بعضى گفتهاند: آيهى مذكور دلالت بر عصمت ندارد. زيرا آيات قبل از آن و آيات بعد از آن، دربارهى زنان رسول اكرم نازل شده و خطابه به آنان متوجه است. و به قرينهى سياق بايد گفت: آيهى مذكور نيز دربارهى زنان آن حضرت نازل شده و مخاطب در آيه، آنها هستند.
بنابراين اگر آيه دلالت بر عصمت كند بايد گفت: زنهاى رسولاللَّه نيز از گناه معصوم بودهاند در صورتى كه اين مطلب را نه كسى گفته و نه مىتوان گفت. از اين رهگذر است كه بايد بگوييم: آيه اصلا دلالت بر عصمت ندارد. نه در مورد زنهاى آن حضرت، نه در مورد ساير اهلبيت.
پاسخ:
علامه سيد عبدالحسين شرفالدين اشكال مذكور را نقل كرده و به چند وجه آن را پاسخ داده است:
اول: احتمال مذكور اجتهاد است در مقابل نص، زيرا در چندين روايت كه به حد تواتر مىرسد اين مطلب وارد شده كه آيه مذكور در شأن على و فاطمه و حسن و حسين (عليهمالسلام) نازل شده و اختصاص به آنان دارد. حتى وقتى امسلمه خواست در زير جامه داخل شود پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) جداً او را ممنوع ساخت.
دوم: اگر آيه دربارهى زنهاى رسول خدا نازل شده بود بايد به صورت خطاب مؤنث ادا شده باشد و بگويد: (انما يريد اللَّه ليذهب عَنْكُنَّ الرجس اهل البيت و يُطَهِّرُكُنَّ تطهيرا). نه به صورت جمع مذكر.
سوم: در بين عربهاى فصيح، مرسوم است كه در بين كلماتشان جملههايى را به عنوان جملهى معترضه ذكر كنند. بنابراين مانعى ندارد بگوييم: خداوند متعال آيهى مزبور را در بين آياتى كه در شان زنهاى رسول خدا نازل شده قرار داده تا اهميت موضوع را برساند و بدين نكته اشاره كند كه چون اهلبيت پيغمبر از گناه معصومند نبايد مورد تعرض كسى قرار گيرند حتى زنان پيغمبر هم حق تعرض بدانها را ندارند.
چهارم: در عين حالى كه در قرآن كريم تحريفى واقع نشده و آيات آن كتاب آسمانى هيچ كم و زياد نشده است اما اين مطلب مسلّم نيست كه آيات و سورههاى قرآن، عينا به همان ترتيبى كه نازل شده، جمع و تدوين شده باشند. مثلا هيچ بعيد نيست كه آيه مذكور، تنها دربارهى اهلبيت نازل شده باشد ولى در موقعى كه آيات جمع و تدوين مىشده آن را در بين زنان پيغمبر گنجانيده باشند. (1)
دليل دوم: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) به فاطمه فرمود: خدا براى غضب تو غضب مىكند و براى خشنودى تو خشنود مىشود. (2)
حديث مذكور را سنى و شيعه قبول دارند و در كتابهاى خود نوشتهاند. برطبق اين حديث هر جا فاطمه (عليهاالسلام) غضب كند خدا نيز غضب مىكند و هرگاه خشنود و راضى شود خدا نيز راضى و خشنود مىگردد. البته اين مطلب مسلم است كه رضايت و غضب خدا مطابق واقع و حق است. هرگز به كارهاى زشت و خلاف حق خشنود نمىشود، گرچه ديگرى از آن كار خشنود شد. هرگز از كارهاى خوب و حق غضبناك نمىشود، گر چه مبغوض ديگران باشد.
لازمهى اين دو مطلب اينست كه فاطمه (عليهاالسلام) از گناه و خطا معصوم باشد، زيرا اگر معصوم باشد رضايت و غضبش بر طبق موازين شريعت خواهد بود و هيچگاه بر خلاف رضاى خدا راضى نمىشود و هيچگاه از حق و كارهاى نيك غضبناك نمىشود. در چنين صورتى مىتوان گفت: اگر فاطمه (عليهاالسلام) غضب كند خدا غضب مىكند و اگر خشنود شود خدا خشنود مىشود.
اما اگر معصيت و خطا دربارهاش روا باشد نمىتوان به طور كلى گفت: از غضب او خدا غضب مىكند و از خشنوديش خشنود مىشود. مطلب را با مثالى روشن سازيم:
اگر فرض كنيم كه حضرت فاطمه معصوم نباشد و اشتباه و گناه دربارهاش جايز باشد، در اين صورت ممكن است بواسطهى اشتباه يا تمايلات نفسانى، برخلاف حق و واقع، چيزى را از كسى مطالبه كند و كارشان به نزاع و كشمكش منجر شود ولى طرف مقابل تسليم نگردد و او را مغلوب سازد، در اين صورت ممكن است آن حضرت غضبناك گردد و اظهار عدم رضايت كند آيا در چنين فرضى مىتوان گفت: چون فاطمه (عليهاالسلام) غضب كرده خدا نيز غضب مىكند گرچه حق با طرف مقابل بوده است؟ ابداً چنين كار زشتى را نمىتوان به خدا نسبت داد.
بواسطهى اين روايت نيز مىتوان عصمت زهرا را اثبات نمود.
رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: فاطمه (عليهاالسلام) پارهى تن من است، هركس او را خشمناك كند مرا خشمناك خواهد كرد. (3)
اين حديث نيز در كتابهاى سنى و شيعه موجود است و همهى مسلمانان حتى عمر و ابوبكر به صحت آن اعتراف دارند. با بيان فوق، اين حديث نيز بر عصمت حضرت زهرا دلالت دارد، زيرا پيغمبر اكرم از گناه و خطا و تمايلات نفسانى معصوم است. بر كارى غضب مىكند كه مبغوض خدا باشد و به چيزى راضى مىشود كه رضايت خدا در آن باشد. بنابراين در صورتى مىتوان گفت: هرگاه فاطمه غضب كند پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نيز غضب مىكند كه معصوم باشد و احتمال گناه و خطا دربارهاش جايز نباشد.
يكى ديگر از شواهد عصمت حضرت زهرا اين حديث است:
امام صادق عليهالسلام در حديثى فرموده: زهرا بدان جهت فاطمه ناميده شده كه شر و بدى در وجود مباركش راه ندارد. (4)
گواهى رسول خدا بر عصمت فاطمه (س)
رسول گرامى اسلام در احاديث زيادى كه از طريق سنى و شيعه نقل گرديده، فاطمه را پارهى تن خود معرفى نموده و فرموده است: هركس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و دشمن او دشمن من و خدا است.
و در حديث ديگرى فرموده است: فاطمه پارهى تن من است، هركس او را اذيت كند، مرا اذيت نموده و كسى كه او را به خشم آورد من و خدا را به خشم آورده است.
و بالاخره در گروهى از احاديث، آن هم در منابع معتبر اهل سنت مىخوانيم كه خشم خدا فاطمه و رضايت الهى به رضاى او بستگى دارد.
باز هم دهها حديث- به همين مضمون- در كتب حديث طريقين يافت مىشود و ما نيز در فصل 26 (كيفر ستمگران و دشمنان زهرا عليهاالسلام) بخشى از احاديث را با ذكر منبع و مرجع آنها آورديم...
آنچه از اين گونه احاديث در رابطه با عصمت زهرا استفاده مىكنيم اينكه؛ اگر فاطمه عليهاالسلام معصوم نبود، چگونه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به طور مطلق خشم او را خشم خدا و رضاى او را رضاى الهى معرفى مىكند؟! مگر مىتوان رضا و خشم اشخاص غير معصوم را با رضا و خشم خدا مرتبط دانست؟!
ابن ابىالحديد پس از اعتراف بر اينكه فاطمه عليهاالسلام از جمله افرادى است كه آيهى تطهير بر عصمت او دلالت دارد در اين باره مىنويسد:
قوله عليهالسلام: فاطمه بضعه منى، من آذاها فقد آذانى، و من آذانى فقد آذى اللَّه عز و جل يدل على عصمتها، لانها، لوكانت ممن تقارف الذنوب لم يكن من يوذيها موذيا له على كل حال... (5)
سخن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله در مورد فاطمه عليهاالسلام كه مىفرمايند: هركس او را اذيت كند، مرا اذيت كرده و كسى كه مرا آزار دهد خدا را آزار داده است؛ دليل بر معصوم بودن فاطمه عليهاالسلام است، زيرا؛ اگر فاطمه عليهاالسلام غير معصوم بود، اذيت او در تمام حالات، اذيت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله محسوب نمىشد...
پس نتيجه مىگيريم سخنان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، بالاتر از عصمت فاطمه عليهاالسلام را مىرساند، كه دانشمندان سنى و شيعه به آن اعتراف دارند و شعراى اسلامى نيز با اشعار خويش قول خدا و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را در اين باره به نظم آوردهاند:
و ان مريم احصنت فرجها - و جات بعيسى كبدر الدجى
فقد احصنت فاطم بعدها - و جات بسبطى نبى الهدى (6)
مريم با پاكدامنى و عصمت خويش عيسى را به دنيا آورد كه مثل ماه درخشنده و نورانى بود. و زهرا نيز بعد از او پاك زيست و با مصونيت تمام دو نور ديدهى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را تحويل داد و چون از امام صادق عليهالسلام پرسيدند: چه كسى فاطمه عليهاالسلام را غسل داد؟
آن حضرت با استناد به معصوم بودن فاطمه عليهاالسلام فرمودند:
غسلها اميرالمؤمنين لانها كانت صديقه، و لم يكن ليغسلها الا صديق(7)
اميرالمؤمنين على عليهالسلام او را غسل داد، زيرا فاطمه عليهاالسلام معصوم بود و معصوم را جز معصوم نمىتواند غسل دهد.
چون سائل از اين جواب تعجب كرد، حضرت فرمودند: در مورد مريم نيز قضيه همين طور بود، او را كسى غسل نداد مگر حضرت عيسى.
ما در پايان اين فصل از مجموع سخنان و احاديث اهلبيت و آيه شريفه تطهير و احتجاج اميرالمؤمنين و اعتراف دانشمند بزرگ اهل سنت و... نتيجه مىگيريم كه فاطمه عليهاالسلام مثل ساير حضرات معصومين، معصوم بود. و فضيلت او بر تمام پيامبران و ائمهى اطهار- جز پدرش رسول خدا و شوهرش اميرالمؤمنين- ثابت است.
پي نوشت ها
1ـ كتاب الكلمة الغراء فى تفضيل الزهراء تأليف سيد عبدالحسين شرفالدين ص 212.
2ـ قال رسولاللَّه صلّى اللَّه عليه و آله: يا فاطمه ان اللَّه يغضب لغضبك و يرضى لرضاك- ينابيع المودة ص 203 مجمع الزوائد ج 9 ص 203.
3ـ قال رسولاللَّه: فاطمة بعضة مني فمن اغضبها اغضبنى- صحيح بخارى ج 2 ص 302.
4ـ كشفالغمه ج 2 ص 89.
5ـ شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 273.
6ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50.
7ـ بحارالانوار، ج 43، ص 184- عوالم، ج 11، ص 260- جلاءالعيون، ج 1، ص 222.