبّ على لما خلق اللّه النار».[8]
اگر مردم هماهنگ محبّت به على عليه السلام داشتند خداوند آتش جهنم را نمى آفريد.
امام صادق عليه السلام فرمودند:
«لأن اللّه عزّ و جل فطمها و من احبّها من النار».[9]
جهت نامگذارى حضرت زهرا عليها السلام به فاطمه اين است كه خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم مصونيت بخشيده است.
6- هر دو مايه افتخار فرزندان خويش بودند.
امام سجاد عليه السلام در خطبه خود در مجلس یزید هنگامى كه خود را معرفى مى نمود، افتخار به پدر و مادر خود مى نمود، «انا ابن على المرتضى، انا ابن فاطمة الزهراء».[10]
7- حق هر دو غصب شد.
8- هر دو مظلوم واقع شدند.
9- قدر و منزلت هر دو مجهول ماند.
10- هر دو به مقام شهادت نائل آمدند.
11- هر دو را مخفيانه و به هنگام شب دفن نمودند.
12- هر دو داراى مقام شفاعت هستند.
شباهت حضرت مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف به حضرت فاطمه عليها السلام
حضرت مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف:
دختر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلم الگوى نيكويى براى من است.[11]
ميان حضرت مهدى عليه السلام و مادرش حضرت فاطمه عليها السلام شباهتهايى وجود دارد، از جمله:
1- هر دو باقيمانده و ادامه نبوت هستند.
بعد از آنكه حضرت زهرا عليها السلام خطبه فدكيه را خواندند و به منزل برگشتند، حضرت على عليه السلام ايشان را با اين لقب مورد خطاب قرار داد: «يا ابنة الصّفوة و بقيّة النّبوّة».[12]
حضرت حكيمه خاتون گويد وقتى حضرت مهدى عليه السلام متولد شده او را خدمت امام عسکرى علیه السلام آوردند به فرزندش فرمود: «سخن بگو يا حجّة الله و بقيّة الانبياء و نور الاصفياء».[13]
2- هر دو طاهر و مباركند.
پيامر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به اسماء بنت عميس می فرماید:
«اما علمت انّ ابنتى طاهرة مطهّرة».[14]
آيا نمي دانى كه دخترم پاك و پاكيزه است.
آية تطهير نيز شامل حضرت فاطمه عليها السلام است حضرت زهرا عليها السلام از اين جهت مبارك نام دارد كه او كوثر در آيه «انَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» است.[15]
پيامر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مي فرمايند: «انّ الله عزوجلّ ركّب فى صلب الحسن (العسكرى) عليه السلام نطفة مباركة زكيّة طيّبة طاهرة مطهّرة».[16]
خداوند در صُلب امام عسكرى عليه السلام نطفه اى مبارك، پاك و پاكيزه قرار داد.
3- فرشتگان با هر دو سخن مي گفتند.
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «انّما سمّيت فاطمة محدّثة لانّ الملائكة كانت تهبط من السّماء فتناديها كما تنادى مریم بنت عمران فتقول يا فاطمة انّ الله اصطفاك و طهّرك على نساء العالمين».[17]
همانا فاطمه را محدّثه ناميدند زيرا هميشه ملائكه از آسمان به او هبوط مي كردند همان گونه كه حضرت مريم سلام الله علیها را مورد ندا قرار دادند او را نيز مورد خطاب قرار دادند و گفتند اى فاطمه خدا تو را بر تمام زنان عالم برگزيد و تو را پاكيزه قرار داد.
پيامر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «من ولدى اثنى عشر نقيبا نجباء محدّثون مفهّمون اخرهم القائم بالحقّ».[18]
دوازده نقيب از اولاد من هستند كه همه شان نجيب، محدّث، آموزش يافته و اهل فهم هستند كه آخرين آنها قائم به حق است.
(نقيب) به كسى مي گويند كه از اوضاع و احوال مردم آگاه است.
4- هر دو ستاره درخشان هستند.
امام صادق عليه السلام در ذيل آية «كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ»[19] مي فرمايند: «كأنّ فاطمة كوكب درّىّ بين نساء اهل الارض (اهل الدّنيا)».[20]
گويا فاطمه همانند ستاره درخشان ميان زنان اهل زمين (اهل دنيا) است.
پيامر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «المهدىّ رجل من ولدى وجهه كالكوكب الدّرّى».[21]
مهدى مردى از فرزندان من است كه صورتش مانند ستاره درخشان است.
5- هر دو مشمول عنايت خداوند هستند.
آية شريفة «وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»[22] به هر دو بزرگوار تأويل شده است.
حضرت صادق عليه السلام مي فرمايند: پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم از جبرئيل پرسيد:
چرا فاطمه در آسمان منصوره و در زمين فاطمه عليها السلام ناميده شد؟ گفت: زيرا شيعيان او از آتش و دشمنانش از محبت او منقطع گشتند و در آسمان منصوره ناميده شد زيرا خداوند مي فرمايد: «وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَنْ يَشَاءُ».[23]
يعنى حضرت فاطمه عليها السلام از مصاديق «من يشاء» در آيه شريفه است كه خداوند او را يارى مي كند و مؤمنان بدين وسيله خوشحال مي شوند (زيرا مشمول شفاعت آن حضرت قرار مي گيرند).
و خداوند مؤمنان را به هنگام قيام حضرت مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف نيز يارى مي كند.
«عند قيام القائم يفرح المؤمنون بنصر الله».[24]
6- هر دو داراى صبر هستند.
در زيارت حضرت فاطمه عليها السلام مي خوانيم: «يا ممتحنة امتحنك الله الّذى خلقك قبل ان يخلقك فوجدك لما امتحنك صابرة».[25]
اى امتحان شده اى كه خداوند قبل از اينكه تو را بيافريند امتحانت كرد، پس تو را نسبت به امتحانت صابر يافت.
در دعاى زمان غيبت امام مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف مي خوانيم: «فأنّه الهادى ... الصّابر المجتهد الشّكور».[26]
7- هر دو فريادرس هستند.
علامه مجلسى روايت مي كند كه اگر حاجتى داشتى و سينه ات به خاطر او تنگ شده دو ركعت نماز بخوان بعد از سلام نماز سه مرتبه تكبير بگو و تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بخوان سپس به سجده برو و صد مرتبه بگو «يا مولاتى يا فاطمة اغيثينى» پس گونه راست را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو پس به سجده برو صد مرتبه همين را بگو و بعد از آن گونه چپ را بر زمين بگذار و همين را صد مرتبه بگو سپس به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را ذكر كن، به درستى كه خداوند برآورده مي كند ان شاء الله تعالى.
در زيارت آل ياسين مي خوانيم: «السلام عليك ايّها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرّحمة الواسعة».[27]
سلام بر تو اى پرچم برافراشته و دانش ريزان و فريادرس و رحمت گسترده حق.
مصائب فاطمه عليها السلام
ابن بابويه به سند معتبر روايت كرده است كه: بكّاءون (يعنى بسيار گريه كنندگان) پنج نفر بودند: آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه بنت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلم و علىّ بن الحسين سلام اللّه عليهم اجمعين.
امّا آدم عليه السلام، پس در مفارقت بهشت آن قدر گريست كه به روى و خدّ او اثر گريه مانند دو نهر مانده بود.
و امّا يعقوب عليه السلام، پس بر مفارقت يوسف عليه السلام آن قدر گريست كه نابينا شد تا آن كه گفتند به او: به خدا سوگند كه پيوسته ياد مى كنى يوسف را تا آن كه خود را مريض و بدنت را از غصّه گداخته كنى يا هلاك شوى.
امّا يوسف عليه السلام، پس آن قدر در مفارقت يعقوب عليه السلام گريست تا آن كه اهل زندانى كه يوسف در آنجا محبوس بود از گريه او متأذى شدند و گفتند به او كه يا در شب گريه كن و در روز ساكت باش تا ما آرام بگيريم، يا در روز گريه كن و در شب ساكت باش پس با ايشان صلح كرد كه در يكى از آن دو وقت گريه كند و در ديگرى ساكت باشد.
و امّا فاطمه عليها السلام، پس آن قدر گريست بر وفات رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه اهل مدينه از گريه او متأذّى شدند و گفتند به او كه: ما را از بسيارى گريه خود آزار كردى، پس آن حضرت مى رفت به مقبره شهداى احد و آنچه مى خواست مى گريست و به سوى مدينه برمى گشت.
و امّا على بن الحسين عليهما السلام، پس بر مصيبت پدر خود بيست سال گريست. و به روايتى چهل سال، و هرگز طعام نزد او نگذاشتند كه گريه نكند و هرگز آبى نياشاميد كه نگريد تا آن كه يكى از آزاد كرده هاى آن حضرت گفت: فداى تو شوم يا بن رسول اللّه! مى ترسم كه خود را از گريه هلاك كنى. حضرت فرمود كه: شكايت مى كنم مصيبت و اندوه خود را به سوى خدا و مى دانم از خدا آنچه شما نمى دانيد. همانا من هرگز به ياد نمى آورم شهادت فرزندان فاطمه عليها السلام را مگر آن كه گريه در گلوى من مى گيرد.
از ابن عبّاس روايت است كه: چون هنگام وفات حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم شد آن قدر گريست كه آب ديده اش بر محاسن مباركش جارى شد، گفتند: يا رسول اللّه، سبب گريه شما چيست؟ فرمود: گريه مى كنم براى فرزندان خود و آنچه نسبت به ايشان خواهند كرد بدان امّت من بعد از من گويا مى بينم فاطمه دختر خود را بر او ستم كرده باشند بعد از من و او ندا كند كه يا أبتاه! و احدى از امّت من او را اعانت نكند. چون فاطمه عليها السلام اين سخن را شنيد گريست، حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود كه: گريه مكن اى دختر من، فاطمه عليها السلام گفت: گريه نمى كنم براى آنچه بعد از تو با من خواهند كرد و ليكن مى گريم از مفارقت تو يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم. حضرت فرمود كه: بشارت باد تو را اى دختر من كه زود به من ملحق خواهى بعد از پدر بزرگوار خود در دنيا چندان مكث نكرد و پيوسته نالان و گريان بود، در آن مدت قليل آن قدر اذیت و درد كشيد كه خداى داند، و اگر كسى تأمل كند در آن كلمات كه اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از دفن فاطمه عليها السلام با قبر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم خطاب كرد، مى داند كه صدمات آن مظلومه چه مقدار بوده است. و از آن كلمات است: و «ستنبّئك ابنتك بتظافر امّتك علىّ و على هضمها حقها، فاحفها السّؤال و استخبرها الحال، فكم من غليل معتلج بصدرها لم تجد الى بثّه سبيلا، و ستقول، و يحكم اللّه و هو خير الحاكمين».
اميرالمؤمنين عليه السلام با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم مى گويد: و به زودى خبر خواهد داد تو را دختر تو به معاونت و يارى كردن امّت تو يكديگر را بر غصب حقّ من و ظلم كردن در حقّ او، پس از او بپرس احوال را، چه بسيار غمها و دردهاى سوزنده كه در سينه فاطمه عليها السلام بر روى هم نشسته بود كه به كسى اظهار نمى توانست كرد و به زودى همه را به شما عرض خواهد كرد، و خدا از براى او حكم خواهد كرد، و او بهترين حكم كنندگان است.[28]
الا لعنۀ الله علی القوم الظالمین
سید علی ناصر
[1] محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج43، ص54.
[2] اصول كافی، ج1، ص461؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج2، ص181.
[3] امالى صدوق، ص8.
[4] امالى صدوق، ص8.
[5] احزاب/33.
[6] وسائل الشيعه، ج6، ص91.
[7] بحارالانوار، ج43، ص76.
[8] بحارالانوار، ج92، ص19.
[9] امالى صدوق، ص300.
[10] بحارالانوار، ج8، ص109؛ نفس المهموم، ص451.
[11] بحارالانوار، ج53، ص180.
[12] فاطمه، بهجۀ قلب المصطفي صلّی الله علیه و آله و سلّم، ص365 به نقل از بحارالانوار، ج8، ص109.
[13] نجم الثاقب، ص29.
[14] فاطمة من المهد الى اللحد، ص121.
[15] بحارالانوار، ج52، ص310.
[16] بحارالانوار، ج52، ص310.
[17] علل الشرائع، ج1، ص182.
[18] اصول كافى، ج1، ص534.
[19] نور/35.
[20] نورالثقلين، ج3، ص602.
[21] كشف الغمۀ، ج3، ص269.
[22] روم/4.
[23] روم/4-5.
[24] ينابيع المودة، ص511.
[25] تهذيب الأحكام، ج6، ص9، باب 3.
[26] امالی صدوق، ص512.
[27] مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.
[28] منتهى الآمال، ج1، ص333.