ترجمه آزاد و برگرفته از کتاب حقیقه مصحف فاطمه سلام الله علیها عند الشیعه
پیشگفتار
در باره مصحف فاطمه(س) پرسشها و ابهاماتـى است; آيا همان گـونه كه از عنـوان ((مصحف)) بـرمـىآيـد، قـرآنـى ويژه حضـرت زهـــرا عليهاالسلام بـوده، يا كتابى در موضوعى ديگر است؟ اگر جواب، فرض دوم است، آيا خـود حضـرت آن را نـوشته انـد؟ محتـواى آن چيست؟ و اكنون اين كتاب كجا است؟
جواب اين پرسشها از روايات مربـوط به ايـن موضوع به دست مىآيد.
البته بيان ايـن روايات مختلف است; بعضى محتـواى مصحف را احكام حلال و حرام مى دانند، برخـى مـى گـويند ديكته كننـده آن پيامبر(ص) بـوده، در حالـى كه بعضـى جبرئيل را گـوينده آن مى دانند، كه در اين صورت بايد به ايـن پرسش پاسخ گوييـم كه آيا جبرئيل با شخصى كه پيامبر نيست، سخـن مى گويد؟ و اگر چنيـن باشد، چگونه با حضرت فاطمه(س) سخـن گفته است؟ مگر پـس از وفات پيامبـر(ص)، وحـى قطع نشده بود؟
به هـر روى، پـرسشهاى بسيـارى در ايـن زمينه وجــــود دارد، كه پـاسخگـويـى به آن، مـورد اهتمـام مقـاله حـاضـر است.
شايع تـريـن پـرسـش در بـاره ايـن مصحف، عنـوان جنجال بـرانگيز و شبهه ناك آن، يعنـى ((مصحف)) است، زيرا چنين بـرمـىآيـد كه ايـن مصحف، قرآن خاصى است. اما اگر به روايات بنگريم، مى يابيـم ايـن مصحف حتـى يك آيه در بـر نـدارد. بسيـارى از بــرادران اهل سنت مـى پندارند شيعه، قرآنى ديگر ـ به جز قرآن مـوجـود ـ در اختيار دارد! و گمان بـرده انـد مصحف فـاطمه سلام الله عليها همـان قـرآن است! ايـن پنـدار حتـى در مطبـوعات دنياى عرب نمايان شـده است; براى نمـونه روزنامه ((آخر خبـر)) (آخـريـن خبـر) در سـودان از تاريخ ششـم رجب 1416 سلسله مقالاتـى را درج كرده و مدعى شده است شيعيان قرآنى ديگر به نام مصحف فاطمه دارند! برخـى احاديثـى كه در بـاره مصحف فـاطمه سلام الله عليها آمـده است، بـا هميـن واژه (=مصحف) است، از ايـن رو به پندار مزبـور دامـن مى زند; از جمله:
محمـد بـن مسلـم از امام جعفـر صـادق(ع) روايت مـى كنـد: ((فاطمه عليهاالسلام مصحفى از خـود به جا گذاشت، كه قرآن نيست.))(2)
على بـن سعيـد از امـام صـادق(ع) روايت مـى كند:
((به خدا سـوگند! مصحف فاطمه عليهاالسلام نزد ماست و در آن حتـى يك آيه از كتاب الله نيست.))(3) امام صادق(ع) مـى فرمايـد: ((در آن[ مصحف] سه بـرابـر ايـن قـرآن، مطلب هست.))(4) بـرخـى گمـان كـرده انـد از آن رو كه ((مصحف)) واژه اى خاص قـرآن است، اگر گفته شود مصحف فاطمه، به معنى قرآن فاطمه(س) است، و چـون حديث اخيرى مى گويد:
ايـن مصحف، سه برابر قرآن است، پـس شيعيان معتقدند قرآن موجود، قـرآنـى ناقص است! غافل از اينكه ذيل احـاديث اشاره دارد كه در ايـن مصحف حتـى يك آيه وجـود نـدارد. به هـر روى اينك وارد بحث مـى شـويـم و بـا معنـاى مصحف سخـن را شـروع مـى كنيـم.
معناى مصحف
به آنچه كه متشكل از برگهاى نـوشته شده ميان دو جلد باشد، مصحف گويند (الجامع للصحف المكتوبه بين الدفتين).(5)بنابرايـن مصحف، چند برگ دارد، نه يك برگ; ولى گاه مى تواند كتاب بيـش از يك برگ نداشته باشد، و نيز مصحف مـى بايست ميان دو جلد باشـد، كه برگها را در بـر داشته باشـد. در نتيجه بـايـد گفت ((مصحف)) شامل هـر كتابـى مـى شـود و اختصاص به قرآن ندارد، گـو اينكه معناى مشهور مصحف، قـرآن است. شايسته است يادآور شـويـم واژه مصحف در قـرآن وارد نشـده و جزء نـامهاى قـرآن نيز شمـرده نشده است.
جلال الديـن سيوطى(6) و ابوالمعالى الصالح، يكى از محدثان اسلامى، پنجاه و پنج نام براى قرآن بر شمرده انـد، كه در ميان آنها كلمه ((مصحف)) ديده نمى شود. جالب است بدانيد هيچ كـس به ((سيبـويه)) در نامگذارى كتـابـش به ((الكتـاب)) به رغم نـامگذارى قـرآن به هميـن نام اعتراض نكرده است، ولـى بر نامگذارى كتاب حضرت فاطمه به ((مصحف)) اعتـراض كـرده انـد.(7) دكتـر امتياز احمـد در كتاب ((دلائل التـوثيق المبكـر للسنه و الحـديث)) مـى گـويـد:
مصحف فقط به معناى قرآن نيست، بلكه به معناى كتاب نيز مـى باشد.
وى براى اثبات اين مدعا شواهدى را ذكر مى كند.(8) همچنيـن استاد بكـر بـن عبـدالله در كتـاب ((معرفه النسخ و الصحف الحــديثيه)) مى گـويد: مصحف از جمله اصطلاحاتى است كه شامل هر نـوع مجمـوعه اى كه در بـر دارنـده سخنـانـى است، مـى شــود.(9)
كتـابهاى ديگـر حضـرت زهــرا سلام الله عليها
هيچ يك از علماى شيعى و سنـى بر مصحف فاطمه سلام الله عليها دست نيافته اند، بلكه با بهره گيرى از احاديث مربـوط به ايـن موضـوع، تا اندازه اى به محتـوا، املاكننده و نـويسنده آن آشنا شـده انـد.
برخى گفته اند:
مصحف آن حضـرت در بـر دارنـده امثال و حكـم و مـواعظ و اخبار و عجايب است، و اميـرمـومنان آن را نـوشته و تقـديـم حضـرت فاطمه كرده، تا تسلـى بخـش ايشان در مرگ پـدر باشد(10) بعضـى معقتدند:
ايـن مصحف، شامل احكام تشريعى، اخلاقى و آنچه در زمان آينده پيش مـىآيد، است و حضرت فاطمه(س) آن را از شنـوده هاى پـدر و شـوهرش جمعآورى كرده است.(11) امام خمينى در وصيت نامه خويـش مى فرمايد:
مصحف فاطمه، الهامات خـداونـد متعال بر زهراى مرضيه است.(12) و سيدمحسـن امين بر ايـن عقيـده است كه حضرت، دو مصحف دارنـد، كه يكى الهام پروردگار و ديگرى گفته هاى رسـول خدا(ص) به حضرت زهرا است.(13) همان گـونه كه گفته شـد، تعدد اقـوال در باره محتـواى مصحف، به سبب احاديثـى است كه در كتابهاى مختلف پراكنده است، و هيچ دليل عقلى يا تحليل نظرى ندارد. البته اين احاديث، سخـن از كتـابهاى حضـرت فـاطمه(س) مـى كنـد، نه تنها از مصحف ايشـان. از ايـن رو شايسته مـى نمايد به ديگر كتابهاى منسـوب به ايشان اشاره شـود، تـا از ميـان آنها به مصحف ايشـان دست يـابيـم.
1. كتاب اخلاقى
در احاديث شيعه و سنى، كتابى با ايـن عنـوان ذكر نشده، بلكه در اخبار به مضمـون آن اشاره شده است. خرائطى از مجاهد نقل مى كند:
ابـى بـن كعب به ديدار فاطمه - رضـى الله عنها ـ دختر محمد ـ صلى الله عليه و سلـم ـ رفت. فاطمه به او كتابى پـوشيده در شاخه هاى درخت خـرمـا نشـان داد، كه در آن نـوشته شـده بـود:
هـر كـس به خـدا و روز قيامت ايمان دارد، با همسايه اش به نيكـى رفتار كنـد.(14) از روايات ديگـرى كه در بـاره ايـن كتـاب است، چنين برمـىآيد كه ايـن حديث، گزيده اى از حديث ديگرى است كه شيخ كلينـى آن را در اصـول كـافـى به نقل از امـام صـادق عليه السلام آورده است.(15) ((ابـوجعفر محمـد ابن جـرير بـن رستـم طبـرى)) از علماى قرن چهارم نيز ايـن حـديث را ـ با ذكر بيـش تـر ـ در كتاب دلائل الامـامه آورده است.(16) ظاهـرا كسـانـى كه گفته انــد مصحف فاطمه در بـردارنـده معارف و اخلاق و آداب است، ايـن احـاديث را ديده اند، ولى خواهيـم گفت مصحف فاطمه(س) شامل نكات اخلاقى نيست، زيـرا هيچ دليلـى بـر ايـن مطلب وجـود ندارد.
2. كتاب تشريعى
چنين كتابـى با چنيـن عنـوانى نيز در احاديث ذكر نشده است، ولى امـام صـادق عليه السلام در پـاسخ به پـرسشهاى كـارگزار منصـور ـ خليفه عباسى ـ آنچه را مى فرمايد، مستند به ايـن كتاب مى كند(17)
از اين رو چنيـن فهميـده مـى شـود كه حضرت فاطمه داراى كتابـى در احكام شرعى بوده است.
علامه سيـدمحسـن اميـن ايـن كتاب را مصحف فاطمه دانسته است(18)، ولى بايد گفت رواياتى وجـود دارد ـ ذكر خـواهد شد ـ كه مى گـويد مصحف آن حضرت در بر دارنده احكام حلال و حرام نيست، و اگر چنيـن احكام فقهى ذكـر شـده، در مصحف و روايتـى ديگـر از حضـرت فاطمه سلام الله عليها است، كه از پـدر بزرگـوارش پيامبر اسلام نقل كرده است. (19)
3. لوح فاطمه
لـوح به صفحات پهن چـوبى يا استخـوانى گفته شـود، كه در فارسى، تابلـو يا تخته ناميـده مـى شـود. وجـود ايـن لـوح در بسيارى از احـاديث ذكـر شـده است، زيـرا در بـر دارنـده نام امامـان شيعه عليهم السلام است.
ابـوالفتح كراجكى (متوفى 449ه) معتقد است: تمامى شيعيان در صحت محتـواى اين لـوح اتفاق نظر دارنـد.(20) در كتاب كمال الـديـن و تمام النعمه صدوق مضمون اين لوح ذكر شده است.(21) محتـواى ايـن لوح ـ و به نظر برخى خـود لوح ـ هديه خدا به پيامبر بـوده است، كه پيـامبـر آن را به حضـرت فـاطمه سلام الله عليها بخشيــد.(22)
4. وصيت نامه
در روايـات متعدد و بـا سنـدهـاى مختلف آمـده است: حضـرت زهـرا سلام الله عليها كتابى از خـود به جا گذاشت كه وصايايـش را در آن نـوشته بـود.(23) ايـن وصايا، امـور شـرعى ـ از جمله تكليف هفت باغى كه از سوى رسـول الله(ص) وقف آن حضـرت شـده بـود ـ و امـور سياسـى بـود.(24) ايـن وصـايا از شمار مطـالبـى است كه در مصحف فاطمه(س) وجود داشته است.
5. مصحف فاطمه(س)
وجـود ايـن كتاب نيز در روايات مختلف با سندهاى متعدد ذكر شـده است. همان گـونه كه گفته شد پرسشهايـى در باره ايـن كتاب وجـود دارد; از جمله: چه كسى ايـن كتاب را املا كرده است؟ نـويسنده آن كيست؟ محتـواى آن چيست؟ آيا در ايـن كتاب اشاره به تحـريف قرآن شـده است؟ هـم اكنـون ايـن كتـاب كجـا است و در دست كيست؟ و ...
اعتبار روايات مصحف فاطمه(س)
شايد مهمتريـن پرسش در باره مصحف، صحت و اعتبار روايات آن است، زيرا ديگر پـرسشها پـس از تبيين اعتبار روايات ايـن كتاب مطـرح مـى شـود. از ايـن رو در ابتـدا بـايـد وارد ايـن بحث شـويم.
راههاى تشخيص صحت روايت
براى فهميدن صحت روايات، راههاى مختلفى وجـود دارد،كه مهمتريـن آن سه راه است:
راه اول، بررسى اشخاص (= راويان) مـوجـود در سند حديث است. اگر همگـى ايـن راويـان مـورد اعتمـاد بـاشنـد، خبـر معتبـــر است.
راه دوم، قـرايـن ديگر به جز سنـد است، زيرا گاه تمامـى راويان داراى شـرايط لازمند، ولـى قراينـى ـ مانند روى گردانـدن علما و عمل نكـردن به آن حـديث از سـوى ايشـان ـ وجــود دارد، كه دلالت مى كند اشكالى در ايـن حديث هست، و گرنه آن را كنار نمى گذاشتند.
همچنان كه گاه سند حديث، صحيح و سالـم نيست، ولـى قراينـى ديگر ماننـد عمل علمـا طبق حـديث بـاعث اعتمـاد به آن خبـر مـى شـود.
راه سوم، اعتقاد به تفاوت ميان احاديث مربـوط به احكام شرعى با غير آن ـ يعنـى احاديث مربـوط به عقايـد يا تاريخ ـ است. گـونه اول، يعنـى روايات فقهى لازم است سنـدا معتبر باشـد، ولـى بـراى اثبات گونه دوم، اتفاق نظر علما كافى است. مى تـوان راه سـوم را مندرج در راه پيشيـن دانست، زيرا در هر روى، ملاك اعتبار حـديث، اعتمـاد به آن است، بـىآنكه به راويـان تـوجه كنيـم.
مصحف فـاطمه(س) و راههاى تشخيص صحت و اعتبـار روايـات
اينك نوبت آن رسيده كه به پرسـش مطرح شده پاسخ دهيم و بگوييـم:
روايات مصحف فاطمه(س) با هر يك از راههاى مزبـور، صحيح و معتبر است، زيرا از طريق سـوم اگر بخـواهيم بررسـى كنيـم تمامى علماى شيعى روايات ايـن مصحف را پذيرفته، و ما به عنـوان مخالف، كسـى را نمى شناسيم. ايـن مطلب باعث تقويت وثوق به روايات از راه دوم است، گو اينكه برخى گفته اند:
مگر مى شود جبرئيل بر فاطمه(س) نازل گردد و به او ايـن مطالب را بگـويد، و علـى عليه السلام آنها را بشنود و بنـويسـد؟! با اينكه علـى(ع) از فاطمه(س) افضل است و سزاوار مـى نمايد به ايشان وحـى شـود، نه به همسرشان! ما به ايـن اشكال پاسخ خـواهيـم داد، ولى فعلا به نقل آنچه علامه سيدمحسـن اميـن گفته است، بسنده مى كنيـم:
استبعادى نـدارد و جـاى انكـار نيست كه جبـرئيل بـا زهــــــرا عليهاالسلام سخـن گـويد و على عليه السلام آن را بشنود و در كتابى كه به نام ((مصحف فاطمه)) است، بنـويسد. گـو اينكه اصحاب مـورد وثـوق ايـن سخنـان را از امـامـــــان اهل بيت عليهم السلام روايت كرده انـد. مـن به كسانـى كه ايـن امر را انكار كـرده، يا آن را بعيـد مـى شمـرند، و يا مبالغه گـويـى و دور از انصاف مـى داننـد، مـى گـويـم: آيا در قدرت خداى متعال شك دارند؟ يا در اينكه پاره تـن[ رسـول الله] زهرا شايسته اين كرامت باشد؟ و يا در صحت ايـن روايات به رغم گفته ائمه هدى، كه ذريه آن حضرت و مورد وثـوقند؟
در حالـى كه ايـن كـرامت بـراى ((آصف بـن بـرخيا)) وزيـر سليمان عليه السلام رخ داد و او گرامـى تر از آل محمد نزد خـدا نيست!(25) صحت و اعتبـار روايـات مصحف فـاطمه(س)، از راه اول نيز ثـــابت مى شود، زيرا كلينى در كافى در ضمـن روايات ايـن احاديث، سند را صحيح مى داند. (26) در يكـى از ايـن روايات امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
فاطمه پـس از رسـول الله صلـى الله عليه و آله هفتاد و پنج روز زنده ماند و به خاطر پـدرش دچار حزن بسيار بـود. جبرئيل به نزد او مىآمد و به سبب مرگ پدرش به او دلدارى و تسلـى خاطر مـى داد.
به ايشان از پـدرش و جـايگاه او و به كسـانـى كه از ذريه فاطمه خواهند بود، خبر مى داد. على عليه السلام ايـن اخبار را مى نوشت، و اين مصحف فاطمه است.(27)
عنـوانـى كه بـاعث فهم اشتبـاه شـده است
گفتيـم عنـوان ((مصحف فاطمه)) گاه باعث ايـن تـوهـم مى شـود كه قرآنـى ويژه حضـرت زهرا عليهاالسلام وجـود داشته است، همچنان كه از ((مصحف عبـدالله بـن مسعود)) و ((مصحف عايشه)) و يــا ((مصحف ابـى بـن كعب)) برمىآيد، ولـى وقتـى لغتنامه ها را بررسـى كنيـم، پندار مزبور زدوده مى شود و مى فهميـم مصحف، منحصر در قرآن نيست.
همچنين گفتيـم اين كتاب در بردارنده هيچ آيه اى نيست، از ايـن رو در مـوضـوع قرآنى نمى باشد. و نيز در ضمـن سخنان گذشته اشاره شد ايـن كتاب از سـوى آن حضرت، نـوشته يا اولا نشده است، و از آن رو به آن ((مصحف فاطمه)) گفته انـد كه هـديه اى الهى به ايشان بـوده است. بنابراين نويسنده يا گوينده ايـن سخنان كيست؟ اگر محتـواى اين مصحف، قرآن نيست، چه چيز در آن يافت مى شود؟ حجـم ايـن كتاب چقدر است؟ و ...
نويسنده مصحف
روايـات بسيـارى وجـود دارد كه در آن، حضـرت علـى عليه السلام به عنـوان نگـارنـده مصحف معرفـى شـده است; از جمله امـام صـــادق عليه السلام در جـواب سـوال ((حمـاد بـن عثمـان)) مبنـى بـر اينكه نـويسنـده مصحف كيست، مى فرمايد: اميرمـومنان هر چه را مـى شنيد، مـى نـوشت، تـا اينكه به صـورت كتـابـى در آمـد.(28)
گوينده احاديث
1. برخـى گفته اند گـوينده سخنان مـوجـود در مصحف، خـداوند است.
امام صادق عليه السلام مـى فـرمايـد: ((مصحف فاطمه نزد ماست ... و خـداونـد آن سخنـان را گفته و بـر حضـرت فـاطمه الهام كــــرده است.))(29) ايـن گونه الهام براى مادر حضرت موسى عليه السلام نيز وجـود داشته است. در سوره قصص، آيه هفت آمده است: به مادر موسى الهام كرديم او را شير ده و ...
2. بعضـى معتقـدند اين سخنان از آن جبرئيل است. ايـن احتمال در حـديثـى به نقل از امام صادق عليه السلام گفته شده است.(30) امام حسيـن عليه السلام مـى گـويـد: ((مصحف فـاطمه نزد ما است. به خـدا سوگند! يك حرف از قرآن در آن نيست. سخنان ايـن مصحف از آن رسول الله و خط على عليه السلام است)).(31) بنابراين حديث، گوينده سخنان ايـن مصحف، رسـول الله (= فرستاده خـدا) است. علامه مجلسـى در ذيل ايـن حـديث مـى گـويد:
مقصـود از فرستاده خدا، جبرئيل است. همچنان كه در آيات بسيارى، به ملائكه، رسولان خدا گفته شده است.(32) البته چه بگوييـم سخنان ايـن مصحف از آن خدا است يا جبرئيل، تفاوتى ندارد، زيرا خداوند به واسطه جبـرئيل، ايـن احاديث را گفته است; ولـى نمـى تـوانيـم معتقـد باشيـم مقصـود از ((رسـول الله)) پيامبر اسلام است، زيرا روايات بسيارى تصريح دارد سخنان ايـن مصحف پس از وفات رسول الله صلـى الله عليه و آله و در تسلاى وفات آن حضرت، براى حضرت فاطمه سلام الله عليها گفته شده است.
گـو اينكه احتمال دارد حضـرت فاطمه(س)، دو مصحف داشته، كه يكـى سخنان رسـول الله و ديگرى سخنان جبرئيل بـوده است; يا ممكـن است بگوييـم مصحف فاطمه، يك كتاب بيـش تر نبوده، ولى شامل دو بخـش ـ سخنان رسول الله و سخنان جبرئيل ـ بوده است. سيدمحسـن اميـن در كتـاب ارزشمنـد اعيـان الشيعه معتقـد به ايـن گفتــار است.(33)
پـس از اينكه دانستيـم سخنان ايـن مصحف از آن پـروردگـار ـ به واسطه جبـرئيل ـ و نـويسنـده آن امام علـى عليه السلام است، ايـن پرسـش پيـش مـىآيد كه چرا به حضرت فاطمه سلام الله عليها منسـوب شده است؟ به رغم آنكه حضرت نه گـوينده و نه نگارنده آن است! در پاسخ بايد گفت ايـن سخنان براى حضرت فاطمه و براى تسلاى خاطر او نازل شـد، از اين رو ايـن مصحف، منسـوب به حضرت فاطمه است. نظير ايـن امر در انتساب تـورات به حضرت مـوسـى(ع) و انجيل به حضـرت عيسـى(ع) و زبـور به داود(ع) ديـده مـى شـود.
همچنـان كه در قـرآن مـى خـوانيـم: صحف ابـراهيـم و مـوسـى.(34)
پي نوشت ها:
1ـ ايـن كتاب توسط اكرم بـركات نـوشته شـده و در 1418ه.ق تـوسط دارالصفوه بيروت به چاپ رسيده و از سـوى نگارنده براى ترجمه در اختيـار نـويسنـده ايـن مقـاله گذاشته شـده است.
2ـ بحارالانـوار، مجلسى (م1111ه$)، ج26، ص41، ح73، چاپ دارالكتب الاسلاميه، تهران.
3ـ همان، ج27، ص271، ح3.
4ـ كـافـى، كلينـى، ج اول، ص239، ح اول.
5ـ صحـاح تـاج اللغه و صحـاح العربيه، جـوهـرى ج4، ص;1383 تـاج العروس، زبيدى، ج6، ص161.
6ـالاتقان فـى علـوم القـرآن، ج اول، ص51 ـ 52، چـاپ دارالفكـر، بيروت.
7ـ معالـم المدرستيـن، مرتضى عسكرى، چاپ مـوسسه بعثت، ج2، ص34.
8ـ ترجمه دكتر عبـدالمعطـى اميـن، چاپ دانشگاه پژوهشهاى اسلامـى پاكستان، ص268 ـ 269.
9ـ چـاپ دارالـرايه، جـده، ص 28 ــ 31.
10ـ المراجعات، سيدعبـدالحسين شرف الـدين، تحقيق حسيـن الراضـى، چـاپ دارالكتـاب الاسلامـى، ايـران، ص521.
11ـ سيـره الائمه الاثنـى عشـر، سيـدهـاشـم معروف الحسنـى، چــاپ دارالتعارف، بيـروت، ج اول، ص96 ـ 97.
12ـ النـداء الاخير، چاپ مـوسسه تنظيـم و نشر آثار امام، تهران، ص12 13ـ اعيـان الشيعه، چـاپ الانصـاف، بيـروت، ج اول، ص313 ــ 314.
14ـ مكارم الاخلاق و معاليها، محمـد بـن جعفر سامرى، خرائطـى، چاپ مكتبه السلام العالميه، قـاهـره، ص43.
15ـ عوالـم العلـوم، عبدالله بحرانى اصفهانى، تحقيق موسسه امام مهدى، قم، ج11، ص583.
16ـ چاپ اعلمى، بيروت، ص5.
17ـ فروع كافـى، كلينى، تحقيق علـى اكبر غفارى، چاپ دارالاضـواء، بيروت، ج3، ص705، ح2.
18ـ اعيـان الشيعه، چـاپ الانصـاف، بيـروت، ج اول، ص314 ـــ 315.
19ـ سيره الائمه الاثنى عشر، سيدهاشـم معروف الحسنـى، ج اول، ص96 ـ 97.
20ـ الاستنصار فى النفـس على الائمه الاظهار، چاپ دارالاضواء، ص18.
21ـ تحقيق غفـارى، چـاپ مـوسسه نشـر اسلامـى، قـم، ج اول، ص311.
22ـ الارشاد، شيخ مفيد، چاپ بصيرتى، قم، ص;262 كمال الديـن، صدوق، ج اول، ص;312 بحـارالانـوار، مجلسى، ج36، ص201.
23ـ تهذيب الاحكام، طـوسى، تحقيق خرسان، چاپ دارالاضـواء، بيروت، ج9، ص144، ح50.
24ـ بحـارالانـوار، مجلسـى، ج103، ص185 ـ 186، ح14.
25ـ اعيان الشيعه، چاپ قديـم، چاپخانه الانصاف، بيروت، چاپ سوم، 1370ه، ص314. سيدحسـن امين، فرزنـد مـولف، ايـن قسمت را در چاپ جديد حذف كرده است.
26ـ كافى، ج اول، ص239، ح اول; بحارالانـوار، مجلسـى، ج26، ص39، ح;70 رجـال نجـاشـى، ص204 ـ ;205 رجـال طـوسى، ص366.
27ـ اصـول كافـى، ج اول، ص241، ح;5 بحـارالانـوار، مجلسـى، ج26، ص41، ح72.
28ـ اصـول كافى، كلينى، ج اول، ص240، ح;2 بحارالانـوار، مجلسـى، ج26، ص44، ح77.
29ـ بحـارالانـوار، مجلسـى، ج26، ص39، حـديث 70.
30ـ اصـول كـافـى، كلينـى، ج اول، ص241، حديث 5.
31ـ بحـارالانـوار، مجلسـى، ج26، ص46، حـديث 94.
32ـ حج، ;75 فـاطـر، ;1 انعام، ;61 اعراف، ;37 هـود، ;69 حجـر، ;15 مريم، 17 ـ 19 و ...
33ـ چـاپ قـديمـى چـاپخـانه الانصـاف، بيـروت، ج اول، ص314.
34ـ سوره اعلى (87)، آيه 19.